01:18 - 1393/12/06
با سلام.حدیثی از پیامبر (ص) هست که فرمودند:هر که با زنی به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند او را به مال زن واگذار می کند. هر که با زنی به خاطر جمال و زیبایی اش ازدواج نماید، در او چیزی را که خوشایند او نیست خواهد دید. هر که با زنی به خاطر دینداریش ازدواج کند، خداوند زیبایی و ثروت را به آن زن خواهد بخشید(وساﺋل الشیعه، ج 14، ص31)
خب ببینید دوستان زیبایی یکی از مسائل خیلی مهمه. الان بنده چطور دختر مورد علاقمو پیدا کنم و به این حدیث هم عمل کنم؟
مگه میشه زشت،زیبا بشه؟ نمیخوام منکر اراده خدا بشم اما انتظار معجزه نباید داشته باشم که!
انجمنها:
http://btid.org/node/57304
سلام
اولش اینکه ما چیزی به نام زشت مطلق نداریم .
بعضی ها زیبایی کمتری نسبت به دیگران دارن . بعضی ها هم چهره مطلوبی دارن اما تهاجم فرهنگی و خیلی موارد دیگه باعث میشه ما فکر کنیم اون شکل بودن یعنی ایراد
دوما الان دخترها به دو دسته با آرایش و بدون آرایش تقسیم میشن . شمااینقدر دخترهای میکاپ شده دیدید که چهره های معصوم و دست نخورده دیگه براتون ( برامون ) تبدیل به معمولی رو به پایین شده . نشون به همون نشونی که 20 سال پیش خیلی از بازیگران ما بنظر خیییلی زیبا بودن اما وقتی عکس های همون موقعشون رو با دخترای توی خیابان الان مقایسه میکنی میبینی اون قدیمیا انگاری معمولی بودن . چشمها اشباع شده از لب قلوه ای دماغ قلمی و ابرو پهن عسلی .
وقتی بهش علاقمند بشی و همه جوره قبولش داشته باشی مطمئن باشید زیبا میبینیدش . مگر اینکه کلا آدم زیاده خواهی باشید . بعضی ها هستن خانمشون درجه یکه اما خوشکل نیست , همیشه حسرت زن زیبا رو دارند .
البته من فکر میکنم شما به زیبایی خییلی توجه دارید
واقعا اگر که این ملاک شماست سعی کنید کسی رو انتخاب کنید که ظاهرش رو پسند کنید . البته ایمان و اخلاق خوش حرف اول رو میزنه .
جمع بندی مطلب: http://www.jonbeshnet.ir/news/62462
اگر طرفتون اون مقدار زیبائی لازم رو (بسته به سلیقه) برای علاقه مند شدن داشته باشه، با داشتن ایمان و البته تفاهم هر دو با هم، محبتی بین دل ها ایجاد میشه که دو طرف کسی دیگر را نمی بینند. به عبارت شیرینی عشق همسر رو براتون منحصر به فرد و یکتا میکنه، وزنه عشق و محبت سنگین تر از تمایل فطری به زیبائی میشه. در تینحالت برای هم زیبا می شوید.
از آسمان هم زر بر سر کسی نمی ریزند. زندگی که موفق و توام با علاقه و عشق باشه، زن و مرد شرایط همدیگر رو درک کنند، توقعات نابجا نداشته باشند، با هم به اقتصاد خانواده کمک کنند، طبق سنت الهی، طبیعتا ازنظر مالی پیشرفت می کنند (حداقل در شرایط اقتصادی عادی). این هم میشه جلوه ظاهری و باطنی اینکه خداون ثروت بهشون می بخشه.
سلام آقای یه دوست
از دیدار مجدد شما توی این سایت خوشحالیم
لطفا به ختم قرآن هم سربزنید .
ببین دوست عزیز، اگر شما به خاطر زیبایی با کسی ازدواج کنی و به عبارتی تنها ملاکت زیبایی باشه، بعد از یک مدت چهره طرف واست عادی میشه و دیگه اون زیبایی اولیه رو درش نمیبینی چون مسلما خیلی آدمهای زیباتر از اون رو در طول زندگیت خواهی دید
و برعکس وقتی با کسی که شاید زیبایی آنچنانی نداشته باشه ولی معتقد و دیندار باشه ازدواج کنی، به مرور چهره ش واست دلنشین میشه چون ملاکت واسه ازدواج زیبایی نبوده بلکه ایمان و اعتقاداتش بوده
به نظر من هدف این حدیث اینه که دینداری از هرچیزی مهم تره و اولین ملاک باید باشه
خب خیلیا هستن صرفا به خاطر قیافه دختر باهاش ازدواج می کنن میبینی نه دین داره نه اخلاق ونه خانواده و....
که زندگیشون به هیجا نمیرسه
شما قضاوت درستی از حدیث به نظرم نداشتین چرا که اگر اشتباه نکنم امام علی نیز حدیثی دارند در مورد ملاک های انتخاب همسر که حرف از دینداری، اخلاق ، خانواده ،زیبایی و..... هم زده شده
دینداری مهمه اخلاق مهمه قیافه در حدی که به دلت بشینه مهمه خانواده مهمه سطح فرهنگی واجتماعی ومالی تقریبا یکسان مهمه و.....
سلام
منظور پیامبر عزیزمون این بوده که :
نباید زیبایی و ثروت رو فدای دینداری و معنویات کرد--یعنی اگر ملاک شما برای انتخاب فقط زیبایی یا فقط ثروت باشه و به معنویات هیچ توجهی نداشته باشی . قطعا به همون ها واگذاشته خواهی شد چون زیبایی و ثروت به تنهایی دوام چندانی نخواهند داشت
وگرنه بسیار عالیست که یه دختر یا یه پسر هم مومن و دیندار و هم زیبا و ثروتمند باشه! اصلا دیگه حرف نداره -هم حسن سیرت خوبه و هم حسن صورت
اما در رابطه با انتخاب یه دختر پاک و مومن که از نظر شما یا خیلی های دیگه زشت هست:
به نظر من منظور پیامبر این نبوده که شما اگه از یه دختر اصلا خوشت نیومد و به دلت ننشست اما دیدی پاک و مومن هست حتما برو بگیرش دیگه بعدا برات قابل تحمل میشه . یا از اون طرف قضیه اگه یه پسر زشت اما مومن و درستکار اومد خواستگاری یه دختر حتما قبولش کنه به نظر من اصلا اینجوری نیست
چرا که علاوه بر پیامبر اکرم (ص) پیامبر باطنی ما یعنی عقل هم میگه که زن و مرد برای اینکه بتوانند به همدیگه عشق ورزی و محبت بکنند باید ظاهر طرفشون به دلشون بنشینه -- این یه واقعیت عقلی غیر قابل انکار هست --هر کسی هم بگه نه دروغ گفته
اصلا من دو تا سوال میپرسم شما رو به جان عزیزتون همه دوستان صادقانه جواب بدن :
دخترا : اگه یه پسر که از نظر خود شما زشت و بد قیافه باشه طوری که اصلا ازش خوشتون نیاد اما مومن و درستکار و خلاصه مذهبی و پولدار باشه . بیاد خواستگاریتون . قبولش میکنید؟!
پسرا : اگه یه دختر که از نظر خود شما زشت و بد قیافه باشه طوری که اصلا ازش خوشتون نیاد. اما پاک و مومن و پولدار باشه . بهتون معرفی کنن میرین خواستگاریش؟!
خلاصه اینکه : در انتخاب باید همه جوانب رو در نظر گرفت
بسیار زیبا نوشتید.
تچکر فراوان
مرسی گلم زنده باشین هزاااااااار سال
قابل شما رو نداشت
من برای این گفتم کفویت مهمه که مثلا یه پسر زشت بره با یه خانوم زیبا ازدواج کنه اونوقت مردم همش میخوان بگن دختره چرا با این ادم زشت ازدواج کرد هی به اون خانوم بگن شما زیبا تری و خانوم بکوبه تو سر اقا که من چرا زن تو ادم زشت شدم.
یا اینکه همین مسائل سر ثروت خانوم بوجود بیاد همه بگن چرا با این ادم یه لا قبا ازدواج کردی.
من بیشتر اقایونی که دیدم با خانم های پولدار ازدواج کردن اکثرا یه جور پادوی خانواده دختر شدن.
دوست من بعد ده سال زندگی به شوهرش میگه تو چطور جرات کردی از فلان محله بیای تو خونه چند هزار متری ما خواستگاری.
یه دوست دیگه هم داشتم تا بهش میگفتم فلان خانوم باباش فلان ماشین رو داره میگفت همین واسه داداشم خوبه اصلا به دین و ایمان دختره کار نداشت.
ولی وقتی ادم با کسی ازدواج کنه که از نظر قد و هیکل و قیافه و تحصیل ثروت با هم تناسب داشته باشن خیال خودش راحت تره و استرس نداره.
تبارک الله
کفو بودن یعنی اینکه از همه لحاظ مثل هم باشی
دختر زیبا باشد و پولدار درصورت داشتن ایمان و عقلانیت هیچ وقت سرکوفت به شوهرش نمی زند
برگرفته از کتاب "دلفین ها پیانو میزنند"
به جملم توجه کن در صورت داشتن ایمان و عقلانیت این دوتا کلمه حرفا درش نهفته هست
عجب نظریه ای!!!
دختر اگر با ایمان باشد و عقلانیت داشته باشد
میدونه که با هر سرکوفتی شوهرش از خودش سرد می کند واعتماد به نفسش میاره پایین و روزی میاد که شوهر قید همه چیز میزنه و عطایش را به لقایش می بخشد و میره دنبال زندگی خودش میره جایی که اون تایید کنند و غرورش حفظ کنند نه اینکه اقتدارش زیر سوال ببرنن
حق با شماست.خیلی زیبا بودن هم خوب نیست،سخت میشه طرف مقابل رو کنترل کرد.من میگم اصن قبول. زیبایی در سیرت مهمه قبول. اما اصلا نمیتونم تصور کنم یکی که باهاش بخوام زندگی کنم نق نقو یا ایرادگیر یا پرتوقع باشه.یعنی مثلا شما زیبایی ظاهری رو شل بگیری سر زیبایی باطن،یا بگی خب حالا میشه کنار اومد اما طرف دروغگو باشه....اون روز روز آخر زندگی منه.
بزرگی میگه زیبای همیشه خوب نیست ولی خوبی همیشه زیباست امید هرکس که صورت زیبا می اندیشد سیرت زیبا هم مورد توجه اش باشه تا به مشکل بر نخورد
بستگی به این داره که شما زیبایی رو در چه چیزهایی میبینید؟ اگه زیبایی منحصر در صورته باید آدمها بهد از رسیدن به سن پیری از هم جدا بشند چون زیبایی صورت بیشتر منحصر در جوان هاست . ولی اگر زیبایی در صیرت و خوش خویی و تمیز بودن آدم باشه مثل خوش سلیقه بودن و خوش لباس بودن و خوش روی بودن و ... این دیگه منحصر به جوانها نیست و آدمها در همه سنین عمرشون می تونند زیبا باشند .
شما چرا نمیتونید این بیان رسول اکرم (ص) رو درک کنین
من متاسفم همین....
این چیه شما میگین
""مگه میشه زشت،زیبا بشه؟ نمیخوام منکر اراده خدا بشم اما انتظار معجزه نباید داشته باشم که!""
پیامبر خدا نگفته ابدا با دختر پولدار و زیبا ازدواج نکنین
بلکه اینگونه بیان داشته اند که با یک دختر فقط به خاطر «مال یا جمالش» با او ازدواج نکنین همین.
با سلام
ضمن تشکر از کاربران گرامی و دوستمان آقای مصطفوی خدمت تان عرض کنم همان طور که دوستمان توضیح دادند زیبایی هم شامل خلقیات می شود و هم ظاهر شخص را شامل می شود در تکمیل این مسئله باید عرض کنم اگر کسی از نظر خصوصیات اخلاقی باب میل ما باشد و اخلاق نیکویی داشته باشد در این صورت ظاهر شخص هم در چشم ما زیبا خواهد ش! توجه داشته باشید نه اینکه شخص به خاطر اخلاق پسندیده همسر، از قیافه وی ایراد نگیرد و اغماض کند، بلکه واقعا وقتی به هیکل وی می نگرد لذت می برد و در نظر خودش وی زیباترین موجود عالم می باشد لذا لیلی در دیده مجنون لیلی است و الا در نظر سایر افراد یک دختر ساده که هزاران نفر از او بالاترند بیش نیست اما کار به جایی می رسد که مجنون حتی سگ که یک موجود پستی است پایش را میبوسد آنجا که می گوید:پای سگ بوسید مجنون خلق گفتندش چه بود،/گفت این سگ گاهگاهی کوی لیلی رفته بود. حال سوال اینجاست ایا سگ فی نفسه زیباست؟ خیر بلکه شیفتگی مجنون باعث شده حتی ان سگ هم زیبا ببیند....
لیلی در نظر مجنون زیبا بوده و همین برای مجنون کافی بوده تا مجنون لیلی شود
وگرنه اگر مجنون از لیلی خوشش نمی آمد صد سال هم مجنون لیلی نمیشد!
نمیشه یکی هم مومن باشه هم زیبایی درونی داشته باشه هم زیبایی بیرونی؟؟؟
با سلام
چرا نمیشه نمونش حضرت یوسف و هزاران نفر دیگر که اشخاص مقیدی بوده اند حتی خود رسول اکرم نیز زیبا رو بوده است
اما زیبایی اینها امیخته با زیبایی درون بود در مقابل ابولهب هم زیبا رو بوده است اما قران مستقیما نفرینش کرده
میشه بستگی به تربیته خونواده داره
پسر خوب چرا نشه
اینقدر ادم سراغ دارم که اینجوری هستند
منتهی اینکه به تو بدن یا ندن مساله این است
از خداشون هم باشه. پسر به این خوبی!
بگو ببینیم چه امتیارهای داری؟
تو دختر خوب نشون من بده!
وگرنه من اول امتیاز بودم بعدا دست و پا دراوردم.
شوخی کردم. قابل تحمل هستم.
خب وقتی رفتی سراغ زیبایی و یا پول زن اینقدر شیفتش میشی که یادت میره به ملاک های دیگش توجه کنی
بعد میبینی دختر خوشکل یا پولدار هست ولی اخلاق نداردو یا لوس و نازپروده تربیت شده.یا مغرور
در مورد زیبایی هم وقتی به خاطر اخلاق طرف رفتی جلو قیافش به دلت می شینه و به قول بچه ها به چشم شما زیبا میشه
نه اینکه بری یک زن سیاه بگیری فردا صبح بلندشی ببینی سفیدبرفی کنارت خوابیده.
اما در کل در رابطه با زیبایی و پول
زمانی ارزش دارد که اخلاق در کنارش باش
ادم پولدار خسیس یا فخرفروش و یا پولکی چه فایده ای دارد
یا ادم زیبا ولی مغرور و لوس پشیزی نیمی ارزد
وقتی وارد زندگی شدی نه پولدار بودن دختر فایده ای دارد چون پولدار بودن دختر خودش تو جهیزیه یا سیسمونی نشن میده که زمانی این قضیه اتفاق می افتد که تو خرج عروسی و خرید و طلا و تامین مسکن از خجالتشون در بیای
زیبایی افراد هم با یک بار یا چند بار همبستر شدن عادی میشه
اما اخلاق به هیچ عنوان عادی نمیشه چون بی اخلاقی در نظم زندگی اخلال ایجاد می کند
زن اگر قیافش معمولی باشد ولی کدبانو باشد، مدیریت مالی بلد باشد، در تمکین مرد موفق عمل کند، مادر خوبی باشد، اهل صبر و گذشت و خیرخواهی برای شوهر باشدو... قیافش بعد از مدتی قابل تحمل میشه
اما اگر زن زیبا باشد ولی وظایف خودش درست انجام نده با وجود زیبایی فراوان عطایش را به لقایش می بخشی
و اخرین نکته اینکه تا قیافه طرف به دل نشینه ادم جلو نمیره ولی خب این دل نشستن ربطی به زشتی و قشنگی افراد ندارد چون فردی در چشمان من زیبا و در برابر چشمان تو زشت هست بعد زیبایی باید متناسب با همسر باشد
به چشم شما زیبا میشه .....
این حدیث همیشه به من این حس رو میده که با هم کفو خودتون ازدواج کنید.
و البته هم کفو بودن از نظر فرهنگی . اقتصادی . تحصیلی . ظاهری و خیلی چیزای دیگه
درسته.اما احساس میکنم این حدیث میگه زیبایی ظاهری مد نظرت نباشه که اگه مدنظر باشه به همون واگذار میشی.
میدونید منظورم چیه؟ فرض کنید من خودم بخوام دنبال همسر مناسبم بگردم.من ایمان سنج ندارم که بفهمم چقدر طرف مقابل ایمان داره! بالطبع از ظاهرش خوشم میاد و پیگیر میشم. بعد اونوقت طبق این حدیث به زیبایی اون واگذار میشم!
برخلاف نظر شما، این روایت اشاره دارد به اینکه نباید تنها زیبایی ظاهری، مدنظر قرار داده شود بلکه در کنار آن به دیگر مولفههای زیباشناختی یعنی زیباییهای درونی که مهمتر از زیباییهای ظاهری است توجه شود. نه اینکه اصلا به زیباییهای ظاهری توجه نشود.
همانطور که خودتان هم مثال زدید؛ اگر ظاهر دخترخانمی مورد پسند شما واقع شد و شما هم قصد ازدواج را داشته باشید، تازه این قدم اول در راستای انتخاب است که شما باید به خواستگاری فردموردنظرتان بروید، ولی برای اینکه صرفا زیبایی ظاهری، تنها ملاک انتخاب شما نباشد و برای اینکه پی به زیباییهای درونی فردموردنظر ببرید و اینکه متوجه شوید که او با شما تناسب لازمه را دارد یا نه، نیاز به گفتوگوهایی است که در ضمن خواستگاری بوجود میآید و تحقیقات و همچنین نیاز به مشورت از اطرافیان(البته اگر صاحب نظر باشند) و مشاوران(در صورت لزوم و برای یقین پیدا کردن به اینکه طرف مقابل مناسب شماست) است تا با شناخت بهتر وکافی بتوانید انتخاب درستی را بکنید.
احسنت
مهم اینه که اون پسر یا دختری که به دل آدم مینشینه : پاک و مومن و درستکار و خلاصه هم کفو آدم خودش باشه
همچنین درباره زیبایی ظاهری، در روایتی از امام صادق(علیهالسلام) نقل شده است که ابن ابی يعفور میگويد: «به حضرت صادق(علیهالسلام) عرضه داشتم، من برای ازدواج زنی را انتخاب کردهام و پدر و مادرم ديگری را، تکليف من چيست؟ فرمود: آن را که خودت دوست داری اختيار کن، و آن را که پدر و مادر پسنديدهاند رها کن.»[الکافی، ج5، ص401]
یعنی اینگونه نیست که اصلا به زیبایی ظاهری توجه نشود، بلکه یکی از ملاکهای انتخاب همین پسندقلبی است که فرد، طرف مقابل را برای ازدواج بپسندد. امّا بحث در این است که به مقداری این ملاک توجه شود که باعث نادیده گرفته شدن دیگر ملاکها نشود.
این حدیث شریف دارای چند بخش است که تک تک آن مورد بررسی قرار میگیرد.
بخش اول: «هر که با زنی به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند او را به مال زن واگذار میکند.»
مسأله در مورد ملاک ازدواج است که اگر کسی تنها ملاک یا مهمترین ملاک در انتخاب همسر را مال و دارایی طرف مقابل بداند و براساس آن عمل کند و دیگر ملاکهای ازدواج را نادیده بگیرد و تنها به جهت جنبه مال دوستی با طرف ازدواج کند، این از دیدگاه دینی مذموم و ناپسند است.
در روایتی از امام علی(علیهالسلام) در مورد مال دوستی انسانها فرموده است: «وقتی خداوند بندهای را دوست بدارد، مال و ثروت را در پیش او منفور و ناپسند جلوه میدهد و آرزوهای او را کوتاه میکند و چون خداوند بدی بندهای را اراده کند، مال و ثروت را محبوب او قرار دهد و آروزهایش را گسترش میدهد. خداوند متعال بدی هیچ یک از بندگان خود را نمیخواهد، مگر اینکه خود بنده اعمالی را انجام دهد که مورد خشم پروردگار خود قرار گیرد که در این صورت خدا هم او را رها میسازد و به خودش وا میگذارد.»[غررالحکم، ج۳، ص۱۶۶، حدیث۴۱۱۱ و ۴۱۱۰]
البته ناگفته نماند که بدست آوردن مال و کسب روزی حلال نه تنها مذموم نیست بلکه امری پسندیدهای است، ولی آنچه که ناپسند و مذموم است مال دوستی که انسان را از یاد خدا غافل کند، مذموم است. لذا این امکان وجود دارد که فردی دارای اموال و دارایی بسیار بالایی است، ولی هیچ گاه نسبت به اموال و داراییهای خود، دلبسته و وابسته نبوده و همواره در کارهایش متکی به خدای متعال بوده است و از طرفی این امکان وجود دارد که فردی دارای مال کمی است، ولی چنان به همین اموال و داراییهای خود، وابسته است که یاد خدا را در کارهایش همواره فراموش شده است.
بنابراین کسی که یاد خدا را فراموش و رها کرده و همواره متکی به امورات مادی و دنیوی است، چگونه میتواند انتظار داشته باشد که در بزنگاههای حسّاس زندگی، خدا به او کمک کند؟!
لذا کسی که انتخاب شریک زندگیاش، برخاسته از مال دوستی(ای که غافل کننده از خدا) بوده است، چگونه میتواند انتظار داشته در بزنگاههای حسّاس زندگیاش، خداوند به او کمک کند. از این رو هر که با زنی به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند او را به مال زن واگذار میکند.
بخش دوم حدیث: «هر که با زنی به خاطر جمال و زیباییاش ازدواج نماید، در او چیزی را که خوشایند او نیست خواهد دید.»
این بخش در مورد زیبایی و جمال است که یکی از ملاکهای انتخاب همسر است. براساس این روایت اگر کسی تنها ملاک انتخاب همسرش، جمال و زیبایی او باشد و دیگر ملاکها را نادیده بگیرد، میتواند در زندگی زناشویی دچار مشکل شود و زندگی رضایت بخشی را تجربه نکند.
همانطور که میدانید در مورد مسأله زیباشناختی، جمال و زیبایی صرفا مربوط به چهره و ظاهر افراد نمیشود، بلکه براساس اصل زیباشناختی، جمال و زیبایی شامل موارد باطنی نیز میشود که از جمله: زیبایی اخلاقی، رفتاری، فکری،گفتاری و ... از این رو جمال و زیبایی ظاهری، بخشی از اصل زیباشناختی ما انسانهاست.
یعنی همانطور که ما انسانها از زیبایی ظاهری، لذت میبریم، از زیبایی اخلاقی، رفتاری، کلامی و ... نیز لذت میبریم. لذا وقتی اخلاق و رفتار زیبایی را مشاهده میکنیم از آن لذت میبریم و یا وقتی کلام قشنگی را میشنویم، لذت میبریم و به صاحب آن به به میگوییم.
از سویی دیگر، زیباییهای باطنی به مراتب از زیباییهای ظاهری بهتر است؛ زیرا آنچه که باعث عشق و علاقه پایدار میشود وجود زیباییهای باطنی است. یعنی میتوان با داشتن زیبایی باطنی همراه با حداقل زیبایی ظاهری، زندگی عاشقانه، رضایت بخش و پایداری را تجربه کرد. امّا نبود زیباییهای باطنی یا کم بودن آن حتی با وجود حداکثر زیباییهای ظاهری، نمیتوان زندگی عاشقانه پایدار و رضایت بخشی را تجربه کرد، بلکه نهایت بتوان برای مدتی آن هم موقت احساس عاشقانه داشت؛ زیرا زیبایی ظاهری برخلاف زیبایی باطنی، بعد از مدتی برای فرد تکراری و عادی میشود، امّا زیبایی باطنی هیچ گاه تکراری یا عادی نمیشود، بلکه به با گذر زمان، عشق و رضایت در طرفین بیشتر میشود.
در نتیجه برطبق این بخش از روایت، اگر کسی صرفا براساس جمال و زیبایی ظاهری طرف مقابل (بدون در نظر گرفتن زیباییهای باطنی) با او ازدواج کند، چه بسا در آینده و با ورود به زندگی مشترک(و با عادی شدن زیباییهای ظاهری او) پی به نازیباییهای باطنی او(یعنی همسرش) ببرد و نتواند زندگی عاشقانه، رضایت بخش و پایداری را تجربه کند.
نکته: منظور روایت این نیست که کلا جمال و زیبایی ظاهری مدنظر قرار داده نشود، بلکه یکی از ملاکهای ازدواج، میتواند زیبایی و جمال باشد، ولی نباید تنها ملاک باشد و دیگر ملاکهای اصلی ازدواج نادیده گرفته شود.
بخش سوم روایت: «هر که با زنی به خاطر دینداریش ازدواج کند، خداوند زیبایی و ثروت را به آن زن خواهد بخشید.»
با توجه به اصل زیباشناختی که در بخش دوم روایت گفته شد، از جمله مواردی که میتواند باعث زیبایی باطنی افراد شود، دینداری و عمل به ارزشها و باورهای دینی است. زیرا دین چیزی جز داشتن باور، اخلاق، رفتار و گفتار نیکو نیست که همه اینها از جمله مولفههای اساسی زیبایی باطنی است. به عنوان مثال اوج زیبایی باطنی را میتوان در شخصیت پیامبر مشاهده کرد بطوریکه بخاطر همین اخلاق، رفتار ومنش پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، بسیار از مردم جهان با گذشت چندین قرن او را دوست دارند و یا بسیاری از افراد دیگری که دارای زیباییهایی درونی بودهاند هنوز در دل و یاد ما، دارای ارج و قرب هستند و همواره از آنها به خوبی یاد میکنیم.
بنابراین اگر کسی با فردی ازدواج کند که دیندار واقعی است، در واقع پی به زیباییهای درونی او برده است و همین امر میتواند زندگی عاشقانه، رضایت بخش و پایداری را بدنبال داشته باشد.
البته در این بخش از روایت، نیامده است که فرد با کسی ازدواج کند که زشت صورت باشد. بلکه گفته شده است اگر به خاطر دینداریش با او ازدواج کند؛ یعنی ملاک انتخاب فرد، زیبایی درونی(دینداری) طرف مقابل بوده است، در اینصورت طبق اصل زیباشناختی و اینکه زیبایی درونی تکراری نمیشود، بلکه با گذر زمان، عشق و رضایت را بیشتر میکند، حتی تا جایی پیش میرود که در نگاه فرد، چهره و ظاهر طرف مقابلش(معشوقش)، بسیار زیبا خواهد شد.
پس فردی که دیندار است و از انجایی که در دینداری، مولفههای مهم زیباشناختی درونی(از جمله اخلاق، رفتار، گفتار، کردار و باور نیکوست.) وجود دارد، با گذشت زمان از زندگی مشترک، عشق و رضایت فرد بیشتر میشود تا جایی که در نگاه فرد، چهره و ظاهر همسر خود را، بسیار زیبا میبیند در حالیکه ممکن است در نگاه ما اینگونه نباشد.
در مورد بخشیدن ثروت از سوی خداوند متعال هم میتوان مفصل در این باره بحث کرد که از باب اجتناب از اطاله کلام، از بیان آن خودداری میکنیم.
با آرزوی موفقیت