با سلام
من و همسرم بعد از 6 ماه نامزدی و 7 ماه عقد با هم ازدواج کردیم و الان 7 ماه از ازدواجمون میگذره.اشتراکات زیادی داریم و عامل جذبمون هم هم کفو بودن از نظر فرهنگی و مالی و اعتقادی بود.همه چیز خوبه و به نظرم به غیر از گاهی که داره مشکل ساز میشه همیشه از خانمم راضی هستم و فوق العاده هم دوستش دارم.شیرین زبون و مهربون و خیلی زحمت کش که من همیشه قدردان همه زحماتش هم زبانی و هم عملا هستم.ولی اون گاهی وقتایی که مشکل ساز داره میشه اینه که گاهی وقتا ما با هم بحث میکنیم و 90 درصد اوقات از طرف خانم شروع و ادامه پیدا میکنه.ایشون از کاه کوه میسازن و بی ارزش ترین مسائل زندگی ما به مشاجره و دعوای شدید کشیده میشه.ایشون اولین کاری که میکنن اینه که وقتی دعوا بالا میگیره یا از خونه میخوان بزنن بیرون و یا میرن سراغ قرص یا کارد آشپزخونه که خودکشی کنن.در واقع اینجوری وانمود میکنن و این خیلی منو آزار میده.هر دفعه با ترفندی و با تحمل های زیادی که خیلی برام سخت بود و آزار دهنده ولی به عشق و علاقه شدیدم به خانم آرومش کردم و قائله رو ختم کردم.ولی یه موضوع هست اینکه وقتی خانم ناراحت و عصبانی میشن دیگه هیچی براشون مهم نیست.احترام به خانواده من و آبرو جلوی مردم و همسایه ها هم مهم نیست. هر چی از دهنش در میاد به خانواده من میگه با اینکه به جز خوبی و محبت چیزی ازشون ندیده و در مقابلش هم خانمم همی رفتارو با خانوادم داشته ولی دعوا که میشه تمام سوء ظن ها و سوالات ذهنش رو میاره وسط و به همه توهین میکنه و تهمت میزنه. راستش میدونم دعوا نمک زندگیه و گاهی این اتفاقا میفته ولی شدتش داره منو نگران میکنه چون این گاهی ها شدتش خونه خراب کنه و آبرو برامون نذاشته.خانم بنده چادری و با اعتقادات محکم و مذهبی خوبیه فقط خیلی وقتا خیلی کارایی که خودش میکنه زوری میخواد به منم تحمیل کنه.منظورم توی رعایت آداب دینی و احکام هست.مثلا من حال و حوصله یه امر مستحب رو ندارم و خانم اون لحظه میخواد انجام بده و به منم تحمیل میخواد بکنه.هر چی میگم بابا مستحبات دلیه و اجباری نیست منم تمام واجباتو اگر مقبولیتی باشه انجام میدم ولی مرغ خانم یه پا داره.بزرگترین معضل زندگی ما بحث کوتاه کردن ریش من هست/
من همیشه ته ریش دارم و گاهی وقتا پیش اومده که موقع مرتب کردن ریشم زدم خراب کردم مجبور شدم از ته بزنم که زشت نباشه و فقط قسمت پرفسوری گذاشتم و از نظر یه مرد امر طبیعی هست و شاید توی این یک سال و خورده ای 5 بار شده که ریشم خرا شده که زدمش و هر 5 بار ایشون دعوایی راه انداخته که از زندگی سیر شدم و همون لحظه ازش متنفر شدم و به جاهای خوبی نرسیده دعوامون. بدتر از همه اینه که ایشون میگه من شما رو باور ندارم و دروغ میگی که خراب شده و خودت دوس داری گاهی ریشت رو اینجوری بزنی.خیلی با این حرفاش منو عصبی میکنه و البته ناامیدم میکنه. آخرین بار دیشب ریشم دوباره خراب شد و مجبور شدم پروفسوری بذارم چون بدم میاد صورتم بدون ریش باشه و وقتی منو دید باز خودکشی و قرص و این حرفا.من از ساعت 8 شب تا 11/5 شب باهاش صحبت کردم و در آغوشم گرفتمش و نازشو کشیدم که آروم بشه آخرش همش دعا میکنه خدایا منو بکش از دستم راحت بشه و این چه زندگیه ما داریم و از این حرفا.واقعا کلافه هستم.نمیدونم باید باهاش چجوری رفتار کنم.دیشب بهش گفتم آره من یه سال بهت دروغ گفتم و دوس دارم که ریشم اینجوری بشه و از این بعدم گه گاهی این کارو میکنم برگشته بهم میگه من اینجوری از متنفرم و نمیتونم باهات زندگی کنم.من تو رو همونجوری که اومدی خواستگاری میخوام(با ریش)
خلاصه اینکه تو رو خدا راهنماییم کنید که ذارم از همه چی نا امید میشم.
در ضمن فردای روزای دعوا که حالش خوب میشه از کارش پشیمونه و تا چند روز با مهربونی و خوبی میخواد اشتباهشو جبران کنه
وقتی ریش پرفسوری گذاشتم خانمم قصد خودکشی کرد!
15:28 - 1395/01/24
انجمنها:
http://btid.org/node/89722
با تشکر از آقا ایمان گرامی؛
دوستان میتوانید این بحث را در این لینک دنبال نمایید:
http://www.btid.org/fa/news/95705
ای بابا یعنی اینقد بی دغدغه هستین که ریش شده عامل دعوا؟ رفتار بچگانه ای هست. به نظرم مواقعی که حالش خوبه بهش توضیح بده و متقاعدش کن اول باید بپذیره فکرش اشتباست بعد کم کم سعی کنه موقع عصبانیت یه کار جایگزین انجام بده. مثلا یه وایتبرد بگیر بذار تو خونه هر وقت ازت عصبانی شد بجای تهدید بره روش بنویسه از چی دلخوره. البته پیش مشاورم برین. شما هم سعی کن اینقد سهوی ریشتو خراب نکنی دیگه
این مطلب در روزهای آتی جمع بندی خواهد شد؛ اگر باقی دوستان نیز نکاتی دارند میتوانند ضمیمه نموده تا مورد استفاده قرار بگیرد.
پاسخ به صورت اجمالی:
1 – تفاهمات زیادی بین شما وجود دارد که توجه به آنها برای زیبا شدن زندگی، بسیار کمک کننده است.
2 – تهدید به خودکشی بسیار ناپسند و زشت است که با صحبت و بیان احادیث، و نهایتا با ارجاع به متخصص، میبایست کنترل گردد.
3 – بنابر فرمایش شما، بیشتر اختلافتان به خاطر مسئله ریش است که از شما درخواست میگردد در این مسئله، دقت بیشتری داشته باشید.
با سلام و تشکر از شما بابت اعتمادتان به گروه مشاوران "رهروان ولایت"؛
فرمودید: "اشتراکات زیادی داریم و عامل جذبمون هم کفو بودن از نظر فرهنگی و مالی و اعتقادی بود. همیشه از خانمم راضی هستم و فوق العاده هم دوستش دارم.شیرین زبون و مهربون و خیلی زحمت کش که من همیشه قدردان همه زحماتش هم زبانی و هم عملا هستم"؛ اینها نکات بسیار زیبایی است که هر زن و مردی آرزو دارند این ویژگیها در همسرشان وجود داشته باشد؛ حتی میتوان گفت صرف توجه به این اشتراکات، میتواند عامل آرامشی برایتان باشد.
فرمودید: "یه موضوع هست اینکه وقتی خانم ناراحت و عصبانی میشن دیگه هیچی براشون مهم نیست.احترام به خانواده من و آبرو جلوی مردم و همسایه ها هم مهم نیست. دعوا که میشه تمام سوء ظن ها و سوالات ذهنش رو میاره وسط و به همه توهین میکنه و تهمت میزنه"؛
یک ضرب المثل است که میگویند: «در دعوا حلوا خیرات نمیکنند!»؛ مقداری از این واکنش شاید در وجود تمامی انسانها باشد که در هنگام ناراحتی، تمام خاطرات بد و سوء تفاهمهایی که در گذشته برایشان ایجاد شده بود را با ناراحتی به زبان میآورند و مانند چرکی که در زیر پوست جمع شده و ناگهان سر باز میکند، به بیرون میریزد؛ که میبایست شما در چنین اوقاتی، تا حدّ ممکن فضا را آرام کنید و به تک تک آن سوء تفاهمها پاسخ و به آنها برای همیشه خاتمه دهید.
فرمودید: "ایشون اولین کاری که میکنن اینه که وقتی دعوا بالا میگیره یا از خونه میخوان بزنن بیرون و یا میرن سراغ قرص یا کارد آشپزخونه که خودکشی کنن"؛ خب یقینا این برخورد ایشان نه منطبق با عقل است و نه شرع! و اگر این اتفاق، زیاد صورت میگیرد، شاید ارجاع ایشان به یک روانپزشک ضروری به نظر برسد؛ حتی تظاهر به این معصیت بزرگ، از یک انسان معمولی نیز صحیح نمیباشد چه برسد به ایشان که حتی در انجام مستحبات بر شما سخت میگیرند!
در این زمینه میتوانید برای همسرتان، به آیات و احادیثی که در آن به قبح خودکشی پرداخته است نیز اشاراتی داشته باشید و بدی این مسئله را به ایشان متذکر شوید؛ من جمله این روایت حضرت صادق(علیهالسلام) را برایشان بخوانید که حضرت میفرمایند: «هر فردی عمدا خودکشی کند، همیشه در آتش دوزخ خواهد بود». (1)
همچنین از شما هم خواهش میکنیم بیشتر دقت داشته باشید و از اموری که ایشان را آزرده میکند دوری نمائید!
فرمودید: "بزرگترین معضل زندگی ما بحث کوتاه کردن ریش من هست..."؛ خب این مشکلی نیست که نشود آن را کنترل کرد! شما که در ابتدای متن خود بیان نمودید که اکثر اوقات با هم خوب هستید و اشتراکات زیادی دارید و فقط گاهی اوقات با هم اختلاف پیدا میکنید، اینجا هم که میفرمائید آن گاهی اوقات بزرگترین عاملش مسئله ریش است! پس اگر شما در این مسئله، دقت بیشتری داشته باشید، ان شاءالله همیشه در کنار هم، عاشقانه به زندگی ادامه خواهید داد...
امیدوارم خوشبخت باشید.
----------------------------------------------
پینوشت:
1 - مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً [کافی ج 7 ص 45]