خواستگار کوچکتر و اصرارهای خواهر!

15:54 - 1395/04/28

سلام 
من دارم دیونه میشم واقعا 
جدید تمام خواستگارام از خودم کوچیکترن 
 26 سالمه حالا با اینکه از لحاظ جثه دختر ریزه میزه ای نیستم نمدونم چرا پسرایی که به خواستگاریم میان از خودم کوچیکترن واقعا اعصابم خورده 
اخه من اونقدرها هم بیبی فیس نیستم 
خلاصه یکی از این خواستگارام فامیلمون هستن این اقا در حال حاضر کار نداره وضعیت خونوادشم عادی از منم سه سال کوچیکتر هست تحصیلاتم نداره که بخوره تحصیلات و همه چیز تو سر من 
حالا خواهرم گیر داده میگه باید زن همین اقا بشی 
این خوبه 
این فلانه 
دخترباز نیست 
اهل زندگی هست 
کار جور میشه میشناسیمش میدونیم گذشتش چی هست و .... 
فکر کردی درس خوندی کجارو گرفتی (خواهرم دکتری هستن و من فوق لیسنانس) حالا من هرچی میگم اخه ادم ب هر قیمتی که نباید ازدواج کنه 
اصلا خواهرم نابودم کرده 
همش میکه بشین تا یه ادم خوب گیرت بیاد 
نمیاد نمیاد نیست غریبه خوب نیست و صذ تا حرف دیگه 
تحصیل کرده هاشونم کار درست و حسابی ندارن، خودت الان کارت کو ...و صدتا دلیل دیگه 

بهش میگم تحصیلات به درک ، کار به درک طرف از من کوچیکتره حالیته حالیته من فردا پسفردا یه بچه دنیا بیارم کلی پیر میشم و... اصن تو کتش نمیره 
واقعا در خودم توانایی زندگی در یک چنین شرایطی رو نمی بینم . 
اصن نمی تونم با یه ادم از خودم کوچیکتر ازدواج کنم 
خواهرم خیلی برام عزیزه ولی تو این مورد خیلی داره اذیتم میکنه . نمیدونم چه جوری خواهرمو راضی کنم 

اصن من موندم پسر چرا باید بره خواستگاری دختری که از خودش بزرگتره

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/95856

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 4 =
*****
تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام دوست عزیز

دقیقا من با همین شرایطی که شما گفتین به اصرار خواهر و مادر و اطرافیان با پسری عقد کردم کردم، من فوق لیسانس دارم آقا دیپلم داشت. کارش هم مناسب نبود. آخرش  چی شد؟ در دوران عقد طلاق گرفتیم. چرا؟ چون اون آقا سرخورده شد..دائم میگفت من نمیفهمم تو چی میگی...اصلا انگار تو یه دنیای دیگه زندگی میکرد من تو دنیای دیگه. مسائلی که برای من خیلی پیش پا افتاده بود برای ایشون یه غول بود. میگفت زن باید بشینه تو آشپزی کنه. میگفت مهمانی مال زنهای بیکاره، یعنی با من هیچ جا نمی آمد. اما من تمام ایران رو گشتم.

حالا منظورم این هست که اتفاقا تحصیلات و اختلاف سن خیلی هم مهمه. بخصوص اگر خانم پخته تر باشه و تحصیلات باعث رشد اجتماعی ش شده باشه.

تصویر فاطیما

سلام توروخدا کمکم کنید هرکدومتون ک تجربه دارین تو این مسالع . من ۲۷سال تازه رفتم . و اونی ک دوسش دارم ...

تصویر Director
نویسنده Director در

واقعا خواهرتون دکتر هستن؟

تحصیلکردگی و روشنفکری با زورگویی منافات داره

تصویر 123456
نویسنده 123456 در

سلام ممنون از همتون که نظر دادید .

چند روز مثل خوره افتادم به جون اهالی خونه تا همه رو راضی کردم 
خواهرم که کمی دلخوره ولی چه میشه کرد

مادرم به اون خونواده گفتن که جواب من منفی هست ولی مادر اون اقا چند ساعت بعدش فوری امدن خونمون indecision

به هر حال موضع من تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهد کرد به همه هم گفتم 

واقعا واسه خودم و امثال خودم متاسفم هر حسنی هم که داشته باشیم میشه سرکوفت 
حالا خوش لباس بودن، درس خوندن، اشپزی و ...  واسه من شده یه سرکوفت. 

خ ناراحتم 
خ خوبه که یه چنین جایی هست که درداتو با بقیه شیر میکنی و اونا هم جواب میدن 
خدایا شکرت که بر عکس بعضی از دورو بریام که افکار و عقایدشون مثل عصر ماموت ها هست 
من تو عصر تکنولوژی زندگی میکنم و هستند ادم های خوب و دلسوز 

 

تصویر آقا حمید

جواب خواهرت رو بده، واینستا یه گوشه هر چی میخواد بارت کنه

تصویر موسی
نویسنده موسی در

نظر خواهرتون زیاد مهم نیست به حرف های پدر و یا فردی که قابل اطمینان باشه توجه کنید ممکنه خواهرتون احساسی شده باشن

تصویر فریبا
نویسنده فریبا در

مهم ترین دلیل اصرار خواهر شما برای ازدواجتون خودش هست،میخواد از حرف و حدیثای بقیه راحت بشه،اما به این فکر نمیکنه آیا خواهرم خوشبخت میشه یا نه؟
یکی از چیزایی که میتونه اصرار خواهرتونو کم کنه و تجربه ثابت کرده جواب داده!اینه که بهش بگید،اگر من روزی با این آقا ازدواج کنم و پشیمون بشم،اونوقت تا آخر عمرم شما رو مقصر میدونم که منو توی این چاله انداختی

تصویر miss..merida

سلام
جدیدا یه موجی راه افتاده دوباره پسرای کم سن 17تا 22 ساله ازدواج میکنن!البته یه جور رجوع به فرهنگ 20سال پیش شده دراین امر..
خانم شما تکیه گاه میخاید تو مشکلات زندگی..پسری که 23 ساله باشه واقعا از پس این تکیه گاه بودن برنمیاد.نگاهش تک بعدیه فقط رابط جنسی اولویت داره براش.خیلی فرق داره با مردی که عقل رس شده .
من همیشه میگم عدم توافق بهتراز یه توافق بد هست ..
شما نهایتا ازدواج نکنید مجرد میمونید همین!اما وقتی با موردی که  مناسب و سایز شما نباشه وصلت کنید هم لطمه روحی هم جسمی و هم حتی مالی میبینید..
اگر این پسر همه موارد دیگم شامل خانواده خوب و شغل و .. رو هم داشت بازم مناسب شما نبود .سن ایشون موضوع بسیار مهمی که نمیشه براحتی ازش گذشت .یه حس بدی به خانم دست میده .اینکه از حرف دیگران بترسید و تن به ازدواج عجولانه بدید بعد از ازدواج هم باز درگیر حرف دیگران میشید و اشتباهات بیشتری می کنید…
بعدم هر کسی خودش بهتر میدونه با چه کسی وصلت کنه بهتره .نمیشه برای شاد شدن دل خواهرتون با موردی ازدواج کنید که دلخواهتون نیس..
کل زندگی یک جمله ست ..((نمیشه همه رو  راضی نگه داشت ))پس شما بر طبق اصول خودتون عمل کنید..
موفق باشید

تصویر mohsen73
نویسنده mohsen73 در

شما مگه تحت امر خواهرتونین؟

تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

سلام
اگرخواهرت حودش با فردی دیپلم شغل آزاد بیکار با سه سال کوچکتر ازدواج کرده و نتیجه اش دیده حرفش گوش بده
اگر خواهرت خودش با یک فرد یا موقعیت خوب ازدواج کرده خرفش گوش نده
اگر خواهرت خودش مجرد و داره تو رو به ازدواج دعوت میکنه حرفش اصلا وابدا گوش نده

خب برای ازدواج یک چیزایی لازم
پسر دبپلم داره تو فوق لیسانس
پسر کار ندارد
پسر خانوادش عادی
تازه سه سال هم کوچیکتر
اصلا به فرض که شما تا آخر عمرت مجرد بمونی بهتر از این هست گه بخواهی ازدواج بد کنی

اگر این پسر یک فرد دیپلم 29ساله بود بعد شغلشم کارگزی کارخونه بود شاید میشد قید تحصیلاتش زد اما این آقا هیچ امتیاز مثبتی ندارد و سه سال هم گوچکتر هست حتی اگر خانوادشم تحفه ای بودن میگفتیم قبول

پس اگر شما هرکسی که دیدت گفت چرامجردی و گفتی خواستگاری دارم که این شرایط داشت همه حق به تو میدن

سه سال کوچکتر یعنی رابطه مادر و پسری اونم پسر 23ساله که وافعا بچست
خب اون پسر 23ساله که میگه تو رو بگیرم دنبال این سریعتر یک زن بگیره سکسش تامین بشه و نیازهای فعلیش برطرف بشه و چون خودش هیچی نیست دست گذاشته رو تو که بهتر از او هستی

ازدواج با این پسر برای تو که اینقدرم حساسی میشه حکایت یک دختر نگران که دائما باید مثل مادرا که دنبال بچشون هستن دنبال شوهرت باشی

این آقا پسر اگر 18سالگی رفته باشه خدمت تا 20سالگی،  الان باید حداقل دو سال یا اگر دوسالم بیکار بوده الان باید حداقل یک سال شاغل باشه وقتی نتونسته شاغل باشه یا بی مسئولیت هست یا تنبل و خلاصه کاری نیست اگر طرف فوق لیسانس بود و بیکار میگفتیم کار برای قوق لیسانس نیست سخته رشته اش مرتبط نیست حقوقش زیاد نیست خلاصه بهانه ها قابل قبول بود اما یک پسر که تحصیلات خاصی نداره سنشم کم بوده براحتی میتونسته کار کنه
طرف اگر بره شاگرد یک مغازه هم میشد یک حقوق حداقل اداره کاری میگرفت

پس ازدواج با همچین کیسی ریسک زیادی دارد ضمن اینکه تو باید به این پسر تکیه کنی تا بتونی تو مسائل زندگی ارضای روحی بشی و اگر معقتد باشی این بچه هست و تکیه گاه خوبی نیست حتی تو مسائل جنسی هم موفق نخواهی بود
پس بنابراین بهتر است که تامل بیشتری کنی

شما اگر ازدواج کنی و از زندگی راضی نباشی هم زندگی زهر خودت می کنی و هم اون وچون اون پسر توانایی حل مشکلات نداره و توهم کاسه صبرت لبریز میشه بعد از مدتی به جدایی فکر می کنی و تازه میشی یگ دختر 26ساله مطلقه

حالا ممکن بگی من خودم زندگیم جمع می کنم خب وقتی شوهر کاری نباشه از تو هم حرف شنوی نداشته تحصیلات هم نداشته باشه خانوادشم عادی باشن چطوری میخواهی اون مدیریت کنی
رابطه بعد از مدتی میشه رابطه مادر و پسری که اینم نمیتونه چندان جالب باشه
 
یعد اینم در نظر بگیر
تو فردا میخوای باشوهرت تو اجتماع رفت و آمد کنی پیش هر دوستت میرسی ازت میپرسه چه خبر شوهر کردی نکردی شوهرت چیکارست باید خجالت بکشی و یا بپیچونی و یا ازشون دوری کنی

یا فردا یک کم که سنت بالاتر از اون بزنه ملت تا میفهمن که ازش بزرگتری مثل این نگاهت می کنند که اون پسر را گول زدی و شدی زنش
حالا بیا درستش کن موقعیت خوبی که نداره اینم شده قوز بالا قوز

بعد یک چیزم بهت بگم اساسی که احتمالا چون این پسر زیر بار حرفای تو نمیره و تو هم نگران پیش بردن زندگیت هستی بعد از مدتی باهاش برخورد میکنی اونم یا قهر می کنه یا میزنتت

ماحصل ازدواج شما یک جنگ روان و اعصاب هست که اگر آدم با زنجیر بزنن و با برق شکنجه بدن اثرش از جنگ روانو اعصاب به مراتب پایین تر هست

پس به جای ناراحتی خواهرت توجیه کن که
اگر تو ازدواج کردی با شرایط مشابه من و موفق بودی دلیلی نمیشه منم موفق باشم چون شرایط فکری و فرهنگی دوتاخواهر دوقلوی همسان متفاوت هست چه برسه به بقیه

اگر خواهرت خودش یک کیس خوب داره بهش بگو آنچه را که برای خودت نمیپسندی برای دیگران نپسند

اگر خواهرت مجرد هست دلسوزیش مثل خاله خرسه هست دوست داره بهت کمک کنه اما چون میخواد نشی مثل خودش داره راهنمای غلطت میکنه
و میخواد با نادانی تو رو بندازه تو چاه

ببین میگه کار جور میشه خوب اگر میخواست کار جور بشه تا الان شده بود
بازار کار اینقدارم خوب نیست بعد این پسر بدون تحصیلات که تاالان دنبال کار اینا نبوده از حالا به بعد هم ممکن خیلی دنبال کار نباشه مگه نداریم این همه مرد الاف که حاضر نیستن برای زن و بچشون برن سرکار

میگه قوم و خویش میشناسیمش و اهل دختر بازی نیست خب تا الان این نه سرکار بوده نه اهل دختر بازی و عشق و حال پس دقیقا چیکار میکرده

پس ببین با احساسات خواهر تصمیم نگیر
خواهرمن وقتی آمار رسمی دیروز دادن که هر ساعت 19طلاق ثبت میشه این طلاق ها شاخ و دم که نداره خیلی هاشون مشابه شرایط تو رو دارند
ما قبلا به خانمی یا کاربری یا الله هم تذکر دادیم منتهی زیر بار نرفت

ببین دوران عقد چون یک نوع دوست دختر و دوست پسر اسلامی هست به همه خوش میگذره شما با هرگی باشی چون اول زندگی و تفریح و عشق و حال هست خوش میگذره اما بعد از دوران عقد که زندگی حدی میشه و شرایط از تب و تاب میفته دیگه اون اختلاف ها خودش نشون بده

در انتها اگر روزی خواستی زنش بشی
اول میره سرکار بعد از سه ماه که ثابت قدم شد بعد روش فکر می کنی یا میفرستیش فنی حرفه ای یک حرفه را یادبکیره بعد بره شاگردی کنه تا تو اون کارش پول دربیاره پس اگر امتحان کردی و دیدی مسئولیت پذیر هست میتونی روی ازدواج باهاش فکر کنی

تصویر 123456
نویسنده 123456 در

سلام 
ممنون که با حوصله جواب دادین 
خواهرم تحت تاثیر دوستاش قرار گرفته 
میگه زندگی با یک ادمی که پاک باشه بهتر از یه ادم پولدار تحصیل کرده ای هست که ... باشه 
بیشتر دوستاش شوهراشون بهشون اشکارا خیانت میکنن 
درصورتی که تحصیلات هم دارن و ... 

خلاصه بس که دوستاش میگن از مشکلاتشون اینم میگه از زندگی بقیه درس بگیر 

من که راه خودمو میرم 

البته امیدوارم با کله نخورم زمین 

 

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام و وقت بخیر

از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.

سوال شما مرکب از چند پرسش می باشد که من جدا گانه بررسی می کنم.

سوال اول شما درباره این است که چرا خواستگارهاتون اخیرا کوچک تر از خودتان هستند؟ در پاسخ این سوال باید عرض کنم که یک دختر همه نوع خواستگار می تونه داشته باشد اما با توجه به شرایط کاری و خانوادگی ممکن است از قشر خاص خواستگار بیشتری داشته باشد مثلا دختری که پدرش روحانی هست شاید دخترش خواستگار طلبه بیشتر داشته باشد اما این بدان معنی نیست که اشخاص دیگر از وی خواستگاری نکنند لذا خواستگارهای شما ممکن است اخیرا سنشون از شما پایین تر باشند اما  این دلیل نمیشه که همه خواستگارهای شما این طوری باشند و بعد از این هم شخص بزرگتر از شما خواستگاری نکند. بلکه این یک مسئله طبیعی هست و اتفاقی شاید یکی دو خواستگار شما پشت سر هم کوچکتر از شما بوده اند.

اما در مورد خواستگار اخیرتون عرض کنم که بایستی این مسئله را بررسی کنید و ببینید چقد از نظر اخلاق و رفتار کفویت دارید ظاهرا شما از نظر سنی و تحصیلی تفاوت زیادی دارید و این مسئله قابل قبول نیست در این زمینه پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد، صلی الله و علیه و آله، می فرماید: «زمانی که نزد شما خواستگاران هم کفو و هم شان آمدند، دختران را شوهر دهید و در کار آن ها منتظر حوادث ناگوار نباشید».[1] و همچنین درباره ازدواج حضرت علی، علیه السلام، و حضرت فاطمه، سلام الله علیها، می فرماید:«اگر علی نبود، کسی که شرایط ازدواج با فاطمه را داشته باشد، برای ابد وجود نداشت»[2]
آندره میشل جامعه شناس معاصر می گوید: "اغلب جامعه شناسان خانواده معتقدند، ازدواج نظامی است که تمایل به ثبات، سازگاری و هماهنگی دارد و بیشتر روی ثبات و هماهنگی تکیه می کنند
دختر و پسری که با ازدواج تصمیم به آغاز زندگی مشترک زیر یک سقف می گیرند، تفاوتهای عمیقی دارند، که بخشی از آن مربوط به تفاوتهای زن و مرد و بخشی دیگر مربوط به تفاوتهای اقتصادی و فرهنگی، تربیتی و خانوادگی که همان عدم کفویت و همانندی آنهاست، مربوط می شود. زندگی مشترک به عنوان یک پدیده مرکب از اجزاء اصلی و اساسی آن یعنی زن و مرد می باشد هر قدر بین این دو عنصر هماهنگی، همفکری، تناسب و سنخیت روانی، اخلاقی و جسمی باشد، این ترکیب استوارتر، مستحکمتر، پرثمرتر و جاودانه تر خواهد بود؛ هرچه قدر این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست تر، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود. علت عمده بیشتر ناهنجاری ها و آشوبزدگی های خانواده ها، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است. پس به این موارد توجه کنید و بدون داشتن سنخیت و هماهنگی پاسخ مثبت ندهید.

اما در مورد صحبت خواهرتون عرض کنم ایشون دلسوز شما هستند و لیکن نمی دانند چطوری بایستی دلسوزی کنند راهنمایی و مشاوره بزرگان کار بسیار پسندیده ای است اما اجبار اشخاص به ازدواج با فرد خاص اشتباه می باشد و نباید این کار انجام شود در این زمینه با خواهرتان صحبت کنید و بهش بگید نظرات شما را مد نظر قرار می دهم و تصمیم نهایی را خودم می گیرم.

ارزوی موفقیت و سعادت دارم

پی نوشت

1-نهج الفصاحه، حدیث 193
2- بحارالانوار، ج 43، ص 58

منابع

-  اسلام و جامعه شناسی خانواده، بستان (نجفی)، حسین، و همکاران، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ چهارم، 1388

-  آیین همسرداری در زندگی حضرت فاطمه (س)، محمدی نیا، اسدالله، قم، سبط اکبر، چاپ هفتم، 1385

-  بررسی مساله ازدواج، محمدی، علی، اصفهان، نقش نگین، چاپ اول، 1387.

-  بهداشت روانی، ازدواج و همسرداری، حسینیا، احمد، تهران، مفید، چاپ اول، 1380

-  جوانان و انتخاب همسر، مظاهری، علی اکبر، قم، پارسایان، چاپ بیست و هفتم، 1386

-  روانشناسی ازدواج و شکوه همسری، افروز، غلامعلی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1389

-  روانشناسی ازدواج، دژکام، محمدرضا، تهران، دژ، چاپ اول، 1380.

-   مبانی ازدواج و تشکیل خانواده، مهری نژاد، سیدابوالقاسم، تهران، آوای نور، چاپ دوم، 1391

-  وصال مهرورزان، تقی زاده، محمد احسان، حسین زاده، اکرم، اصفهان، حدیث راه عشق، چاپ سوم، 1387.

 

تصویر 123456
نویسنده 123456 در

ممنون از شما والا امروزم کلی با خواهرم حرف زدم بازم موضعش همون موضع قبلی هست ولی به اندازه یه ذره اروم تر شده ولی همچنان اصرار میکنه sad