با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی در خصوص قسمت های بعدی سوال شما باید این چنین عرض کنیم:
بر اساس بینش اسلامی هر آنچه نیازمند سعادت و کمال انسان باشد توسط حضرات معصومین علیهم السلام بخصوص پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) بیان شده، از این رو هیچ گونه جای نگرانی در بحث هدایت بشر وجود ندارد
اما در موضوع تأویلات قرآن که فهم خاص از آیات قرآن می باشد آنچه روشن است همه آنچه از ناحیه ایشان بیان شده به دست ما نرسیده است، باری به هر جهت در برخی کتب تفسیر برخی تأویلات آیات نیز که از ناحیه حضرات معصومین(علیهم السلام) نقل شده منعکس شده است ولی این مطلب به این معنا نیست که تمام تأویلات آیات در دسترس ما قرار داشته باشد.آنچه مسلم است این است که این مباحث در اختیار امام زنده و حی قرار دارد.
ولی اینکه فرمودید
تکلیف مسلمانان در باره ی آیه هایی از قرآن کریم که بدون تفسیر و تاویل مانده اند چه می باشد؟
تفسیر آیات نوعا توسط مفسران قرآن بیان شده و نقطه نا معلومی در آیات وجود ندارد که انسان بدون تکلیف مانده باشد، و انسان در خصوص تأویلاتی که در اختیار ندارد نیز تکلیفی ندارد. چرا که خدای متعال تَکْلیفِ به مالایطاق نمیکند. چرا که خدای متعال می فرماید: لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها... (ترجمه: خداوند هیچ کس را جز به قدر تواناییاش تکلیف نمیکند...)[ بقره–۲۸۶]
عرض سلام و ادب خدمت شما پرسشگر گرامی
لطفا برای جواب به مطالب و ادرس هایی که خدمتان ارائه می شود رجوع فرمایید:
علامه طباطبائی دانش تفسیر را این چنین تعریف کرده است: «تفسير به معناى بيان معانى آيات قرآنى و كشف مقاصد و مداليل آن است».[1]مهمترین نکته در باب تفسیر عبارت از نقش این علم در پرده برداری از مدلول لفظ و بیان معانی است. در نتیجه، بیان معانی ظاهری لفظ که از ظاهر کلام به ذهن میرسد، تفسیر خوانده نمیشود و به تعبیر شهید صدر (م ۱۴۰۲ق): «پرده برداری و بیان در معنای تفسیر در جایی مطرح است که گزارش گر نوعی پنهان بودگی و پیچیدگی باشد تا از راه تفسیر کشف و زایل گردد. ولی در جایی که سخن با معانی ظاهری و زودرس روشن میشود و لفظ معنای آن را آگاهی میدهد، تفسیر نامیده نمیشود، زیرا از چیزی پنهان پرده برداری نکرده است».[2] این تعریف برای محدودۀ تفسیر و میدان فعالیت این علم در فهم پیام قرآن بسیار مهم است، زیرا مشخص میکند کجا جای تفسیر و کجا جای برداشت از معنای ظاهری و ترجمان کلام است. سیوطی نیز در الاتقان این تعریف را ارائه کرده است: «تفسیر علمی است که از احوال قرآن از نظر دلالت بر مرادش متناسب با درک و فهم بشر بحث میکند».[3]
تأويل به چه معناست؟
بعد از ملاحظه کلمات لغت شناسان و مفسرین و تتبع درمعانی مستعمل فیه تاویل در استعمالات قرآن و روایات، به مطالعه ودقت در مواردی که تاویل درمورد قرآن کریم به کار رفته است، پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که تاویل قرآن درلسان آیات کریمه و روایات شریفه عبارت است از:
معانی و مصادیقی از آیات کریمه که برای غیر راسخان در علم (نبی اکرم - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - و ائمه اطهار - علیهمالسّلام -) ظاهر نمیباشد و فهمیدن آن طبق اصول محاوره میسر نیست و آن معانی و مقاصد مزبور چند قسم است:
الف - معنای حقیقی و مراد واقعی آیات متشابه.
ب - معنا و معارف باطنی آیات کریمه، اعم از آیات محکم و متشابه.
ج - مصداق خارجی و تجسم عینی وعده و وعیدهای قرآن کریم درمورد آخرت و سایر پیشگوییهای آن.
د - مصادیق برجستهای از مفاهیم آیات کریمه که از دید عرف و افراد عادی، پنهان است.
خلاصه: قرن ها مفسران اسلامى روى این اساس بحث كرده و تفسیر آیه را غیر از تأویل آن دانسته اند، و تفسیر را به معنى پرده بردارى و آشكار ساختن معانى مفردات و جمله ها دانسته، در حالى كه تأویل را به باز گردانیدن آیه به معنى واقعى و مقصود نهایى آن گرفته اند.
[1]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱، ص۷
[2]. دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، ج۳ / ۴۷، «مقالۀ تفسیر»
[3]. سیوطی، الاتقان، ج۴ / ۱۹۴
عرض سلام و ادب خدمت شما پرسشگر گرامی :
ببنید یک نکته دقیق در این مورد هست، و اون هم به این معنا هست که وقتی گفته می شه امر به معروف به همه واجب هست به این معنا که اگر سایرین کوتاهی بکنند و انجام ندهند بر افرادی که امکان انجام این واجب برای آنها مقدور هست وجوبش بر قرار می باشد، ولی چرا گفته می شه این واجب یک واجب کفایی هست به این معنا هست که اگر با انجام اون واجب از ناحیه یک شخص منکر برطرف و یا واجب امتثال شود از مابقی افراد ساقط می شود. چرایی این مطلب روشن است.
به طور مثال اگر شخصی در خیابان در حال ارتکاب منکری باشد، جلوگیری از منکر بر همه حاضرین در صحنه واجب است ولی وقتی تعدادی نهی از منکر کردند و موضوعیت منکر برطرف شد دیگر منکری وجود ندارد که بر کسی جلوگیری از منکر واجب باشد به همین خاطر این که می گوید این واجب یک واجب کفایی است.
عرض سلام و ادب خدمت شما پرسشگر گرامی سوال شما دارای بخش هیا مختلفی است برای دست یابی به پاسخ مناسب به مطالبی که به شما معرفی می شود رجوع بفرمایید:
1-دلایل عدم تحریف قرآن
چرا قرآن تحریف نشده است؟
دلائل تحریف نشدن قرآن مجید چیست؟
2-قسمت دوم سوال
چگونه بدون وجود اعراب، قرآن از تحریف مصون مانده است؟
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی كَبَدٍ؛[بلد/۴] براستى كه انسان را در رنج آفریده ایم»
در واقع این آیه به هیچ به معنای وجود مشقت و سختی در احکام اسلامی نیست، بلکه به اذعان محققان و مفسران قرآن این آیه به این مطلب رهنمود می کند که این دنیا همراه با سختی است، همراه با مشکلات و گرفتاری ها است.
علامه طباطبایی در ذیل این آیه شریف می نویسد:
«كلمه" كبد" به معناى رنج و خستگى است، و جمله مورد بحث جواب قسم است، و این تعبیر كه" خلقت انسان در كبد است" به ما مى فهماند كه رنج و مشقت از هر سو و در تمامى حیات بر انسان احاطه دارد، و این معنا بر هیچ خردمندى پوشیده نیست، كه انسان در پى به دست آوردن هیچ نعمتى بر نمى آید، مگر آنكه خالص آن را مى خواهد، خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبى و پاكیزگى، ولى هیچ نعمتى را به دست نمى آورد مگر آمیخته با ناملایماتى كه عیش او را منغص مى دارد، و نعمتى مقرون با جرعه هاى اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مى كند.»[۱]
پی نوشت:
[۱].ترجمه المیزان، ج۲۰، ص۴۸۷
با سلام و عرض ادب خدمت شما پرسشگر گرامی
در کتاب ارزشمند ثواب العمال جناب صدوق این روایت این چنین نقل شده است: «مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛[1]و كسى كه سه روز (در اين ماه) روزه بگيرد، بهشت براى او واجب مى شود.»
خوب در جواب شما باید عرض کنیم این چنین روایی در منابع روایی ذکر شده است، در اصل این روایت که جای هیچ گونه شک وتردیدی نیست، ولی یک سوال باقی می ماند که آیا تنها و با صرف روزه گرفتن در این ماه کار تمام هست و ما بهشتی می شویم یا اینکه وظایف دیگری را نیز بر عهده داریم در جواب این سوال باید بگویم که ما روایات دیگری هم داریم که وظایف دیگری را نیز در پیش روی ما قرار داده که نوعا در رساله های عملیه به آن اشاره شده است از این رو ما نباید به محتوای روایات به صورت جزیره ای نگاه کنیم بلکه می بایست در یک (پکیچ کامل) به این روایات نگریسته شود در واقع این روایت گویای ثواب بیشماری است که اجر روزه گرفتن را بهشت معرفی می کند ولی منافاتی با سایر وظایف محوله بر دوش بندگان ندارد.
پی نوشت:
[1]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص54
با سلام و عرض ادب:
در ادبیات علوم دینی و همچنین در مباحث اصولی و فقهی عبارتی تخصصی وجود دارد که گویای جواب شما ست: «ما من عامّ الا و قد خص؛ هیچ عامی نیست، مگر اینکه تخصیص خورده است». از طرفی علما و دانشمندان علوم دینی بر این باورند که« قرآن هم براساس محاورات عمومی بشری با بشر سخن گفته است»؛ [1] در نتیجه ممکن است عمومات آن تخصیص خورده، و مطلقات آن تقیید بردارد.
با یک عبارت ساده تر برای فهم آیات الهی شما نمی توانید به طور جزیره ای به آیات نگاه کنید و هیچ گونه دقت و تأملی نسبت به جایگاه عام و خاص و مطلق و مقید بودن آیات نداشته باشید،
نکته دیگر اینکه هر چند این آیه که شما به آن اشاره کرده اید عام می باشد ولی باید به این توجه داشته باشید که عمومات قرآن در مواردی با آیات دیگر و حتی با روایات صحیح وارد شده از معصوم قابل تقید و تخصیص می باشند کما اینکه در خصوص آیه مورد نظر نیز آیه به روایت قابل تخصیص است.
برای روشن تر شدن بحث به این مثال دقت کنید: (والسارق والسارقة فاقطعوا ایدیهما...) ( مائده آیه۳۸. )
مفاد این آیه که هر سارقی را شامل میشود، با حدیث «لاتقطع ید سارق الا فی ربع دینار فصاعدا» به «کسانی که بیشتر از ربع دینار سرقت کنند» تخصیص خورده است.
و اینکه آیه مواریث ( نساء، آیه۱۱. )
که با حدیث «القاتل لایرث» تخصیص زده شده است
پی نوشت:
[1]. اصول الفقه، محمدرضا مظفر، بحث عام و خاص.
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی:
1-قرائت کننده قرآن از با تعمد و از روی عمد قرآن را غلط قرائت می کند: که در این صورت نه تنها ثواب ندارد بلکه کار حرامی را مرتکب شده است، که حتی تبعات فقهی و شرعی هم دارد.
2-از روی عمد و تعمد قرآن را اشتباه قرائت نکرده بلکه به خاطر نتوانستن و بلد نبودن و عدم توانایی به قرائت صحیح است: این چنین افرادی که قادر به قرائت صحیح نیستند و در مواردی بعضی از کلمات و آیات را اشتباه قرائت می کنند ان شالله خدای متعال به اندازه توانایی و زحمتی که کشیده اند از آنها قبول خواهد کرد.
شما نيز اگر قرآن را مي خوانيد و تمام سعي خود را براي درست خواندن قرآن به كار مي بريد و نمي دانيد كه بعضي جاها را درست مي خوانيد يا نه ،قطعا گناه نكرده ايد، بلكه داراي ثواب هم هستيد.
البته بايد سعي كنيد كه قرآن را بدون غلط بخوانيد و اگر نمي توانيد به كلاس هاي قران برويد، براي اين كه قرائت تان خوب بشود، مي توانيد از نوار ها يا سي دي هاي ترتيل قرآن استفاده كنيد به اين ترتيب كه صداي قرائت قرآن را بشنويد و همراه آن قرائت كنيد، تا به اين ترتيب كم كم قرائت تان نيز بي غلط و صحيح بشود.
Páginas