مطالب دوستان amin_edrisi

Retrato de علی بیرانوند سابقون 06 Mar, 2018 صله رحم در قرآن
برخی علما و محققان علوم اسلامی در خصوص لزوم توجه داشتن به صله رحم در زندگی به آیاتی استناد کرده اند که در اینجا به آن آیات اشاره می کنیم. «َالَّذِینَ یَصِلُونَ مَآ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ؛[رعد، 21] و (خردمندان) كسانى هستند كه آنچه را خداوند به پیوند با آن فرمان داده پیوند مى‏ دهند و در برابر پروردگارشان(بخاطر شناختى كه دارند خشوع و) خشیت دارند و از سختى حساب مى ‏ترسند.» نکته: صله‏ ى‏ رحم تنها به دیدن و ملاقات كردن نیست، كمك‏هاى مالى نیز از مصادیق صله‏ ى‏ رحم به شمار مى ‏رود. امام صادق‏ (علیه السلام) فرمودند: «در اموال انسان غیر از زكات، حقوق دیگرى نیز واجب است و آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند.(1) البتّه شاید مراد امام ‏(علیه السلام) از حقوق دیگر، همان خمس باشد. در اهمیّت صله ‏رحم همین بس كه خداوند آن را در كنار ذكر خود قرار داده است. «واتقوا اللَّه الّذى تساءلون به و الارحام»(2) نکته: ارحام تنها منحصر به خانواده و بستگان نسبى نیست، بلكه جامعه بزرگ اسلامى را كه در آن همه افراد امت با هم برادرند، «انما المؤمنون اخوة»(3) و پدرشان پیامبر اسلام‏ (صلى الله علیه وآله) و حضرت على‏ (علیه السلام) است نیز در برمى‏ گیرد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «اَنَا و علىّ اَبَوا هذه الامة»(4) امام صادق‏ (علیه السلام) در آستانه رحلت از دنیا، دستور دادند تا به بستگانى كه نسبت به ایشان جسارت كرده بودند هدیه‏اى بدهند. وقتى حضرت در انجام این كار مورد انتقاد قرار مى‏ گیرند، آیه فوق را تلاوت مى‏ فرمایند.(5) و این‏گونه به ما یاد مى‏ دهند كه شرط صله‏ ى‏ رحم خوش‏بینى، علاقه و رابطه آنها با ما نیست. قسمت دوم سوال: اصل آن از «اود» می باشد.أَود: سنگينى. «آدَ يَؤُدُ» يعنى سنگينى كرد و در اصل خم شدن از سنگينى است (مفردات) «وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما» بقره: 255 يعنى نگهداشتن آسمانها و زمين، خدا را سنگينى نمي كند و او را بزحمت نمي اندازد.»(6) مطالب مرتبط: صله رحم از منظر آیات قرآن كريم   اهميت فوق العاده صله رحم در ایات و روایات پنج برکت طلایی صله رحم در زندگی   پی نوشت: 1) تفسیرصافى. 2) نساء، 1. 3) حجرات، 10. 4) بحار، ج‏23، ص‏295. 5) تفسیر نورالثقلین. 6)قاموس قرآن، ج‏1، ص141 منابع: محسن قرائتى،پرتوی از نور،ج6،ص 9
Retrato de علی بیرانوند سابقون 05 Mar, 2018 برهان تمانع در قرآن
برهان تمانع، از براهین مهم کلامی در اثبات یگانگی خداوند است. مطابق این برهان، هرگز تدبیر دو (یا چند) خدا و به طور کلی مدبِّر، به طور منسجم و استوار بر نظامی هماهنگ اجرا نمی‌شود و ناگزیر باید دست کم یکی از آنان را عاجز دانست، چرا که فرض حاکمیتِ بیش از یک تدبیر بر عالم خلقت مستلزم فساد در آن است. بنابراین، فقط یک خدا مدیر و مدبّر عالم است. این برهان کلامی، که برهان تغالب نیز نامیده شده در زمره ادلّه برگرفته از قرآن به شمار می‌رود. تقریر ساده و متداول این برهان چنین است : اگر یکی از دو خالق مفروض بخواهد موجودی را بیافریند و دیگری نخواهد، سه حالت متصور است:     مراد هر دو تحقق یابد، که مستلزم اجتماع نقیضین است.     مراد هیچیک تحقق نیابد، که مستلزم عجز هر دو و خالق نبودن آنهاست.     مراد یکی از آن دو تحقق یابد، که در این صورت او قادر مطلق است و فقط او را می‌توان خالق و خدا دانست، و این خلاف فرض است.(اللّمع فی الرّدّ علی اهل الزّیغ والبدع، ص۲۰ـ۲۱؛ التّمهید، ص۴۶.) ..بنابراین، فرضِ دو خالق، باطل است.لَو کانَ فیهما آلهَةٌ اِلاَّ اللّه لَفَسَدَتا... (ترجمه: اگر در زمین و آسمان خدایانی جز اللّه می‌بود، همانا در آن دو فساد راه می‌یافت...)
Retrato de علی بیرانوند سابقون 05 Mar, 2018 تحریف قرآن و علمای شیعه
برای دست یابی به جواب مناسب پیشنهاد می کنیم به مطالبی که  سابقا در این سایت تهیه شده است دقت و تأمل بفرمایید: http://www.btid.org/fa/news/120556 http://www.btid.org/fa/news/119945 http://www.btid.org/fa/news/110335 http://btid.org/node/126340 http://www.btid.org/fa/news/123455 http://btid.org/node/126340 http://www.btid.org/fa/news/120079
Retrato de علی بیرانوند سابقون 05 Mar, 2018 آیة الکرسی و تضاد آن با واجبات وحجاب
برای دست یابی به جواب مناسب پیشنهاد می کنیم به مطالبی که  سابقا در این سایت تهیه شده است دقت و تأمل بفرمایید: http://www.btid.org/fa/news/124898 http://www.btid.org/fa/news/95827 http://www.btid.org/fa/news/121852 http://www.btid.org/fa/news/66975 http://www.btid.org/fa/news/30260 http://www.btid.org/fa/news/67086 http://www.btid.org/fa/news/124226 http://www.btid.org/fa/news/16046  
Retrato de علی بیرانوند سابقون 22 Fev, 2018 نفرین در قرآن
در پاسخ به اين پرسش به مطالب ذيل توجه نماييد : 1- به طور کلي نفرين نمودن نسبت به دوستان و اطرافيان کار پسنديده اي نيست. انبيا و ا وليا الهي جز در موارد نادري که مجبور مي شدند، قوم خويش را نفرين نمي نمودند. ايشان در اغلب موارد حتي نسبت به کساني که به ايشان ستم روا مي داشتند و از پذيرش هدايت روي بر مي تافتند، دعا مي نمودند و از خداي متعال براي آنها هدايت و مغفرت مي خواستند. 2- نفرين در حقيقت نوعي انتقام گيري از کسي است که ستمي از او به ما رسيده است. در فرهنگ اسلام عفو و بخشش و رحمت بر خشم و غصب و انتقام خصوصا نسبت به مؤمنين و نزديکان ترجيح داده شده است و گفته شده است : در عفو لذتي است که در انتقام نيست . همان گونه که رحمت الهي برغضبش سبقت دارد (سبقت رحمته غضبه). مسلما هيچ يک از مؤمنان سزاوار نفرين و بدخواهي برادر مؤمن خويش نيست، بنابراين شما مي توانيد با دعاي خير در حق کسي که او را نفرين نموده ايد، عمل خويش را جبران نماييد «ان الحسنات يذهبن السيئات؛ به درستي که خوبي ها بدي ها را خواهد پوشانيد» و به هيچ وجه لازم نيست که او را در جريان نفرين خود قرار دهيد. 3- نفرين نوعي دعا است ولي دعا براي دور شدن کسي از خير و رحمت و سعادت است و اگر شرايط دعا در آن جمع باشد و نفرين به جا و به مورد باشد اين دعا نيز با خواست خداوند اجابت مي گردد. در قرآن کريم نيز نمونه هايي از نفرين انبيا(ع) وجود دارد که مورد اجابت خداوند قرار گرفته است مثل نفرين حضرت نوح(ع) در مورد کفار و مشرکان: «و قال نوح رب لا تذر علي الارض من الکافرين ديارا، انک ان تذرهم يضلوا عبادک ولا يلدوا الا فاجرا کفارا؛ پروردگارا! بر روي زمين هيچ کافري باقي مگذار چون اگر آنها در زمين باقي بمانند بندگانت را گمراه مي سازند واز آنها تنها فرزنداني گنهکار و کافر به وجود مي آيد» (نوح، آيه 26 و 27). البته اين در هنگامي بود که نوح(ع) حجت را کاملا بر آنها تمام کرده بود و آن کافران با گستاخي و لجاجت در برابر حق ايستادگي مي کردند و باعث گمراهي ديگران مي شدند. اگر قدرت روحي و ظرفيت انسان زياد باشد و با چشم مهرباني و دلسوزي و شفقت به انسان ها نگاه کند معمولا کمتر ديگران را نفرين مي کند. مطالعه زندگي پيامبران و امامان معصوم(ع) و پيروان واقعي آنها که با وجود تحمل اذيت و ظلم و آزار از ديگران، براي آنها دل مي سوزاندند و طلب هدايت مي کردند و بدي آنها را با خوبي پاسخ مي دادند، مي تواند ظرفيت و تحمل انسان را در برابر آزار و ظلم ديگران بيشتر نمايد چون آنها الگوها و رهبران ما هستند و ما بايد در همه امور البته به اندازه ظرفيت و گنجايش دروني خود از آنها تبعيت و پيروي نماييم. 4-از روايات فهميده مى‏شود كه لعنت و نفرين بر چهار قسم است؛ لعنت حرام، مكروه، جايز و مستحب. الف- لعن حرام: لعنت مؤمن و كسى كه مستحق لعنت نيست حرام مى‏باشد. ب- لعن مكروه: لعنت حيوانات است كه انسان حيوانى را لعن كند. ج- لعن جايز: لعنت كافرين (احزاب، آيه 64) ، لعنت ظالمين و كسانى كه به خداوند دروغ مى‏بندند (هود، آيه 18) ، لعنت مردان زن‏نما و زنان مردنما، بدعت‏آورندگان در دين، قصاص كسى كه جرم مرتكب نشده است، كسى كه پدر و مادر خويش را لعن كند، رشوه دهنده و رشوه‏ستان و واسطه ميان آن دو، كسى كه بين مرد و زنى سعايت كند تاميان آنها جدايى افكند، كسى كه ميان مؤمنان سخن‏چينى كند، كسى كه تقدير خدا را دروغ بداند، رباخوار و ربادهنده و گواهان بر ربا، كسى كه احترام مسجد را نگه ندارد، زن آوازه‏خوان و....، (ترجمه ميزان‏الحكمه، ج 11، ص 5324) . د- لعن مستحب:لعنت به كسانى كه خدا و رسولش را اذيت كنند (احزاب، آيه 57) ، كسانى كه به زنان پاك دامن و مؤمن تهمت زنا مى‏زنند (نور، آيه 23 - هود، آيه 60 و 99 - قصص، آيه 42)، كسانى كه دشمن دين و اهل‏بيت پيامبر هستند كه در اين مسأله دو روايت در وسائل‏الشيعه، ج 4، كتاب الصلاة، ابواب التعقيب ذكر گشته است. 4- بنابراين مي توان گفت: به طور کلي نفرين نمودن نسبت به دوستان و اطرافيان کار پسنديده اي نيست. انبيا و ا وليا الهي تنها در موارد نادري که مجبور مي شدند، قوم خويش را نفرين نمي نمودند. ايشان در اغلب موارد حتي نسبت به کساني که به ايشان ستم روا مي داشتند و از پذيرش هدايت روي بر مي تافتند، دعا مي نمودند و از خداي متعال براي آنها هدايت و مغفرت مي خواستند. مطالعه زندگي پيامبران و امامان معصوم(ع) و پيروان واقعي آنها که با وجود تحمل اذيت و ظلم و آزار از ديگران، براي آنها دل مي سوزاندند و طلب هدايت مي کردند و بدي آنها را با خوبي پاسخ مي دادند، مي تواند ظرفيت و تحمل انسان را در برابر آزار و ظلم ديگران بيشتر نمايد چون آنها الگوها و رهبران ما هستند و ما بايد در همه امور البته به اندازه ظرفيت و گنجايش دروني خود از آنها تبعيت و پيروي نماييم. 5- اگر لعن به جا و به مورد و از موار جواز لعن باشد اثري منفي براي شخص ندارد و ضرري براي او در پي ندارد اما در هر صورت عفو و گذشت موجب تعالي روحي و ار تقاي معنوي شخص مي گردد و بيانگر روح بزرگ و عظيم او است و موجب رضاي الهي و اولياي او است . سوال کننده: چرا خدا آدمای خوبو پاکو دوست نداره؟ حتما باید بدبشیم تا خدا بهمون نگاه کنه؟   پاسخگو:  نه اصلا این طور نیست خدا تمام بندگانش را  دوست دارد حتی انسانهای گنهکار ولی از افعال  و رفتارهای آنان  ناخشنود است البته  خدا تمام اسباب و مسببات رو در اختیار انسان قرار داده تا اینکه سعادتمند و خوشبخت شوند 27سوال کننده:  سال پاک زندگی کردم نزاشتم دست نامحرمی بهم بخوره نزاشتم ی تار موم  رو نامحرم ببینه ..همیشه سروقت نمازمو خوندم هرشب قرآنمو خوندم...همیشه برای دیگران دعا کردم یکبار برای خودم دعا کردم ولی خدا ازم رو برگردوند...دیشب با خدا قهر کردم...نمیدونم چرا دارم اینارو به شما میگم ببخشید پاسخگو: شاید گاهی وقت ها خوب باشه به این توجه کنیم برخی خوبان خدا برای خالص شدن و تقرب پیدا کردن و به نقطه اوج رسیدن نیاز باشه مقداری سختی ببنید ببنید سنگ طلا تا توی کوره آتش نره اون خلوص بلای 24 عیار رو شاید نشه بهش دست پیدا کنه از ابتدای خلقت بسیاری از خوبان خدا همیشه در این دنیا با سختی ها بزرگ شدن، بهتر از امام حسین ندارم شما آقا ابا عبد الله الحسین رو  ببنید شما حضرت معصومه سلام الله علیها رو ببیند...
Retrato de علی بیرانوند سابقون 22 Fev, 2018 تفاوت دو واژه «بر» و «لایابس» در آیه 59 انعام
در جواب این سوال که در تلگرام مطرح شده بود این چنین انتقال داده شد. لغت شناسان قرآن در خصوص الفاظی مطرح کردید این چنین بیان داشته اند: معنای لغوی: برّ نقطه مقابل- بحر- يعنى خشكى است، در واژه بحر تصوّر گستردگى و وسعت مى‏رود، و- برّ- يعنى خشكى از آن مشتّق شده است.[1]«يبس‏»  يبِسَ الشي‏ءُ يَيْبَسُ، خشك شد- يَابِسُ النباتِ- گياه خشك شد، و اين در چيزى بكار مي رود كه رطوبت در آن بوده و سپس خشك شده است- يَبَس- جائيكه آب در آنجا دارد. خدا فرمود: «فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً؛[طه/ 77] أَيْبَسَانِ- از ساق پا تا قوزك پا كه گوشت آن ناچيز و كم است.»[2] توضیح مفسران:  در اينجا علم خود را نسبت به همه‏ اشياء تعميم داده است، زيرا اجسام عموماً يا تر هستند يا خشك. درست مثل اين است كه گفته شود: اجسام جدا يا پيوسته. چه اجسام از اين دو حال خارج نيستند. ابن عباس گويد: منظور از تر و خشك، نباتات و غير نباتات است. او احتمال ديگرى هم داده است كه منظور آب و صحراست. برخى گفته‏اند: منظور زنده و مرده است.[3] پی نوشت: [1]. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات الفاظ قرآن - تهران، چاپ: دوم، 1374 ه.ش، ج‏1، ص251. [2]. همان: ج‏4، ص540. [3]. ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏8، ص 120
Retrato de علی بیرانوند سابقون 20 Fev, 2018 مناظره حول آیه 62 احزاب
مستشکل: طراح سوال: قرآن می فرماید سنت خدا تغییر ناپذیر است اما میدانیم در معجزه این سنت تغییر پذیرفته. این تناقض رو اگر میشه رفع بفرمایید. پاسخگو: عرض سلام و ادب خدمت شما کاربرگرامی در معجزه هیچگونه خلاف سنتی رخ نمی دهد در واقع اسباب و علل که در معجزه اثر بخش می شوند اسباب و علل ماورایی هستند البته می تونیم در این خصوص وارد بحث بشیم به نظر شما تناقض کجاست؟ اشکال کننده: که سنت خدا وقانون طبیعت این نیست که چوب دفعتا به اژدها تبدیل بشه یا مادری بدون شوهر بچه دار بشه و یا فردی اصلا بدون هیچ پدر و مادری بوجود بیاد پاسخگو: ببنید دوست گرامی این بحث شما در واقع مربوط می شود به بحث قانون علیت، در خصوص معجزه هم به همین شکل است اسباب به وجود آمدن کارهای خارق العاده مادی نیستند ولی این به این معنا نیست که علتی در این ماجرا وجود نداشته باشد میشه یه مثال بزنید که چه فعلی خلاف سنت الهی؟ اشکال کننده: مثلا پیروزی ظلم بر حق میتونه خلاف سنت باشه؟البته در یک نگاه کلان و نه جزئی نگری پاسخگو: ببنید ما در دنیا سنت های متعدد و متفاوتی داریم که برای شما عده ای از این سنت ها رو ذکر می کنیم :سنت های الهی در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم می شوند: 1ـ سنت های مطلق: سنت هایی هستند که متوقف بر چیزی نیستند و در واقع قوانین اساسی آفرینش و تدبیر انسان هستند لذا ثابت و عمومی هستند و به عبارت دیگر این سنت ها استثناپذیر نیستند و شامل همه انسان ها و دائمی و همیشگی هستند و هیچ سنت دیگری نمی تواند بر آن ها حاکم شود. 2ـ سنت های مقید: سنت هایی هستند که تحقق آن ها متوقف بر مقدماتی است که فراهم ساختن آن مقدمات در اختیار انسان است این سنت ها قابل تغییر و تبدیل هستند و ممکن است بعضی از آن ها بر بعضی دیگر، در شرایط خاص، مقدم باشند. اینک به توضیح و بیان سنت های مطلق می پردازیم: 1ـ سنت آفرینش به وجه احسن: «وَ لَقَد خَلَقْنا الإنسانَ فی أحسنِ تَقویمٍ»؛ تین / 4 . 2ـ سنت هدایت تکوینی: «قَال رَبُّنا الذی أعطی کُلَّ شَی ءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدی» طه . «الّذی خَلَقَنی فَهُوَ یَهدیِن»؛ شعراء/ 78 . 3ـ سنت هدایت فطری: در قرآن آمده که میل به خدا پرستی در نهاد و فطرت انسان قرار داده شده است: «وَ إذ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی آدم مِن ظُهُورِهِم ذُرِّیَّتهم وَ أشهَدَهُم عَلی أنفُسِهِم ألستُ بِرَبِّکُم قالوُا بَلی»؛ اعراف/ 172 و نیز: روم/ 3 . 4ـ سنت قدر الهی: این سنت بدان معناست که تقدیر امور به دست پروردگار است، آن سان که می فرماید: «وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی»؛ اعلی/3 و نیز حدید / 22. 5ـ سنت عرض امانت: از جمله سنن الهی سپردن امانت های الهی به آسمان ها و زمین است: «اِنّا عَرَضنا الأَمانَةَ عَلی السَّمواتِ وَ الأرضِ وَ الجِبالِ فَأَبینَ أن یَحمِلنَها و أشفَقن مِنها و حَمَلَها الإنسانُ إنَّه کانَ ظَلُوماً جَهولاً»؛ احزاب/72 . 6 ـ سنت تبشیر و انذار یا سنت تشریفی: «وَ إِن مِن اُمَّةٍ لا فیها نَذیرٌ»؛ فاطر/ 24 همچنین: نحل/ 9 و بلد/ 10. که این سنت همان سنت هدایت از سوی انبیا است و سنت هدایت در معنای عام، جنبه اجتماعی ندارد و مربوط به سرتاسر جهان هستی است و در واقع هدایت همه موجودات توسط خداوند متعال است و همان سنت هدایت تکوینی است که قبلاً اشاره شد. و در معنای محدودتر، که جنبه فردی دارد، همان هدایت تشریفی تک تک افراد انسانی است و آیه 10 سوره بلد به آن اشاره دارد و هدایتی است که جنبه اجتماعی دارد، یعنی هدایت انسان ها توسط انبیا، چون بعث و ارسال انبیاء به سوی جوامع بوده است نه به سوی افراد، لذا جنبه اجتماعی دارد . مطلق و بی قید و شرط دانستن سنت مذکور هم بدین سبب است که فرستادن پیامبران، معلول افعال و رفتار انسان ها نیست، تا آن جا که حتی نخستین انسانی که آفریده شد، خود پیامبر بود. 7ـ سنت سنخیت میان مرسَل و مرسَل الیه: این سنت بر آن است که بگوید فرستاده خدا از نظر زبان و نوع باید با افراد یکسان باشد، چنانکه می فرماید: «وَ ما أرسَلنا مِن رَسُولٍ إلا بِلِسانِ قَومِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُم»؛ ابراهیم / 4. 8 ـ سنت نفی حرج: یکی دیگر از سنت های الهی این است که خداوند متعال سختی و مشقت را بر بندگان خود نخواسته است: «یُریدُ اللّه بِکُمُ الیُسر وَ لا یُرید بِکُم العُسر»؛ بقره/ 185. همچنین: بقره/ 286، نساء/ 28، مائده/ 6 و حج/ 78. 9ـ سنت نفی ظلم از طرف خدا: همان گونه که در اصول دین نیز آمده است پروردگارْ عادل است و هیچ گاه نسبت به بندگان خود ظلم روا نمی دارد: «وَ مَا اللّهُ یُریدُ ظُلماً لِلْعالَمین»؛ آل عمران / 108، انفال/ 51، یونس/ 44. 10ـ سنت بازتاب اعمال: یعنی هرکس هر چه انجام دهد اگر خوب باشد به نفع اوست و اگر بد باشد به ضرر خود اوست:«لَها ما کَسَبَت وَ عَلَیها ما اکْتَسَبَت»؛ بقره/ 286. حدود 31 آیه دیگر نیز در این زمینه وجود دارد. 11ـ سنت استعدادها: به موجب آن سعادت و شقاوت انسان ها به صورت علت مُعِدّه یا ناقصه در سعادت و شقاوت فرزندانشان مؤثر است: «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَر عَلی الأرضِ مِن الکافرینَ دَیّاراً إنَّک إن تَذَرهُم یُضِلّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا اِلاّ فاجِرًا کفاراً»؛ نوح/ 26 و 27. 12ـ سنت دفاع از حق و سرکوبی باطل: یکی دیگر از سنت های الهی این است که پروردگار، همواره حقیقت را روشن و تقویت نموده، ظلم را فرو می نشاند: «لِیُحِقُّ الحَقَّ وَ یُبطِلَ الباطِلَ وَ لَو کَرِهَ المُجرِمُون»؛ انفال/ 8 و نیز صف/ 8 . 13ـ سنت غلبه دین حق و یاری پیامبران: پروردگار، پیامبران خود را به طور خاص یاری می کند و می فرماید: «انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیوة الدنیا»؛ غافر/ 51. بعد از این پاسخ دوست اشکال کننده بحث را ادامه ندادند.
Retrato de علی بیرانوند سابقون 16 Fev, 2018 ارتباط حضرت زهرا س با فرشتگان
در جواب این کاربر که سوال خود را در تلگرام مطرح کرده بود متن این پست برای او ارسال شد: آيا حضرت فاطمه (س) پيامبر بود كه فرشته بر او نازل مي شد؟
Retrato de علی بیرانوند سابقون 15 Fev, 2018 در سوره کهف چرا حضرت موسی کار خضر را زشت دید؟
در جواب این سوال مطرح شده در تلگرام این چنین جواب داده شد: در واقعه و داستان خضر در واقع حضرت موسی نسبت به ماهیت و واقعیت اتفاقی که داشت صورت می گرفت بی خبر بود، کما اینکه در آیه 78 سوره مبارکه کهف خضرت خضر می فرماید: «سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْويلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً؛[کهف/78] به زودى تو را از تأويل آنچه كه نتوانستى بر آن صبر كنى آگاه خواهم ساخت.» از این رو ظاهر کارهای «خضر» برای حضرت موسی تعجب برانگیز و زشت جلوه داده بود، این در حالی بود که اگر از پس پرده آن حوادث و امر الهی با خبر بود هیچ گاه این چنین قضاوت نمی کرد و کار حضرت خضر را زشت قلمداد نمی کرد.  
Retrato de علی بیرانوند سابقون 15 Fev, 2018 بر اساس آیات افراد گنهکار چطور بهشتی می شوند
ملاک و معیار عاقبت افراد هست  این که انسان توفیق توبه و بازگشت به سوی خدا را پیدا کرده است یا خیر، برخی افراد این توفیق رو پیدا نمی کنند، البته با وجود توبه واقعی گناهی باقی نخواهند ماند ان شالله   نکته مهم  منظور اين است كه توبه با تمام شرايطش انجام گردد؛ مثلًا، اگر حقوق افرادى ضايع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصيه كند كه حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه كند.آيات فراوانى از قرآن نيز دليل بر عموميّت توبه و شمول آن نسبت به جميع گناهان است؛ از جمله: 1️ در آيه 53 سوره زمر مى‏خوانيم: «قُلْ يا عِبادِىَ الَّذينَ اسْرَفُوا عَلَى انْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللَّهِ انَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً انَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ؛ بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.» 2️- در آيه 39 سوره مائده مى‏خوانيم: «فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ اصْلَحَ فَانَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ انَّ اللَّهَ غُفُورٌ رَحيِمٌ؛ امّا آن كسى كه پس از ستم كردن توبه كند و جبران نمايد خداوند توبه او را مى‏پذيرد، خداوند آمرزنده و مهربان است.» درست است كه اين آيه بعد از بيان حدّ سارق آمده است ولى داراى مفهوم عام و گسترده‏اى كه شامل همه گناهان مى‏شود. 3️- در آيه 54 سوره انعام آمده: «انَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ اصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحيِمٌ؛ هركس از شما كار بدى از روى نادانى كند سپس توبه و اصلاح نمايد، مشمول رحمت خدا مى‏شود، چرا كه خداوند غفور و رحيم است.» در اين آيه هرگونه عمل سوء كه تمام گناهان را فرا مى‏گيرد، قابل توبه و باز گشت ذكر شده است. 4️- در آيه 135 سوره آل عمران چنين آمده است: «وَالَّذينَ اذا فَعَلُوا فاحِشَةً اوْ ظَلَمُوا انْفُسَهُمْ ذَكَرُوااللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ الَّا اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛ و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى‏افتند، و بر گناه اصرار نمى‏ورزند با اين كه مى‏دانند.» در اين جا نيز با توجّه به اين كه ظلم و ستم، هرگونه گناهى را شامل مى‏شود، چرا كه بعضى از گناهان ستم بر ديگران است و بعضى ظلم به خويشتن، و در اين آيه نسبت به همه آنها وعده پذيرش توبه داده شده است، عموميّت توبه نسبت به تمام گناهان اثبات مى‏شود. 5️ در آيه ديگرى (آيه 31 سوره نور) همه مؤمنان را مخاطب قرار داده مى‏فرمايد:  «وَتُوبُوا الى‏ اللَّهِ جَميعاً ايُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا باز گرديد تا رستگار شويد.» واژه جميعاً دليل بر اين است كه هر گناهكارى دعوت به توبه شده است، و اگر توبه داراى شمول و عموم نباشد، چنين دعوتى صحيح نيست. اين نكته قابل دقّت است كه در آيات بالا در بعضى از موارد روى مسأله اسراف تكيه شده و در مورد ديگر ظلم، و در مورد ديگر عمل سوء، و وعده آمرزش همه اين عناوين بطور گسترده، در صورت توبه داده شده است؛ بنابراين، هر عمل سوء و هر ظلم و ستم و هر اسرافى بر خويشتن از انسان سر بزند و توبه كند، خداوند توبه او را مى‏ پذيرد. دراين‏ باره روايات زيادى در كتب شيعه و اهل سنّت نقل شده كه درهاى توبه تا آخرين لحظات عمر، مادام كه انسان مرگ را با چشم خود نبيند باز است.

Páginas

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 182