در جواب این سوال مطرح شده در فضای مجازی باید به چند نکته اشاره کنیم
صرف خواندن قرآن هر چند دارای اهمیت و ارزش است ولی چه بسا اگر این خواندن قرآن با تأمل و تدبرهمراه نباشد و انسان را رهنمود به زندگی قرآن نکنید کارایی و اثر بخشی در زندگی دنیوی و اخروی انسان نداشته باشد، آنچه مسلم است کسی که قرآن را می خواند، و از دستور خداوند متعال آگاهی می یابد و خلاف آن عمل می کند، نمی تواند بهره ای از آیات انسان ساز آن داشته باشد و این چنین افرادی مورد نکوهش روایات اسلامی قرار دارند کما اینکه در بعضی از منابع روایی نیز نقل شده است: «رُبَّ تَالِ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ يَلْعَنُهُ؛[1]ای بسا تلاوت کننده قرآنی که قرآن او را لعنت میکند»
به طور مثال کسی که قرآن می خواند ولی در زندگی انسانی است که پایبند به خواندن نماز نیست، نمی تواند به صرف خواندن 50 آیه در روز امید سعادت در آخرت داشته باشد، چرا که دین اسلام که سعادت و خوشبختی را برای انسان به دنبال دارد مجموعه از دستورات اعتقادی، عملی و رفتاری است که باید همه آنها بر اساس آموزه های صحیح قرآنی و روایی سامان یافته باشد.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج89، ص184.
در خصوص سوالی که مطرح کردید لازم به ذکر است، این نوع عملکرد و عناد پیروان ادیان گذشته بوده است که موجب شده است، در برخی از آیات از آنان به زشتی یاد شود، در واقع قوم یهود و یا به عبارتی پیروان حضرت موسی(علیه السلام) بیشترین و سخترین دشمنی ها را نسبت به مسلمانان بخصوص پیامبر گرامی اسلام روا داشتند، کما اینکه خدای متعال می فرماید: « لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَ الَّذینَأَشْرَکُوا؛ [مائده/82] به طور مسلّم ( ای پیامبر ) دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت.»
اگر در زمان کنونی هم با دید انصاف و دقت به جهان پیرامون خودتان توجه کنید این یهودیان هستند که بیشترین ستیز و نیرنگ را علیه جامعه اسلامی به کار می برنند، در واقع اگر برنامه های پشت پرده آنان نباشد، بسیاری از مسلمانان با صلح و آرامش در کنار هم زندگی خواهند کرد.
2-بیشترین پیامبران الهی برای قوم یهود مبعوث شدند و این در حالی است که تاریخ ثابت کرده است اکثر این پیامبران به دست این قوم سرکش نابود شده اند. یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ؛ [بقره/61 ]و پیامبران را به ناحق می کشتند، اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.
3-اگر شما با مباحث ادیانشناسی آشنا باشید، به این مطلب اذعان خواهید داشت که قوم یهود خود را قوم برگزیده و برتر می داند و و جایگاه خاصی برای خود در بین مردم قائل هستند به طوری که یک یهودی باید از ناحیه پدر یهودی زاده شده باشد و الا نمی تواند به این منزلت یهودیان دست یابد، این برتری جویی و خود خودکامگی در آیات نیز مورد اشاره قرار گرفته است«وَ قالَتِ الْیهُودُ ... نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ؛ [مائده/18] یهود ... گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان ( خاص ) او هستیم.»
برخورد عقلانی و اخلاقی قرآن با سایر مکاتب
قرآن کریم پیروان خود را به روشی توام با اخلاق و عدالت با پیروان سایر ادیان دعوت می کند، و تا زمانی که این غیر مسلمانان سرجنگ و ناسازگاری نداشته باشند قرآن همگان را به رعایت عدالت با آنان دعوت کرده است. سوره مبارکه الممتحنة آیه 8
لا يَنهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَم يُقاتِلوكُم فِي الدّينِ وَلَم يُخرِجوكُم مِن دِيارِكُم أَن تَبَرّوهُم وَتُقسِطوا إِلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُقسِطينَ﴿8﴾
خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمیکند؛ چرا که خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد.
می خواستم در ادامه سوال قبلی خدمت شما به این نکته هم اشاره بکنم ببیند همون طور که در مطلب پیشین هم اشاره کردن نظریه بیگ بنگ نمی تواند ثابت بکند که جهان هستی بدون خالق خلق شده باشد، بلکه تنها اشاره ای که در این نظریه وجود دارد این است که در ابتدای جهان یک انفجاری صورت گرفته است، حال سوال من این است با توجه به نظم اعجاز انگیزی که در عالم حاکم است، وهر یک از سیارات منظومه شمسی و کرات دیگر در یک مدار مشخص می گردند، و جلوهای اعجاز آمیزی که در عالم هستی حاکم است آیا امکان دارد که این جهان بدون خالق خلق شده باشد، آیا همین الان اگر شما در یک دستگاه شبیه ساز مجازی یک انفجار ساختگی انجام دهید آیا امکان دارد که آن ذرات بدون هیچ مدیریتی و بدون هیچ تدبیرگر توانایی در جایگاه خاص خود قرار گیرد مسلما هیچ انسان صاحب عقلی تایید نخواهد کرد که آن انفجار بودن یک ناظم و مدیر و مدبر می تواند این چنین در جلوی از زیبایی و اتقاق قرار داشته باشد.
در خصوص سوال اولی که مطرح کردید که نوعا معروف هست به نظریه بیگ بنگ وانفجار اولیه، بینید، من نمی دونم شما تا چه اندازه این قانون رو قبول دارید و مورد تایید شما هست، هر چند شاید این نظریه یکی از نظریه های نه چندان قدیمی این عصر باشه، یعنی در واقع اگر دانشمندان در یافته های خودشان ثابت قدم باشند و این نظریه رو قبول داشته باشند، باید خدمت شما عرض بکنم حدود 1400 سال پیش در قرآن کریم آیات وجود دارد که چه بسا نزدیک به این نظریه باشد، البته حقیر اصراری نداری که بعضی از یافته های علمی قرن اخیر رو بر قرآن کریم تحمیل بکنم، ولی در بعضی از آیات اسرار علمی عجیبی وجود دارد که به واقع نزدیک به این نظریه است که شما به آن اشاره کردید آیه که خدمتان ارسال می کنیم، لطفا مورد تامل قرار دهید بدون هیچ تعصب و با نگاه علمی و منصفانه
(أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا )
( آیا کافران نمی دانند که آسمانها و زمین بسته بودند ، ما آنها را گشودیم)(الانبیاء آیه :30)
(ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعینَ )
سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى كه بصورت دود بود به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شكل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اكراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت می آییم (و شكل می گیریم)!» (فصلت :11)
نكته دوم:
در خصوص سوالی كه مطرح كردید باید عرض كنم قرآن كریم به اعتراف و تحقیق دانشمندان علوم طبیعی و علوم قرآنی دارای اعجاز علمی می باشد به این شكل كه شگفتی های جهان كه در زمان طولانی بر مردم پوشیده بود در قرآن ذكر شده است همانند قانون جاذبه زمین ...
نكته سوم :
علمایی تفسیر و علوم قرآنی در خصوص نسبت دادن پدیده ای علمی به قرآن با احتیاط قدم می گذارند كه البته حق همین می باشد علمایی تفسیر به خود اجازه نمی دهند كه هر فرضیه ای كه توسط دانشمندان مطرح شده را به قرآن هم نسبت بدهند چرا كه این فرضیه ها در طول زمان و توسط دانشمندان دیگر مورد تردید و تشكیك واقع شده اند با این توضیح باید عرض كنم بهترین راه برخورد با این دست آور های علمی قدم احتیاط می باشد.
نكته چهارم:
این فرضیه توانایی اثبات انكار خدا را ندارد چرا كه بسیاری از علوم توسط دانشمندان علم فلسفه به اثبات رسیده و جای هیچ گونه تشكیك و تزلزل نیست همانند برهان نظم و امكان و وجوب كه همه این براهین اعتراف به وجود خداوند متعال می كند.
با عرض سلام و ادب ما با جستجویی که در نرم افزار های علوم اسلامی داشتیم منبع موثقی برای مطلب یاد شده نیافتیم
ولی جهت آگاهی و اطلاع شما پیشنهاد می کنیم مطلب مهمی که در زمینه خواص برخی آیات ذکر شده را مطالعه کنید:
دو نکته در باب روایات حاوی خواص قرآن
عرض سلام و خیر مقدم خدمت شما پرسشگر گرامی درخصوص سوالی که مطرح کردید به چند نکته اشاره می کنیم:
نکته اول: اولین نکته ای که آموزه های اسلامی و قرآنی به همگان می آموزه عدم ناامیدی و یاس از رحمت الهی است، انسان به هر اندازه که گنهکار و خطا کار باشد، نباید از درگاه الهی ناامید شود و خود را از دایره رحمت الهی دور ببنید، کما اینکه خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ؛[زمر، آیه 53]بگو: «اى بندگان من- كه بر خويشتن زياده روى روا داشته ايد- از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مى آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.»
نکته دوم: ناامیدی و یأس از جمله بدترین حالاتی است که اگر در هر کاری بر افراد چیره شود آنان را از رسیدن به موفقیت و پیروزی باز میدارد. این امر در فرهنگ اسلامی تا به جایی مورد نکوهش است که در مواردی از جمله بدترین گناهان کبیره به حساب میآید. برای نمونه آنجا که افراد از رحمت و بخشش الهی مأیوس شده و خود را از دایره رحمت الهی بیرون میبیند، بدترین حالتی است که افراد میتوانند به آن گرفتار شوند. در ضرورت و اهمیت کنارگیری از ناامیدی همین بس که خدای متعال ناامیدی از رحمت خود را مختص به کافران معرفی میفرماید. « وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ؛ [يوسف/87]و از رحمت خدا نوميد مباشيد، زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمىشود.»
نکته سوم: توبه و استغفار و اصلاح گذشته از جمله کار های حسنه و نیکویی است که خدای متعال به برکت آن کارهای زشت قبل انسان را پاک می کنند کما اینکه خدای متعال در آیات دیگر می فرماید: «ِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ؛[هود، آیه 114] زيرا خوبيها بديها را از ميان مى برد»
نکته آخر: در اخلاق اسلامی به این نکته اشاره شده است، که انسان باید خود را بین بیم و امید قرار داده باشد، بیم از کردار و گناهان گذشته، و امید به رحمت و مغفرت الهی، بیم و ندامت از کردار حالت شرمساری را در وجود انسان تقویت می کنند و همین امر موجب می شود، دست طلب و مغفرت به درگاه الهی بلند کند، از طرفی همین شخص به درگاه باری تعالی امیدوار است و همین امر باعث می شود، که خود را از درگاه الهی رانده نبیند.
در جواب این سوال مطرح شده در فضای مجازی باید به چند نکته توجه داشت:
نکته اول: در آموزه های کتاب مقدس مطالبی یافت می شوید که به هیچ وجه مورد تایید قرآن کریم نیست، چرا که خدای متعال به طور صریح و آشکار خط بطلان به روی آنها کشیده است، از جمله ی این مباحث، موضوع تثلیث است، که خدای متعال در قرآن کریم در خصوص آن می فرماید: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَليمٌ؛ (مائده/73)؛آنها كه گفتند: «خداوند، يكى از سه خداست» (نيز) بيقين كافر شدند معبودى جز معبود يگانه نيست و اگر از آنچه مى گويند دست بر ندارند، عذاب دردناكى به كافران آنها(كه روى اين عقيده ايستادگى كنند،) خواهد رسيد.»
نکته دوم: مفسران قرآن در در تبیین عبارت«ُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ.» در آیه 41 سوره مبارکه بقره این چنین بیان داشته اند: آيات مختلفى از قرآن گواهى مى دهد كه نشانه هاى پيامبر اسلام و آئين او در همان كتابهاى محرف كه در دست يهود و نصارى در آن زمان بوده وجود داشته است، زيرا مسلم است كه منظور از تحريف اين كتب آسمانى اين نيست كه تمام كتابهاى موجود باطل و بر خلاف واقع مىباشد، بلكه قسمتى از تورات و انجيل واقعى در لابلاى همين كتب وجود داشته و دارد، و نشانه هاى پيامبر اسلام، در همين كتب و يا سائر كتابهاى مذهبى كه در دست يهود و نصارى بوده، وجود داشته است(و الان هم بشاراتى در آنها هست).به اين ترتيب ظهور پيغمبر اسلام ص و كتاب آسمانى او عملا تمام آن نشانه ها را تصديق مى نموده زيرا با آن مطابقت داشته است. بنا بر اين معنى تصديق قرآن نسبت به تورات و انجيل اين است كه صفات و ويژگي هاى پيغمبر ص و قرآن با نشانه هايى كه در تورات و انجيل آمده مطابقت كامل دارد.[1]
پی نوشت:
[1]. تفسير نمونه، ج1، ص210.
در جواب این سوال مطرح شده در فضای مجازی این چنین باید بیان داشت که قرآنی که هم اکنون در دست مسلمانان جهان قرار دارد، هیچ گونه تفاوتی با قرآنی که در دست امام زمان(علیه السلام)است ندارد؛ چرا که آیات روح بخش قرآن دلالت بر این دارد خدای متعال حفظ و نگهداری آن را برعهده گرفته است از این رو اجازه هر گونه تحریف و تغییر آن را به بندگان نمی دهد. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛[حجر، آیه9]ما قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع نگهدار آنيم»
از طرفی از صدر اسلام تا کنون و از زمان نزول این آیات رحمانی جمیع مسلمین با حفظ و کتابت قرآن آیات آن را از هر گونه کاستی و تغییر دور نگه داشته اند کما اینکه نقل شده است.
هنگام کتابت مصاحف در زمان عثمان، اشخاصی خواستند حرف «واو» در آیه«وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ »[التوبة/ 34] حذف کنند در این هنگام ابی بن کعب اعلام کرد: یا واو را سر جایش میگذارید یا شمشیر میکشم و با شما به جنگ میپردازم آنها دیدند سخن از شمشیر است حرف «واو» را سرجایش گذاشتند.[1] علت اراده حذف حرف «واو» از صدر جمله (وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ) اين بوده است كه اگر اين «واو» حذف شود، جمله (َالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ) صفت احبار و رهبان خواهد شد؛ يعني اين احبار و رهبان هستند كه اگر طلا و نقره را انبان كنند، عذاب خواهند شد؛ پس جمع کردن طلا و نقره براي احبار و رهبان و اهل كتاب نكوهيده است، اما اگر مسلماني يا حاكم و زمامداري خواست آنها را گرد آوری کند، مانعي ندارد. پيداست كه اين دسيسه از سوي باند سياسي و بني اميه زر اندوز طرّاحي شد.[2] این رویداد تاریخی به خوبی حاکی از دغدغه فراوان مسلمانان برای حفظ و نگهداری آیات الهی است. با وجود این چنین اهتمامی در طول تاریخ ادعای مفقود شدن قرآن کریم، و پیدا شدن آن بعد از هزار سال از صدر اسلام و متفاوت بودن آیات آن دروغی بیش نیست.
[1]. نزاهت قرآن از تحریف، جوادی آملی، ناشر: اسراء، سال چاپ: 1389، ص125، به نقل از الدور المنثور ج3ص232.
[2]. همان: ص125.
در جواب این سوال مطرح شده در فضای مجازی باید عرض کنیم
همه مسئولین جمهوری اسلامی وظیفه دارند با هم کیشان خود بر اساس عدالت و رافت اسلامی برخورد کنند، در واقع مسئولین جمهوری اسلامی باید قرآنین و آموزه های قرآنی را سر لوحه رفتار و سیاسیت های داخلی و خارجی خود قرار دهند بر اساس قوانین و مقررات اسلامی ما نه تنها باید با مسلمانان عالم هر چند از مذهب ما نباشید، با عدالت اسلامی برخورد کنیم، بلکه می بایستی در رفتار با اهل کتاب، کسانی که مسلمان نیستند ولی سر جنگ با ما ندارند نیز اخلاق و عدالت برخورد کنیم کما اینکه خدای متعال در سوره مبارکه الممتحنة آیه8 می فرماید:
«لا يَنهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَم يُقاتِلوكُم فِي الدّينِ وَلَم يُخرِجوكُم مِن دِيارِكُم أَن تَبَرّوهُم وَتُقسِطوا إِلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُقسِطينَ؛ خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمیکند؛ چرا که خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد.
از جمله کتاب های مهم در علم رجال ، کتاب رجال شیخ طوسی است . از ویژگی های این کتاب این است که ،مؤلف،روات را بر اساس زمان ، طبقه بندی کرده است؛ مثلاً راویانی را که از اصحاب رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ بوده اند، اول ذکر کرده؛ سپس کسانی را که از اصحاب امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ بوده اند؛ تا اصحاب امام عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ
رجال شیخ طوسی کتابی است که از جهات مختلف دارای اعتبار ویژهای است از جمله آنکه:
۱- این کتاب از اصول پنج گانه اولیه رجال است و تمام کسانی که پیرامون رجال مطلب نوشتهاند ناگزیر از رجوع به این اصول میباشند.
۲- نویسنده کتاب حاضر، شیخ طوسی است که وسعت اطلاعات او و تخصص بالای وی در رشتههای مختلف علوم بر کسی پوشیده نیست. او کسی است که در بیشتر رشتههای علوم اسلامی کتاب نوشته و کتابهای او مرجعی کاملا مطمئن برای محققین در طول هزار سال بوده و هست.
شیخ طوسی مؤلف دو کتاب از کتب اربعه شیعه است.
۳- تاریخ تالیف این کتاب با توجه به ارجاعات شیخ به فهرست در این کتاب، در اواخر عمر شیخ بوده و این ویژگی مهمی برای یک اثر است که در اوج دوران علمی یک مؤلف نوشته شده باشد.
۴- شیخ مطالب این کتاب را از منابع متعدد و اصول فراوانی که در اختیار داشته جمع آوری نموده و پس از او منابع مذکور از بین رفته و تنها راه دستیابی ما به مطالبشان همین اصول رجال است.
جهت مطالعه به مطالب پایین رجوع فرمایید:
رجال شیخ طوسی
رجال الطوسی (کتاب)
Páginas