خانمی که انتخاب کردم فوق العاده است

12:13 - 1393/07/23

سلام متاسفانه طرز تفکر من با خانوادم زمین تا آسمون فرق داره و این باعث شده همش تو خونه ازشون به اتاق خودم پناه میبرم و تنها تو اتاق سر میکنم که با طرز تفکرشون روبرو نشم. مخصوصا طرز تفکر در مورد ازدواج و ترس من از آینده م. بلایی سرم اومده بابت این موضوع که افسرده شدم واقعا. مثلا در مورد ازدواج برای خواهرم که 19ساله هست فکر میکنن الان شوهرش ندن میمونه رو دستشون دیگه براش شوهر پیدا نمیشه و....!!!نهایتا تا 22-23فکر میکنن باید رفته باشه!! این برای من مشکل ایجاد میکنه چون دختری که خودم انتخاب کردم نزدیک 28 سال داره میشه (ولی قسم میخورم مامانم هم با کل فامیل دست بدن به دست هم نمیتونن بگردن همچین دختری پیدا کنن) اینجوری اینا قطعا میگن این دختر سنش بالاس تو باید دختر جوون بگیری در حالی که من خودم اینجوری فکر نمیکنن من حتی خیلیا رو میبینم 32-33سال دارن ولی هنوز خواستگارای خوب دارن اما چون برنامه هایی برای زندگیشون داشتن هنوز ازدواج نکردن اما خانوادم به این دخترا میگن پیردختر و ....!!!میترسم به این دختر خانوم هم به گوشش برسه سنش زیاد بود خواستگار نداشت کور شدی پسره ی بی عقل!!! قسم میخورم خواستگارای خیلی زیادی دارن این خانوم که همه سطح بالا در حد مدیر و معاون و مهندس و ... هتن اما فعلا خانوم چون درس خوندن و با ازدواجی که شناخت کمی توش باشه و به دلیل اعتقادات پایین خواستگارها ردشون کردن. اما طی صحبتی که من باهاشون داشتم از اخلاقیات و ... من خیلی خوششون اومده چون 1ساله همکلاسیم و شناخت خیلی خیلی خیلی کافی از همه چی هم داریم. چون صحبت کردیم در مورد همه چی. ولی من میترسم از خانواده م چون نمونه ی خانواده ی سنتی هستن ولی من خیلی طرز تفکرم فرق داره. مثلا یکی از اشناهای دختر که 32 ساله بود به یه پسر 3سال کوچکتر از خودش که اقا پسر خیلی هم خوشگل و خوشتیپ بودن شغل خوبی داشتن و خوش اخلاق بودن و خانوادشونم خوب بود ازدواج کردن اما چون این خانوم خواستگارای قبلیی زیادی داشتن که از این اقا موقعیت مالی و شغلی بالاتری داشتن و اینا رو خانوادشون برای دختر انتخاب میکردن و حالا این پسر رو دختر خانوم پسندیدن همه میگن دختره اشتباه کرد موقعیتاشو از دست داد سنش بالا رفت پیر شد خواستگار سطح پایین انتخاب کرد! میگن خانواده میدونه برای بچه ش چی انتخاب کنه بچه نمیفهمه عقل نداره کور میشه!!!1ماهه از ازدواج ای خانوم گذشته هنوز بحث این چیزاس تو خونه ی ما طوری که عصبانی شدم که چرا تو کار مردم کار دارین چرا اسم مردمو هی تو این خونه میارین. چرا دخالت میکنین همش.
منم خانومی که انتخاب کردم 3سال از خودم بزرگتره ولی دست میذارم رو قران که این خانوم فوق العادس. مذهبیه اونجوری که من میخوام به نماز روزه حجاب پابنده. خانوادش همینطور و خانواده ی سرشناسی هستن و بسیار بسیار خوب.این خانوم بسیار از لحاظ اخلاقی خوب هستن طوری که نمونشونو ندیدم تا این سن. قسم میخورم بهترین گزینه برای من هستن. مادرم برای من گزینه هایی زیر نظر داره که حتی مجبور شدم با دعوا بگم نمیخوام اینا رو. اینا دختری که ازاد باشه و ... میپسندن رو خانواده ای دست گذاشتن مثلا که من از اون خانواده متنفرم همش تو کار همه سرک میکشن همه رو مسخره میکنن ولی خوب چون از اقوام مامان هستن و شناخته شده هستن میپسندنشون!یبار نگفتن تو معیارات چیه!یا میرن تو مجالس دختر زیبا میبینن این میشه شناخت اون طرف اخه؟!!این درحالیه که خانواده ی دختر با تمام مذهبی بودنشون خیلی روشن فکرن و با هیچ کدوم از این چیزا مشکلی ندارن  و مثل من فکر میکنن تفکرشون مثل خودمه. (در مورد اختلاف سن از نطر من بحث نکنین همه چیشو میدونم و قبلا مشاور رفتم و هیچ مشکلی نبوده.کلا بحث من در مورد مشاوره جهت اختلاف سن نیست و مشاوره ای در این زمینه نمیخوام) ولی خوب میترسم هی خانوادم برای منم اذیت کنن یا منم بکنن نقل مجالس که همه در موردمون حرف بزنن.برای این تصمیم گرفتم از خانوادم دور شم بعد از ازدواج حتی از ایران برم که از این فضای فرهنگی سطح پایین از این اختلاف سطح فرهنگی دور شن.همین الانشم اعصابم داغون شده برای اختلافی که تو طرز تفکرمون هست. برای خودم همه ی اقوام کرد ترک و ...برابرن. ما تو شهری هستیم که دو زبان مختلف زندگی میکنن و مثلا خواهرم همیشه مردم زبان مقابل رو مسخره میکنه! با تمسخر اسمشونو میاره!در حالی که برای من خیلیاشونم ادمای شریفی هستن.
چی کنم با سطح پایین طرز تفکر خانوادم در مورد همه چی و ترس خودم از ازدواج. میترسم موضوع ازدواجم رو مطرح کنم. میترسم از ازدواجم و حرفایی که ممکنه به گوش زنم برسه. من خودم هر دختر دیگه ای هم انتخاب کنم همین وضعه تلاش تو سطح پایین نشون دادنش دارن ولی منم نمیتونم با انتخابای اینا ازدواج کنم. بخوامم حرف بزنم میگن پسره بی عقل کور شدی نمیفهمی و ........
دیگه دارم دیوونه میشم از اختلاف طرز تفکرمون. از دخالت تو زندگی مردم از غیبت از همه چی .
ببخشید طولانی شد.

http://btid.org/node/43425

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 0 =
*****
تصویر عشق
نویسنده عشق در

یک نکته هیچ وقت به مادرتون نگید از قبل باهاش صحبت کردین چون فک میکنه دختره دوست شماست عاشقی شمارو بدید هرزگی اون میبینه و اوضاع خراب تر میشه

تصویر عشق
نویسنده عشق در

درکتون میکنم کم نیارید واسه خواستتون بجنگید !! ولی محترمانه

من نقطه مقابل شماهستم من3روز بزرگترم شما خانوادت این مشکل دارن منم خانواده طرف مقابلم اختلاف را پذیرفته وبرایشان بی اهمیت است اما اقوام پدریم عین اقوام شماهستن منم ترس شمارو داشتم ولی شانس شما از من بیشتره شما موجودمنطقی هستید میتونید باشرایط کناربیاید و حرف ها از پا در نیارنتون و با دور نگه داشتن خانم خوشبختش کنید و نذارید آزار ببینه پس تلاش کنید:

به مادرتون هروقت از دانشگاه که به خونه بر میگردید بگید یک همکلاسی دارم انقد ماهه ،توبرخوردبا اساتید و دانشجوها حرمت وحیا نگه میداره و...

فرداش بگید مامان همون دختره که گفتم خوبه امروز فلان  کار کرد همه از خانمی تو حیرت موندیم و.....

انقد بگید تا مادرتون مشتاق دیدار این خانم بشه یا بگید خدا ازاین دخترای خوب قسمت ماهم بکنه بگو همه پسرا حسرت داشتنشو دارن و... بگو تا مامانت بگه بهم نشونش میدی یا خودت به شوخی بخند بگو مامان گلم چشم منم بد جوری گرفته

بیا ببینش شاید دلشما روهم گرفت و قسمت شد

بذار سن دختره رو تو خاستگاری بفهمه اون موقع مطمئن باش اونقد مهر دختره بدلش هست نه نیاره

میتونی مادرتو پیش مشاوره ببری اون راضیش کنه

بازم اینو بدونید هیچ کس قد خودتون نمیتونه بهتون کمک کنه

تصویر bahar
نویسنده bahar در

1.رابطه ات رو با دختره قطع کن قبل خواستگاری

2.سریعتر مقدمات خواستگاری و ازدواج رو فراهم کن و خانواده ات رو راضی کن

3.برو خواستگاری و زندگیت رو تشکیل بده اونجوری که در آسایش باشی(حالا یا تو شهر خودت یا جای دیگه. مهم اینه که در آسایش روانی باشی)

تصویر marde nashenas

مشکل شهرهای کوچک همینه اصرار به تزدواج دخترها در سن پایین... چون وضع اقتصادی خانواده ها متوسط رو به پایینه می خوان که دختره را زود شوهر بدهند تا یک نان خور کم بشه... در این خانواده ها امکان تحصیل و ... وجود ندارد

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

ممنون دوستان.
من برای نصیحت در مورد چیزای دیگه نیومده بودم ولی تاپیک رفت به سمت دیگه. واضح مشکلاتمو بیان کرده بودم و از اون جهت راهنمایی میخواستم مخصوصا دوستانی که شرایط مشابه داشتن و موفق شدن.

پس با این تفاسیر ختم بحث

 

تصویر shamim91
نویسنده shamim91 در

سلام در خطاب ب اقای علی گلی....
اولا مشکل چیه از نظرشما ک خانوما بیشتر جواب دادن مگه ایرادی داره !!!!؟؟؟؟؟حتی اگه بگین ن ایرادی نداره پس چرا عنوان کردین !!!؟؟؟؟
بعدشم اقای محترم من فک نمیکنم هیچ کدوم از خانوما خودشون رو جای این دختر خانم گذاشته باشن ...همه ما نظر دادیم و بر طبق مشکل سوال کننده نظر دلدیم و ایشون گفتن مشکل سن نیس مشکل خانوادشه وگرنه من خودم ب شخصه اگه میخواسم نظر بدم درباره سن یکی از مخالفین بودم ولی درباره سن و ازدواج هرکی ب خودش مربوطه...اگرم تو کامنتا چیزی گفته شده یا میگین غبطه خورده شده بخاطر تعریف این اقا از خانمه....
با اخر حرفتون موافقم ک این اقا باید رابطشو قطع بشه و...
موفق باشین...

تصویر ali18
نویسنده ali18 در

سلام به اقا حیمد گل

ببین گل پسر من نمی خوام کلا در مورد سن و سال و این حرفا صحبت کنم

سوال اصلیت هم چیز دیگه ای بود که در اون مورد هم چون خودم مشکل دارم نمیتونم کمک کنم

اگه راه حلی پیدا کردم حتما خبرت می کنم!

من یه حرف کلی دارم اینم اینه که حتما قبل از خواستگاری هر گونه ارتباطت با این خانوم را قطع کن

سخته ولی واقعا لازمه

این جور که پیداست شما شدیدا دلباخته ی این خانوم شدید

البته از حرفاتون استنباط کردم

بعدشام تو تمام نظراتتون نوشتید تصمیمم از روی احساس نیست

مثل این که یه نفر تو استخر باشه و بگه من خیس نیستم

یه حرفایی هم نوشتید که متاسفانه این نظر حقیر را تایید میکند. دیگران غبطه می خوردند و اکثر کاربرای سایت موافقن

زیر بنای زندگی مشترکت را که نمیتونی با این حرفا بسازی  عزیزم

اینم بگم که با حرف مردم نمیشه تصمیم گیری کرد

یه نکته دیگه! نمی دونم چرا تقریبا تموم نظرات سایت را خانوما دادن

یه نفر به اسم max بود فکر میکردم پسره که بعد معلوم شد دختر خانوم تشریف دارن

در اصل این بندگان خدا خودشون را جای دختر مورد علاقه شما میذارن و با احساسات زنانه نظر میدن!

به هر حال اگه بخوام خلاصه کنم

اولا ارتباطت با این دختر خانوم را هر چه سریعتر قطع کن(اگه واقعا دوستش داری )چون به احتمال یک درصد هم اگر این وصلت صورت نگیرد ایشون صد یا هزار برابر شما اسیب میبینه

بعدشم شب و روز روی خانوادت کار کن

راه های مختلفی داره

برا هرکس یه جور جواب میده

یکی باید زیاد حرف بزنه یکی نباید حرف بزنه

بالاخره به هر ترتیب باید خانوادت را راضی کنی و به فکر راه دیگه ای هم نباش

گشتم نبود نگرد نیست!

به این نکته هم توجه داشته باش که شاید این خانوم قسمت شما نباشن

تمام سعیت را بکن و در نهایت راضی باش به رضای خدا

با بعضی چیزا نمیشه جنگید بعضی چیزا را هم نمی شه عوض کرد

اول عاقل باش بعد عاشق

خیلی خیلی التماس دعا

تصویر max
نویسنده max در

اقای محترم من خودمو جای اون خانم نذاشتم.من در کل با ازدواجی که خانم از اقا بزرگتر باشه و یا حتی هم سن باشن مخالفم......پس,بحث این نیست که از روی احساس,خرفی,زدیم.ولی وقتی این اقا مشکلی با این قضیه نداره پس اشکالش کجاستولی با این حرفتون با اینکه ایشون خیلی دلبستشون شدن موافقم..چون از حرفاشون مشخصه که احساسشرن غلبه کرده .ولی خودشون میگن که احساسی نشدن ........ما هم که اینجا مشاور نیستیم...نظرات خودمونو میدیم...پس بر اساس احساس,چیزی نمیگیم...

تصویر مهسا
نویسنده مهسا در

واقعا 28 سال سنیه آخه !!!؟

قدیما که دختری 15 سالگی شوهر میکرد و تا 28 سالگی کلی بچه به دنیا می آورد خوب معلومه که پیر میشد تا 28 دیگه .

کم کم دارم نا امید میشم از طرز فکر بعضی از مردمangry

تصویر max
نویسنده max در

بعضی از تفکرات اعضای این سایت خیلی عقب افتادس..هنوز در عهد,قجر زندگی میکنن...

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

من هم میگم سنی نیست ولی بعیا مثل خانوادم این تفکرو دارن و مشکل زا شده. اگه نه توضیحات کامل داده شد

تصویر donya123
نویسنده donya123 در

هم سوال طولانیه هم جوابایی که داده شدهsurprise من همه پاسخارو نتونسم بخونم.

ولی به نظر من همینطور که توی یکی از پاسخها هم مطرح شده بود شما بدون توجه به سن، به مادرتون بگید فقط بیا دختره رو ببین. با توصیفاتی که شما کردی این که ظاهرش خوبه و مودبو .... احتمالن دل مادرتون بیشتر نرم بشه و یه کم راضی تر بشن. چون اکثر مادرا از روی محبت مادرانشون و این که میخان بهترین دختر دنیا عروسشون بشه سختگیری الکی میکنن و خیلی روی ظاهر و لباس دختر حساسن . مثلا اگر ببین خوش لباسه یا خوش برخورده مطمئن باشید یه کم مخالفتشون کم میشه. البته نه این که همون دفعه اول بگه راضیم. ولی منظور من اینه که توی یه پروسه چند مرحله ای این مخالفتو کم کنین. مثلا بعد دو سه جلسه که دید و مرحله اشنایی دختره یه هدیه چیزی به مناسبتی برا مادرتون بگیره انشالله درست میشه. یه کم(شاید خیلی بیشتر!!) صبر و تحمل  باید بکنین و حرف وحدیث بشنوید ولی این خیلی بهتره انیه که بخاین خدای نکرده با مخالفت خونواده ازدواج کنید که بعدش کلی درد سر خاهید داشت یه عمر...
 

تصویر max
نویسنده max در

اولا که جواب اون اقا که میگن ۲۸ساله پیره.من متولد ۶۵ هستم و هر کسی منو میبینه فکر میکنه ۲۲سالمه....پس اول به چهره نگاه کنید..کی گفته ۲۸ساله پیره اقای ایمان محترم!!!!!!منم با ازدواج سنتی تا حدودی مخالفم..و ازدواج مدرنیته یعنی دوستیه قبل ازدواجم قبول ندارم...منم خیلی ملاکای خوب دارم...ولی حاضر نیستم همینجوری یکی بیاد خونمون چند جلسه حرف بزنم بعد,بگم بللللللههههه..متاسفانه ازدواجای سنتی تا دو جلسه میان خواستگاری عقد میکنن که خیلی روشه غلطیه....به نظر اگه هم میخوان ازدواج سنتی داشته باشن یعنی از همینایی که مادراشون میان خواستگاریو عین نمایشگاه دختره رو میبینن باید چند ماه قبل ازینکه عقد کنن زیر نظر خانواده هاشون با هم در ارتباط,باشن تا ببینن ایا ملاکهاشون به هم میخوره یا نه...بعد عقد کنند..به نظر پسر و دختر میخوان با هم ازدواج کنند اونا باید همو بپسندند نه مادرشون یا خواهرشون!!!!ولی در کل ادم باید از ازدواج شانس داشته باشه.چه ازدواج سنتی و چه ازدواجی که قبلا با هم اشنا بودن هر دو ممکنه به طلاق بیانجامه..در کل هر دو سبک ازدواج بعد از چند,سال زندگی,تب و حرارت هر دو میخوابه ...و تازه مشکلات شروع میشه..و اینجاس که یکی از طرفین باید کوتاه بیاد..من خودم داییم ۵سال دختری رو زیر نظر داشت و میگفت یا این یا هیچ کس..اخرشم بهش رسید ولی چه رسیدنی!!!!دو ساله ازدواج کردن....همه چیز عادی شد.....ولی به نظر اون دختر خانم هم که شما انتخااب کردید خیلی دختر خوش,شانسی بوده که همچین پسره عاقلی انتخابش کرده که این همه در موردش تحقیق کرده....واقعا اگه بهم رسیدین باید قدرتو بدونه.....اگه ازدواج کردین ما رو هم حتما خبر کن..خوشحال میشیم....

تصویر max
نویسنده max در

مشکلی نیست که دخترخانم از اقا پسر بزرگتر باشه.فقط,اگه از نظر ظاهری بزرگتر از شما نمیزنه بهتره..چون چند,سال دیگه که بچه دار بچه یا هر چیزی,چهرش شکسته تر میشه...به این خاطر میگن که ۳_۶سال خانم از اقا کوچکتر باشه...ولی اگر برای,شما مهم نیست و ملاکهای فوق العاده ای که شما گفتین دارن پس دیگه جای تردیدی نیست..فقط امیدوارم با این قضیه احساسی,برخورد,نکرده باشید

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

قیافشون 4-5 سال کوچکتر از سن واقعیشون میزنه اینو همه میگن.
احساسی نیست میگم در حدیه که همه از الان غبطه میخورن بهم. حتی یکی از دوستان امشب گفت حسادت نمیکنم ولی غبطه میخورم بهت بابت ابنکه همچین دختری راضی هست به ازدواج باهات کاش منم همچین دختری پیدا کنم و حاضر به ازدواج باهام باشه. منم 1سالی شناخت کامل دارم و به هیچ وجه احساسی نمیدونمش.هرچی تعریف کردم از شناخت بوده نه احساسات. منم بحثم سر اینکه کارم درسته یا نه نبود چون میدونم درسته و مشاوره هاشو گرفتم. و همینجا هم که دوستان وارد شدن مخالف خیلی کمتر از موافق بود با توجه به توضیحاتم. بحث سر فقط اون توضیحاتیه که تو متنه اصلی اومده

تصویر shamim91
نویسنده shamim91 در

خوش ب سعادتون پس با تعاریفی ک میکنید.............انشا الله لیاقت همدیگرو داشته باشین و قدر همو بدونن...........

خوشبخت بشین ب پای هم..........

تصویر مهسا
نویسنده مهسا در

سلام آقا حمید

اول از همه بگم که کاملا مشخصه انسان مومن و روشنفکری هستید واقعا بهتون تبریک میگم و خداروشکر میکنم که چنین آقا پسری تو کشورم زندگی میکنه

برادرم من نمیگم چطوری خانوادتون رو راضی کنید چون واقعا چیزی به ذهنم نمیرسه. اما اینم بگم که اگر به این نتیجه رسیدین که این خانم مناسب شما هستن ایستادگی و مقاومت کنید سه سال بزرگتر بودن ایشون اصلا اصلا اصلا مشکلی نیست وقتی باهم تفاهم داشته باشید و چهره ایشون کمتر از سنشون باشه خیال همه راحت باشه مشکلی پیش نمیاد. به عینه صدتامورد دیدم که خیلیم خوشبختن یکیش پدرو مادر خودم

برادر خود من دختری رو از همکاراش دوست داشت که دو سال ازش بزرگتر بود اما پدرومادرم نه به این خاطر به خاطر دلایل دیگه قبول نکردن حالا با دختری ازدواج کرده که دقیقا باب میل پدرو مادرم بود ازشم کوچکتره اما روزی نیست که ...... بگذریم آقا حمید مگه چندتا دختر تو دنیا پیدا میشه که به لحاظ فکری و شخصیتی به شما بخوره پس ولش نکنید تو زندگی مشترک اولین حرف و فهم و شعور و درک و تفاهم طرفین میزنه والسلام بقیه مسائل جانبیه

واقعا از ته قلبم براتون دعا میکنم که اگه صلاح و خیرتونه هرچه زودتر اسباب وصالتون فراهم بشه

 

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

سلام ممنون خواهر گرامی بله من معیارایی تو این دختر دیدم که به هیچ وجه تو انتخابهایی که مادر پدرم میکنن وجود نداره و قطعا اگه با یکی از انتخاباشون ازدواج کنم شکست میخوره زندگیم. چون من خودم میدونم چه معیارایی دارم چون طرز تفکرم با خانواده فرق داره قاعدتا معیارام هم با اونها فرق داره. اونا با دختری که به لحاظ پوشش و ... ازاد باشه مشکل ندارن من دارم و خیلی چیزای دیگه. واقعا هم تو این 25 سال با اینکه تو محل تحصیل، خانواده و ... با دخترای زیادی روبرو بودم هیچ کدوم همه ی اون چیزایی که من میخواستم رو یکجا نداشتن. از بحث پوشش بگیر که هم محجبه باشه هم خوشتیپ تا بحث پابند بودن به اعتقادات مذهبی تا خیلی خیلی خوش برخورد و مودب بودنشون تا هم مدرک بودن که برام مهم بود به دلایلی تا صدها دلیل که میتونم بیارم که اصلا سن رو اونم یه عدد 3ساله رو نه بالای 5 سال رو بی ارزش کرده.
برای همینه اصرار دارم به ازدواج با این خانوم چون خوشبختی اینده رو واضح میبینم به کمک خدا.
فقط دعا کنین دل پدر مادر نرم شه و ه جوری نشه هم من تحقیر شم هم دختر خانوم فکر کنه که به زور خواستنش و با اصرار من!

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

در حدی این دختر خانوم هستن که چندین نفر بهم گفتن غبطه میخوریم بهت که همچین دختری رو انتخاب کردی

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

من نمیگم خانواده هر چی گفتن بگی چشم . 

قطعا باید شناخت حاصل بشه . ولی وقتی که خانواده رضایت دارن نه اینکه بری دختر پیدا کنی و بعدش دنبال رضایت خانواده باشی . 

مرد مومن کی بهت گفتم بدون تحقیق و صحبت کردن با دو جلسه بری با طرفت عقد کنی و ازدواج کنی ؟

در مورد ازدواج معکوس هم اگه دنبال استثنا هستی قطعا همینطوره قطعا ازدواج های موفق به شکل معکوس وجود داره .

و در مورد اینکه برده داری هست و اینجور صحبت ها من نگفتم هر چی گفتی زن بگه چشم . زن ذاتا میخواد به همسرش تکیه کنه و خود بخود پس از یه سنی که میگذره زن دوست داره نقش مادر رو ایفا کنه حتی وقتی که سن زن کمتر هست بازم به مرور احتمالا این اتفاق میفته اگه مرد مراقب نباشه . حالا وقتی که سن زن بیشتر باشه این مشکلات بیشتر میشه و اون حس مادری بسیار شدت پیدا میکنه . 

این یه طرف نکته دوم اینه که شما به سنی میرسی که دیگه همسرت از لحاظ جنسی نمیتونه تو رو ارضا کنه حالا میخوای چیکار کنی ؟ یه سنی میرسه که زن بدش میاد . حالا اون موقع تو هستی و نیازت که اگه مرد خوبی باشی باید خویشتن داری کنی . 

حالا نکته دوم رو میگیم چون مرد مومن و باخدایی هستی مهم نیست اما نکته اول به شدت رو روابط شما و همسرت تاثیر میذاره حمید جان . از ما گفتن بود 

امیدوارم خانوادت دلشون نرم بشه . 

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

با تشکر اول در مورد نیاز جنسی بگم که اگه یه سرچ کنین میبینین که زن از 50 سالگی به بعد که دچار یائسگی میشه نیاز جنسیشو از دست نمیده بلکه قدرت باروریشو از دست میده بعضی زنها نیاز جنسیشون بالاتر میره به این دلیل که ترس از باردار شدن ندارن بعضی ها ثابت میمونه بعی ها کم میشه.دلیل کم شدن هم سرچ کنین به دلیل خشک شدن هست که مشکل این موضوع هم حل شدن داره. اینجا توضیح زیاد نمیتونم بدم. در ضمن برای مثال خیلی از زن و شوهرها همسن یا یکی دو سال اختلاف دارن مثلا مرد 53سال و زن 51ساله س به هر حال اگه قرار به کاهش میل جنسی باشه میبینی که فرق انچنانی نداره مگه اینکه زن خیلی کوچیکتر باشه مثلا 7-8سال چرا اینجا محسوسه این موضوع. که خود من با 7-8 سال کوچکتر به دلایلی که برای خودم دارم ازدواج نمیکنم.
در مورد موضوع احساس برتری هم به جرات میگم این اتفاق براشون نمیفته چون تو خانوادشون امر جا افتاده ایه این موضوع و حتی برای مادر پدرشون اهمیتی نداره و تو خانواده ای بزرگ شدن که یاد دادن بهشون این موضوع ها رو. میگم که شما دارین از دور قضاوت میکنین با اون چیزی که به نظر میاد اتفاق بیفته ولی من از این موضوع خیالم راحته حتی 1درصد شک وجود نداره که این خانوم بخوان احساس برتری داشته باشن

تصویر Aban
نویسنده Aban در

آقا حمید حرص نخورید. والا بخدا بیشتر ازدواج هایی که من تا حالا دیدم دختر از پسر سنش بیشتر بوده خیلی موفق و خوشبخت بودن. همه چیز به طرز تفکر خودتون و دختر خانم بستگی داره. اما در مورد اینکه شما چطور به خانوادتون بگید این که از محسنات این خانم خیلی به مادرتون بگید بعدش بدون مطرح کردن قضیه سن آشنایی بین مادرتون و دختر خانم اتفاق بیفته. وقتی که مادرتون ایشون رو پسندیدند اونوقت قضیه ی سن رو مطرح کنید. مطمئنا اولش شما رو اذیت میکنن این اجتناب ناپذیره ولی بعدش عادی میشه. ضمنا توسل به ائمه یادتون نره.

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

والا من این حرفو بزنم شاید بعضی از دوستان باز جبهه بگیرن ولی باور کنید تمام ازدواج هایی که توی فامیل ما انجام شده که پسر خودش دختری رو بعد از مدتی شناخت انتخاب کرده و یه مدتی هم نامزد بودن و به شناخت بیشتری رسیدن خیلی موفقتر بودن از انتخاب هایی که مادر پدر انجام دادن. اکثر این ازدواج ها هم دختر اختلاف سنی 1تا 3سال داشته. ولی باور کنید اکثر خانواده ی خودم که همسن مادرم هستن از شوهرشون رضایت کافی ندارن حتی خانواده ی خودم. و حتی فامیلهای خودم که مثلا الان 37ساله هستن و مادر براشون انتخاب کرد دو موردش تا طلاق پیش رفت. من نمیخوام موجه کنم ازدواج با اختلاف سنی معکوس رو ولی با توجه به شناختی که من پیدا کردم از خانوم و خانوادش میدونم که کیسی مثل ایشون رو واقعا باید خیلی زمان گذاشت تا مجددا پیدا کرد که این همه معیار مورد نظر منو یکجا داشته باشن و از اونطرف هم سنشون کمتر باشه.
ایشالا منم همیشه دعا میکنم که دلشون نرم بشه و سر این وصلت سد و مانع ایجاد نکنن چون میدونم که یه روزی میگن اگه میدونستیم این دختر این همه خانومه همون روز اول ایراد نمیگرفتیم.
ولی خوب بستن دهن مردم که اجتناب ناپذیره و میشنویم حتما که حمید بزرگتر از خودش گرفته و .....!که اینجا دیگه باید برامون بی اهمیت شه و هست .فقط خانواده مهمن که وارد تنش نشیم با هم و اروم همه چی ایشالا جور شه. یه دعا هم هست میگن مجربه برای نرم کردن دل افراد اونم میخونم ایشالا بشه

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

 آقا حمید من نظرات رو خوندم بذار یه چیز بهت بگم

یه نفر دیگه تو همین سایت راجب اختلاف سنی معکوس پرسیده بود و منم گفتم پدر و مادر خود من اینجورین(البته نه واقعی بلکه شناسنامه ای! و اینو هر دو خانواده میدونن اما حرف و حدیث همیشه بوده ) من توی همون پست هم گفتم موفقیت این ازدواج کاملا به این موضوع بستگی داره که پسر و دختر قبل از اینکه موضوع ازدواج پیش بیاد این اختلاف سنی رو هضم کرده باشن و از نظر فکری براشون مهم نباشه که ظاهرا شما دقیقا همین جوری هستی 

پدر و مادر من تقریبا هم سنن اما این اختلاف تو شناسنامه حدود 5 ساله . خودشون که هیچ مشکلی نداشتن و ندارن اما اینو بدون همیشه ادم هایی اطرافت پیدا میشن که بخوان به جای تو فک کنن و راجبت نظر هم بدن اونم توی روت(!) باید تحملت رو در برابر این افکار ببری بالا وگرنه به جز اظهار نظر اطرافیان هیچ مشکلی تو این زندگی ها وجود نداره.

اینکه زنی از شوهرهش حرف شنوی داره یا نه (که کلا اصلا نمیدونم معنی این حرفا واقعا چیه!!؟ و اینکه کسی با دست خیس در رو باز و بسته کنه و جوراب بو گندو  بندازه کف اتاق و  و مثل بچه ها رفتار کنه و حال زنش رو بهم بزنه یعنی به بلوغ رفتاری لازم برای ازدواج نرسیده و مامانش هیچی بهش یاد نداده،  این چه ربطی به سن و رفتار مادرانه داره؟یعنی زنی که سنش کمتره چون کوچیکتره تحمل میکنه و هیچی نمیگه ولی زنی که بزرگتره اعتراض میکنه؟ بعد این اعتراض دقیقا نشونه چیه نشونه بدی زن یا عدم بلوغ مرد؟ و به نظرم این اختلافات تو زندگی همه هست و به جز با "شعور" (!) روش حل دیگه ای نداره  و اگه کسی بخواد بی شعور باشه دیگه ربطی نداره که زنه یا مرد سنش کمه یا زیاد!)  اینا همه به طرز فکر یه نفر بستگی داره نه سنش (اونم سه سال اختلاف)! به قول شوهر خالم که میگه :"برادر من زنش 7 سال از خودش کوچیک تره ولی عین ننش رفتار میکنه ! "

شما فقط یه راه داری که اولش راجب سن چیزی نگی و بعدا کم کم این موضوعو باز کنی و اگه اختلافی هم هست میتونی با مادرت بری مشاوره تا یه مشاور اونو راضی کنه .برادر یکی از همکلاسی‌هام میخواست با خانومی مطلقه ازدواج کنه که دقیقا همین مشکل رو داشت و مادرش رو برد پیش یه مشاور و موفق هم شد .

موفق باشی 

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

مرسی از دوستانی مثل شما که خیلی خوش فکر هستین. والا منم برام این معنی نداره که دختر کوچکتر باشه حرف شنوی داره و بزرگتر باشه نه!! اتفاقا شاید باورتون نشه ولی حتی در این مورد با خانوم صحبت کردم که مرد کمی دوست داره مدیریت داشته باشه و واقعا ایشون تو خانواده ای بزرگ شدن که از لحاظ فرهنگی و رفتاری تمام اینها رو بهشون یاد دادن و قطعا و یقینا از این لحاظ مشکلی نیست. که البته من هم هیچ موقع قرار نیست به ایشون زور بگم و ایشون مثل برده هی بگن چشم!!بلکه خیلی راحت میشینیم با هم صحبت میکنیم. من دارم میگم به خحدی از شناخت ایشون رسیدم که حتی بعضی نکات منفی رو هم توشون دیدم ولی نکات منفی که همه دارن. من دختر کوچکتر هم بگیرم چه بسا نکات منفی بزرگتری داشته باشه ولی این چیزایی که هست نکته منفی نیست که بشه گفت این زندگی رو به هم میپاشه اختلاف نظرهای بسیار ریز هست که حتی با ازدواج سنتی بیشترشم پیش میاد. و قرار نیست 100درصد شبیه هم باشن دو نفر. ولی ما تو اکثر چیزا به یه نتیجه های مثبت و مشترکی میرسیم.
از نظر من و این خانوم سه سال اختلاف سن خیلی مسخره هست چرا که من کلاس اول دبستان بودم ایشون 4بودن این یعنی خیلی فاجعه؟؟؟؟؟؟ این خیلی اختلافه؟ به نظر من این عدد یه موضوع مسخره ایه.اره اگه 5سال و بالاتر بود خودم باهاش مشکل پیدا میکردم.
صد درصد هم با حرفهای شما موافقم باید پسر هم به اون بلوغ فکری رسیده باشه. ایشون دقیقا یکی از دلایلی که حاضرن به ازدواج با من فکر کنن همینه که میگن خواستگارهای زیادی داشتم چه کوچکتر و چه بزرگتر ولی خیلیاشون پایینتر از سنشون فکر میکردن ولی شما اینجوری نیستی و نسبت به سنت رفتار خیلی پخته تری داری و تو طرز برخورد با دیگران و همه چی مردانه رفتار میکنی. خودم به دلیل موقعیت شغلی و تحصیلی بالایی که داشتم و سختیایی که به خودم دادم یاد گرفتم اینجوری برخورد کنم. پس من با ایمان قلبی میگم این ازدواج قطعا به کمک خدا به خوشبختی میرسه و قطعا یه روز میام اینجا و تمان داستان رو میگم تا بقیه هم استفاده کنن. اما تنها مشکلم عبور از همین سد اولیه هست که مادر پدر بیش از حد سنتی فکر میکنن و میگم من اخلاقم باهاشون فرق داره من کمی مذهب برام اهمیت بیشتری داره و ... و این باعث شده کمی فاصله داریم با هم .
امیدوارم همین تکنیک که اول دختر رو کامل معرفی کنی که یه علاقه ای تو دلشون به وجود بیاد و بعد اختلاف سن رو مطرح کنی جواب بده چون واقعا مطمئنم که این دخترخانوم نه تنها من بلکه هر اقایی رو که اون اقا هم بهشون بخوره میتونن خوشبخت کنن چون اخلاقای بی نهایت خوبی دارن و خانواده ای خیلی مومن و متدین و با شخصیت و رفتارهای اجتماعی بالا دارن.

تصویر shamim91
نویسنده shamim91 در

ببیند تمها راه حل شما همینه تنها راه اینکه ک مادرتون بدون اینکه سن دخترخانم رو بدونن ایشون رو ملاقات کنن و از نزدیک باهاشون برخورد داشته باشن ولی باید توجه داشته باشین باید ویژیگی مثبت دخترو قبلش ب مادرتون بگین و جوری ک ندیده مشتاق بشه زودتر ببینش...ولی اگه شما بخواین ندیده بهش بگین دختر سنش اینقده مادرتونم نمیدونه ک اون دختر چ ویژگی های مثبتی داره هرچقدم ک بگین فلانه بازم تو ذهنش سنش میاد و اگه از نزدیک هم ببنش بازم ممکنه بیشتر ب سنش توجه کنه تا ب برخورده دختر.....
شما باید زود دست ب کار بشین و ب هر راهی شده همو از نزدیک ببین شما ک میگی دختر فوق العده ایی هست پس جای نگرانی نیس بعد ک دیدین موافق بودن و خوششون اومد شما ازون خانم ویژگی های مثبتشو بازم بگین تا بیشتر تو دل مادرتون جا بگیره و کم کم بزارین خودشون دیگه مشتاق تر بشن و خودشون اصلا پیشنهاد بدن ک زودتر برین خواستگاریشون...ولی تو این مدت هم بطور غیر مستقیم بهشون بقبولین سن مهم نیس....و توکلتونم ب خدا باشه....

تصویر shamim91
نویسنده shamim91 در

خب شما نیازی نیس سن دختر خانم رو بگین ینی منظورم اینه شما باید یکاری کنید دختر خانم و مادرتون همدیگرو ملاقات کنند و باهم حرف بزنند و نمیدونم من ک زیاد چیزی نمیدونم مثلا یبار یکی از دوستان من با یک پسری اشنا شده بود و اون پسر قبلش مادرشو برد ب محل کار اون دختر و مثلا اون دختر خبر نداره ....و مادرش با اون دختر خانم حرف زد و خیلی از ش خوشش اومد و....
منظور من اینه شماهم ی ترفندی بریزین ک همدیگرو از نزدیک ببینن...شما قلقه مادرتون و خانوادتونم باید بدونین و از راه سازه اونا پیش برین ک تنش اولیه پیش نیاد....

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

یکی دو مشاور هم همین حرفو زدن که بار اول سن رو مطرح نکن وقتی میگی دختر به قدری خوب هست که همون بار اول هم با چهره و با خوششبرخوردی که داره و با موقر بودن و ... تو دل طرف جا باز میکنه اول از ویژگی های مثبت بگو بعد روبروش کن با هم بعد که به دلش نشست این موضوع رو رو کن ولی خوب نمیدونم راه درستیه یا نه.میترسم با توجه به طرز تفکری که عنوان کردم مشکلات بعدی پیش بیاد.

تصویر shamim91
نویسنده shamim91 در

اها پس ک اینطور ...خب من نمیدونستم ک این قضیه خیلی عادی باشه پس دیگه برام عجیب نیس چون وقتی میگین این موضوع کاملا بین اونها عادیه و بیشتر خواستگارا کوچیکترن پس تعجب نداره....
شما ک میگین داییتونم این طور بوده پس چطور میترسین خانوادتون قبول نکنن اگه این امر عادیه پس جای مشکلی نیس....

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

به این دلیل که اختلاف دایی و زندایی 1سال هست و مادر پدر منم تا این حد معمولا مشکلی ندارن یعنی جبهه گیری نمیکنن ولی تجربه ی ازدواجایی که تو خانواده ما انجام شده که بیشتر از 1سال اختلاف داشتن نشون داده مادر پدر اول میجنگن با این موضوع و بعدش که ازدواج خیلی موفقی  مثل نمونه پسرداییم صورت میگیره دختره شده عزیزترین کسشون. من میخوام کاری کنم این تنش اولیه پیش نیاد با مادر پدر و خودشون با دختر مواجه شن میبینن که صورتشون خیلی کمتر از سنشون نشون میده و اخلاقای خیلی خوبی هم دارن کوتاه میان.من میخوام جلوی تنش اولیه گرفته شه.

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

دلیل کوچکتر بودن 90درصد خواستگاراشون هم اینه صورتشون 4-5سال کمتر نشون میده. البته من از اول خودم هم میدونستم سنشون چی بوده بحث عاشق شدن و بعدا فهمیدن و به دلیل عاشقی فراموش کردن سن نبوده. بحث شناخت خود دختر بوده که سن رو بی اهمیت کرده.

تصویر shamim91
نویسنده shamim91 در

سلام برشما....
من نظری ندارم...میدونم مشکل شما تفاوت سنی و بزرگ تر بودن دختر خانم نیست...ولی برا من عجیییییییییییییبه ک چطور اون دختر خانم حاضر شده با پسر سه سال کوچکتر ازدواج کنه حتی حاضر شده برا ازدواج روش فک کنه ....خیلی عجیبه بخصوص این نکات مثبتی ک ازشون گفتین برام بیشتر عجیب شد همچین دختر سن براش مهم نباشه....
ان شاالله هرچی ب صلاح دونفرتونه و خوشبختیه زودتر بهم برسین...

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

خیلی عجیبه؟!! برای خواهر بزرگتر از خودشون و خود خانوم تا حالا کلی خواستگار بین 1تا حتی 5سال کوچکتر اومده و برای خانواده ی اونا کاملا چیز جا افتاده ای هست. حتی مادر پدر دختر خانوم با این ازدواجا مشکلی ندارن و مادرشون گفته شرایط که همه جوره به هم بخوره اختلاف سن مشکلی نیست و حتی برای پسر خودم هم حاضرم دختر تا 3سال بزرگتر بگیرم به شرطی که دختری باشه که بدونم نمونه ش خیلی کم گیر میاد

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

حتی دوستای این خانوم چندتاشون شوهرشون 2-3سال کوچیکتره سنشون.
حتی تو خانواده ی ما هم چندیدن مورد هست از داییم که از زنش یه سال کوچیکتره تا دخترش که سه سال از داماد بزرگتره و پسر داییه دیگه که 2سال کوچیکتره از زنش و چند اشنای دیگه که هیچ کدوم مشکلی ندارن با هم و واقعا هم موفق بودن.

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

راستی یه سال پرس و جو فکر کردی خیلیه ؟؟؟؟؟

زن و شوهرا چند سال با هم زندگی میکنن بعدش میفهمن به درد هم نمیخورن حالا تو چی میگی ؟؟؟؟ 

عاقل باش با یه سری احساس ازدواج نکن بعدا بدبخت میشی 

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

برادر جان شما میری به صورت سنتی زن میگیری چه اتفاقی میفته فکر کردی؟ کل ازدواجای فامیل ما اینجور بوده که یه فامیلی اشنایی یا مامان پسر براش یه دختری رو تو مجلسی یا جایی میبینه از دو نفر در موردش میپرسه و میبینه خانوادش که خوب بودن میرن برای خواستگاری و نامزد میکنن. یعنی شما به این میگین شناخت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اونوقت منی که یک سال تمام روحیات ایشون رو بررسی کردم تا جد و ابادشو دراوردم کی هستن با خود خانوم بارها و بارها حرف زدم حداقل 6ماه این شناخت نیست و اونی که مادر برای بچه ش انتخاب میکنه شناخته؟یه ذره به روزتر فکر کنین. ازدواج سنتی چه شناختی توش هست یکی دو جلسه خواستگاری و اشنایی و بله رو میدن و تازه بعد از عقد و عروسی که تبشون میخوابه میفهمن چه مشکلایی با هم دارن ولی من تو این یه سال 6ماهشو اروم خودم زیر نظر گرفتم تمام رفتارهاشونو و پرس و جوی کافی کردم و بعدش 6ماه خودم به دور از احساس در مورد همه چی باهاشون حرف زدم اونوقت این شناخت نیست؟؟؟؟ شما فکر میکنی یه دختر متولد 74 از شوهرش حرف شنوی داره به اندازه کافی؟؟؟و این خانوم نه؟
داداش من گفتم بحثم سر اختلاف سنی نیست حتی مشاور 5بار حداقل مطرح کردم و گفته با ایت تعاریفی که میکنی و شناخت کافی که به دست اوردی مشکلی بابت اختلاف سن نیست. متنو میخوندی گفتم به اون حد ایمان دارم و به شناخت کامل رسیدم که حارم دست رو قران بذارم برای اینکه چقدر میتونی هر پسری رو این دختر خوشبخت کنه. پس بحثم سر اختلاف سنی نیست که دوستان سنتی کار ما اومدن نصیحت این مورد رو میکنن. شناختم با ایمان میگم خیلی زیادتر از اوننیه که خانواده برای بچه شون انتخاب میکنن. من مشکلم چیز دیگه بود.

از دوستان خواهش میکنم بابت اختلاف سن چیزی نگن چون از نظر من 3 سال اونقدر خنده داره که اصلا نمیشه بهش گفت اختلاف سن. در مورد موضوع اصلی راهنمایی خواستم.

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

این حرفهایی که میزنی رو همه زن و مرد ها قبل از ازدواج میزنن .

حمید حرفات تازگی نداره . همه میگن من کاملا میشناسمش .عاشقشم . بهترین دختر دنیا رو پیدا کردم . به دور از احساس حرف زدم و شناخت دارم . 

همه همین رو میگن پسر جان . 

همین که میگی فوق العاده است یعنی بدی هاشو ندیدی و همین که میگی فوق العاده است یعنی احساسی شدی اساسی . 

همه میگن به شناختم و انتخابم ایمان دارم . 

ولی دو سال میگذره میگن فقط طلاق . 

ازدواج سنتی هم به این نمیگن . ازدواجی درسته که زن و مرد با هم ارتباط نداشته باشن قبل از ازدواج و فقط در حد چند جلسه خواستگاری با هم حرف بزنن حالا هر چی جلسات خواستگاری بیشتر میشه احساسی تر میشی .

وقتی خودت فکر میکنی عقل کل هستی بهتر از این نمیشه . 

اول احساستو بذار کنار بعد بیا از بقیه نظر بخواه 

مخلص کلام : دنبال این هستی همه بگیم کار خوبی کردی و برو زودتر باهاش ازدواج کن . خب باشه برو ازدواج کن نظر بقیه رو نخواه . 

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

من حتی بدی های دختر رو هم میدونم.
بله ازدواجی خوبه که دوجلسه بری خواستگاری با کم رویی تو یه اتاق حرف بزنی و همون تو دو جلسه بفهمی که این همون دختر خوبیه که من میخوام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
منم گفتم نه دنبال تایید شما نیستم چون خودم کاملا عاقلانه باهاشون حرف زدم حتی در حضور خواهر و مادرشون . میگم شناخت کافی دارم در جریانش نیستین . شما اونجور با دو جلسه خواستگاری ازدواج کن 5سال بعد میایم ببینیم کدوممون به شناخت کافی قبل از ازدواج رسیده بوده و دختر همونی بوده که باهاش قبل از ازدواج روبرو بوده شما با دو جلسه خواستگاری و من با یه سال شناخت.
بعدم گفتم من مشکلم تایید کسی نیست چون عقل خودم و صحبت با چند مشاور عاقل اینو تایید کرده که شناخت کافیه.من مشکلم اختلاف طرز تفکرم با مادر پدره و مسائلی که مطرح شد.

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

خب اگه عاقلی که اینجور به نظر نمیرسه برو ازدواج کن .

من نگفتم تو دو جلسه ازدواج بکنی باید چندین جلسه رفت وامد بشه . تحقیق بشه . پیش مشاور برید اما زیر نظر خانواده . هیچ روانشناس عاقلی ازدواج پسر با دختری سه سال بزرگتر از خودش رو تایید نمیکنه اگه تایید کرد اینو مطمئن باش کارشناس دوزاری هست که دو تا کتاب خونده گفته من مشاور هستم !

حالا مشکل اختلاف طرز تفکرت رو هم با همون مشاورت حل کن بگو باهاشون حرف بزنه . اما اینو بدون که سن وسال یه طرفش قیافس یه طرفش اون قدرت جسمی و روحی هست که به مرور کم میشه و رو به نزول میره . پس حتی اگه در ظاهر خوب باشه بقیه چیزا رو نمیشه کاریش کرد . 

فقط میگم خانوادت حق دارن .

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

بطور کلی ازدواج دختر و پسر با اختلاف سه سال(آقا پسر کوچک باشد) مورد تایید نیست ولی با توجه به یکسری مسائل، اگر طرفین به صورت عاقلانه بپذیرند و احساسی رفتار نکنند، این ازدواج مشکل ساز نیست.

البته خانواده‌ها هم می‌توانند مخالفت کنند ولی مهم این است که طرفین چه واکنشی در برابر مخالفت خانواده‌ها داشته باشند. هرچقدر واکنش طرفین در برابر مخالفت خانواده‌ها منطقی‌تر و پخته تر باشد، اثرگذاری آن روی خانواده‌ها بیشتر خواهد بود؛ زیرا خانواده‌ها به مرور به این درک می‌رسند که طرفین به صورت عاقلانه همدیگر را انتخاب کرده‌اند و یا حداقل به این نتیجه می‌رسند که فرزندشان در انتخاب مستقل است.

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

دختر 30 ساله پیر نیست ؟ عمر نوح نداریم که به 30 سال بگیم اول جوانی.

حمید دختری که 3 سال ازت بزرگتر باشه بعدا میکوبه تو سرت .الان حرفشو میفهمی چند سال میگذره میفهمی یه دختری میخوای که حداقل 5 سال ازت جوونتر باشه تا درکت کنه . این دختر هم واست مادری میکنه و تو هر تصمیمی که میخوای بگیری میگه من بزرگترم بیشتر میفهمم . از دستشویی میای بیرون میگه دست خیست رو به هیچ جا نزن . اونجا نشین . اون حوله رو اونجا نذار . دیوانه میشی 

مخلص کلام : هیچ خانم فوق العاده ای وجود نداره .دست از این عشق و احساس بردار تا بعدا به غلط کردن نیفتادی . 

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

فکر می کنم یک سال شناخت و پرس و جو و حتی صحبت کردن باهاشون خیلی زمان کافی بوده برای اینکه بدونم اخلقشون به هیچ وجه اونجور نیست که فکر میکنین.برای همین میگم در مورد سن مشکلی ندارم. الان خیلی از دخترای دهه 70(البته نه همه،به کسی بر نخوره) پر توقع تر و لجباز تر هستن و کمتر حرف شوهر رو میپذیرن

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

با پرس و جو این چیزا معلوم نمیشه پسر جان . 

برو از صدتا روانشناس عاقل !! بپرس ببین بهت چی میگه . هیچ تستی هم نداریم که بفهمیم یه نفر 5 سال دیگه چجوری میشه . فقط باید اون موقعیت ایجاد بشه بفهمی اون احساس رو نسبت بهت پیدا میکنه یا نه . 

یه بحث عملی هست پسرجان . سن یه عدد خالی نیست . مجموعه ای از روحیات و احساسات رو در بر میگیره . یه چند سال میگذره میفهمی درکت نمیکنه و نیاز به کسی داری از خودت چند سال کوچیکتر باشه تا درکت کنه . و احساس یه کسی که بهت سلطه داره بهت دست میده . 

مرد به طور کل و ذاتی میخواد همه چیزش نسبت به زنش سر باشه و بالاتر باشه . وقتی سنت کمتره به مرور روابط بینتون تغییر میکنه . این تغییر الان معلوم نمیشه که پسرجان . وقتی ازدواج کنی میفهمی . 

دخترای دهه هفتادی یه جوری هستن شصتی ها یه جور دیگه . همه شون سر و ته یه کرباسن smiley 

یه دختری بگیر بهش برتری داشته باشی هر چی گفتی بگه چشم! همینجوریش نمیشه زن ها رو کنترل کرد و همش غر غر میکنن . حالا ازت بزرگتر باشن دیگه بیچاره ای 

تصویر hamid368
نویسنده hamid368 در

معلومه دید شما چیه نسبت به زن گرفتن. زن میخواین که دستور بدین .برتری داشته باشی هرچی گفتی بگه چشم. مگه برده س که هرچی گفتی بگه چشم!!!!طرز تفکرتونم معلومه که به دختر 30 ساله میگین پیر!!!!!!!والا مادرایی که پسراشون همسنه منه 50ساله هستن هنوزم جوونن. 100سال قبل نیست که زن توی 35سالگی میفتاد به خاطر 10 تا بچه زاییدن.

والا من با شما هم طرز تفکرم زمین تا اسمون فرق داره خواهشا تو این تاپیک بذارین باقی دوستان پاسخ مشکل اصلی رو بدن و به حاشیه نرن.

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

چی داری میگی ؟ حمید این روشن فکری رو بذار کنار انقدر ادای تساوی حقوق زن و مرد رو در نیار . 

قبل از ازدواج هر کی میخواد ازدواج کنه از این حرفا میزنه به وقتش که برسه تو سر زنش هم میزنه و حرفهای گذشته اش رو یادش میره . 

بحث برده داری نیست . بحث سر حاکمیت و برتری مرد نسبت به زن هست که احساس امنیت رو به زن میده . اینکه زن تحصیلاتش بالاتر باشه اون احساس امنیت رو به زن میده . هم احساس غرور و اعتماد به نفس رو به مرد . 

وقتی سن مرد بیشتر باشه اون امنیته بیشتر به زن دست میده . 

حالا تو میخوای برخلاف ذات زن و مرد رفتار کنی به خودت مربوطه .

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

لازم به ذکر است؛ چیزی که به همسر امنیت میده، رفتار و کردار مرد است نه صرف داشتن سن؛ زیرا مردان قابل توجه‌ای در جامعه هستند که بدلیل رفتار و کردار غلطشان، نتوانستند باعث امنیت روحی و ذهنی همسرانشان شوند.

تصویر نسیم - جبرائیل

سلام با نظر شما راجع اینکه جامعه ما نه غربیه نه اسلامی کامل قبول دارم ولی فکر نمیکنی همین باعث بالا رفتن سن ازدواج دخترها شده و مقصر خانمها نیستن؟خوب شما به من بگو وقتی مورد مناسب نیست دختر چکار کنه؟دنبال کار و تحصیل هم نره و بشینه بیکار
اگر مورد خوب باشه که همه ازدواج می کنند زود
و هر خانمی معیارهایی داره تا موردش پیدا نشه تن به ازدواج نمیده

تصویر iHaMiD
نویسنده iHaMiD در

با سلام چه قدر به خانوم هاي سايت برخورده 

بله سن ٢٨ برا ازدواج يكم ديره، مثل يك فوتباليست ٣٠ ساله كه هم جوان هست و هم تا٨٠ دقيقه هم ميتونه بدو ولي توي فوتبال پير حساب ميشه

اون خانوم اول بايد ازدواج ميكرد بعد ميرفت دنبال كار و تحصيل ....

سياست و فرهنگ ما بايد در راستاي پايين اوردن سن ازدواج باشه و نه مثل غرب زن و مرد تا ٣٥ -٤٠ سال ازدواج نكند و گرنه روابط ازاد به وجود مياد و...

جامعه ما نه تنها در مورد ازدواج بلكه در مورد اقتصاد و ...  نه غربيه نه اسلامي كاملا سر در گم و بي برنامه است، 

 

تصویر max
نویسنده max در

۲۸ساله پیره؟؟؟؟؟!!!!!!!!پس بقیه برن بمیرن دیگه

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

سلام

خیلیا مشکل شما رو دارن مشاور ها معمولا میگن سنتی اقدام کنید ولی به نظر من تو این مورد اگر 100٪ سنتی اقدام کنید احتمال اینکه از طرف اون خانم یا خانوادش جواب رد بشنوید زیاده چرا؟ چون دختر خانم ها میدونن ازدواج با همچین موردی خارج از این دو حالت نیست:1-آقا پسر اولش میگه که نظر خانوادش مربوط به خودشون اما کم کم در ادامهزندگی به همون راهی میره که خانوادش رفتن!!(به دلیل زمینه های تربیتی و فرهنگی) و باید علاوه بر کلنجار رفتن با خانواده شوهر با شخص همسر هم مجادله داشته باشه! 2- اقا پسر به قولش وفا میکنه و تغییری نمیکنه اما خانوادش همچنان همون رفتار سابق رو دارن (یعنی دختر خانم رو به رسمیت نمی شناسن!) تو این مورد دست کم لحظاتی که با هم هستن خوشن ولی هر وقت خانواده آقا پسر رو میبینن دعواشون میشه!!

پس دختر عاقل و تحصیلکرده و فهمیده در برابر پیشنهاد ازدواجی که احتمال موفقیتش با شبیه حل مسئله های پرتاب تاس میمونه جواب رد میده مگر در یه حالت:

اینکه اولا :شما قبل از اینکه با خانوادتون تشریف ببرید خواستگاری با اون خانم صحبت کنید و از راهی که خودتون بلدید( دیگه به هنر خودتون مربوطه) اعتمادش رو جلب کنید و بهش ثابت کنید شما اون حالت دومیه هستید و برای اینکه احتمال دعواتون هم کم بشه قصد دارید از خانوادتون فاصله بگیرید که مصداق مثل دوری و دوستی بشید! (البته معلوم نیست مطرح کردن این قسمت اخری، چقدر به ضرر خودتون بشه چون اون خانوم هم انسانه و ممکن الخطا و حضرت معصومه که نیست؛ شاید بعد یه حرف و حدیثی پیش بیاد که از گفتن اون حرفا پشیمون بشید) تا بعدا بتونه خانوادش رو راضی کنه

  ثانیا : خیلی مردونه با خانوادتون صحبت کنید و قبل از اینکه بگید کسی رو با چنین شرایطی انتخاب کردید ؛ بگید من معیارها و سلیقه های شما رو  ابدا و اصلا قبول ندارم(البته بسیار محتاطانه و با احترام نه اینکه رک برید بگید من شما رو قبول ندارم! ) حتی اگر پیر پسر بشم! اینکه میگم خیلی محتاطانه و با سیاست  به خاطر اینکه برگ برنده دست خانوادتونه و اینجور مواقع خوب بلدن چه جوری شما رو بچزونن و اولین واکنش اینه‌که ما نمی آییم خواستگاری خودت تنها برو!! پس این روش  عصبی شدن  و دعوایی که مثالش رو زدید اصلا جواب نمیده و میندازدشون رو دنده لج و دست رو هر موردی که بذاری میخوان ایراد بگیرن چون از قبل حساس شدن!(همش میخوان فکر کنن چون تو یه نفرو از قبل زیر نظر داشتی و اون دختره خودش رو تحمیل کرده ؛مورد هایی رو که اونا معرفی کردی رد کردن درحالیکه برعکسه و شما در هر صورت با همچین موردایی ازدواج نمیکنی!)

صفحه‌ها