سلام و احترام
این حقیقت را نمیتوان انکار کرد که روحیات انسانها با یکدیگر بسیار متفاوت است.
برخی از افراد به حسب تیپ شخصیتی که دارند کم حرف هستند و خیلی هم اهل ابراز احساسات و یا بیان خواستههایشان نیستند و حتی از شنیدن صحبتهای دیگران نیز فراری ممکن است باشند.
برخلاف افراد دیگری که ممکن است کاملا برعکس بوده و اهل گفتگو و تبادل افکار باشند.
لذا از شما میخواهیم شخصیت همسرتان را مورد دقت قرار دهید و بر اساس آن، نوع مناسبی از برخورد و تعامل را دنبال بفرماید.
همچنین از شما میخواهیم به این نکته توجه داشته باشید که تأثیرپذیری فرد مقابل از بحث و گفتگو و تبادلنظر به عوامل زیادی مرتبط است عواملی مثل شرایط روحی و جسمانی.
طبیعتا انسان در حال خستگی یا مشغولیت فکری حوصله تبادل نظر را نخواهد داشت و ممکن است در برخی از شرایط گفتگو با آنان در این شرایط نتایج عکسی را نیز به دنبال داشته باشد.
از همین رو توصیه ما به خانمها معمولا این است که بدانید صرف مایل نبودن همسرتان به بحث و گفتگو علتی برای کم محبتی آنها به شما محسوب نخواهد شد، بلکه بنا را بر این بگذارید که شاید شرایط ایشان مساعد نباشد.
البته شخصی هم که میخواهد گفتگو کند باید دقت داشته باشد تا به دنبال گفتگو، صرفا نخواهد خواستههای خود را به طرف مقابل تفهیم و خواسته یا ناخواسته به هر قیمت شده او را متقاعد و با تمایلات خود همراه کند.
چراکه در این صورت معمولا سوءتفاهم ایجاد شده و فرد مقابل از گفتگو فراری خواهد شد، برخلاف زمانی که هدف از گفتگو تعامل و حتی تغییر نظر برای رسیدن به یک نظر مشترک بوده باشد.
نکته دیگری که از شما میخواهیم به آن توجه داشته باشید این است که بدانید از گفتگوی کلامی مهمتر، به کارگیری درست زبانبدن و دعوت غیر زبانی است!
مطمئن باشید اگر شما بتوانید با رفتارتان، نکاتی را که میخواهید به فرد مقابلتان تفهیم کنید، تاثیر آن به مراتب بیشتر از گفتگو و صحبت کردن خواهد بود.
لذا در روایات نیز میبینیم تاکید شده است: «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ؛ مردم را با غير زبان خود (به آنچه میخواهید) دعوت كنيد» [کافی ج ۲ ص ۷۸]
متاسفانه این اصطلاح را به کار بردید که دوران بیتفاوتیهایتان زیاد دارد میشود که امر مطلوبی نیست.
شما میتوانید از طریق همان زبان رفتار و یا حتی روش نوشتن خواستهها و حرفهایتان برای همسر بر روی کاغذ و یا گذاشتن صوت برای ایشان در شبکههای پیامرسان نیز استفاده کنید که هرچه باشد بهتر از ریختن مطالب و خواستهها در خود است.
البته دقت داشته باشید که نوع ادبیات و عبارات و همچنین لحن صدا، و شروع و انتهای پیام در تاثیرگذاری کلامتان نقش زیادی خواهد داشت.
برایتان آرزوی موفقیت را داریم.
سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
از توجه و دقت شما در امر مهم تربیت فرزند تقدیر و تشکر میکنیم، امیدواریم در قبال اعتماد در همراهی با ما، بتوانید موفقیتهای بیشتری را از فرزند عزیزتان مشاهده کنید.
اینکه بچهها به درس و مدرسه بی میل و رغبت هستند دلایل زیادی دارد که هر کدام جداگانه قابل بررسی که ابتدا شما باید ریشهی این تنبلی را پیدا کنید. البته در مورد فرزند شما، ممکن است تنبلی کمی بی انصافی باشد چون بیان کردید که در کارهای مشابه مثل هنر و نقاشی فعالیتهایی دارد.
گاهی پیچیدگی و حجم زیاد درسها آنها را زده کرده و خسته میشوند، در مواردی هم نداشتن برنامهی دقیق و کارآمد بچهها را سردرگم میکند. در بعضی از دانش آموزان رفاه و راحتی بیش از حد، فرار از درس را به بار آورده و به همراه این فرار به مرور تنبلی نیز خواهد آمد.
پس ابتدا سعی کنید هم یک برنامهی موفق با شاخصههای مربوطه برای فرزندتان تدوین کنید که در صورت تمایل یادداشت بگذارید تا خصوصیات یک برنامهی موفق و کارآمد را برایتان ارسال کنیم. بهعنوانمثال در یک برنامهی خوب، انعطاف پذیری همراه با گریزناپذیر بودن از اجرای آن نهفته است.
البته ناگفته نماند، تحت برنامههای سخت و شدید بودن نیز خود یک دلیل بیزاری از درس است. اینکه فرزند شما خود را مجبور ببیند که باید درس بخواند، حس کند از خود هیچ اختیاری نداشته و حس استقلال طلبیاش نادیده گرفته شده است نیز یکی دیگر از همین عوامل محسوب میشود. پس در این قسمت هم توجه کنید اصلاً لزومی ندارد در هر مورد از کارهای درسیاش شما همراهی کرده و خواسته باشید او را یاری دهید.
مدتی را به میل او دل داده و همراهی کنید، بگذارید احترام کردن و ارزش قایل شدن را از رفتار شما ببیند و یاد بگیرد. همینکه به کارهایی که دوست دارد بپردازد و شما مانع نشوید. البته در صورتی که سالم بوده و آسیبی نداشته باشد. از توانمندیهایی که دارد تجلیل و تقدیر کنید و بابت کم کاریهایش در درس او را سرزنش نکنید.
در مورد بچهها یک نکته را باید در نظر داشته باشیم که خوبیهایشان نباید فراموش شود. به آنها با هر زبانی بگوییم که مفید بوده و کارهایشان قابل تقدیر است. رشد دادن شخصیت آنها مهمتر از هر اقدام دیگری است که باید نگرانش باشید. فراموش نکنید قرار نیست بچههای عیناً و دقیق مثل ما باشند. دنیای متفاوت ما و بچهها اگر شناسایی نشود، فاصلهها ایجاد و در صورت عدم توجه به موقع این فاصله زیاد خواهد شد.
درکی که شما از مطالعه و درس خواندن دارید فرزندتان ندارد. اگر قرار است از داشتههای علمی و فرهنگی فرزندتان عقب نماند با ابزارهای موردعلاقهاش خودتان را به این هدف نزدیک کنید. پارکهای علمی و فن آوری برای کودکان این کار را تسهیل کرده و یافتههای علمی و مولفههای پیشرفت را با زبان خودشان به آنها منتقل میکند.
بله دقیقاً همین مطلب را خواستیم بگوییم که با بچهها در هر سن و سالی با همان زبان خودشان، باید سخن گفت و به علاقه و خواستههایشان پی برد، احترام گذاشت و پرداخت. درست است که تحصیل پلههای ترقی و پیشرفت را سریعتر و مطمئنتر مهیا میکند؛ اما همه قرار نیست با درس خواندن به جامعه خدمت کنند. شغلهای فنی و حرفهای نیز یکی از گزینهها است.
از مطالب بالا به عنوان مقدمه برای تغییر نگاهتان به درس خواندن و نخواندن فرزندتان استفاده کنید. سؤالات و ابهامات احتمالی شما مقدمهی جلسهی آینده خواهد بود.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
از حضور و اعتماد شما تقدیر و تشکر میکنیم. اینکه شما خواستههایی دارید و دوست دارید یک سری امکانات و اختیاراتی داشته باشید کاملاً به حق بوده و به رسمیت شناختن این حق و حقوقها نشانهی احترام متقابل تلقی میشود.
اما چند سؤال به ذهن میرسد که در صورت تمایل به آنها پاسخ بدهید. اول اینکه از ابتدای ازدواج و زندگیتان ایشان اینگونه بودهاند؟ توجه نکردن ایشان ازرویعمد بوده یا کلاً در فرهنگ خانواده و محیطی که بزرگ شدهاند اینگونه رفتارها عادی و طبیعی است؟ منظور این است که گاهی رفتار یک خانم در منزل به طوری است که حس مقابله و یا حتی انتقام را در مرد برانگیخته و سعی میکند با دست گذاشتن روی نقاط ضعف، حال طرف مقابل را بگیرد و گاهی نیز ممکن است اصلاً توجه به نیازهای خانم را در نظر نگرفته و اعتقاد دارند که زن را نباید زیادی بزرگ کرده و اعتنا کرد.
رفتارشان با بقیهی افرادی که اطرافتان هستند چگونه است؟ مثلاً با خواهر و مادر و خانوادهی خودش نیز به این سردی و بی توجهی رفتار میکند یا فقط با شما اینگونه هستند؟ پاسخ به این سؤال شما را به این نتیجه خواهد رساند که ایشان ذاتاً با این رفتار انس دارند یا فقط در قبال شما است. ممکن است بپرسید چه فرقی دارد هر کدام باشد، خواهیم گفت اگر ذاتاً باشد پذیرش آن راحتتر بوده و یک نوع راه حلی دارد و اینکه فقط با شما این برخورد را دارد، ریشه در رفتارهای شما داشته و باید از خودتان شروع کنید برای تغییر همسرتان.
مطلب زیبایی و مورد تأییدی که در بین صحبتهایتان به چشم خورد، تجلیل از همسرتان به خاطر چشم پاکی ایشان است. صحبت اینجا است که آیا فقط همین ویژگی مثبت را دارد؟ تابهحال شده که خوبیهایی که دارد را به ایشان بازگو کرده باشید؟ جایی در مهمانی یا دورهمیهای خانوادگی از همسرتان تعریف و تمجید کردهاید؟
بله دقیقاً همین قسمت در جلسهی اول مورد نظر ما است. اینکه مردتان را در مرحلهی اول بشناسید و از خواستهها و نیازهایی که دارد به موقع و درست با خبر باشید و به آنها توجه دقت داشته باشید. مقتدر بودن در خانواده ممکن است نیاز و خواسته یک مردی باشد که به آن توجه نشود. به رخ کشیدن نقاط ضعف و ندیدن برجستگیها و نقاط قوت میتواند مرد را دلسرد کند.
با خودش این متن را مرور خواهد کرد: هر کاری بکنم کسی قدر دان نیست یا به زبان سادهتر بخواهیم بگوییم: پیش چشمشان نیست پس بهتر است هر طور که خودم دوست دارم رفتار کرده و در مواقعی برای ثابت کردن خودش دست به اعمال محدودیتهایی بزند که اطرافیان را رنج بدهد. پس به این نکته توجه کنید که سخت گیریها و اعمال محدودیت و قهر و تنبیه توسط مردان نشان دهندهی این است که از رفتار و گفتاری ناراحت هستند و رنج میبرند.
سفارشی را به شما داشته باشم و درخواست میکنم توجه ویژهای به آن داشته باشید. خیلی از مردان از زنانی که پر خرج هستند دوری کرده و سعی میکنند با گفتن جملاتی مثل: تازه خرید کردی؟ قبلی را چه کردی؟... قضیه و درخواست را از سر خود رد کنند. شاید بگویید اصلاً خرید نکرده، بله درسته خرید نکرده؛ ولی مدام گفتن و مکرر یک درخواستی را مطرح کردند در مواردی به منزله اقدام محسوب خواهد شد. مخصوصاً اگر این درخواستها در زمان، مکان و شرایط مناسب مطرح نشود.
پس قدم بعدی موقعیت شناسی برای مطرح کردن نیازها و درخواستهاست. برای بچهها از پدرشان یک قهرمان بسازید و سعی کنید فرزندانتان در مواردی به صورت مستقیم خواستههایشان را با پدرشان مطرح کنند. در همهی اموری که مربوط به فرزندان است با پدرشان مشورت کرده و هماهنگ باشید. حمایت شما از همسرتان در پیش فرزندان بسیار مهم بوده که در همهی شرایط باید این اتفاق بیفتد.
هدف نهایی ما از صحبتهای اولیه در این جلسه این است که همسرتان محور خانواده بوده، شما و فرزندانتان در پناه و حمایت ایشان قرار بگیرید. این حس به همسرتان منتقل شده و مسئولیت پذیری ایشان تحریک شده، دقت و توجهشان به خانواده و نیازهایش بیشتر شود.
اگر میخواهید جلسات بعد را با موفقیت سپری کرده و پیشرفت داشته باشیم، این جلسه را چند بار مرور کرده و یادداشت برداری کنید. سؤالات و ابهامات احتمالیتان را در ابتدای جلسهی بعدی بررسی خواهیم کرد.
موفق باشید.
سلام، عرض ادب و احترام دارم خدمت شما کاربر گرامی
از شرایطی که برای شما پیشآمده و به این مرحله رسیدهاید متأسف و ناراحت هستیم. امیدواریم هیچوقت از این نمونه سؤالات و مشکلات را مشاهده نکرده و به زودی در مورد شما نیز، شرایط تغییر کرده و به زندگی عادی برگردید.
اصلاً در مورد خودکشی و عواقب آن در این جلسه صحبت نمیکنیم، اول اینکه خودتان بیان کردید در مورد زشتیها و عواقبش که دامنگیر خودتان و بعد از انجام آن دامن اطرافیان را تا سالیان سال خواهد گرفت خبر داشته و مطمئناً در این زمینه اطلاعات کافی دارید. به هر حال وقتی کسی به خودش ضربهای بزند یعنی همه چیز تمام و ممکن است برای همیشه فرصتها از وی گرفته شود.
بله دقیقاً صحبت در این قسمت آخر است، فرصتها، شما چقدر به خودتان فرصت دادهاید؟ و اینکه چقدر از فرصتهایتان استفاده کردهاید مهم است. گاهی شخص یا تلاش نمیکند و یا اینکه تلاشهایش اصلاً در راستای اهدافش نیست و گاهی هم ممکن است بر خلاف راهی که باید برود تلاش میکند. مانند کسی که بر خلاف جهت آب حرکت کرده، نه تنها به هدفش نمیرسد؛ بلکه همهی انرژی که دارد را مصرف میکند. در پایان فقط با ناامید شدن، خودش را برای نرسیدن سرزنش خواهد کرد.
پس ابتدا شما باید ببینید در این زمینه چه اقداماتی را انجام دادهاید؟ درست بودن و نبودنش را بررسی کنید. بهاندازهای که شما نمیتوانید شمارش کرده و حتی در مواقعی فکرش را نیز داشته باشید برای رسیدن به یک هدف راه وجود دارد که باید بعد از آزمودن و طی کردن همهی آنها و نتیجه نگرفتن به فکر دیگری باشید.
چرا فکر میکنید محیط مدرسه به شما فشار وارد کرده است؟ مگر شما با چه خصوصیات فردی و انحصاری به مدرسه میرفتید که باعث شده حس کنید تحت فشار هستید؟ در یک مدرسه ممکن است صد، دویست، سیصد و یا بیشتر دانش آموز باشد، چرا همه بتوانند به صورت عادی و یا با حل کردن مشکلاتشان، شرایط را بر وفق مرادشان کنند ولی شما نتوانید؟ چه فرقی با بقیه دارید؟ بقیهی افراد و دانش آموزان از چه مزایا و امکاناتی برخوردار هستند که شما از آنها محروم هستید؟
گاهی متأسفانه برخورد خانوادهها بر اساس رفتار و کردار بچهها تنظیم میشود، بنابراین اگر شما شناخت درست و نسبی از اطرافیان خود میداشتید به راحتی میتوانستید آن عزیزان را با خود همراه کرده و به عنوان یک پشتیبان از حمایتهایشان برخوردار شوید. ضمن اینکه هر پدر و مادری دوست دارد موفقیت عزیز و دلبندش را مشاهده کرده و با درجا زدن و عدم موفقیت ناراحت و نگران خواهد شد، درک کردن شما در این مرحله کار را برای هر دو طرف آسان خواهد کرد.
اینکه بدانید هر رفتاری از اطرافیان ببینید از روی نگرانی و دلسوزی بوده و بدخواه شما نیستند. حتماً نشانهها و شاخصههای یک دشمن را در این مورد بدانید. دشمن کیست و چرا با ما دشمنی کرده و نشانههای یک دشمن واقعی چیست؟ با مرور و پاسخ به این سؤالها و سؤالات مشابه به این نتیجه میرسید که هر رفتاری حتی بدرفتاری از طرف عزیزانتان از محبت و علاقهای است که به شما دارند. اما اینکه چگونه این نگرانیها و دلسوزیها را بروز و ظهور بدهند را ممکن است مهارت نداشته باشند و باعث مکدر شدن خاطر شما شده است.
همهی افرادی که درس میخوانند نمرههای عالی ندارند. اصلاً اگر همه بخواهند درس خوانده و مدارک عالیه بگیرند، شغلها و پستهای دیگر خالی میماند. همه پزشک و مهندس باشند، کارخانهها را چه کسی اداره کرده و تولید داشته باشد؟ چرا همه باید دانشگاه بروند؟ چرا همه پشت میز نشین باشند؟ مهمتر از همه اینکه: همهی افرادی که موفق بوده و توانستهاند موقعیت شغلی و اجتماعی خوبی داشته باشند، در مدرسه با کارنامههای عالی و درخشان بودهاند؟ تحصیلاتشان همه عالیه بوده و مدارک ارشد و دکترا دارند؟
در پایان از شما درخواست داریم یک ارزیابی از خودتان داشته باشید. اینکه چقدر تلاش کرده و در راستای هدفتان چه اقداماتی کردهاید را برای ما بنویسید. سؤالاتی را که در متن خدمتتان مطرح کردیم پاسخ داده و توضیحات لازم را در صورت تمایل بنویسید. از شخصیت خودتان، خصوصیات فردی، خانوادگی و اینکه خانم هستید یا آقا نیز اگر مایل بودید بیشتر بگویید و در ادامه آشنایی شما با مهارتهایی مثل خودآگاهی و حل مسئله چقدر است؟ از خودتان چقدر شناخت دارید که در قسمت اول این پاراگراف سؤالاتی مربوط به این مهارت را از شما پرسیدیم.
امیدواریم قبل از هر اقدامی که به قیمت از دست دادن همهی فرصتها باشید، فرصت پیش آمده را قدر دانسته و در این زمینه به یک آگاهی کامل برسید.
موفق باشید.
سلام مجدد
در سوال قبل بیان داشته بودید علیرغم سرسنگینیای که دارید چه میشود که به نظرتان برخی نامحرمان به شما توجه میکنند که در پاسخ به شما آمد "در مورد مزاحمت، یا بنابر تعبیر شما گیردادنها به دخترخانمی مانند شما ممکن است عوامل زیادی را بتوان در نظر گرفت که یکی از آنها زبان بدن است، اما عوامل متعدد دیگری هم میتوان نام برد، عواملی مانند موقعیت خاص خانوادگی دختر و یا موقعیت خاص مکان زندگی او و یا خاص بودن افرادی که با آنها مواجه میشود و عوامل دیگر... پس اگر مزاحمتهایی برای شما ایجاد شده لزوما به این معنا نخواهد بود که مثلا حتما شما از طریق زبان بدن اسباب تحریک آنها را فراهم آورده باشید خیر، بلکه میتواند ریشه در مسائل دیگر داشته باشد که مورد اشاره قرار گرفت" و نکاتی در این باب برای شما بیان شد.
در متن سوال اخیر تصریح کردید پیرامون زبان بدن نکاتی را به شما بگوییم که در این رابطه باید گفت Body language یا همان زبان بدن به مجموعهای از رفتارهای غیرکلامی و فیزیکی گفته میشود که در آن فرد، بدون صحبت کردن قادر به انتقال پیام و برقراری ارتباط با دیگران میشود.
پس معانیای که انسان میتواند از طریق نوع نگاه(نگاه مستمر، نگاه کوتاه و...)، صورت خشمناک، صورت ترسان، تند راه رفتن، آرام راه رفتن، لبخند زدن، حرکات دست، حرکات ابرو، حرکات چشم، نوع پلک زدن و... میتواند به دیگران انتقال دهد را میشود از موارد زبان بدن دانست که تاثیرش به مراتب از زبان گفتار بیشتر است.
تصور کنید خود شما قرار است با فردی تعامل داشته باشید که صورتی عصبانی و چشمانی قرمز دارد و به تندی راه میرود شما با دیدن این حالت جملاتی که میخواستید به او بگویید را احتمال زیاد تغییر خواهید داد و یا ممکن است از صحبت با او حتی منصرف شوید، برخلاف فردی که میبینید لبخند میزند و روی گشودهای دارد که با او به راحتی وارد صحبت خواهید شد.
ممکن است بگویید خب زبان بدن من چگونه است و باید چگونه باشد، که در این رابطه باید گفت مناسب با ظاهر و شخصیتی که دارید و تعاملاتی که خواهید داشت و محیطی که در آن حضور پیدا میکنید، حالات فوقالعاده متفاوت خواهد بود و ما در اینجا نمیتوانیم با توجه به اینکه پیرامون هیچ یک از اینها اطلاعاتی از شما نداریم نسخهای را برای شما بپیچیم.
لذا در پیام قبل نیز عرض شد اگر به فرد دلسوز و دانا و با تجربهای دسترسی دارید از او بخواهید به رفتارها و تعاملات شما به صورت مستقیم و حضوری (نه در قالب متن نوشته) دقت کرده تا اگر نکتهای بر اساس مشاهدات و آگاهی کامل از وضعیت شما به ذهنش میرسد بر اساس تجربه و علم و دانش به شما بگوید.
چراکه آموزش زبان بدن اصلا چیزی نیست که بدون اطلاع از وضعیت فرد مقابل و حالاتی که او با آن مواجه است و از طریق چند خط نوشته بتوان به آن رسید، چه بسا مثلا برخی حرکات اعضای صورت، دستها و... برای یک فرد معنایی خوب را به مخاطبین القا کند که برای فرد دیگر به خاطر تیپ ظاهری که دارد و یا موقعیت خاص مخاطبینی که خواهد داشت اصلا چنین نباشد و حتی اسباب سوء تفاهم را فراهم آورد.
پس تاکید میشود برای آموختن عملی روش به کارگیری درست زبان بدن لازم است از طریق مراجعه حضوری به کارشناس، مسئله را پیگیری نمایید.
برایتان موفقیت در تمامی ابعاد زندگی را از خداوند متعال خواستار هستیم.
سلام و احترام
در ابتدا لازم میدانیم تولد فرزندتان را تبریک گفته و برای ایشان سلامتی و حُسن عاقبت را از خداوند متعال خواستار باشیم.
اما در متن سوال شما نکاتی وجود دارد که از شما میخواهیم به آن توجه داشته باشید.
فرمودید همسرتان در سابق بسیار به شما توجه داشته و در الفاظ و رفتار نسبت به شما نهایت ابراز علاقه را ابراز میکردند که بعد از به دنیا آمدن فرزند که چند ماهی بیشتر نیست از آن میگذرد از سطح محبت ایشان احساس میکنید کاسته شده است.
اما برای روشن شدن وضعیت جهت راهنمایی سوالی که ما از شما میپرسیم این است که آیا در گذشته همیشه همسرتان برای ابراز علاقه پیشقدم میشدند یا آغازگر ابراز علاقه دوسویه بوده و شما نیز جهت ابراز محبت به دفعات پیشقدم میشدید؟
اگر مورد اول را اعلام بفرمایید بوده، که خب حتما تایید خواهید کرد این رویه، رویهی درستی محسوب نمیشده و چه بسا آنچه امروز اتفاق میافتد نتیجه همان ابراز محبتهای یک سویه بوده باشد که جهت تصحیح باید مناسب با آن راهکار ارائه گردد.
اما اگر مورد دوم را اعلام بفرمایید آنچه مطرح خواهیم کرد این است که آیا در حال حاضر شما برای ابراز محبت پیشقدم میشوید و یا منتظر هستید همسرتان اقدامی را داشته باشند و سپس شما اقدام لازم را انجام دهید؟
دقت و پاسخ شما به این سوالات، بسیاری از مسائل را حل خواهد کرد.
تذکر ما به همه زوجینی که تازه از نعمت فرزند برخوردار شدهاند این است که بدانند نمیتوان این حقیقت را انکار کرد که بعد از آمدن فرزند، فکر و توانایی زن و مرد تا حد زیادی برای کودک نیز صرف خواهد شد و از عمق و توانایی آنها در توجه کامل و مستقیم به همسر، تا حدودی کم خواهد کرد.
اما آنچه که مهمتر است این میباشد که بدانیم محبت به فرزند به معنای بیمحبت شدن و بیعلاقگی به همسر نخواهد بود و آنچه مهم است گرم نگاه داشتن کانون زندگی میباشد و محبت به فرزندتان از سوی همسرتان را امری جدای از محبت به خود درنظر نگیرید.
نکته دیگری که از شما میخواهیم به آن نیز توجه داشته باشید این است که نباید منتظر ابراز محبت همسرتان باشید بلکه خود باید فرمانده مدیریت مباحث عاشقانه در محیط زندگیتان محسوب شوید.
این یک حقیقت است که ابراز علاقه و پیش قدم شدن در محبت کردن، آثارش یقینا به خودمان نیز باز خواهد گشت.
فرمودید از نظر روحی بسیار حساس هستید و الان بسیار غمگین و افسرده شدهاید که چرا همسرتان به شما مثل گذشته محبت نمیکند غافل از اینکه همین افسردگی، ناخواسته اسباب دوری شما از همسرتان را فراهم خواهد آورد و این دوری باعث خواهد شد که ایشان نیز امکان محبت کردن به شما را نتواند پیدا کند چون با شخصی مواجه خواهد شد که فاقد انرژی بوده و مدام ناراحت است و طبیعتا او نیز نمیتواند ابراز محبت ویژهای در این وضعیت داشته باشد و همین باعث ناراحتی و افسردگی بیشتر شما خواهد شد و این چرخه همین طور پیش خواهد رفت.
پس برای نجات، باید خودتان پیش قدم شده و به همسرتان عشق بورزید و مطمئن باشید با محبت شما زندگی زیباتر از قبل خواهد شد.
سعی کنید اسباب نشاط و آرامش را در محیط خانه حاکم بفرمایید. استفاده از گلها و پخش کردن صدای طبیعت و مواردی از این دست میتوانند در این زمینه کمک کننده محسوب شود.
همچنین استفاده از غذاهای مقوی نیز جهت کنترل بهتر قوای جسمی و روحی بیتاثیر نیست که حتما به آن توجه داشته باشید.
با توجه به محدودیتهای نوشتاری به همین مقدار بسنده میشود.
برای شما و همسرتان و فرشتهای که خدا به شما محبت کرده بهترینها را آرزو داریم.
سلام و احترام
با توجه به این که فرمودید مشاور هستید حتما تایید خواهید کرد که این سوال ابهامات فوقالعاده زیادی دارد و میتوان اشکالات جدیای را متوجه این سوال دانست.
منجمله در آن ادعا شده مرد سر هر مسالهای از سوی زنش کتک میخورد!
به نظر شما چقدر میتواند این ادعا با واقعیت تطبیق داشته باشد؟
و منظور از مساله دقیقا چیست و چه چیزهایی سبب میشود که این زن شوهرش را کتک بزند؟!
آیا به این معنا است که بعد از انجام هرکاری مرد باید کتک بخورد؟!
یعنی مثلا اگر این مرد صرفا در مقابل یکی از خواستههای همسرش مؤدبانه عذرخواهی و مخالفت هم کند این زن او را کتک خواهد زد؟!
اگر واقعا اینطور است که باید حتما به صورت حضوری مراجعه کنند تا ریشه این رفتارها مورد ارزیابی قرار گرفته و شخصیت مرد نیز بررسی و مشخص شود که چرا چنین انتخابی را داشته است و همچنین شخصیت زن نیز باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد.
حتی باید گفت اگر واقعا رویه بر این صورت باشد و رفتارهای خشن زن عمیق ارزیابی شود، احتمال میتوان داد که حل مساله از حیطه روانشناس و مشاور خارج بوده و چهبسا باید به روانپزشک مراجعه نمایند و در اصل بودن آن دو با هم نیز باید دقت کرد چون ممکن است خطراتی را برای مرد به دنبال داشته باشد.
اما اگر صرفا در مورد رفتارهای خاصی از مرد، همسر ایشان واکنش منفی نشان میدهد باید بررسی شود آن کارها و رفتارها دقیقا چیست و اهمیت وقوع آنها در چه مرتبهای میباشد که مرد آنها را انجام میدهد و زن نیز انجام آنها را برنمیتابد.
همچنین باید خوبیهایی که زن دارد نیز مورد ارزیابی قرار گرفته و در راستای تقویت آنها اقدام کرد.
پس لازم است پیرامون چیزهایی که مرد و زن در زندگی فردی و همچنین تعاملاتشان با طرف مقابل دارند دقت بیشتری انجام شود تا امور اصلاح و نقائص برطرف گردند.
با توجه به ابهامات موجود در مساله از شما میخواهیم زوایای آنچه میگذرد را مورد ارزیابی دقیقتر قرار دهید و به صورت مصداقی و جزئی در راستای حل مسئله اقدام و یا برای ما ارسال بفرمایید تا به صورت دقیقتری بتوانیم مسئله را پیگیری کنیم.
موفق باشید.
سلام و احترام
برای رسیدن به یک پاسخ جامع لازم است برخی از عباراتی که در متن سوال آمده واضح شود مثلا باید مشخص شود منظورتان از بیتفاوت بودن دقیقا چیست و به نظر شما یک پسر بچه چه باید انجام دهد تا بتوان او را فردی علاقهمند به درس دانست و اینکه در حال حاضر وضعیت درسی فرزندتان چگونه میباشد و نظر معلم فرزندتان نسبت به درس او چگونه است و چه توصیفاتی را در دروس سال گذشته و امتحاناتی که امسال داشتند دریافت کردند.
بیشک دانستن این موارد برای رسیدن به یک راهکار لازم میباشد، و همچنین اینکه بدانیم سن شما و همسرتان چقدر است و میزان تحصیلاتتان چقدر میباشد و آیا فرزندان دیگری هم دارید و یا خیر و اگر دارید وضعیت درسی آنها به چه صورت میباشد، از مواردی است که در ارائه راهنمایی کمک کننده هستند.
اما در هر صورت توجه داشته باشید اصرار و تذکرات متعدد میتواند اسباب لجبازی را برای او فراهم کرده و وضعیت را با آنچه که مطلوب شما است بیشتر فاصله دهد.
همچنین مراقب باشید از تحمیل خواستههای شخصی و روند تحصیلی خود به پسرتان خودداری نمایید و او احساس نکند شما به زور میخواهید تبدیل به آنچه کنید که خود میخواهید.
سعی کنید که درس خواندن را برایش معنا ببخشید یعنی کودکتان باید درک کند که برای شما درس نمیخواند بلکه این کار را برای آینده خودش انجام میدهد تا به هدفی شخصی دست یابد.
میتوانید با استفاده از یکسری مشوّقهای ساده مانند درست کردن غذای دلخواه و یا رفتن به خانه اقوامی که او دوست دارد و یا جوایزی از این دست فرزندتان را برای درس خواندن ترغیب کنید.
همچنین میتوانید در قالب همخوانی و معلم بازی نکات مهمی که در درس است را استخراج کرده و در قالب بازیهایی به صورت غیر مستقیم اسباب مطالعه را برای او فراهم آورید.
محیط را برای درس خواندن فرزندتان آماده کنید، طبیعتا هر انسانی در محیطی که اسباب حواسپرتی در آن زیاد باشد نمیتواند تمرکز زیادی در خواندن درس داشته باشد.
امیدواریم به بکارگیری نکاتی که آمد وضعیت درسی فرزندتان بهتر از قبل شود.
هرچند چنانکه آمد در سوال، ابهاماتی وجود دارد که در صورت تمایل میتوانید توضیحات بیشتری را ارسال نمایید تا امکان ارائه راهنمایی جامعتر فراهم شود.
موفق باشید.
سلام و احترام
ایکاش مطلب موردنظرتان را به صورت دقیق و مشخص ارسال میفرمودید تا بدانیم کدام مطلب را میفرمایید تا پیرامون همان بحث و تبادل نظر را ادامه دهیم.
اما در هر صورت از شما میخواهیم به این نکته توجه داشته باشید که برای برخی از اتفاقها ما یک علت نداریم، بلکه علتهای متعددی ممکن است اتفاقی را به وجود بیآورد.
در مورد مزاحمت یا بنابر تعبیر شما گیردادنها به دخترخانمی مانند شما ممکن است عوامل زیادی را بتوان در نظر گرفت که یکی از آنها زبان بدن است، اما عوامل متعدد دیگری هم میتوان نام برد، عواملی مانند موقعیت خاص خانوادگی دختر و یا موقعیت خاص مکان زندگی او و یا خاص بودن افرادی که با آنها مواجه میشود و عوامل دیگر...
پس اگر مزاحمتهایی برای شما ایجاد شده لزوما به این معنا نخواهد بود که مثلا حتما شما از طریق زبان بدن اسباب تحریک آنها را فراهم آورده باشید خیر، بلکه میتواند ریشه در مسائل دیگر داشته باشد که مورد اشاره قرار گرفت.
اما در مورد بحث زبان بدن شخص شما، با توجه به اینکه حرکات و سکنات شما را از قبیل نوع راه رفتن، نوع نگاه کردن، نوع حرف زدن، نوع پوششی که انتخاب میکنید و خیلی از مسائل دیگر را مشاهده نکردهایم طبیعتا نمیتوانیم در مورد آنها اظهار نظر دقیقی داشته باشیم.
در این موارد پیشنهاد میدهیم اگر به فرد دلسوز و دانا و با تجربهای به صورت حضوری دسترسی دارید از او بخواهید به رفتارها و تعاملات شما دقت کرده و اگر نکتهای به ذهنشان میرسد بر اساس تجربه و علم و دانش به شما بگوید.
شاید به صورت ناخواسته رفتارهایی از هر فردی سر بزند که بتوان رفتارهای بهتری را جایگزین آن کرد و با اصلاح آن، آرامش را افزایش داد.
هرچند این مسئله را هم نمیتوان بازگو نکرد که باید توجه داشته باشیم آنچه مهم است این میباشد که ما باید به بهترین نحو ممکن وظیفهمان را انجام دهیم منهای توجه به اینکه دیگران چه واکنشی خواهند داشت و چه خواهند گفت!
اگر حقیقتا رفتار ما درست باشد خیلی نباید غرق این شویم که دیگران چه میگویند و چه نمیگویند.
دقت در توصیفاتی که خداوند متعال برای بندگان خوبش در فرازهای پایانی آیه ۵۴ سوره مائده بیان فرموده خالی از لطف نیست که چنین بیان داشته است: «ای اهل ایمان! هر کس از شما از دینش برگردد (زیانی به خدا نمی رساند) خدا به زودی گروهی را میآورد که آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتناند، و در برابر کافران سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خدا بسیار عطاکننده و داناست.»
برای شما آرزوی موفقیت و خوشبختی را داریم.
سلام و احترام مجدد
آنچه بیان فرمودید قابل درک است و متوجه هستیم هر زنی دوست دارد مورد توجه همسرش قرار گرفته و از ابراز محبت زبانی شوهرش بهرهمند شود و احساس کند مردی عالی در تمامی جنبهها داشته باشد.
منتها چند نکته وجود دارد که به آن خواهیم پرداخت.
فرمودید: "الان حدود یه چهار سال یا کمتری میشه که تازه زبونشون باز شده، توی جوونی تا ده سال پیش معذرت میخوام فقط فکر ارضاء خوشون بودن اصلا احساسات من نمیفهمیدن، حالا من دوسالی میشه که اصلا هیچ احساسی نسبت به ایشون ندارم"
یعنی شما حدودا ۲۵ سال بدون توقع و صبورانه با فردی بودید که ابراز محبت زبانی نداشته و الان که کمتر از ۴ سال است این ضعف را میخواهد جبران کند شما نزدیک دو سال هست دیگر حسی به او ندارید؟!
یعنی الان که ایشان قدمی در راستای خواستههای شما دارند بر میدارند شما اقدام به دوری کردهاید؟!
نکته دیگری که قابل تامل است این میباشد که ظاهر متن سوال شما این را میفهماند شما در طول سالیان گذشته بیشتر صبوری کردهاید اما مهربانانه و با هنرهای زنانه، به دنبال تغییر رفتار همسرتان نبودهاید!
زنان بسیاری را میشناسیم که در وضعیت مشابهی با وضعیت شما هستند اما با فن بیان خوبی که به کار میبرند همسرشان را با خود همراه کرده و حتی خودشان به سر و روی همسرشان رسیدگی میکنند البته رسیدگیای که این حس به همسرشان دست ندهد که دارند تحقیر میشوند بلکه احساس کنند بر شکوه و قدرت آنان دارد افزوده میشود.
هنری که یقینا شما نیز دارید و باید به واسطه آن اسباب زیبا شدن زندگیتان را فراهم آورید نه اینکه با همسرتان که اوصاف خوبی همچون متدین بودن و کمک حال بودن و احتمالا دهها خصوصیت دیگری که بیان نشده، بعد از ۲۵ سال صبوری و سازش اصطلاحا به جر و بحث بپردازید.
شما خانمی هستید پس با این دست روایات باید خوب آشنا باشید که در آن بیان شده: «هر زنى، شوهر خویش را به زبانش بیازارد، خداوند عزّ و جلّ از او هیچ مال و فدیه و کار نیکى نمیپذیرد، تا آنکه او را راضى کند...» [من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 14]
البته مشابه این دست روایات را در مورد مردان نیز میتوانیم ببینیم منتها بحث ما در اینجا این است که اگر برفرض کمکاریای از سوی ایشان صورت گرفته باشد نباید خود را ضعیف نشان داده و به جای تصحیح امور با تمام قدرت، خود نیز در این پرتگاه قرار بگیرید.
باید بدانیم رویکرد ما با سایر افراد و حالات بر اساس عینکی است که به چشممان میزنیم و بوسیله آن به اطراف نگاه خواهیم کرد.
لذا از شما میخواهیم که به خوبیهای همسرتان بیشتر توجه کرده و حرفهای دلتان را با او به صورت مدیریت شده و مهربانانهای بگویید.
در پایان به خودم و شما توصیه میکنم قبل از این که دیر شود قدر اطرافیانمان را بیشتر بدانیم.
برایتان آرزوی خوشبختی داریم.
Páginas