سلام و احترام
در متن یادشده نفرمودید چه مدت است که با همسرتان ازدواج کردهاید و به نظر خودتان علت و ریشه نداشتن حس خوب نسبت به ایشان چیست؟
آیا از همسرتان رفتاری را مشاهده کردید که اصلا برایتان قابل تحمل نبوده یا مسئله دیگری سبب حس فعلی شما میباشد؟
همچنین ممنون میشویم بفرمایید در طول روز به چه مقدار در فضای مجازی حضور دارید و این که فرمودید از عاقبت کار میترسید، احساس میکنید عاقبت این حس و این گونه رفتارها به چه چیزی میتواند ختم شود؟
دانستن این مسائل و اینکه بدانیم ریشه چیزی که در حال حاضر صورت میگیرد چیست از موارد لازم برای بررسی زوایای مسئله و در نهایت رسیدن به راهکار محسوب میشود.
اما با این حال نکاتی نیز قابل توجه میباشد منجمله اینکه از شما میخواهیم به خوبیهای همسرتان توجه بیشتری داشته و مطلقا به فکر خود اجازه مقایسه ایشان با کسانی که احساس میکنید بهتر هستند را ندهید و به این نکته دقت داشته باشید که اصطلاحا وجود بیعیب فقط خدا است و انسانها هر چه که باشند در جسم و یا رفتارشان میتوان نقائصی را پیدا کرد.
البته با توجه به اینکه نمیدانیم چند سال است ازدواج کردهاید و آیا فرزند دارید یا خیر و سطح روابط شما با هم در گذشته چگونه بوده کار برای ارائه راهنمایی سخت خواهد بود اما با توجه به اینکه مساله را معطوف به دو سال اخیر کردهاید ظاهراً در سالهای قبل مسئله خاصی بین شما و ایشان نبوده است پس از شما میخواهیم ببینید در سابق و در ارتباطاتی که با هم داشتید بین شما چه میگذشت که در حال حاضر وجود ندارد و اگر آن امور از مباحثی بود که مورد پسند شما است آن را به همسرتان انتقال داده و خواستههایتان را به ایشان بازگو کنید.
سعی کنید بر مقدار محبت خود نسبت به ایشان بیافزایید و به این نکته توجه داشته باشید که محبت، محبت میآورد.
همچنین از شما میخواهیم هدفی والاتر را برای ارتباط خود با همسرتان در نظر بگیرید و این ارتباط را منحصر در امور دنیوی و مادی ندانید.
در این باب از شما دعوت میکنم به این مضمون که در کتب روایی متعدد از حضرات معصومین علیهم السلام نقل شده توجه بفرمایید «إِنَّ مِنْ جِهَادِ اَلْمَرْأَةِ حُسْنَ اَلتَّبَعُّلِ لِزَوْجِهَا؛ جهادِ زن، شوهردارى شايسته او است» [مستدرک الوسائل ج ۱۴ ص ۲۴۶]
طبیعتا اگر شما با خداوند متعال معامله کنید خیلی از مسائل برایتان حل خواهد شد چون هدف شما دیگر رسیدن به یک امر بزرگتر میباشد پس باقی مسائل را به راحتی میتوانید مدیریت نمایید.
چنانکه گذشت سوال شما ابهامات متعددی دارد و زوایای مسئله بر ما مخفی میباشد که در صورت صلاحدید میتوانید توضیحات بیشتری را ارسال نمایید تا امکان بررسی و ارائه راهنمایی بهتر ممکن شود.
امیدواریم موفق باشید.
سلام و احترام
برای کودکان در این سن آنچه معمولا توصیه میشود استفاده نهایتا یک ساعت تماشای صفحه نمایش یا بازی با گوشی همراه در طول روز میباشد که استفاده کودک شما در بازه زمانی یاد شده در متن سوال ظاهرا با این توصیه مخالفتی ندارد.
اما برای کاهش وابستگی کودکتان به گوشی مهمترین عامل کنترل، نوع برخورد شما و همسرتان و سطح استفاده هر دوی شما از تلفن همراه میباشد.
چراکه کودکان معمولا بر اساس آنچه که از والدینشان میبینند رفتار میکنند.
لذا از شما میخواهیم در محیط خانه تا جایی که ممکن است در مقابل چشم فرزندتان از گوشی استفاده نکنید و وقت او را با بازیهای مفید پر نمایید.
البته در متن سوال نفرمودید آیا غیر از این فرزند فرزندان دیگری دارید یا خیر؛ اما اگر ندارید به این مسئله نیز توجه داشته باشید خود تک فرزند بودن میتواند مشکلات زیادی را به وجود آورد و توصیه میکنیم اگر برایتان مقدور است هر چه سریعتر به فکر آوردن فرزند دیگری نیز باشید.
امیدواریم موفق باشید.
سلام و احترام
هر چند از سن خود و همسرتان و روش آشنایی شما با هم بیاطلاع هستیم و از آن چیزی بیان نکردید منتها یقینا آنچه بین شما و همسرتان امروز اتفاق میافتد نتیجه رویکرد هر دوی شما با هم در سالهای گذشته میباشد و لازم است تیپ شخصیتی شما و همسرتان و آنچه تا به امروز بینتان گذشته مورد ارزیابی دقیقی قرار بگیرد.
در موارد مشابه مشاهده شده است که زوجین هر دو یا یکی از آنها به صورت قابل توجهی دنبال ثابت کردن حرف خود به فرد مقابل بوده است که در مرور زمان خستگی روحی قابل توجه برای هر دو یا یکی از زوجین به وجود آمده و همین سبب شده است با یکدیگر نتوانند تعامل خوبی را داشته باشند.
البته در متن کوتاه شما علیرغم ابهامات زیاد نکات قابل توجه و حائز اهمیتی وجود دارد من جمله اینکه فرمودید: "اولین دعواها سر رفتار خانوادش بود از کوچک به بزرگ خانواده بیاحترامی میکردم" بیشک بیاحترامی کردن به خانواده همسر میتواند اسباب دوری آنها از یکدیگر و بروز مشکلات بعدی را فراهم آورد که مطلوب نخواهد بود.
و توصیه همیشگی ما به زوجین این است که از رفتارهای حساسیتزا خودداری کرده و اقدامی در راستای ناراحت شدن همسر تا آنجا که ممکن است نداشته باشند.
منتها با توجه به اینکه مشاوره، علمی دقیق است و تا زمانی که از نزدیک زوجین به صورت مستقیم مورد ارزیابی رفتاری قرار نگیرند و صحبتهای هر دو نفر آنها با هم شنیده نشود امکان رفع کامل ناراحتیها ممکن نخواهد بود.
لذا از شما میخواهیم به همراه همسرتان یا حداقل خودتان، به صورت حضوری به مرکز مشاورهای قابل اعتماد مراجعه داشته باشید و در راستای حل مسئله اقدام کنید.
حتی احتمالا با توجه به اینکه همسر شما طلبه هستند از طریق مرکز خدمات حوزه علمیه شهر و استان سکونتتان میتوانید از مشاوره رایگان و یا با هزینههای بسیار کم بهرهمند شوید.
در پایان از شما میخواهیم به این آیه شریفه دقت و عمل نمایید:
«وَ لَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ [فصلت/ ۳۴] نیکی و بدی یکسان نیست. (بدی را) با بهترین شیوه دفع کن؛ (با این برخورد متین و نیک) ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است (چنان شود) که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است»
مطمئن باشید با تغییر رویکرد و بالا بردن سعه صدر میتوانید آینده خوبی را برای خود و همسرتان و فرزندانی که دارید رقم بزنید.
امیدواریم موفق و خوشبخت باشید.
عرض سلام و احترام
یقینا وابستگی زیاد بین دانشآموزان و معلمین صحیح نبوده و میتواند مشکلاتی را برای هر دوی آنها به وجود آورد.
اما در هر صورت آنچه مهم میباشد این است که ببینیم علت این رفتارها از سوی این دانشآموز چیست.
شاید نداشتن ارتباط خوب بین او و والدینش، و یا از دست دادن یکی از اقوام و افسردگی ناشی از آن و یا مواردی مشابه سبب اینگونه رفتارها شده باشد که به هر حال دانستن آن ضروری است و ما از آن بیاطلاع میباشیم و متاسفانه نمیتوان راهکار دقیقی را با توجه به تنوع علل بیان کنیم.
لذا آنچه به شما توصیه داریم این است که با تعاملی منطقی و به دور از محبتهای زیاد، ریشه رفتارهای او را به دست آورده و مورد ارزیابی قرار دهید و در صورت صلاحدید ما را نیز از آن مطلع سازید تا امکان ارائه راهنمایی ممکن شود.
البته ما حتی از سن این دانشآموز نیز اطلاع نداریم و در حال حاضر از پایه ۷ تا ۱۲ را دبیرستانی میتوان خطاب کرد که یقیناً نوع برقراری ارتباط بین تمامی آنها یکسان نمیتواند باشد.
اما در هر صورت از شما میخواهیم در کنار این که باید دقت داشته باشید او را طرد نکنید، لازم است محبت را از او دریغ نکرده و محبت اندازهای را نسبت به او ابراز نمایید البته بهگونهای که اسباب افزایش وابستگی را فراهم نسازد.
منتظر توضیحات تکمیلی شما از وضعیت روحی او و سطح روابط اجتماعیاش با دیگران و همچنین وضعیت درسی و خانوادگیاش هستیم.
امیدواریم موفق باشید.
سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
به فکر دیگران و سرنوشتی که در انتظارشان است، بسیار پسندیده بوده و این نگرانی شما در مورد شخص نامبردهشده به جا میباشد. به هر حال این دو موردی که ذکر کردید یکی از مهمترین اتفاقات زندگی یک مرد میتواند محسوب شده که در صورت موفقیت در آن و انجام آنها به صورت درست و صحیح، آیندهٔ همراه با موفقیت و پیشرفت داشته باشد. برعکس آن نیز صادق بوده و اگر فردی نتواند درست و به موقع به این دو امر بپردازد ممکن است دچار مشکلات زیادی شود.
اما به حق و انصاف اگر بخواهیم جلسه را شروع بکنیم باید عرض کنیم:
سهم جامعه در این دو امر کم نبوده و در مسیردهی در مسئلهٔ شغل و ازدواج بسیار مهم است. اینکه در سطح کلان از فارغالتحصیلان استفاده شود و اگر شخصی به کاری مشغول شد و حرفهای را متناسب با مدرک تحصیلیاش، به راه انداخت، حمایت لازم و کافی بشود، از وظایف دولتها بوده که در حال حاضر شرایط برای محقق شدن این نوع حمایتها خیلی مطلوب نبوده و خیلی از تحصیل کردههای ما با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند.
در بحث ازدواج نیز همینطور است، فرهنگ ازدواج آسان و به موقع بر دوش متولیان این امر بوده و قبل از هر مطلبی به این کم کاریها بر میخوریم. نهادینه کردن ازدواج در سن معین و مشخص خود را همهٔ جامعه وظیفه دارند در دستور کار قرار داده و به آن بپردازند. گاهی شنیدن خاطرات تلخ زندگی یک متأهل، جوانی را از ازدواج منصرف کرده که یک جملهای مثل: " خوش به حالت مجردی " قدرت منصرف کردن یک جوان از ازدواج را دارد.
در این زمینه دوستان و همنشینان فرد بسیار مؤثر هستند. در تصمیم گیریها و تعیین کردن مسیر زندگی و ازدواج صحبتها و نظر دادنها بسیار مهم بوده و در مثبت و منفی کردن نگاه شخص به یک موضوع اثر زیادی دارد؛ لذا باید مراقب بود که فرد مورد نظر با چه کسانی نشست برخاست داشته یا حتی چه رسانههایی را دنبال میکند.
دو پاراگراف بالا را برای این عرض کردم که مقصر اصلی و تنهای این قضیه را ایشان نبینید، در نهایت توقع و انتظار ما این است که این تعلل و کوتاهی را از جای دیگر نیز ببینید. آخرِ این ماجرا چه هدفی داشتیم از بیان مشکلات و ریشه یابی آن؟ بله دقیقاً درست حدس زدید؛ ما شما را به همدلی و درک کردن عمیق و مطلوب نسبت به ایشان دعوت کرده و در ابتدا خواستهها و کاستیهایی که در این امور مرتکب شده است را به زبان نیاورده و اصلاً در این زمینه سرزنشی صورت نگیرد.
در کنار سرزنش، ممکن است مقایسه نیز بیاید وسط و ایشان را با افراد دیگری که مدرک عالیه داشته و به کارهای پایینتر مشغول هستند، مقایسه کرده و برایش مثال بیاورید. تنها کاری که در این قسمت انجام دهید این است که خواستههای ایشان را به حق دانسته و به آن احترام بگذارید. در بحث ازدواج نیز همینطور است. اصلاً اصرار و یا بیان جملاتی مثل: دیر شده است، فلانی همسن و سال شما است ببین فرزند هم دارد، و ... درست نیست. ممکن است ایشان نیز مثل خیلی از جوانان ما که یک شغل و درآمد مناسب نداشته باشند، اقدام به ازدواج نمیکنند، باشد.
تا اینجای جلسه برای این بود که شما از تحت فشار قرار دادن و نکوهش، سرزنش و مقایسه و یا احیاناً رفتارهای اینچنینی بپرهیزید و بگذارید تحریک کردنش به راه خودش پیش رود. با این جملهٔ آخر به سراغ راهکارهای مربوطه خواهیم رفت:
درست است موانع، کوتاهیها و کاستیهایی در این امور اتفاق افتاده؛ اما دلیل نمیشود افراد تسلیم شده و از امکاناتی که در اختیار دارند غافل شده و دست روی دست بگذارند تا فرصتها یکی پس از دیگری از دست برود.
در ادامه ایشان را فردی مستعد و توانمند بدانید و این نگاه را در هر کجا که لازم است و امکان منعکس شدنش وجود دارد، ستایش کنید. به همه از استعدادها و تواناییهایش بگویید، بگذارید متوجه شود که چقدر به ایشان و آیندهای که دارد امیدوار هستید. مخصوصاً اگر شما که نگران هستید یکی از بستگان نزدیک و جزئی از خانوادهاش هستید راحتتر و زیباتر میتوانید این سناریو را اجرا کنید.
در کنار این امیدواری و اعتماد داشتن به ایشان میتوانید نگرانیهای خودتان را به صورت غیر مستقیم انتقال داده و از دست رفتن فرصتها افسوس بخورید. این حسرت کشیدنها میتواند برای افرادی باشد که در یک فیلم دیدهاید یا در یک داستان و کتابی مطالعه کرده و یا در نتیجهٔ یک رویداد و اتفاق فامیلی که تعریف کردهاید، گنجانده شود.
البته باز به جایگاه شما بر میگردد که به عنوان چه کسی قرار است به ایشان کمک کنید، یک مادر از آرزوهایش، یک پدر از انتظارات و یک خواهر و برادر از دلگرمیهایش صحبت کند. این شخص بداند وظیفهای در قبال دیگران داشته و خودش تنها نیست که بخواهد هر گونه دلش خواست کارها را پیش ببرد. همانطور که در ابتدای صحبتها از نقش دوست و همنشین صحبت کردیم در این زمینه از این ابزار نیز استفاده کرده و گاهی صحبتهایی را که با ایشان دارید را از طریق دوستش به او منتقل کنید. اگر در بین دوستانش افراد موفقی باشند کار شما بسیار مؤثرتر پیش خواهد رفت.
ببینید اگر امکان دارد به صورت فامیلی یا دسته جمعی میشود کار و شغلی را سرپا کرد یا خیر؟ در خیلی از مغازههای تولیدی و خدماتی میبینیم نوشته: فلانی و پسران... این یعنی پدری سرمایه گذاری کرده و از پسران برای رونق و توسعهٔ کارش بهره گرفته است. اگر در خانواده و یا فامیل چنین شخصی باشد که نقش محوریت را داشته باشد، حتماً از او در این زمینه کمک بگیرید. البته باز هم تأکید کنم، ایشان نباید متوجه شود که شما دارید برای شاغل شدنش تلاش میکنید. ممکن است نتیجهٔ عکس داده و حس اینکه او را شخصی بی دست و پا یا ضعیف میبینید، مانع موفقیتهای شما در اجرای راهکارها خواهد شد.
پس به او اعتماد کنید، اعتماد به نفس بدهید و به او منتقل کنید که اطرافیان چقدر روی او حساب باز کرده و منتظر اقدامات سازندهٔ ایشان در امور یاد شده اعم از کار و ازدواج هستند. درک کند شما نسبت به پذیرش او حتی با این حال و اوضاع مشکلی ندارید.
موفق باشید.
با سلام مجدد به شما کاربر محترم
کار مشاور و راهنما همین است که به شما کمک کند تا مسیر و راهکار مناسب را بتوانید پیدا کنید. اینکه گفته میشود تنها خود شما می توانید به خودتان کمک کنید، معنایش این نیست که یک طرفه و بدون همفکری و مشورت پیش بروید، بلکه منظور این است که شما با همفکری و مشورت از دیگران نهایتا خودتان باید راهکارهای پیشنهاد شده را بکار گیرید و به نتیجه برسید. از این رو لطفا نکاتی را که در پست قبل اشاره کردم، برای یک تا دو هفته به کار گیرید و نتیجهاش را به ما بازخورد بدهید.
ضمنا هرچقدر جزئی تر درباره افکار خودتان به ما بگویید بهتر میتوانیم مصداقیتر به شما در این زمینه کمک کنیم.
موفق باشید.
با سلام خدمت شما کاربر گرامی
تلاش برای حفظ خانواده و زندگی در این شرایط سخت، قابل تقدیر بوده و از اینکه شما توانستهاید با وجود کم و کاستیهایی که وجود دارد، زندگیتان را حفظ کنید از شما تشکر و قدر دانی میکنیم.
رها کردن و رفتن، جدا شدن یکی از راههایی است که بعضی از افراد در این شرایط آن را انتخاب کرده و متأسفانه بدون هیچ تلاشی همان اول گزینه و راه آخر را در پیش میگیرند. بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه میرسند که جا داشته و میتوانستهاند با صبوری و آرامش، اوضاع را حداقل بهتر کنند. این افراد کمتر از عواقب جدا شدن و از هم پاشیده شدن زندگی خبر دارند.
البته داشتن یک حامی و همراه در این مسیر بسیار مهم است و شاید خیلیها ندارند کسی را که از آنها مراقبت کرده و حداقل ترین نیازها را برآورده کند. در مورد شما باید عرض کنیم که وجود مادر همسرتان به نوعی مقداری از بار مشکلات را برداشته و توانسته علاوه بر حضورش کنار شما، تا حدودی مسئلهٔ مهم مالی را نیز حل کند.
در این رابطه باید حواستان باشد و مراقب باشید ایشان را از دست نداده و نگذارید از شما و شرایطی که دارید دور و غافل شوند. حتماً در کنار ناراحتیهایی که دارید و با ایشان نیز در این مورد همدلی و همراهی میکنید، تشکر و قدردانی را فراموش نکنید. بگذارید با دلگرمی به اینکه روزی فرزندش به صحت و سلامت، زندگی عادیاش را ادامه خواهد داد، به حمایت کردنهایش نیز ادامه دهد.
پس در قدم اول حفظ مادرشوهرتان در کنار این ماجرا بوده که مطمئناً در این مورد مهارتهای لازم را دارید. این نگه داشتن باید به سمت و سویی برود که ایشان نیز برای ترک دادن همسرتان با شما کمال همکاری را داشته و در کنار شما و ایشان افراد دیگری نیز به این جمع بپیوندند. از خواهر و برادر گرفته تا دوست صمیمی از همسرتان، افرادی که به اعتیاد مبتلا هستند باید خود به این نتیجه برسند که زمان ترک کردنشان رسیده و لازم است هر چه سریعتر این اقدام را داشته باشند.
قوی کردن جمع و انسجامی هم که اشاره کردیم باید در این راستا باشد. یعنی همسرتان را در یک بن بست قرار داده و چارهای جز ترک برایش باقی نماند. البته در این مورد نیز باید مهارتهای لازم را به کار ببرید. طرد کردن، سرزنش و هر گونه توهین و تحقیری نسبت به همسرتان، شما را از هدفتان دورتر کرده و نخواهد گذاشت همسرتان نیز به درستی تصمیم بگیرد.
مطمئناً مشاجره و اعصابخردکنیها را کنار گذاشتهاید و همانطور که از لحن در متنتان نیز مشخص است، پذیرش مشکل همسرتان کار را برای ادامه زندگی آسان کرده است. بله درست هم همین است که در قبال این آسیبها جنگ و دعوا راه انداختن واقعاً انرژی بر بوده و زود فرد را به آخر خط میرساند. شاید بتوان گفت یکی از دلایلی که خانمها از اعتیاد همسرشان زود خسته میشوند همین جنگ به راه انداختنها است.
البته بیان نکردن و اعتراض نداشتن نیز درست نبوده که در سطرهای بالا خدمتتان عرض شد برای این رفتارها حتماً بقیه را نیز با خودتان همراه کرده که موفقیتتان در این مورد بیشتر باشد. تا جایی که میتوانید همسرتان را به فکر واداشته و برای ترک کردن انگیزه بدهید. در این مورد اگر نیاز به راهکارهای بیشتری دارید یادداشت بگذارید تا کارشناسان ما شما را همراهی کنند.
گاهی در زمان و شرایط مناسب و متعادل از همسرتان تقاضای پول تو جیبی داشته باشید، خصوصاً زمان واریز یارانهها را در نظر گرفته و تا دیدید حال همسرتان خوب و مساعد است نیازتان را بیان کنید. البته اینکه بگویید همهٔ وجه را به شما بدهد مطمئناً با مخالفت مواجه خواهید شد. مبلغ را وقتی عنوان میکنید مقداری از آن را طلب کرده و بگویید مثلاً صد تومان از من و فرزندمان و بقیه باشد برای خودت که در صورت نیاز از آن استفاده کنی. من هم اگر اضافه داشتم به شما بر میگردانم.
این نوع بیانها باعث میشود حالت طلبکاری به خود نگرفته و طرف مقابل بهتر برخورد کند. البته از این جمله این برداشت نشود که شما حق نداشته و نباید خواستههایتان را بیان کنید؛ بلکه با توجه به عادی نبودن شرایط لازم است گاهی از خیلی از حق و حقوقها چشم پوشی کرده و یا در قالب دیگری مطرح کرد.
این مطرح کردن خواستهها اگر در حضور مادر ایشان باشد بهتر است. چرا که علاوه بر ابراز نیاز به همسرتان، مادرش نیز به این انتظار شما پی برده و در زمان خود پاسخ مناسبی خواهد داد. آنچه که تأکید بنده هست این است: همراهی مادر همسرتان را از دست ندهید و اصلاً نگذارید در این شرایط تنها شده و خودتان بمانید و مشکلات.
امیدوارم بتوانید از بهترین ابزار که همان صبر و آرامش همراه با تلاش است، برای حفظ زندگیتان استفاده کرده و با یک روحیهٔ شاد و با نشاط همراه با انرژی روزها را به امید بهتر شدن سپری کنید. در این بین خودتان را فراموش نکنید و راهکارها و مهارت ای مربوطه را در دستور کارتان قرار بدهید.
در این زمینه اگر تمایل دارید در جلسات آینده به صورت مفصل و مستقل صحبت داشته باشیم.
موفق باشید.
سلام و احترام
در ابتدا لازم میدانیم ورود شما به دوران جدید زندگیتان را تبریک گفته و برای شما آرزوی خوشبختی داشته باشیم.
اما پیرامون سوالی که ارسال کردید باید بگوییم روشن نیست بر چه اساس احتمال حسادت را در وجود مادرتان دادهاید؟
اگر صرفا برداشتتان به خاطر این باشد که از شما میخواهد آنچه بین شما و همسرتان میگذرد را به او بگویید این کار لزوما نمیتواند دلیلی بر حسادت ایشان باشد و ناراحتی ایشان نیز ممکن است علتهای متعدد دیگری داشته باشد!
منجمله اینکه احساس میکند شما دارید از ایشان دور میشوید و دختری که برای بزرگ شدن او تلاش کرده، مادر خود را محرم اسرار زندگیاش نمیداند و مانند غریبهها با او برخورد میکند.
البته نمیگوییم این برداشت مادر صحیح است یا غلط و یا مثلا شما باید تمامی مسائل را به ایشان بگویید، بلکه فقط از شما میخواهیم به جنبههای دیگر رفتار ایشان نیز توجه داشته باشید و براساس برخی ظواهر و برداشتهای شخصی مادر خود را توصیف به داشتن حسادت نکنید زیرا چهبسا این کار ختم به تهمت ذهنی و حتی عملی شده و اسباب بیبرکتی در زندگی شما و دوریتان از مادر را به دنبال داشته باشد.
پس خودم و شما را دعوت میکنم به این تذکر قرآنی توجه زیادی داشته باشیم که خداوند متعال میفرماید: «وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِینًا [احزاب/ ۵۸] و کسانىکه مردان و زنان مؤمن را بىآنکه مرتکب (عمل زشتى واقعا) شده باشند آزار مىرسانند قطعاً تهمت و گناهى آشکار به گردن گرفتهاند».
آنچه ما احتمال میدهیم این است، همانطور که هر مادری خوشبختی فرزندش را از مهمترین مسائل برای خود در نظر میگیرد مادرتان نیز چنین هستند و از شنیدن شادیهای شما خوشحال خواهند شد پس این میل ذاتی را در ایشان سرکوب نکنید.
البته طبیعتا لازم نیست تمامی تفریحات و خوشیهایی که با نامزدتان دارید را بیان کنید منتها این هم که هیچچیزی نگویید یا خیلی غریبانه با ایشان برخورد کنید، باید گفت طبیعتا هر فرد دیگری هم که باشد از این برخورد ناراحت خواهد شد و نمیشود او را از بابت این ناراحتی سرزنش کرد.
لذا توصیه داریم خودتان را به مادر نزدیک کرده و حتما از برخی رفت و آمدها، خوشیها و لحظات قشنگی که با نامزدتان دارید مادرتان را مطلع کنید تا احساس کند شما ایشان را غریبه نمیدانید و همچنین با شنیدن آن مطالب بیش از پیش متوجه شود که دخترش دارد به خوشبختی میرسد.
امیدواریم موفق باشید.
Páginas