مطالب دوستان سوره بانو

Imagen de mostafavi mostafavi 07 Feb, 2023 پسرم خیلی پرخاشگره وفقط دوست داره بازی کنه...
با سلام به شما کاربر محترم ابتدا بابت اعتمادی که به مجموعه ما کردید و سؤال خود را با ما به اشتراک گذاشتید، تشکر می‌کنم. درباره وضعیت کودک خردسالتان که از پرخاشگری و رفتارهای ناسازگارانه‌اش شاکی هستید باید عرض کنم؛ بسیاری از بدرفتاری‌های کودکان به نوع ارتباط اطرافیان با آن‌ها بستگی دارد. اینکه کودکتان پرخاشگری می‌کند، دادوفریاد می‌کشد، صبح تا شب دوست دارد بازی کند، این‌ها در کنار هم می‌تواند گویای این نکته باشد که کودک شما نیاز به تخلیه هیجانی دارد و زمانی که تخلیه هیجانی اتفاق نمی‌افتد، کودک به صورت ناسالم و نادرست، هیجانات درونی خود را با بدعنقی، بدرفتاری، عدم حرف شنوی، زورگویی، اذیت کردن و داد و فریاد کشیدن و ... بروز می‌دهد. سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چه‌کار باید کرد تا تخلیه هیجانی به صورت درست انجام شود تا شاهد کاهش بدرفتاری کودک باشیم؟ توصیه می‌کنم که روزانه برای تخلیه انرژی کودکتان برنامه داشته باشید و بازی‌هایی مثل بدو بدو، بپر بپر و ... را با کودک خود داشته باشید. این نوع بازی‌ها خودبه‌خود انرژی کودک را می‌گیرند. البته معنی‌اش این نیست که با این بازی‌ها، کودکتان دیگر جنب‌وجوش نخواهد داشت، بلکه همچنان فعالیت خودش را خواهد داشت، ولی به جهت کاهش انرژی و برون‌ریزی مناسب، کودکتان کمتر به سمت اذیت کردن برادرش و بدرفتاری‌های دیگر خواهد رفت. از طرفی از همسر خود هم بخواهید که او هم یک‌زمانی را برای فرزند خود در طول روز قرار دهد و بازی‌های فیزیکی؛ مثل بپر بپر و دویدن را انجام دهد. از سویی دیگر انتظار اینکه کودکتان از صبح تا شب، کارتون نبیند، یک انتظار درست و به حقی است، ولی زمانی این انتظار به واقعیت خواهد رسید که شما یک جایگزین مناسب داشته باشید و آن جایگزین، بازی کردن و سرگرم شدن کودک است. اگر فضای خانه به گونه است که در طول روز کودک با بازی کردن با شما، پدرش، همسن و سالانش و اسباب‌بازی‌های خود سرگرم شود، طبعاً کمتر به سمت و سوی دیدن کارتون خواهد رفت. همچنین در هفته، یک‌بار هم کودک را به پارک و فضاهایی که هم‌سن و سالان او هستند ببرید تا علاوه بر بازی و تخلیه هیجانی، شیوه بازی و ارتباط با هم‌سن و سالان خود را یاد بگیرد و به جای اینکه مدام بخواهد با شما بازی کند، بازی‌های جمعی و گروهی را هم یاد بگیرد تا در آینده نسبت به بازی کردن تک بُعدی نباشد. ضمناً باید توجه داشت که تغذیه با طبع گرم باعث تحرک، انرژی و تحریک‌پذیری بیشتر در کودکان می‌شود؛ لذا شما به عنوان والدی باید برای کودک پر جنب و جوش خود، برنامه غذایی مناسب داشته باشید؛ ازجمله اینکه از غذاها و خوراکی‌های؛ نظیر شکلات، شیرینی‌جات، نوشابه، بستنی، فست فود و سرخ کردنی که کالری بالایی دارند به شدت خودداری کنید و به جای آن از حبوبات، سبزیجات و ماهی استفاده کنید. البته معنایش این نیست که اصلاً از غذاها و خوراکی‌های ممنوعه استفاده نشود، بلکه برنامه غذایی برای بچه‌های پر جنب‌وجوش را به‌گونه‌ای تنظیم کنید که غلبه با غذاهای پیشنهاد شده باشد و کمتر از موارد ممنوعه استفاده شود. لطفاً نکاتی را که عرض کردم به کار ببندید و به ما بازخورد بدهید. موفق باشید.
Imagen de mohammadi mohammadi 07 Feb, 2023 دخترم خانواده را بسیار متشنج وعصبانی میکنه....
سلام و احترام ای کاش از سن خود و همسرتان و میزان تحصیلات و همچنین شغلی که دارید توضیحاتی را درج می‌کردید و اینکه خانواده شما چند نفر هستند و آیا غیر از این فرزند فرزندان دیگری دارید یا خیر و اصلا کودک شما برای چه چیزی گریه می‌کند و از شما مطالبه چه چیزی را دارد که توقع دارید صبوری کند و ملاک در صبوری کودک برای شما چیست. دانستن این موارد بی‌شک در ارائه راهنمایی نقش قابل توجهی می‌توانست داشته باشد اما با این حال نکاتی تقدیم‌تان می‌شود. اولین نکته‌ای که از شما می‌خواهیم به آن توجه داشته باشید این است که کودکان را باید در موقعیت سنی خود آنها دید و والدین لازم است توقعات و خواسته‌های خود را بر اساس شرایط کودک تنظیم کنند. البته آنچه آمد به آن معنا نیست که هرچه کودک خواست بلافاصله باید انجام شود، اما یقینا برخورد مناسب لازمه‌ی رسیدن به موفقیت‌های بیشتر خواهد بود. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که کودک نباید به والدین خود به چشم افراد غریبه و یا کسانی نگاه کند که مدام امر و نهی می‌کنند بلکه باید کودک چنین حسی را داشته باشد که در کنار صمیمی‌ترین افرادی زندگی می‌کند که می‌تواند با آنها دوست بوده و خواسته‌هایش را از آنان مطالبه نماید. بر اساس آنچه که آمد از شما می‌خواهیم بیشترین همراهی لازم را با فرزندتان داشته باشید و از سرزنش و امر و نهی‌های متعدد و مخالفت با خواسته‌های او خودداری نمایید. به این مسئله نیز توجه کنید که گریه کودکان کم سنّ در اغلب اوقات برای اذیت کردن اطرافیان نیست بلکه نشان دهنده ضعفی است که در خود احساس می کنند و به خاطر ناتوانی در رسیدن به خواسته‌های‌شان و یا تفهیم تمایلات‌شان به بزرگترها دست به گریه می زنند. پس سعی بفرمایید تا حدامکان شنوای صحبت‌های او باشید و از بروز زمینه‌های لجبازی و ناراحتی کودک جلوگیری کرده و حتی اگر شده از طریق پرت کردن حواس و مانند آن اجازه تحقق ناراحتی و گریه را ندهید. هرچند زوایای مسئله از جهات متعدد ابهام دارد و در صورت صلاحدید می‌توانید توضیحات تکمیلی را ارسال نمایید تا امکان ارائه راهنمایی جامع‌تر فراهم شود، اما امیدواریم با به کارگیری نکات فوق به آنچه که می‌خواهید برسید. موفق باشید.
Imagen de mostafavi mostafavi 07 Feb, 2023 اضطراب شدید و ترس از بیماری دارم...
با سلام به شما کاربر محترم ابتدا بابت اعتمادی که به ما کردید تشکر می کنم، ولی برای راهنمایی هرچه بهتر، نیاز به اطلاعات بیشتری از شما داریم. اشاره کردید که بعد از ابتلا به کرونا حدود 5 ماه است که دچار اضطراب شدید، آیا در این مدت به مشاور یا روانشناس هم مراجعه کردید؟ چه نتیجه ای گرفته اید؟ آیا ترس شما صرفا بابت هر بیماری است یا تنها نسبت به بیماری کرونا دچار ترس و اضطراب هستید؟ این ترس و اضطراب شما چه تاثیری در زندگی شما گذاشته است؟ یکی از اختلالات بسیار شایع امروزی، اختلال اضطراب است، اما این اختلال نشانگانی دارد و به هر اضطراب و ترسی، لزوماً اختلال گفته نمی‌شود. ممکن است خیلی از ما انسان‌ها نسبت به بعضی موضوعات احساس ترس داشته باشیم، در حالی که برای دیگران امری عادی است، ولی این ترس روی زندگی ما چندان تأثیر منفی نگذاشته؛ لذا زندگی روزمره و طبیعی خود را طی می‌کنیم. اما ترس و اضطراب زمانی مشکل ساز است که در زندگی روزمره انسان خلل ایجاد کند و مانع از زندگی طبیعی او شود؛ مثلاً فرض بگیرید که ترس شما از کرونا یا هر بیماری به‌گونه‌ای است که مدام افکار نگران کننده‌ای از قبیل؛ «نکند بیمار شده باشم یا نکند بیماری بدی دارم یا ...» به طوری که این افکار منفی مثل خوره به جان شما افتاده و تمام روزتان درگیر این افکار مخرب هستید و مانع از زندگی روزمره شما شده است. در چنین وضعیتی، این ترس و اضطراب را اصطلاحاً مرضی یا اختلال می‌گویند و فرد برای درمان اقدام می‌کند؛ لذا در مورد وضعیت شما باید بررسی شود که آیا ترس و اضطراب شما به این حد رسیده است یا نه هنوز زندگی طبیعی خود را دارید، ولی می‌خواهید از شر این افکار منفی و مخرب خلاص شوید؟ در هر صورت، برای رهایی از افکار منفی و مخرب چند نکته حائز اهمیت است که به‌کارگیری آن باعث می‌شود تا شما روی افکارتان تسلط پیدا کنید و جلوی پیشروی افکار منفی را بگیرید. اولین کاری که باید بکنید این است که نباید کاری به کار افکار منفی داشته باشید. این افکار منفی را مانند ماهی درون ظرف شیشه‌ای تصور کنید که هرازگاهی در ظرف ذهن شما حرکت می‌کند! لذا هرگاه فکر منفی و ناامید کننده به ذهنتان آمد، لازم است به این فکر کنید که این همان ماهی درون شیشه است که در ظرف در حال حرکت است! اما باید توجه داشت که مبارزه با افکار منفی، تنها مقاومت ذهنی شما را فعال می‌کند؛ به طوری که اولاً ذهنتان ناخواسته به خاطر مبارزه، ناگزیر می‌شود بیشتر به ترس و اضطراب فکر کند و طبعاً حالتان همواره خراب‌تر می‌شود. ثانیاً در این مبارزه شما بیشتر احساس شکست خواهید کرد. ثالثاً با این کار، مشکل نه تنها حل نمی‌شود، بلکه شما به صورت یک چرخه تکراری، افکار منفی‌تان تقویت می‌شود. بنابراین، مبارزه با افکار منفی، استراتژی درستی نیست، بلکه لازم است تلاش کنید تا روی افکار مثبت متمرکز شوید و حس و حال مثبتی را در ذهن و روان خود ایجاد کنید. از این رو برای کسب آرامش سعی کنید ارتباط بهتری با خدای متعال برقرار کنید. برای این کار باید ملکه شکرگزاری را در خود تقویت نمایید؛ مثلاً از صبح که بیدار می‌شوید بابت همه نعمت‌هایی که خدا به شما داده است؛ مانند نعمت سلامتی، نعمت پدر و مادر، نعمت همسر، امنیت و ... شکرگزار خدا باشید. کافی است نعمت‌های دور و اطراف خود را بادقت ببینید و بابت دسترسی و استفاده از همه آنها از خدای خود شکرگزار باشید. هرچقدر میزان شکرگزاری شما در طول روز بیشتر شود، کم‌کم ذهنتان یاد می‌گیرد تا به جزئیات و نکات مثبت بیشتری به اطراف توجه کند و طبیعتاً حس و حالتان هم بابت این موضوع بهتر خواهد شد. کسی که حس شکرگزاری در او فعال شود به تعبیر امام جعفر صادق علیه‌السلام همواره در نعمت و رحمت الهی غوطه‌ور خواهد شد. آنجا که فرمود: «مَن اُعطِیَ الشُّكَر اُعطِیَ الزِّیادةَ یَقولُ اللهُ عَزّوجَلّ لَئِن شكَرتُم لَاَزیَدنَّكُم؛ كسی كه توفیق شكرگزاری به او عطا شده، زیادتی نعمت هم نصیب او می‌گردد. خداوند متعال می‌فرماید: اگر شكرگزار باشید، حتماً شما را زیاده خواهم بخشید.» [بحارالانوار، ج ٧١، ص ٤٠] بی شک اگر شما این فرایند شکرگزاری را به صورت مستمر انجام دهید، وارد چرخه حال خوب می‌شوید و دیگر به افکار منفی توجه نخواهید کرد و با آمدن افکار منفی به ذهنتان، دچار نگرانی و اضطراب نخواهید شد؛ چون به این باور رسیدید که توکل بر خدا و توجه به نعمت‌های الهی شما را به فرد رویین‌تنی تبدیل خواهد کرد که شما را از خیلی از بلاها محافظت می‌کند و ادامه این مسیر درنهایت منجر به سرریز شدن افکار منفی از ظرف ذهنی شما خواهد شد و تنها چیزی که در ظرف ذهنی شما باقی می‌ماند، افکار و حس و حال مثبت و آرامش بخش است. موفق باشید.
Imagen de maleki maleki 07 Feb, 2023 بمن میگن که شما شکاکی ، به نظر شما مشکل از منه؟
با سلام خدمت شما کاربر گرامی دقتی که در شناخت طرف مقابل برای ازدواج دارید قابل تقدیر است؛ اما فراموش نکنید گاهی اشتباه در این دقت کردن‌ها ممکن است به قیمت از دست رفتن فرصت‌ها تمام شود؛ لذا توجه به این نگرانی که در ذهنتان ایجاد شده می‌تواند به شما کمک بزرگی بکند. ابتدا باید دربارهٔ شخصیت شکاک بیشتر بدانید تا با مراجعه به رفتار و خصوصاً افکارتان ببینید آیا در مورد شما صدق می‌کند یا خیر؟ اگر شما فردی شکاک باشید پس بهتر است از همین الان دنبال راه درمان بوده و یک بار برای همیشه از این خصیصهٔ اخلاقی که می‌تواند تا مرز نابودی زندگی شما را پیش ببرد، خلاص شوید. این مطلب را خدمتتان عرض کردم تا به محض ناراحت شدن از یک برخورد و یا رفتار و یا به قول خودتان بردن یک نام اشتباهی توسط طرف مقابل خود را شکاک خطاب نکنید و این امر را از روی حساس بودن و علاقهٔ اولیه بدانید. ممکن است شما فقط در مورد همسر آینده این‌گونه باشید و اصلاً رفتارهای دیگران را مورد ارزیابی دقیق و زیر ذره بین قرار ندهید، پس نمی‌شود شما را شکاک نامید. به هر حال این طبیعی است که در رابطه با زندگی مشترک خصوصاً مسائل احساسی و عاطفی، انحصار طلبی خانم‌ها را باید لحاظ کرد. مطلب مهم دیگری که در این قسمت باید به آن اشاره کنیم، زمان کوتاهی است برای قضاوت کردن در مورد طرف مقابل، در هر صورت این شخص سالیان متمادی و زیادی را با یک سری اسامی و افراد سپری کرده و گاهی به قول خود ایشان، ناخودآگاه ممکن است این اشتباهات رخ داده و حتی رفتارهایی را داشته باشند که خوشایند شما نباشد. یکی از مهارت‌هایی که در همین ابتدا به آن پایبند باشید، همدلی است، در این مهارت شما به خودتان تلقین خواهید کرد که قبل از هر برداشت و قضاوتی، خود را در جای طرف مقابل بگذارید. یکی از کارهایی که در این مهارت گنجانده شده و بسیار هم کاربردی است، تحلیل قبل از هر گونه اقدام است. به‌عنوان‌مثال در این مورد ابتدا و قبل از ناراحت شدن و هر گونه اتهام زنی به خود و یا طرف مقابل، چیدمان داشته باشید به این شکل: ممکن است نام من کمی برایش سخت باشد، عادت نکرده هنوز به بردن نام من، شاید هم در طول دوران مجردی اسمی که به زبان می‌آورد کسی باشد که بسیار به او لطف داشته و مراقب او بوده است. بله درست است همین نکته بسیار مهم است، گفتید چرا اسم خواهر یا شخص دیگری را به زبان نمی‌آورد؟ باید بگوییم اگر به قسمتی از این متن توجه کرده باشید صحبت از مراقبت و هواداری شد، ممکن است فردی با محبت و بدون هیچ‌گونه چشم داشت، قصد و غرضی به شخصی به دلیل‌های مختلف محبت کرده و به او نزدیک باشد. در مواردی زن برادر به برادر شوهر نزدیک بوده، این صمیمیت ممکن است به خاطر این باشد که  برادر به برادر نزدیک شده و رفت و آمد به منزل برادر را به رفتن به خانهٔ خواهر ترجیح داده است. در خیلی از خانواده‌ها عروس و زن برادر را به خاطر شخصیت و محبتی که دارد از خواهر و دختر خانه نیز بیشتر قبول داشته و به خاطر رفتارها و اخلاق‌های خوبش مورد اعتماد شده است. هر کدام از این ها می‌تواند یک دلیلی باشد برای اینکه نام شخصی به سر زبان افتاده و برای کم رنگ شدنش نیز نیاز به فرصت است. بخواهیم در چند جملهٔ کوتاه مطالب بالا را خلاصه کنیم خواهیم گفت: اول این حساسیت و ناراحتی را طبیعی تلقی کرده و از به کار بردن کلماتی چون شکاک، بدبین... خودداری کنید. دوم با دادن حق و فرصت همراه با آرامش و راه ندادن دلخوری، زمان را به کمک بگیرید. و سوم اینکه پرداختن به این نوع مسائل شما را از شناخت و ادامه ی آشنایی برای ازدواج باز خواهد داشت. موفق باشید.  
Imagen de mostafavi mostafavi 06 Feb, 2023 پسرم بیش فعاله....
با سلام به شما کاربر محترم ابتدا بابت اعتمادی که به مجموعه ما کردید و سؤال خود را با ما به اشتراک گذاشتید، تشکر می‌کنم. اما درباره وضعیت کودک خردسالتان، ظاهراً هنگامی که در جمع قرار می‌گیرد، حرف شنوی کمتری دارد و چه بسا ناسازگاری‌هایی را از خودش بروز می‌دهد که برای شما و دیگران ایجاد مشکل کرده است. باید توجه داشت که بیش فعالی یک نوع اختلال است و نمی‌توان به راحتی به کودک دو سال و نیم که هنوز وارد 3 سالگی هم نشده، برچسب بیش فعالی زد. به خصوص اینکه کودک در این سن و سال، حس استقلال و خوداتکایی را تجربه می‌کند؛ لذا طبیعی است که در مواجهه با دیگران حس مالکیت و خودمحوری نسبت به همه چیز داشته باشد. به همین خاطر مسئله ناسازگاری در اینجا مطرح می‌شود. همان طور که خودتان اشاره کردید، کودکتان وقتی در خانه هست و افراد غریبه وجود ندارند، مسئله ناسازگاری کمتر اتفاق می‌افتد؛ بنابراین مخالفت و ناسازگاری کودکتان نه به خاطر بیش فعالی، بلکه به خاطر اقتضای سنش (خودمحوری) است و عدم درک کودک، موجب بدرفتاری و پرخاشگری هرچه بیشتر او می‌شود. اما با این رفتار کودک چگونه باید با او تعامل کرد تا میزان ناسازگاری او به حداقل برسد؟ در این‌گونه موارد باید آستانه تحمل کودک خود را سنجید؛ مثلاً ممکن است کودک شما بعد از یک ساعت از مهمانی، فرایند ناسازگاری او شروع شود و روند صعودی پیدا کند، در اینجا باید زمان مهمانی رفتن را کاهش دهید؛ لذا وقتی می‌بینید که بعد از دو ساعت مهمانی، ناسازگاری کودک به اوج خود می‌رسد، باید قبل از آن، مهمانی را تمام کنید؛ بنابراین نیازی به تنبیه و خشونت رفتاری با کودک نیست، بلکه کافی است این محرومیت از مهمانی را برای او در نظر بگیرید تا کودک رفته‌رفته متوجه پیامد رفتاری‌اش شود. البته گاهی نیز این شیطنت‌ها و لجبازی‌های کودک به خاطر این است که از فضای خانه خسته شده و بهتر است در این مواقع برای آرام کردن کودک خود، او را به حیاط برده تا مقداری قدم بزند و بعد دوباره به مهمانی باز گردید. گاهی ناسازگاری و لجبازی‌های کودکان تحت تأثیر هیجانات ناشی از مهمانی‌ها هست که در این حالت، کودک شروع به داد و فریاد می‌کند. در این مواقع بهتر است کودک را به اتاق خلوتی ببریم و با آرامش و طوری که انگار موضوع برایمان اهمیت ندارد اندکی صبر کنیم تا از نظر روحی کودک آماده شده و بعد به آرامی در مورد رفتارهای غلط او توضیح داده و رفتار درست را برایش بگوییم یا حواس او را به بازی و فعالیت دیگری پرت کنیم. گاهی هم به خاطر حسادت کودکانه، کودک احساس می‌کند که کودک دیگر، بیشتر موردتوجه قرار می‌گیرد، در اینجا وظیفه والدین است که با توجه کردن به کودک خود این مشکل را حل کنند؛ مثلاً به کودک مسئولیتی بسپارید که او در آن جمع احساس مهم بودن پیدا کند. لطفاً نکات مذکور را رعایت کنید و به ما بازخورد بدهید. موفق باشید.
Imagen de mohammadi mohammadi 06 Feb, 2023 مشاورین میگن که نیازی نیست به بچه ها فرزندخواندگی رو بگید
سلام و احترام متاسفانه پیرامون بحث زمان گفتن حقیقت به کودکانی که به فرزند خواندگی گرفته می‌شوند به صورت کلی نمی‌توان اظهار نظر کرد چراکه معتقدیم خصوصیات انسان‌ها با یکدیگر متفاوت است و برای تمامی انسان‌ها و کودکان نمی‌توان نسخه واحدی را پیچید و مثلا گفت قبل از هفت سالگی به هر کودکی که از بهزیستی گرفته می‌شود حقیقت را باید گفت و یا بالعکس معتقد بود نباید در سنین کودکی حقیقت را به کودکان بازگو کرد. بالخصوص با توجه به اینکه ما شرایط فرزندان شما را از نزدیک ندیده‌ایم امکان تایید حرف مشاوران بهزیستی و یا مشاوران غیر بهزیستی را نخواهیم داشت. متاسفانه شاهد این بودیم که برخی از خانواده ها با همین تفکر که نباید فرزندان در دوران کودکی متوجه حقیقت شوند حقیقت ماجرا را به فرزندشان بازگو نکردند و متاسفانه کودکان از طریق‌های دیگر متوجه این امر شدند و اسباب آشفتگی فکری و ذهنی آنها و برداشت دروغگو بودن والدین‌شان را پیدا کردند. البته افرادی را نیز می‌شناسیم که تا بزرگسالی از این ماجرا مطلع نشده و بعد از این که با حقیقت هم مواجه شدند به خاطر پختگی که داشتند خیلی راحت با آن کنار آمده و باز هم قدردان والدین خود بودند. هرچند به نظر می‌رسد تجربه و اطلاع مشاورین بهزیستی در این زمینه با توجه به اینکه تخصص‌شان در همین امر است و آشنایی اجمالی نیز با کودکان شما احتمالا داشته‌اند از درصد موفقیت بیشتری برخوردار باشد. اما در کنار آن چه بیان شد از شما می‌خواهیم به این اصل و حقیقت توجه زیادی داشته باشید که از گفتن مطلب مهم‌تر، نوع گفتن حقیقت است، که باید مورد دقت زیادی قرار بگیرد. لذا پیشنهاد می‌دهیم در این زمینه حتما با مشاورین بهزیستی بازهم ملاقات داشته و از تجارب آنان به صورت حضوری استفاده بیشتری نمایید، امری که در قالب جلسات غیرحضوری و به خصوص از طریق نوشتار ممکن نخواهد شد. امیدواریم موفق باشید و خداوند این دو فرزند را اسباب آرامش و سعادت شما در دنیا و آخرت قرار دهد. موفق باشید.
Imagen de maleki maleki 06 Feb, 2023 حمایت و ارج نهادن به همسر چگونه باید باشد..؟؟؟
 سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی توجه به مهارت‌ها و کاربردهای آن توسط شما قابل تقدیر بوده و اینکه این سؤال مهم را در ذهن داشته و در این جلسه مطرح کرده‌اید نشان از درایت و هوشیاری شما است. امیدواریم بتوانیم با پرداختن به این موضوع، سؤال پیش آمده را برای شما پاسخ داده و برای بقیهٔ عزیزان همراهی که این مطلب را می‌خوانند مهارت افزایی داشته باشیم. بله درست است، اینکه یک خانم نسبت به جایگاه و اقتدار همسرش توجه کافی داشته و قدر و منزلت همسرش را پاس بدارد. این رفتار نتیجه‌های زیادی دارد که کمترین آن عزتمندی مرد، انتقال حس دوست داشتن و محبت، تغییر دادن نگاه اطرافیان نسبت به همسر می‌باشد. البته اینکه عیب‌ها و نواقصی که پوشانده می‌شود باید بعداً و در زمان و مکان مناسب بیان شده و به صورت صحیح خود تذکر داده شود وگرنه ماندنی شده و در بزنگاه‌های حساس ضربهٔ خود را خواهد زد. عیب پوشی به معنای نگفتن آن نیست بلکه مراقبت در یک شرایط و سعی و تلاش برای از بین بردن در شرایط دیگری است. به نوعی برخورد درست با یک نقص و اشتباه همان عزت و احترام است که مد نظر است. گاهی نادیده گرفتن همین کوتاهی‌ها و اشتباهات و گذشت کردن‌های پی در پی باعث همین اتفاقاتی می‌شود که نمونهٔ آن در ذهن شما است. اعتماد به نفس دادن‌های کاذبی که طرف مقابل را از پرداختن و رسیدگی به خود باز داشته و اگر بخواهیم درست بگوییم این غفلت‌ها به نوعی خیانت در حق طرف مقابلمان محسوب می‌شود. پس هر گفتار و رفتاری باید در جای خود و به شکل صحیح خود یا همان قالب خود، صورت گرفته تا از آسیب‌های احتمالی بعدی کم کند. این یک مطلبی است که حاوی نکات ارزنده و کاربردی بوده و انتظار داریم عزیزان همراه در این مورد بیشتر دقت کرده و به صورت مفصل و مستقل به آن بپردازند. اما نکتهٔ مهم‌تری که به نظر می‌رسد مطالب بالا را تکمیل خواهد کرد، ظرفیتِ دریافت افراد بوده که ممکن است اصلاً توجهی به این مسائل نداشته باشند. قدر ناشناسی یک فرد را نمی‌شود به همه سرایت داد و بگوییم چون این چند نفر در قبال دریافت این رفتارهای زیبا، واکنش نامناسب و منفی داده‌اند، پس نباید کسی این‌گونه برخورد کرده و اصلاً نباید خانمی همسرش را تحویل گرفته  تقدیر کند. در مواردی هم هستند کسانی که خیلی مهم نیست که چگونه با ایشان رفتار کنند، در هر صورت راه کج خود را به مستقیم ترجیح داده و کار خودشان را در هر شرایطی خواهند کرد. باز هم دلیل نمی‌شود که ما در قبال این افراد از ابتدا بگوییم چه خوب چه بد راهش را خواهد رفت پس زحمتی به خودمان نداده و محبتی هم نکنیم. در این موارد عزت و احترام به طرف مقابل در اصل بزرگی شخصیت خود ما محسوب خواهد شد. البته ممکن است با در نظر گرفتن رفتارهای خوب، زیبا و محبت‌ها از شدت این رفتارهای بد کاسته و در حد همین کم‌ها انجام شود. پس در هر صورت نباید از خوبی‌ها دست کشید و با آن فاصله گرفت. در پایان با یک سؤال شما را تنها گذاشته و در جلسهٔ بعدی با دادن پاسخ مناسب، به نکات دیگر این داستان خواهیم پرداخت: آیا خانمی که در جمع همسرش را تحویل و عزت می‌دهد، در همهٔ امور دیگری که به او محول شده است همین‌گونه درست و کامل رفتار می‌کند؟ البته قصد نداریم بگوییم ممکن است ظاهر سازی بوده باشد و برای اینکه کسی او را مقصر در اشتباهات همسرش نداند به این رفتارها روی آورده است؛ بلکه منظور این است که اشتباهات یک مرد به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که ممکن است در همان جاها کوتاهی‌هایی صورت گرفته باشد. تابه‌حال به این مسئله فکر کرده‌اید؟ پاسخ شما برای شروع جلسه بعدی بسیار مهم بوده پس سعی کنید در این مورد بیشتر فکر کرده و یادداشت بگذارید. موفق باشید.
Imagen de mohammadi mohammadi 06 Feb, 2023 من افکار به سرم میزنه و در کل خیلی فکر میکنم....
سلام و احترام با توجه به اینکه تصورات یاد شده در ذهن شما کوتاه می‌باشد و بنابر آنچه در اینجا ذکر کردید، فانتزی‌های ذهنی‌ای که برای خود می‌سازید در حد یک یا دو دقیقه است نمی‌توان آنها را مشکل ساز دانست. هرچند زیاد پرداختن به آنها را نیز توصیه نخواهیم کرد چراکه باعث می‌شود از مدیریت صحیح وقت و برنامه‌های درستی که باید برای خود داشته باشید دور شوید و این مطلوب نیست. اما باز هم تاکید می‌شود بنابر آنچه شما در متن سوال و توضیحات‌تان آوردید نمی‌توان مشکل خاصی را در مساله یاد شده قائل بود. امیدواریم به موفقیت‌های حقیقی و بزرگی دست پیدا کنید چیزی که یقینا با سعی و تلاش و برنامه‌ریزی صحیح ان‌شاءالله محقق خواهد شد.
Imagen de maleki maleki 06 Feb, 2023 میترسم در حق همسر و بچه هام کم بزارم .....
 با سلام و عرض ادب خدمت شما فرهیختهٔ گرامی نمونهٔ یک انسان موفقی که برای جامعه می‌تواند یک الگو باشد را در شما مشاهده می‌کنیم. این تلاش‌های شما در عین اینکه وظیفهٔ اصلی و مهم خود یعنی همسرداری و مادر بودنتان را انجام داده‌اید، قابل تقدیر بوده و امیدواریم در این نقطهٔ حساس نیز بتوانید؛ مانند قبل بدرخشید. اینکه بیان کردید شما بودید چه‌کار می‌کردید، پاسخش کاملاً واضح است: درست است همدلی و درک کردن شرایط طرف مقابل، یک مهارت بوده و با توجه به در نظر گرفتن همهٔ جوانب می‌توان کمک کرد؛ اما اینکه کسی بخواهد به جای کسی، یک تصمیمی را گرفته و القا کند کمی سخت تا حد محال به نظر می‌رسد. هر شخصی توانمندی‌هایی دارد که مقداری از آن بالقوه و قسمتی از آن نیز به فعلیت رسیده است. پس نمی‌شود به این راحتی نسخه داد که اگر من بودم حتماً مدرک دکتری را هم اخذ و مشغول تدریس می‌شدم و یا اینکه همین الان درس را رها کرده و سعی می‌کردم به کارهای دیگری که بر عهده دارم بپردازم. طبیعتاً اگر بشود همهٔ کارها را باهم پیش برد که بهترین گزینه و شاید بگوییم اولین گزینه همین است. یعنی شما بتوانید در عین اینکه فرزند دیگری داشته باشید و به همسر و فرزندان و کارهای خانه می‌پردازید، در مرحلهٔ دکتری هم فعالیت و به پایان برسانید و مشغول تدریس و هدف‌هایی را که دارید را به دست بیاورید. این مرحله نیاز به تلاش مضاعف داشته و کمی الان نیز با شرایط کارشناسی و ارشد متفاوت است. به هر حال گرفتن مدرک دکتری نیاز به هزینه‌های زیادی داشته که خودتان بهتر در جریان هستید. ساعت‌ها مطالعه و پژوهش و درگیری با موضوعات مختلف کمترین این هزینه‌ها است. از طرفی نیرو و انرژی که به عنوان  مثال در سن 25 تا 30 و 30 تا 35 داشتید را نباید الان توقع داشته و حتماً دوران میان‌سالی با جوانی از نظر جسمی و روانی و کشش اعصاب متفاوت است. همهٔ موارد بالا را نیز حل شده و یا نادیده بگیریم، نکته‌ای ذهن را مشغول کرده و آن هم نشانه‌هایی از تمام شدن صبر و ظرفیت همسرتان است که بسیار مهم است. جمله‌ای که از زبان همسرتان بیان کردید (... همسرم میگه حضورت کم رنگ شده...) می‌تواند در جایگاه یک هشدار و اخطار تلقی شده و شاید همسرتان به عنوان یک تذکری محترمانه از شما خواسته که به فعالیت‌های جنبی خاتمه داده و بیشتر به مسائل مهم‌تری مثل وظایف مادرانه و همسرانه بپردازید. درست است شما مراقب بوده‌اید که با توجه به پر انرژی بودن و فعال بودنتان، کم نگذاشته و در تمام مراحل بهترین باشید؛ اما ارزیابی و قضاوت در این زمینه با اطرافیان نیز بوده که باید به آن توجه داشت. شاید این جملهٔ همسرتان یک نوع نتیجه از ارزیابی‌های ایشان باشد. پس این سکهٔ دورو باید خوب زیر و رو شده و به همهٔ آن توجه داشت. از طرفی درست است که حضور نیروهای ارزشی و متعهد در مراکز علمی و آموزشی ضروری و لازم است، اما اینکه آیا شما بعد از اخذ مدرک دکتری فرصت حضور را خواهید داشت یا خیر؟ ممکن است شرایط مثل الانی که در آن هستید نبوده و کاملاً متفاوت باشد و اصلاً چیزی را که در ذهن دارید را نتوانید عملی کنید. این در حالی است که ممکن است شما هزینه‌های زیادی را داده باشید و نتوانید نتیجهٔ مطلوب را به دست بیاورید. لذا در این قسمت توجه کنید چه چیزی را می‌دهید و چه به دست می‌آورید؟ برای پاسخ به این سؤال کافی است در یک اولویت بندی، اهداف و کارهایتان را دسته بندی کرده و به آنها بپردازید. مطمئناً با تعهد و اعتقاد و باوری که از شما سراغ داریم، ابتدا فرزندآوری را در دستور کار خواهید داشت سپس تربیت فرزند و همسرداری و در انتها به تحصیل خواهید پرداخت. گاهی افراد برای اینکه نسبت به دیگران دلسوز و نگران هستند خود و عزیزانشان را فراموش می‌کنند و یا کمتر به بودن آنها فکر می‌کنند. باز این مطلب را می‌دانید که چه از نظر عقلی و چه از منظر دینی، ابتدا خود و افراد خانواده سپس جامعه مد نظر قرار دارد. شما اگر خودتان به مدارج عالیه دستیابی پیدا کرده و بر فرض موفق شدن به هدف‌هایتان برسید، یک نفر هستید؛ اما اگر فرزندانتان را در این راه به خوبی تربیت و رشد دهید به تعدادشان نیرو برای این هدف تربیت کرده‌اید. البته باز به فرض اینکه فرزندانتان با مشغول شدن شما درست و خوب رشد کرده و در نقطهٔ مقابل شما قرار نگیرند. همهٔ مطالب بالا حاکی از چند نکته است: اول: اگر بتوانید همهٔ کارها را اعم از تحصیل، فرزندآوری، همسرداری و ... هم‌زمان و بدون نقص پیش ببرید، بهترین گزینه است. دوم: شناخت وظیفه و انجام آن به نحو احسن با در نظر گرفتن اولویت‌ها سوم: ایجاد و تربیت نسلی که بتواند اهداف شما را به صورت چند برابری و مضاعف به دست بیاورد. امیدواریم بتوانید با چیدمانی که خواهید داشت بهترین تصمیم را برای ادامهٔ کسب موفقیت‌هایتان بگیرید. موفق باشید.‌  

Páginas

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1