علاوه بر نکاتی که دوستان بیان کردند، این نکته نیز بسیار ضروری است که تداوم این شک نسبت به همسرتان باعث میشود که به تدریج کلافه و سردرگم شوید و در نهایت منجر به سردی روابط بین شما و همسرتان شود؛ زیرا از آنجایی که نمیتوانید بفهمید که رابطهای وجود داشته یا نه، در اینصورت شک مثل خوره شما را میخورد؛ در حالی که ممکن است، واقعا رابطهای نبوده و زندگی شما خراب شود.لذا به جای نگرش منفی داشتن به همسرتان، به فکر اصلاح روابط خود با همسرتان باشید و این صمیمیت و رابطه فی مابین را ارتقاء دهید.برای این منظور بهتر است؛- جهت بهبود روابطتان، اول سعی کنید محیط گرم و صمیمی و با نشاط را برای همدیگر ایجاد کنید.- سعی کنید زمانی که همسرتان نزد شماست، میل جنسی و عاطفی همدیگر را ارضا کنید(بد نیست گاهی، خود شما پیش قدم شوید و همسرتان را در این رابطه به وجد بیاورید تا او نیز تمایل بیشتری به ارتباط با شما داشته باشد.)- از تنهایی بپرهیزید.(البته از تنهایی که موجب افکار نادرست و نگرش منفی به زندگی میشود، خودداری کنید.)
در مورد اینکه بعد از عقد علاقهای به همسرتان ندارید، توضیح خاصی ندادید که علت عدم علاقهاتان چه بوده؟ آیا قبل از ازدواج نیز چنین احساسی داشتهاید؟ یا اینکه بعد از ازدواج چنین احساسی رخ داده است؟ آیا رفتار طرف مقابلتان به گونهای بوده که باب میل شما نبوده است؟پاسخ دادن به این سوالات و بیان توضیحات بیشتر باعث میشود بهتر نتیجه گیری کرد.
همانطور که قبلا عرض کردم، ادامه این ارتباط نه به صلاح شما و نه به صلاح طرف مقابلتان است همچنین با توجه به شرایطی که شما و ایشان، دارید، ازدواج شما و ایشان مناسب نیست و لذا سعی کنید برای ازدواج فرد دیگری را که از جهت شرایط با شما مناسب است، انتخاب کنید.
سلام، همانطور که خودتان به نکات خیلی مهمی اشاره کردهاید؛ از جمله دوری مسافت، جابجایی دخترخانم امکان پذیر نیست، ندذاشتن موقعیت شغلی و ... و اینکه به دلیل ارتباط طولانی مدتی که باهم داشتهاید، روابط عاطفی و احساسی در بین شما رخ داده است و اجازه تصمیم گیری منطقی و واقع بینانه را از شما گرفته است.بهتر است بیشتر به این مسأله فکر کنید؛ زیرا صحبت یک عمر زندگی است از این رو باید سعی کنید از هر گونه تصمیم شتاب زده و احساسی دوری کنید. از طرفی با توجه به مشکلاتی که بیان کردهاید، این ازدواج نه برای شما و نه برای ایشان میسر نیست.بهتر است هر چه زودتر این ارتباط را قطع کنید؛ زیرا ادامه این ارتباط نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه به مرور احساسات و عواطف همدیگر را بیشتر تحریک خواهید کرد و بیشتر نسبت به هم وابسته خواهید شد.با آرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.اولا: این نکته را به خاطر داشته باشید که مشكلى كه مطرح کرديد تنها مشكل شما نيست، بلكه مشكلى است كه تعداد قابل توجهای از دختران با آن دست به گريبان هستند و برخى هم در دست تقدير است. پس وجود چنين مشكلاتى طبيعى است و عوامل متعددى در بروز آن دخيل هستند و بعضى از اين عوامل در دست شما نيست. در اين صورت نبايد نگران آن باشيد و ذهن خود را به آن مشغول کنید به گونهاى كه مانع زندگى روزمره شما شود؛زيرا هیچ انسانی نمىتواند تمام شرائط و امكانات را بر وفق مراد خود فراهم کند، ولى مىتواند خود را با شرائط موجود وفق دهد و هماهنگ سازد در صورت اول هميشه نگران و ناراحت و غمگين و افسرده خواهيد بود و در صورت دوم با ابتكار و خلاقيت و بهرهمند شدن از ديگر توانمنديهاى خود، شاد و با نشاط زندگى خواهيد كرد و فعّال و سر زنده با همان امكانات و شرائط موجود، زندگى را بر خود آسان خواهيد کرد. بنابراين هيچ گاه نبايد اين موضوع مانع عمدهاى بر سر راه ادامه زندگى و... شما باشد.علاوه براین، اطمینان داشته باشيد که اگر به خدای متعال توكل كنيد و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترين شكل، به آن رسيدگى میکند؛ چون که او خير و صلاح بندگانش را بهتر از من و شما مىداند. خدای متعال در این باره در سوره بقره آيه 216 فرموده است: «... وَ عَسَى أن تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم وَ عَسَى أن تُحِبُّوا شَيئَاً وَ هُوَ شَرٌ لَكُم وَ اللهُ يَعلَمُ وَ أنتُم لَا تَعلَمُون؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شر شما در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانيد.»اینگونه فکر نکنید که چون تابه حال ازدواج نکردهاید، حتما یک انسان ناموفقی هستید. توجه داشته باشید که ازدواج و تشکیل زندگی زمینه موفقیت را ایجاد میکند ولی حتما دلیل بر موفقیت نیست بلکه در کنار آن باید عوامل دیگری وجود داشته باشند ازجمله آرامش، صمیمت، راضی بود از زندگی، احساس مفید بودن و... تا یک زندگی تبدیل به یک موفقیت بشود.شما هم میتوانید در همان موقعیتی که هستید یک انسان موفقی باشید. انسان موفقی که هم خدای متعال و هم خانواده و هم دیگران از او راضی هستند و آرامش نسبی در زندگی شما جاری شود....پس هیچگاه فکر نکنید که چون تا به حال ازدواج نکردهاید، یک انسان شکست خورده هستید و ... بلکه سعی کنید در همان موقعیتی که هستید یک انسان موفقی باشید. برای این منظور بهتر است به این راهکارها توجه داشته باشید؛- سعی کنید مهارتهای زندگی و ارتباطی خود را ارتقاء دهید و تلاش کنید مهارتهای زندگی خود را از طریق؛ مسئولیت پذیری، بالا بردن آستانه صبر و تحمل در هر شرایطی، بکار بردن تفکر منطقی و عقلانی در شرایط مختلف، مطالعه، ارتقاء مهارتهای ارتباطی درست و... بالا ببرید که مسلما همه اینها باعث افزایش اعتماد به نفس شما نیز میشود.- در نشستهای دوستانه و فامیلی و همچنین سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید که همگی اینها باعث ارتقاء مهارتهای ارتباطی، زندگی و همچنین باعث بالا رفتن اعتمادبه نفس شما هم میشود.نکته: وقتی به اندازه کافی اعتماد به نفس شما بالا رود، باعث میشود که شما به تدریج نسبت خود احساس رضایت داشته باشید و در ادامه حس موفقیت در شما بوجود بیاید.- سعی کنید از تنهایی که باعث بوجود آمدن افکار یا نگرشهای منفی نسبت به زندگیتان میشود، جدا خودداری کنید.- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بیشتر کنید و سعی کنید در مورد نحوه و روش زندگی انسانهای بزرگ بیشتر مطالعه کنید، سعی کنید بعضی از رفتار انسانهای بزرگ را بکار گیرید و دقت کنید که راز موفقیت انسانهای بزرگ در زندگی چه بوده است.- با افرادی که نگرش مثبت و پر انرژی هستند، بیشتر رفت و آمد کنید.- توجه داشته باشید که تغییر روحیه و نوع تفکر شما نیاز به زمان، صبر و اراده قوی است.امّا راهکارهایی برای همسریابی شما:- حضور آراسته در مجالس زنانه داشته باشید.(این حضور آراسته باعث میشود که بیشتر دیده شوید و بیشتر دیده شدن هم باعث میشود که بیشتر در معرض انتخاب قرار بگیرید.) سعی کنید بیشتر در مجالس و محافل اقوام و آشنایان شرکت کنید.- حضور فعال و سنگین در محافل مردانه البته با حفظ شؤونات دینی داشته باشید؛ زیرا میتواند باعث شود که شما بیشتر مورد انتخاب آقایان قرار بگیرید.- شما میتوانید با حفظ حياء و عفت لازم از وساطت يك فرد ديگر به ویژه از مردان متاهل و متعهد از بستگان و آشنايان قابل اعتماد خود، كمك بگيريد تا شايد شما را به افرادى كه درصدد ازدواج هستند معرفى كنند و يا حتى افرادى را براى خواستگارى كردن به منزلتان راهنمايى کنند.- همچنین شما میتوانید به افرادى كه در محله و پیش اقوام و آشنايان، نقش واسطه در اين امور را معمولا به عهده دارند خواسته خود را بگوييد تا آنها در اين مورد شما را به افراد درصدد ازدواج معرفى كنند. البته توجه داشته باشید که در اعلام خواسته خود خيلى دقت كنيد كه به سوء استفاده و بدبينى منتهى نشود.- سعی کنید تا جایی که امکان دارد از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایید. حد کوتاه آمدن دختران برای پرهیز از تجرد یا تاخیر ازدواج این است که تنها در صورت نبود ملاکهای اصلی که زندگی را غیر قابل تحمل میکند طرف را رد کنند و در غیر آن تا میشود از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایند چون عقل میگوید از دست دادن بعض منافع برای فرار از ضرر زیاد اشکال ندارد یا به عبارت دیگر از نظر عقل طرف مقابل باید بهترین گزینه موجود بر اساس شرایط فرد باشد، بر این اساس یک دختر سن بالا با توجه به احتمال تجرد تا اخر عمر، می تواند با فردی که از تحصیلات کمی برخوردار است، ولی اخلاق و رفتار خوبی دارد، ازدواج کند.منظور از ملاکهای اصلی ازدواج؛ این است که بودن آن ملاکها برای فرد بسیار با اهمیت است و قابل چشم پوشی نیست؛ مانند اخلاق و رفتار خوب طرف مقابل. اما ملاکهای ترجیحی ملاکهایی هستند که بودنشان خوب است ولی اگر هم نبود، برای فرد قابل تحمل است مانند نداشتن تحصیلات بالا و ...- عمل به نسخه آیت الله بهجت(ره): خواندن نماز جعفر طیار و بعد سر به سجده گذاشتن و با گریه از خدا خواستن، نیز بسیار تاثیر گذار است.البته توجه داشته باشید این راهکارهایی که ارائه میشود بستگی به شرایط و موقعیت شما دارد و اگر فکر میکنید شرایط و موقعیت بعضی از راهکارها را ندارید، لازم نیست که همه این راهکارهای ارائه شده را انجام دهید.با آرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.زندگى كردن يك هنر است و اين هنر را بايد به تدريج آموخت و مهارتهاى لازم را بايد از افراد با تجربه ياد گرفت و گرنه در برخورد با افراد به خصوص كسانى كه در حاشيه زندگى مشترك قرار دارند و گاهى اوقات ممكن است وارد متن زندگى شوند، دچار مشكل مىشويم.در اين ميان، هر مقدار، ما كم تجربه و ضعيف باشيم راههاى نفوذ براى ديگران به ویژه اقوام نزديك مانند مادر شوهر، بيشتر مىشود و چه بسا اين افراد از روى دلسوزى، دخالتهايى هم در زندگى ما بكنند و اين سبب مىشود احيانا زندگى ما با مشكل مواجه شود؛ بنابراين براى پيشگيرى از اين گونه مشكلات بايد هنر زندگى كردن را آموخت. بايد نحوه برخورد با همسر، را در مواقع گوناگون ياد گرفت. لازمه اين كار اين است كه ويژگيهاى شخصيتى همسر را بشناسيم همچنان كه بايد اقوام و خويشاوندان همسر را شناخت و نحوه تعامل با آنها را هم بیاموزیم.يكى از راههاى كاهش تنش ميان دو خانواده، در اين است كه خواهر شما با رفتارهاى منطقى و دلسوزانه و بدون اين كه در مقابل آنها موضعگيرى كند، اعتماد آنها را به خودش جلب كند؛ به گونهاى كه احساس كنند که خواهرشما، فرد امين، راستگو و دلسوزی است.متاسفانه ریشه بيشتر تنشهاى موجود بين خانوادهها، درعدم اعتماد به همدیگر است؛ يعنى خواهر شما به مادر شوهرش اعتماد ندارد و او را غير از مادر خود مىبیند و مادرشوهر نيز همين طور به خواهر شما اعتماد ندارد و او را همانند دختر نداشتهاش نمىداند.پس در اولين گام بايد اعتماد كرده و زمينه اعتماد سازى را نيز فراهم نمود. در مسير اعتماد سازى بايد ابتدا خواهر شما به او اعتماد كند تا كم كم مادر شوهرشما نيز اعتماد نمايد و يا در برابر سخنان او واكنش شديد نشان ندهد و يا به رد و طرد صريح حرفهاى او نپردازد و.... بعد از اين كه اعتمادسازى، نوبت مرحله دوم كار مى رسد:مرحله دوم؛ را ارتباط سازى و حُسن تعامل مىناميم. منظور اين است كه هر وقت خواهر شما فرصت پيدا كرد، سعى كند با بيان اين كه مثلاً فلان فرد از خانواده شوهرم اتفاقا از شما تعريف مىكرد و مىگفت كه: مادر شما فرد منظم يا آدم متين و خوبى است و متقابلاً وقتى كه كنار خانواده خودتان قرار گرفتيد مثلاً بگوييد مادر شوهر، شما را آدمهاى با شخصيتى مىدانند و از شما تعريف مىكنند و.... اين نوع رفتارها موجب حس خوش بينى در خانواده ها شده و راه پذيرش حرفهاى منفى را سد مىكند.البته خود مىدانيد كه يكى از جاهايى كه اسلام اجازه داده، انسان دروغ بگويد، آن جايى است كه اين عمل موجب اصلاح بين افراد مىشود. اين كار اگر چه با واقعيت همراه نباشد ولى در زدودن كينهها و برطرف كردن سوء ظن نسبت به يكديگر بسيار موثر است و در تلطيف روابط ميان آنها مىتواند مفيد واقع شود. البته انتظار نداشته باشيد كه با يك بار برخورد اين چنينى، همه خصومتها و سوءظنها برطرف شود؛ بلكه اين كار نياز به زمان دارد و خواهر شما بايد گام به گام و با صبر و حوصله زمينه بدگويى خانوادهها را نسبت به يكديگر و همچنين سوء ظن آنها را نسبت به يكديگر كاهش دهد. توجه داشته باشيد براى موفقيت دراين كار بايد به هر دو خانواده احترام گذارد و هيچگونه رفتار پرخاشگرانه نسبت به آنها نداشته باشيد و اشتباهات آنها را به رخ آنها نكشيد. (اگر مدتی است که مادرشوهر خواهرتان رفتار نامناسبی با خواهر شما دارد، میتواند دلیل بر ناراحتی و افسردگی ایشان مبنی بر ازدست دادن همسرشان باشد. البته درست است که نباید چنین رفتارهایی داشته باشد ولی آن را به حساب ناراحتی و تحت فشار بودن ایشان بگذارید تا به مرور زمان این مشکل بر طرف شود. مسلما بهترین راهکار در این زمان همدردی و داشتن صبر و حوصله است تا با گذر زمان، مشکلات حل شود.)مرحله سوم؛ تحكيم روابط مثبت است. در صورت موفقيت در مراحل قبل، باید سعى شود تا نقاط مثبت دو خانواده را شناسايى كرد و آنها را در يك دفترچهاى، يادداشت كرد و هر وقت در كنار يكى از آنها قرار گرفتيم و صحبت طرف مقابل به ميان آمد ما به اين جنبههاى مثبت اشاره كنيم و بگوييم همه آدمها يك ويژگىهاى مثبت دارند و در كنار آن جنبههاى مثبت ممكن است نقاط ضعفی نيز داشته باشند، ولى ما براى استحكام روابط خودمان با ديگران بايد جنبههاى مثبت آنها را در نظر بگيريم و فقط به جنبههاى منفى نگاه نكنيم.البته به اين نكته بايد توجه داشته باشيم که انجام چنين مراحلی، هم صبر و حوصله كافى نياز دارد و هم همكارى خانوادهها را مىطلبد، لذا بايد از شتابزدگى اجتناب كرد و در صورت امكان اگر افراد ديگرى مىتوانند در اين زمينه با ما همكارى كنند و مورد اطمينان هستند از آنها نيز كمك بگيريم تا بهتر بتوانيم اين مسؤوليت خطير را انجام دهيم و به هر ميزانى كه بتوانيم در اين كار موفق شويم مى توانيم جلوى این مشکلات را گرفت.
سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.بهتر است در مورد این زمینه، با صداقت این موضوع و علت جدایی را به خواستگارتان مطرح کنید و تصمیم گیری را به خودشان واگذار کنید زیرا نگفتن این موضوع، امکان دارد که در آینده از این مسأله آگاهی پیدا کنند و آنوقت زندگی تان به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. بنابراین صداقت ايجاب مىكند كم و كيف آن را به او اطلاع دهید تا هم صداقت شما به اثبات رسد و هم خواستگار با بينش كافى تصميم بگيرد.با آرزوی موفقیت
سرد شدن همسرشما آن هم بعد از گذشت تنها دوماه از عقدتان، نمیتواند طبیعی باشد و باید علت یابی کنید که علت سرد شدن همسرشما چیست. آیا از شما رفتاری سر زده که به مرور نسبت به شما سرد شده باشد؟ یا اینکه بعد از گذشت مدتی به این نتیجه رسیده که برداشتی که از شما داشته تغییر کرده؟ و ... البته شما توضیح زیادی در مورد نحوه ارتباطتان نگفتهاید و اینکه چطور ایشان شما را به عنوان همسر انتخاب کردهاند.امّا بهتر است در یک فضای نرم و به دور از تنش، البته سعی کنید با ایجاد فضای آرام با همسرتان، درد دل کنید و در مورد مشکلات بوجود آمده با همسرتان گفتگو کنید. مسلما گفتگو و کمک خواستن از همسرتان بهترین راهکار برای دلسردی همسرتان است.همچنین سعی کنید در زمانی که همسرتان به نوعی حال مساعدی دارد پیش او بروید و با او درد دل کنید و به او احترام بگذارید و تا میتوانید روابطتان را میان همدیگر بهبود دهید هرچند که ممکن است گاهی همسرتان باب میل شما رفتار نکند ولی شما سعی کنید به خاطر زندگیتان و برای حفظ آن و برای بهتر شدن، صبر و تحمل خود را بالا ببرید و از هیچ کوششی برای بهتر شدن روابطتان دریغ نکنید.بهترین شیوه اثر گذاری یک زن بر همسرش، استفاده از قدرت عاطفی فوق العادهای است که خداوند به زنان بخشیده است؛ مثلا شما میتوانید به مناسبت روز تولد ویا اعیاد، هدیهای برای او بگیرید. همچنین هنگامی که در نزد همسرتان هستید، از جهت ظاهری بیشتر به خود برسید.در صورت امکان نیز با همسرتان نزد یک مشاور به صورت حضوری بروید.باآرزوی موفقیت
مسأله اطاعت در خیلی از موارد، بین زن و شوهر جنبه متقابل دارد و باعث زیاد شدن محبت میشود. نکتهای که وجود دارد این است که اطاعت باید در امور جایز باشد و گرنه اگر همسر درخواست نامشروع و حرامی داشته باشد، زن حق اطاعت از همسرش را ندارد و نباید مرتکب گناه شود.اصل رعایت حجاب، در مقابل نامحرم یک واجب شرعی است که نباید ترک شود و حتی اطاعت از همسر و یا پدر و مادر نسبت به ترک حجاب، حرام است و علاوه بر حرمتش، موجب مفسدههایی نیز میشود، حتی زندگی زناشویی رو هم تحت تأثیر قرار میدهد.البته چادر، چون برجستگیهای بدن را کامل میپوشاند، خیلی خوب است، امّا اگر همسر درخواستش این بود که به جای چادر، خانمش شال و مقنعه و ... بپوشد، در صورتی که حجاب،رعایت شود، مشکلی ندارد. امّا اگر مخالف اعتقاد خانم باشد باید در فرصتهای مناسب، با همفکری همدیگر و تبادل نظر، همسرش را نسبت به پوشش چادر متقاعد کند، لذا در چنین مواردی باید با مدارا، صمیمیت و گفتگو حل کرد. در همان قدم اول نباید تند و خشن برخورد کرد. با تدبیر میشود تنشها را به حداقل رساند. با آرزوی موفقیت
در مورد رشد تحصیلی باید عرض کنم که این مسأله میتواند نقطه مثبت، برای هرکسی باشد ولی باید برای آن هدف داشت و به صرف گرفتن مدرک و اینکه اطرافیان شما را تایید بکنند، نمیتواند ارزشمند باشد. از طرفی شما میتوانستید در کنار درس و تحصیل کار پاره وقتی داشته باشید، به طوری که که خانواده شما این اطمینان در آنها بوجود میآمد که شما توانایی تشکیل یک زندگی مستقل را دارید ولی از آنجایی که منبع درامدی نداشتهاید، این مسأله باعث شده تا خانواده شما هم دست به ازدواج برای شما نزنند؛ زیرا از یک طرف، همواره تاحدودی نیازهای مالی شما را بر طرف میکردند و از طرفی هم، وارد کار حداقل کار پاره وقت نشدهاید تا بتوانید منبع درامدی برای تشکیل زندگی داشته باشید.بنابراین، باید به این نکته توجه داشته باشید که هیچ منافاتی ندارد که شما در کنار تحصیل، کار داشته باشید ولو اینکه این کار نیمه وقت باشد.زیرا بالاخره برای تشکیل زندگی، فرد نیازمند نیازهای ضروری زندگی میباشد و تا این نیازهای ضروری را نتواند برآورده کند، قادر نخواهد بود که زندگی مستقلی را تشکیل بدهد.از طرفی دیگر از آنجایی نیازهایی در خودتان مشاهده میکنید، لذا باید برای ازدواج خود برنامه ریزی درستی بکنید تا در اولین فرصت مناسب، فرد مورد نظر خود را برای زندگی مشترک انتخاب کنید و وارد زندگی زناشویی شوید.از این رو برای اینکه اطمینان و اعتماد خانواده خود را جلب کنید و مصمم بودن را در شما مشاهده کنند، باید در کنار تحصیلتان، کار پاره وقتی را آغاز کنید. امّا با شروع کار نیمه وقت چند فایده برای شما به همراه خواهد داشت: 1. حس مسئولیت پذیری شمارا ارتقاء میدهد 2. مهارتهای اجتماعی کار و اقتصادی شما را افزایش میدهد 3. افکار منفی و مزاحم از شما دور میشود 4. حس مفید بودن در شما تقویت میشود 5. بواسطه کار کردن، پس اندازی خواهید داشت که میتواند برای خرید ضروریات زندگی مفید باشد. 6. بواسطه کار، به تدریج اعتماد خانواده به شما بیشتر میشود و حرفهای شما را پذیرا خواهند شد.توجه به این نکات نیز ضروری است:- مصمم باشید تا تشکیل زندگی، گناهی را مرتکب نشوید و اراده خودرا از این جهت تقویت کنید.- از خدا و اهل بیت علیهمالسلام بخواهید که در این راه به شما کمک کنند. مسلما توکل و توسل در این راه باعث میشود که خدای متعال به شما کمک کندو موقعیت مناسبی برای شما رقم بزند.- از تنهایی بپرهیزید.(از تنهایی که موجب افکار منفی و نادرست میشوند، بپرهیزید.)- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.(هر چقدر این ارتباط میان شما و خانواده بهبود پیدا کند، باعث میشود که خانواده شما هم بهتر شما را درک کنند و چه بسا حرفهای شما را بپذیرند.)- با افرادی که نگرش مثبت و پر انرژی هستند، بیشتر رفت و آمد کنید.چه بسا، برای شما سوال شود که ازدواج باعث مشغولیت فکری که مانع تحصیل است میشود، آن وقت چکار بایدکرد؟ اولا: اگر ازدواج هم نکنید مشغولیت فکری دارید ثانیا: بعد از ازدواج مشغولیت فکری کم میشود اما مشغولیت فکری تجرد همیشگی است، سوما: ازدواج را در مقطع زمانی تعطیل درس میتوان انجام داد، چهارما: بر فرض مشغولیت فکری داشتن ازدواج، لطمه روحی و جسمی و اخلاقی و دینی، تجرد بیشتر است، پس هرچند با ازدواج روند تحصیلی، کُند میشود، اما از تجرد بهتر است.امّا ثمرات مثبت ازدواج در زمان تحصیل:اول: احساس امنیت و ارامش روحی و روانی که انرژی درس خواندن را چند برابر میکند.دوم: در امان ماندن از افکار مزاحم و منفیسوم:چند سال بهره مند شدن از ثواب و ثمرات معنوی ازدواجچهارم: شادابی و سر زندگی ناشی از ارتباط عاشقانه با همسرپنجم: یادگیری مهارتهای زندگی در دوران عقدششم: آمدن برکت در زندگی مشترک بطوریکه این برکت را در زندگی خواهید دید.همچنین برای رضایت والدین، هرگز عجله نکنید بلکه سعی کنید اول اعتماد را در آنها ایجاد کنید و سپس با گفتگو و انجام راهکارهایی، میتوان به راحتی رضایت والدینتان را برای ازدواج فراهم کنید.با آرزوی موفقیت
Páginas