دانشجوی دکترام ولی خانواده‌ام برای ازدواج رضایت نمی‌دهند

14:01 - 1393/05/03

سوال یکی ار کاربران:

من 25 سالمه و دانشجوی دکترا هستم و 4 سال دیگر درسم تمام می شود. خیلی خوب درس می خوانم برای همین همه میگن حیفه کار کنی موقعیتت رو از دست بدی ادامه بده . وضع مالی خانواده ام خیلی بده و پدرم کارگر است و به زور هزینه های خانواده را تامین میکند. به خاطر مسایل جنسی و عاطفی دچار گناه می شوم. از پارسال با خانواده ام ازدواج را مطرج می کنم ولی انها می گویند وضع ما مناسب نیست و تو کار دائمی نداری و خانه ما خوب نیست و درامدمان کم است و کسی به ما دختر نمیده. تو موقعیتت خوبه بعد 4 سال بهترین دختر را برات میگیریم. ما به زور می تونیم هزینه خودت رو بدیم. دختر مردم رو بگیریم بگیم چیزی نداریم. اینجا بری خواستگاری کسی میگن باید دختر رو ببری و ... .

در ضمن 3 مورد از بهترین دخترای دور برمون شوهر کردن و الان تقریبا گزینه مناسب کمی مونده برام ولی مادرم همچنان اصرار داره که بازم بهترین دختر رو برات پیدا می کنم و ازین حرفا 

من واقعا به گناه می افتم و نمی تونم تحمل کنم. یه مدت به عشق اینکه پاکترین دختر را میگیریم خودم رو حفظ می کردم ولی دیگه می بینم تا سن 30 سالگی نمی تونم ازدواج کنم راحت تر کناه میکنم و به خودم میگم مقصر خانوادمه من که به اونا گفتم زن می خوام.

من واقعا خسته شدم از این وضع چند بار مادرم رو تهدید کردم که من بعد دکترام دیگه زن نمی خوام. دیگه با پولم می تونم هر روز با یکی باشم و ... اونم میگه این طوری نمیشه و تو شهر ما همه 35 سالگی دختر 18 ساله میگیرن .

تو رو خدا راهنماییم کنید. من خیلی وقت و انرژی از دست میدم. واقعا ذهنم درگیر این مسائله.

استادم می گه که اگه ازدواج کنی کار پاره وقت بهت میدم ولی خانوادم میگه نه باید کار درست حسابی داشته باشی.

در ضمن من نمی تونم به کسی مشکلم رو بگم. استادم ممکنه بگه نمی تونه خودش رو نگه داره و بعدا که ممکنه همگار بشیم نمی تونم باهاش رودر رو بشم. با خانوادم هم نمی تونم پرده ها رو بردارم و سر مسایل جنسی بحث کنم.

http://btid.org/node/34207

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 3 =
*****
تصویر haserat
نویسنده haserat در

من واقعا تعجب میکنم که چطور دکترا قبول شدی.اخه ادم عاقل این که کاری نداره.میتونی خودت استین بالا بزنی.البته بستگی داره که پختگی لازم رو داشته باشی یا نه.اول اطلاعاتت رو درباره ازدواج تکمیل کن بعد وقتی یک گزینه مناسب(نه صرفا ظاهر) رو دیدی می تونی خیلی محرترمانه و عاقلانه بحث ازدواج رو با خانم مطرح کنی و شرایطط رو هم بهش بگی.مثلا اگر دختری باشه که مثل خودت دانشجو باشه مطمئنا میتونه برای فراهم شدن شرایط در اینده صبر کنه.اخه اینم مشکله که تو داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کاش مشکل همه مثل تو بود.اگر تجربه داشته باشی به بهترین نحو تمومش میکنی.من خیلی از پسرهارو تو دانشگاه دیدم که بحث ازدواج رو مطرح کردن (البته کاملا علنی) و چند سال صبرکردن.تازه طی این مدت بیشتر همدیگه رو هم شناختن.بعد اتمام تحصیلات هم ازدواج کردن.اخه اینم غصه داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

در مورد رشد تحصیلی باید عرض کنم که این مسأله می‌تواند نقطه مثبت، برای هرکسی باشد ولی باید برای آن هدف داشت و به صرف گرفتن مدرک و اینکه اطرافیان شما را تایید بکنند، نمی‌تواند ارزشمند باشد. از طرفی شما می‌توانستید در کنار درس و تحصیل کار پاره وقتی داشته باشید، به طوری که که خانواده شما این اطمینان در آنها بوجود می‌آمد که شما توانایی تشکیل یک زندگی مستقل را دارید ولی از آنجایی که منبع درامدی نداشته‌اید، این مسأله باعث شده تا خانواده شما هم دست به ازدواج برای شما نزنند؛ زیرا از یک طرف، همواره تاحدودی نیازهای مالی شما را بر طرف می‌کردند و از طرفی هم، وارد کار حداقل کار پاره وقت نشده‌اید تا بتوانید منبع درامدی برای تشکیل زندگی داشته باشید.

بنابراین، باید به این نکته توجه داشته باشید که هیچ منافاتی ندارد که شما در کنار تحصیل، کار داشته باشید ولو اینکه این کار نیمه وقت باشد.

زیرا بالاخره برای تشکیل زندگی، فرد نیازمند نیازهای ضروری زندگی می‌باشد و تا این نیازهای ضروری را نتواند برآورده کند، قادر نخواهد بود که زندگی مستقلی را تشکیل بدهد.

از طرفی دیگر از آنجایی نیازهایی در خودتان مشاهده می‌کنید، لذا باید برای ازدواج خود برنامه ریزی درستی بکنید تا در اولین فرصت مناسب، فرد مورد نظر خود را برای زندگی مشترک انتخاب کنید و وارد زندگی زناشویی شوید.

از این رو برای اینکه اطمینان و اعتماد خانواده خود را جلب کنید و مصمم بودن را در شما مشاهده کنند، باید در کنار تحصیلتان، کار پاره وقتی را آغاز کنید. امّا با شروع کار نیمه وقت چند فایده برای شما به همراه خواهد داشت: 1. حس مسئولیت پذیری شمارا ارتقاء می‌دهد 2. مهارتهای اجتماعی کار و اقتصادی شما را افزایش می‌دهد 3. افکار منفی و مزاحم از شما دور می‌شود 4. حس مفید بودن در شما تقویت می‌شود 5. بواسطه کار کردن، پس اندازی خواهید داشت که می‌تواند برای خرید ضروریات زندگی مفید باشد. 6. بواسطه کار، به تدریج اعتماد خانواده به شما بیشتر می‌شود و حرفهای شما را پذیرا خواهند شد.

توجه به این نکات نیز ضروری است:

- مصمم باشید تا تشکیل زندگی، گناهی را مرتکب نشوید و اراده خودرا از این جهت تقویت کنید.

- از خدا و اهل بیت علیهم‌السلام بخواهید که در این راه به شما کمک کنند. مسلما توکل و توسل در این راه باعث می‌شود که خدای متعال به شما کمک کندو موقعیت مناسبی برای شما رقم بزند.

- از تنهایی بپرهیزید.(از تنهایی که موجب افکار منفی و نادرست می‌شوند، بپرهیزید.)

- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.(هر چقدر این ارتباط میان شما و خانواده بهبود پیدا کند، باعث می‌شود که خانواده شما هم بهتر شما را درک کنند و چه بسا حرفهای شما را بپذیرند.)

- با افرادی که نگرش مثبت و پر انرژی هستند، بیشتر رفت و آمد کنید.

چه بسا، برای شما سوال شود که ازدواج باعث مشغولیت فکری که مانع تحصیل است می‌شود، آن وقت چکار بایدکرد؟ اولا: اگر ازدواج هم نکنید مشغولیت فکری دارید ثانیا: بعد از ازدواج مشغولیت فکری کم می‌شود اما مشغولیت فکری تجرد همیشگی است، سوما: ازدواج را در مقطع زمانی تعطیل درس می‌توان انجام داد، چهارما: بر فرض مشغولیت فکری داشتن ازدواج، لطمه روحی و جسمی و اخلاقی و دینی، تجرد بیشتر است، پس هرچند با ازدواج روند تحصیلی، کُند می‌شود، اما از تجرد بهتر است.

امّا ثمرات مثبت ازدواج در زمان تحصیل:

اول: احساس امنیت و ارامش روحی و روانی که انرژی درس خواندن را چند برابر می‌کند.

دوم: در امان ماندن از افکار مزاحم و منفی

سوم:چند سال بهره مند شدن از ثواب و ثمرات معنوی ازدواج

چهارم: شادابی و سر زندگی ناشی از ارتباط عاشقانه با همسر

پنجم: یادگیری مهارتهای زندگی در دوران عقد

ششم: آمدن برکت در زندگی مشترک بطوریکه این برکت را در زندگی خواهید دید.

همچنین برای رضایت والدین، هرگز عجله نکنید بلکه سعی کنید اول اعتماد را در آنها ایجاد کنید و سپس با گفتگو و انجام راهکارهایی، می‌توان به راحتی رضایت والدینتان را برای ازدواج فراهم کنید.

با آرزوی موفقیت

تصویر آقا حمید

در ضمن دوست عزیز هیچ خونواده عاقل و با سوادی نمیان دختر 18 ساله رو بدن به پسر 35

اگر حتی همه چیز پسر اوکی باشه

چون دنیای این دو نسل با هم فرق میکنه

اون پسر 35 ساله دیگه شوق و ذوق و هیجانی نداره

ولی دختر 18 ساله اوله شیطونی و هیجانشه، و شور و شوق مسافرت و گشت و گذار داره

در صورتی که پسر 35 ساله شوق و ذوقی نداره و فقط میره سر کار و استراحت میکنه و این چرخه واسش تکرار میشه

و احتمالش خیلی کمه که همچین ازدواجی به موفقیت و خوشبختی ختم بشه

تفاوت سنی بیشتر از 6 سال دیگه حداکثر، مشکل زا است

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

چقدر ذوق کردم از این نظر 

5سال دیگه این اقا حتی از نظر جنسی هم قادر نیست جوابگوی اون دختر باشه چه برسه به عاظفی و این میشه شروع مشکلات شاید زنهای عهد شاه وزوزک رو میشد یه جوری قانع کرد که  بعد از ازدواج هم با خرافات خودشون رو سرکوب کنن اما الان تو این زمونه محاله ممکنه 

متاسفانه بعضی ها به مسائل یه طرفه نگاه میکنن

تصویر PELEC
نویسنده PELEC در

منم با شما موافقم

دقیقا برا همین هم نگران هستم. متاسفانه فرهنگ شهرمون اینه و اینکه دخترامون انقد با حیا هستن که تحمل می کنند.

واقعا سخت و نگران کننده است.

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

به نظر من شما چاره ای جز مستقل شدن نداری تا پول و کار نداشته باشید اوضاع همینطوره  حرفم تلخه ولی واقعیت الان همینه! الان تو تهران اگه دختر شاغل نباشه اصلا به حسابش نمیارن وای ب حال پسر ، نه فقط در ازدواج بلکه تو همه مسائل باهات مثل بچه ها رفتار میکنن !خود من قبلا شاغل بودم اما از کارم راضی نبودم  الان به اختیار خودم کنار گذاشتم و کاملا این تغیر رفتارها رو میبینم .رفتار غلطیه اما مجبوری تحمل کنی چاره ای نیست شما شاغل شو بعد هم خودت اقدام کن خانوادتون مجبور میشن همراهی کنن یه نفر که به سن خودتون هم بخوره. خانومت هم حتما نباید همشهریت باشه یه عمر زندگی اینقدر ارزش داره که به خاطرش جستجو کنیم

 تو اون کامنت هم  منظور من این نبود که زنهای الان ممکنه خیانت کنن بلکه منظورم این بود که قبلا شاید به خاطر فرهنگ جامعه خودشون رو بعد از ازدواج  سرکوب میکردن و اینو یه جور افتخار هم میدونستن( که نه مبنای عقلی داره نه شرعی )اما زنهای الان به زبون میان و حتی اکه اعتراضی هم نکنن اینو افتخار هم نمیدونن فقط تحملش میکنن که مطمئنا تو زندگیشون تاثیر منفیشو میذاره.یه مرد 35 ساله بعد از 5 سال از نظر عاطفی و جنسی در یه فاز کاملا جدا از یه دختر 23 هست (هر چقدر هم دختر بیشتر از سنش عمل کنه ایا در حد یه 40ساله است؟ اصلا فرض کنیم در حد 40 ساله باشه مگر انسان 15 سال از سن خودش پیرتر رفتار کنه افتخاره؟ رشد جسم و روح انسان باید هماهنگ باشه ) من یه جایی خوندم که از عوارض ازدواج در سنین بالا اینه که مردان با توجه به سنشون نیازهاشون ب طور طبیعی کاهش پیدا میکنه در حالیکه زنها در هر زمان ،تازه بعد از ازدواج نیازهاشون بیدار میشه و گفته بود یه مرد 42 ساله با یه زن 32 ساله به ظاهر گرینه های مناسبی هستن اما در واقعیت دچار مشکل میشن اما اگر همین زن و مرد در سن 27 و 18 ازدواج کرده بودن بعد از 10 سال با اینکه حدودا همین اختلاف سن رو دارن اما چون به مرور زمان در کنار هم نیازهاشون تعدیل شده دچار مشکل نمیشن در حالیکه اگر همین اختلاف سن در سنین بالاتر پیش بیاد و ازدواج عقب افتاده باشه معمولا مشکل پیش میاد و بیشترین اسیب هم از نظر روحی متوجه دختره .این چیزیه که معمولا آقایون در نظر نمیگیرن چون بعد از چندین سال تجرد و بدست اوردن موقعیت مالی مناسب احساس میکنن هر چی گزینه مورد نظرشون کم سن تر باشه حتما به نفعشونه در حالیکه دارن با خودشون لجبازی میکنن البته هر کسی حق داره برا زندگیش همون جور که دوست داره تصمیم بگیره ولی خب ما اگه اینا رو اینجا نگیم پس کجا بگیم؟

تصویر آقا حمید

بابا یه جوری میگی دانشجوی دکترام انگار روزی 6 ساعت سر کلاسیsmiley

بابا دکترا جز ترمای اول که اونم هفته ای که یکی دو روزش باید بری سر کلاس بقیه روزا بیکاری دوسته عزیز

تعجب میکنم که شما با این وقت آزادی که داری الان هیچ منبع درآمدی نداریsurprise

اگه دانشجوی کارشناسی بودی باز میگفتیم مثلا هر روز صبح تا ظهر سر کلاس و درسی، خونوادت حق دارن

برو اول کار پیدا کن اگه جوهره کار داریwink

مدرک و جوهره کار داشتن 2 چیز متفاوته دوست عزیز

خیلیا رو دیدم که منتظر موندن دکتراشون رو بگیرن که بعدش به خیال خودشون بیان دنبالشون و ببرنشون سر بهترین کار بشوننشون،،، اما زهی خیال باطلangel

شما اگه تو ذهنت اینه که هیچوقت به جایی نمیرسیfrown

برادر من شما برو کار کن، حالا هر کاری، البته قبلش غرور مدرکتو کنار بذار، فکر نکن باید از همون اول بشینی پشت میز و بهت قربان قربان بگن،
یه کار خیلی ساده در حد کارگری هم شده پیدا کن

منتظر نمون که روزای خوب بیان در خونتون و در بزنن ، خودت باید بری دنبال موفقیت.enlightened

تصویر oghab
نویسنده oghab در

میتونستی مثل بعضی ها بری اروپا امریکا درس بخونی همون جا هم همه کیفهاتو بکنی. بعد که سی سالت شد به خانوادت بگی من به دخترهای بی حیای اینجا اعتماد ندارم یک دختر افتاب ندیده برای من بفرستین (با شرکت پست).

 

اخرش هم بقیه میگن این اقا چقدر ادم موفقیه
 

تصویر PELEC
نویسنده PELEC در

اره می تونستم ولی اون موقع باید ایمان و اعتقادم رو زیر پا می ذاشتم.

تازه اینجا هم میشه خیلی کارها کرد و بعد 30 سالگی دختر پاک گیر اورد.

اما نمی تونم به شریک ایندم خیانت کنم. چون می خوام اونم واقعا پاک باشه پس خودمم باید پاک بمونم

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام برادر من

واقعا اين يه مساله ناراحت كننده است و درد آور تر ميشه وقتي كه با اشاره مستقيم به اون از زبون جوونها شنيده ميشه .

اونم كسانيكه سعي در خوب بندگي كردن و پاك موندن دارند و دغدغه ي به گناه افتادن ...

با توجه به وضعيت موجود در جامعه تنها شما نيستيد كه اين مشكلاتو داريد و گريبانگير همه شده .

به نظر منم تنها به تحصيل اكتفا نكنيد چون يه آقا هم هستيد بهتره كه در كنارش دنبال كار حتي به صورت پاره وقت هم كه شده باشيد چون محاسن خوبي براي شما داره . اينكه با كار و همينطور سختيهاي اون آشنا مي شيد . و اين به پخته شدن شما كمك مي كنه و هم اينكه براي زندگي علاوه بر اينكه حداقلي درآمد كسب ميكنيد براي زير بار رفتن مسئوليت در زندگي مشترك هم آشنا تر مي شيد و علت بعدي اينكه با مشغول تر كردن خودتون كمك بزرگي به خودتون ميكنيد كه تا زمان ازدواج تون ناراحتي كمتري احساس كنيد . و در آخر به نظرم دنبال ازدواج هم باشيد بعد از اينكه مشغول كار حتي بصورت پاره وقت شديد و توكلتون رو به خدا از دست نديد . انشاءالله بزودي شرايط براي تحقق آرزوهاتون با حركت و زحمت خودتون و بركت خدا رقم بخوره .

تصویر lale19
نویسنده lale19 در

با سلام خدمت شما دوست عزیز.من کوچیکتر از اونیم که بخوام کسی رو راهنمایی کنم ولی به نظر من اول شروع کن به کار کردن و برنامه ریزی برای رسیدن به اهدافت.اصلا درس و کارمنافاتی با هم ندارن بلکه به نظر من از یه مقطعی به بعد لازم و ملزوم هم هستن تا کی درس بدون شغل؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مزایای شاغل شدن خیلی زیاده هم استقلالمالی پیدا میکنین هم اعتماد به نفستون برای بقیه اهدافتون بالا میره در این مورد با خانوادتون هم بیشتر صحبت کنید.ان شا الله که مشکلتون زودتر حل میشه.

تصویر ahmad70
نویسنده ahmad70 در

هرجور شده خانواده رو راضی کن به ازدواجت.واقعا حیفه جوونیت از دستت بره.آخه ازدواج تو سن 30 سالگی دیگه اونقدی سودی نداره واسه یه جوون که هر لحظه در معرض خطر گناه کردنه...

تصویر باران
نویسنده باران در

سلام

شاید بهتر باشه با پدر یا مادر راحت تر صحبت کنین و متوجه شون کنین که ممکنه به گناه بیفتین....باور کنین یه مقدار راحت تر صحبت کردن شاید سخت باشه اما از اون صبر و تحملی که باید بکنین سخت تر نیس.

میتونین متنی بصورت تصادفی راجع به پیامد های بد به عقب انداختن ازدواج در پسران بهشون بدین بخونن..

خیالشون راحت کنین که ان شاالله با توکل به خدا از اداره زندگیتون برمیاین...

امیدوارم دلسرد نشین و برای راضی کردنشون به روش حساب شده تلاش کنین..

ان شاالله هر چه زودتر سر و سامون بگیرین و عاقبت بخیر و سلامت و خوشبخت باشید.

التماس دعا.

تصویر iman1364
نویسنده iman1364 در

اولا در مورد کار کردن چرا میگن حیفه؟؟؟ اتفاقا حیفه اگه کار نکنی به دو دلیل: 1- شما باید سرمایه جمع کنی، تازه خانوادتم که نمیتونن بهت کمک کنن، خیلی بده تازه آدم از 30 سالگی بخواد بره دنبال کار! 2- شما باید سابقه و تجربه کاری داشته باشی! دیگه تو این دوره صرف داشتن مدرک بالا(حتی دکتری)تضمین کننده داشتن یک کار خوب نیست...

دوما چرا بهت میگن بهتون دختر نمیدن؟ از خداشون باشه! یه جوان سالم و مومن و درس خون و مسئولیت پذیر! شاید بعضی خانواده ها که مادیات براشون مهترین چیزه اینکارو نکنن و خودشون رو دست بالا بگیرن اما مطمئن باش موردای مناسب تر از اونها پیدا میشه، یکی رو پیدا کن گه حاضر باشه تو سختیهای اول زندگی هم همراهت باشه، وقتی موقعیتت خوب شد معلومه هر کسی بخاطر موقعیتت باهات ازدواج میکنه! آیا چنین همسری مناسبه؟؟؟
در مورد ازدواج با دختر سن پایین هم زیاد موافق نیستم، بهتر هرکسی بره سراغ همسن خودش، البته بستگی به شخصیت طرف مقابل داره! بعضیا تو سن 18 سالگی به پختگی لازم رسیدن... البته اگه بالا رفتن سن ازدواج تقصیر پسرا بود بهشون حق نمیدادم اما الان که بالا رفتن سن ازدواج بیشتر به ایده آلگرایی و توقعات بالای دختران و خانواده هاشون برمیگرده بنظرم پسری که چندین سال تلاش کرده حق داره بره سراغ هر موردی با هر شرایطی! زندگی خودشه!

تصویر هانا
نویسنده هانا در

در ضمن بهتره کار کنی کی میگه حیفه همه اونایی که دکترا میخونن شغل دارن ارشد و دکترا که درس خوندن آنچنان نداره همش پروزه و تحقیقه سر کار باشی که بهتر میتونی اینکارارو انجام بدی 

تصویر نرگس 72

چی بگم نمیدونم چرا خانواده ها اصلا شرایط بچه هاشون رو درک نمیکنند... اگر میتونین از طریق یک واسطه با خانوادتون صحبت کنید . و دعا کنید که مادرتون راضی بشه
بعد هم یعنی ازدواج پسر35 ساله با دختر18 ساله به نظرتون میشه موفق بشه؟؟؟؟؟!!!! واقعا بعضی تفکرات آزار دهنده است :-/

تصویر PELEC
نویسنده PELEC در

سلام ممنون که پیام گذاشتین

متاسفانه اینجا دخترهای بالای 20 ساله دیگه  از رده خارجند.(البته این تفکر من نیست ها. فرهنگ شهرمونه)

پسرا هم زود تر از 30 سالگی اقدام نمیکنند.

تصویر هانا
نویسنده هانا در

کدوم شهر؟من که ندیدم تو شهری همه 34 ساله دختر 18 ساله بگیرن بهتره به مادرتون یادآوری کنید تو چه زمانی هستیم اون ماله قدیما بود تموم شد که دختر 18 سالشو نو میدادن   یه سن بالا دخترای کم سن دوس دارن با کم سن ازدواج کنن به مادرتم بگو پسر که سنش از سی بالاتر رفت به آسونی بهش زن نمیدن پسری که تا 30 نتونه همسره مناسبشو پیدا کنه تازه بعدش بخواد مامانش براش زن بگیره نمیشه زود بهش اعتماد کرد شما هم داری پزشکی میخونی آیندت و کارت مشخصه با یه دختر هم سطح خودت ازدواج کن الانم که همه تو یه محله تقریبا وضعیت مالیشون تو رنج همه شما هم تو محلی که زندگی میکنید یه خونواده خوب پیدا کنید سطح توقعتونو پایین بیارید تا اونا هم باهاتون راه بیان 

تصویر PELEC
نویسنده PELEC در

سلام

ممنون خانم محترم. متاسفانه تو شهر ما اینجوریه. تازه دختر بالای 20 ساله از چشم مردم می افته. پسرها هم چون اگثرا شغل ازادند قبل 30 35 اقدام نمیکنند و این متاسفانه فرهنگ غالب شهر مون شده است.

منم با شما موافقم ولی شرایط خانواده خودم جوری بوده که اینا قبول نمیکنند. خودشان سن پایین ازدواج کرده اند و تجربه خوبی نداشتند و برای همین مخالفت می کنند.

میشه بیشتر کمکم کنید