در پاسخ به سوال شما چند نکته ضروری است که بدانید:داشتن کفویت شرط لازم برای ازدواج موفق است، ولی شرط کافی نیست؛ یعنی شرایط دیگری هم برای شکل گیری یک زندگی موفق نیاز است که خود شما به آن اشاره کردهاید؛ مثلا اینکه آن قدر محترم باشید که از شما تقاضای همسری شود و جایگاه اجتماعی و نجابت شما به قدری بالا باشد که فرد مود نظرتان دست به انتخاب شما بزند، که این خود از شرایط دیگر ازدواج است. لازم است بدانید که برخی از احساسات ما ممکن است تنها یک برداشت خام باشد و هنگامی که با شرایط واقعی تطبیق داده میشوند، شاید نتایج دیگری از آن به دست آید. به عنوان مثال ممکن است شما بر اساس قضاوت اولیه به شخصی نمره بیست بدهید، ولی پس از آشنایی با او متوجه ضعفهای خیلی جدی مانند وابستگی و عدم استقلال، سابقه دوستی با جنس مخالف یا مشکلات خانوادگی دیگری شوید که این برداشت اولیه شما را تحت تاثیر خود قرار دهد.چزمانی که شما به هر واسطهای این علاقه را ابراز کنید، در آینده زندگی خود احساس خوبی نخواهید داشت؛ زیرا طبیعت روانی شما به گونهای طراحی شده که مطالبه شوید نه مطالبه کنید.نکته پایانی اینکه به برنامه ریزی خداوند برای خودتان اعتماد کنید و آن را از خداوند بخواهید؛ چنانچه مصلحت شما در ازدواج با این فرد باشد، شرایط آن هم رقم خواهد خورد و گرنه موقعیت بهتری را تجربه خواهید کرد؛ زیرا تصمیمات خدواند حکیمانه و به دور از هر گونه اشتباه است.با آرزوی موفقیت
سلاماز آنجایی که یک ماه است که ازدواج کردهاید، این حرف و حدیثها معمولا در بین فامیل وجود دارد حتی اگر فرد هیچ نقصی هم نداشته باشد بالاخره برای مدتی نُقل مجالس خواهد بود.راهکار این است که اصلا به این مسائل توجه نکنید و توجه داشته باشید که به تدریج و با گذر زمان، این مسأله کم رنگ خواهد شد. شما نیاز به زمان و صبر دارید تا این مسأله را پشت سر بگذارید.از طرفی خود شما بیان کردهاید که ظاهر همسرتان، آنقدری نیست که خیلی به چشم نمیآید، پس همیشه افرادی هستند که مسائل ریز و درشت آدمها برایشان اهمیت دارد و شما نباید تحت تاثیر این حرف و حدیثها باشید و تمرکز خود روی زندگی خود و بهتر کردن روابط خود با همسرتان کنید. مطمئن باشید با گذر زمان این مسائل حل خواهد شد.با آرزوی موفقیت
از یک طرف نگفتن این مسأله به خواستگارتان، باعث میشود روزی بر حسب اتفاق، از این موضوع خبر دار شوند و این چه بسا موجبات از بین رفتن زندگی شما شود. از طرفی چه بسا حق طلاق دادن شما را هم داشته باشد. پس بهتر است موضوعی که اتفاق رخ داده را به درستی و با صداقت مطرح کنید و از طرفی این موضوع باعث شود که باعث نقطه مثبت شما شود؛ زیرا خواستگار شما اگر منطقی باشد، با شنیدن حقیقت از سوی شما، پی به صداقت و راستی شما ببرد. همچنین میتوانید به ایشان بگویید که میتوانید این موضوع را از خانواده خواستگار سابقتان پرس و جو کنید تا جای هیچ شک و شبههای نباشد.با آرزوی موفقیت
سلام آیا به مرحله عقد رسیدید؟این مسأله بستگی به خودتون داره که چقدر نسبت به این مسأله حساس باشید. این را هم درنظر بگیرید که باید نقاط مثبتش را هم درکنار نقاط منفی قرار داد و بعد از اهم و مهم کردن، به نتیجه برسید.
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.در ابتدا باید عرض کنم که راه درستی را برای انتخاب همسر انتخاب نکردهاید. مسلما همسری که از طریق دوست یابی، گزینش میشود، عواقب و مشکلات خاص خودش را دارد و در صد موفقیت در چنین ازدواجهایی بسیار کم است.لذا به طور کلی، از فکر اینکه از طریق دوست یابی، فرد مناسب خود را پیدا کنید، بیرون بیایید و به صورت منطقی و عاقلانه با این موضوع بسیار مهم، رفتار کنید و مسلما انتخابی که برخواسته از احساسات باشد، توأم با عدم موفقیت و نرسیدن به فرد مناسب برای ازدواج است.همچنین، با ماهی یکبار همدیگر را دیدن و گاهی با هم به صورت تلفنی یا پیامک ارتباط برقرار کردن، شناخت حاصل نمیشود و شما شناخت درست و کاملی از ایشان ندارید. از طرفی گسترش دادن ارتباط خود با ایشان، نه تنها باعث شناخت بیشتر شما از ایشان نمیشود بلکه باعث منحرف شدن شناخت شما از ایشان میشود؛ زیرا وقتی احساسات و عواطف در روابط شکل بگیرد، همین عامل مانع از شناخت منطقی و عقلانی از طرف مقابل و موقعیت بوجود آمده میشود.از طرفی دوستی و ارتباط شما با ایشان از منظر شرع و دین نیز گناه آلود و نادرست است. از طرفی دیگر این دوستی و رابطه،عواقب و پیامدهای بدی بدنبال دارد که از جمله آن:- امکان دارد ادامه و گسترش این رابطه و در گذر زمان به جهت تحریک شدن احساسات هردو، گناه آلود شود و بخاطر شک به پاکی طرف مقابل، شما یا او از ازدواج صرف نظر کنید.[همچنانکه خودتان هم اشاره کردهاید تا پای برطرف کردن نیازش از طریق پیام، جلو رفتید.]- ممکن است بعد از مدتی، نظر یکی از طرفین عوض شود. [از طرف زده شود یا فرد بهتری را پیدا کند یا بفهمد که مناسب هم نیستند.]- چه بسا بخاطر مخالفت خانوادهها نتوانید با فردی که در ارتباط هستید ازدواج کنید و در نتیجه مجبور شوید رنج زیادی را برای فراموش کردن یکدیگر تحمل کنید.- ممکن است در زمان خواستگاری متوجه شوید مناسب هم نیستید.- در بعضی از موارد بین طرفین اختلاف ایجاد میشود که یا مانع ازدواج میشود و یا بر زندگی آینده اثر منفی میگذارد.- بخاطر داشتن ارتباط و بوجود آمدن احساسات نسبت به هم، موقعیتهای ازدواج را در این مدت از دست میدهید؛ به ویژه شما دختر خانم که بیشتر در معرض آسیب هستید.- چه بسا به تدریج شما گرفتار عشق یک طرفه شوید که ممکن است مانع ازدواج بعدی شما شود.- از طرفی لو رفتن رابطه سبب لطمه به آبروی خانواده و ازدواج بعدی شما و طرف مقابلتان میشود.- به علت شکسته شدن سد اولین گناه، بعد از ازدواج بیشتر در معرض گناه خواهید بود.- امکان دارد همسر آیندهتان را با کسانی که رابطه داشتهاید مقایسه کنید که این خود تاثیر منفی در زندگی زناشویی شما خواهد زد.- ممکن است در آینده نتوانید همسر را مانند اولین عشق خود دوست بدارید.- به تدریج از جنس مخالف زده میشوید؛ چون سوء استفاده به بهانه ازدواج را در مورد خود یا دیگران میبینید.- به دلیل ارتباطات زیاد و ناپاک دیدن همه، نسبت به جنس مخالف بیاعتماد میشوید.همچنین توجه داشته باشید که هیچ گاه به قول پسران مبنی بر ازدواج، اعتماد نکنید: زیرا اولا: شاید دروغ بگویند و ثانیا: اگر هم راست بگویند ممکن است بعدا نظرشان عوض شود یا نتوانند خانوادهاشان را راضی کنند ثالثا: خانواده دختر راضی نشوند رابعا: سر مهریه و مراسمات و مسکن زوجین به هم بخورد خامسا: متوجه شوید که به درد همدیگر نمیخورید.در آخر هم توجه داشته باشید که ادامه رابطه، چه بسا باعث شد که از رحمت خدا، نیز دور شوید و فرد مناسبی را خدا برایتان رقم نزند.بنابراین، بهتر است این رابطه بی سرانجام را هر چه زودتر قطع کنید و با قطع ارتباط، اگر طرف مقابلتان واقعا قصد ازدواج با شما را داشته باشند که سعی و تلاش خود را میکنند تا به صورت رسمی از شما خواستگاری کنند و گرنه اگر قصدی برای ازدواج با شما را نداشته باشند، به خواستگاری شما نمیآیند و چه بسا با بهانه آوردن از ازدواج با شما، سعی خواهند کرد که این ارتباط با شما را حفظ کنند ولی شما نباید تن به چنین ارتباطی بدهید.امیدوارم با گرفتن تصمیم عاقلانه وبه دور از احساسات و عواطف، بتوانید صفحهای تازه بر سرنوشت زندگی خود رقم بزنید.
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.در ابتدا باید عرض کنم که راه درستی را برای انتخاب همسر انتخاب نکردهاید. مسلما همسری که از طریق دوست یابی، گزینش میشود، عواقب و مشکلات خاص خودش را دارد و در صد موفقیت در چنین ازدواجهایی بسیار کم است.لذا به طور کلی، از فکر اینکه از طریق دوست یابی، فرد مناسب خود را پیدا کنید، بیرون بیایید و به صورت منطقی و عاقلانه با این موضوع بسیار مهم، رفتار کنید و مسلما انتخابی که برخواسته از احساسات باشد، توأم با عدم موفقیت و نرسیدن به فرد مناسب برای ازدواج است.شما را به پیامدها و اثرات منفی دوستی و رابطه بر ازدواج، توجه میدهم:- امکان دارد ادامه این رابطه و به تدریج و در گذر زمان به جهت تحریک شدن احساسات هردو، گناه آلود شود و بخاطر شک به پاکی طرف از ازدواج صرف نظر کنید.- ممکن است بعد از مدتی نظر یکی از طرفین عوض شود. [از طرف زده شود یا فرد بهتری را پیدا کند یا بفهمد که مناسب هم نیستند. همچنانکه خودتان هم این مورد را تجربه کردهاید.]- چه بسا بخاطر مخالفت خانوادهها نتوانید با فردی که در ارتباط هستید ازدواج کنید و در نتیجه مجبور شوید رنج زیادی را برای فراموش کردن یکدیگر تحمل کنید.- ممکن است در زمان خواستگاری متوجه شوید مناسب هم نیستید.- در بعضی از موارد بین طرفین اختلاف ایجاد میشود که یا مانع ازدواج میشود و یا بر زندگی آینده اثر منفی میگذارد.- بخاطر داشتن ارتباط و بوجود آمدن احساسات نسبت به هم، موقعیتهای ازدواج را در این مدت از دست میدهید؛ به ویژه شما دختر خانم که بیشتر در معرض آسیب هستید.- چه بسا به تدریج شما گرفتار عشق یک طرفه شوید که ممکن است مانع ازدواج بعدی شما شود.- از طرفی لو رفتن رابطه سبب لطمه به آبروی خانواده و ازدواج بعدی شما و طرف مقابلتان میشود.- به علت شکسته شدن سد اولین گناه، بعد از ازدواج بیشتر در معرض گناه خواهید بود.- امکان دارد همسر آیندهتان را با کسانی که رابطه داشتهاید مقایسه کنید که این خود تاثیر منفی در زندگی زناشویی شما خواهد زد.- ممکن است در آینده نتوانید همسر را مانند اولین عشق خود دوست بدارید.- از جنس مخالف زده میشوید چون سوء استفاده به بهانه ازدواج را در مورد خود یا دیگران میبینید.- به دلیل ارتباطات زیاد و ناپاک دیدن همه، نسبت به جنس مخالف بیاعتماد میشوید.همچنین توجه داشته باشید که هیچ گاه به قول پسران مبنی بر ازدواج، اعتماد نکنید: زیرا اولا: شاید دروغ بگوید و ثانیا: اگر هم راست بگوید ممکن است بعدا نظرش عوض شود یا نتواند خانوادهاش را راضی کند ثالثا: خانواده دختر راضی نشوند رابعا: سر مهریه و مراسمات و مسکن زوجین به هم بخورد خامسا: متوجه شوید که به درد همدیگر نمیخورید.در آخر هم توجه داشته باشید که ادامه رابطه، چه بسا باعث شد که از رحمت خدا، دور شوید و فرد مناسبی را خدا برایتان رقم نزند.امیدوارم با گرفتن تصمیم عاقلانه وبه دور از احساسات زود گذر، بتوانید صفحهای تازه بر سرنوشت زندگی خود رقم بزنید.
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.شما میتوانید در یک فضای آرام و به دور از هر گونه تنش، این مواردی که بیان میشود را به والدینتان به ویژه مادرتان بگویید: لذا به آنها بگویید؛- اگر همینطور خواستگارهایم را رد کنید، به مرور سن من بالا میرود و ازدواجم سخت میشود. اين نكته را هم يادآور شويد كه سرنوشت و آينده هر كس به دست خداوند متعال بوده و اوست كه تقديرات انسانها را رقم مىزند.- اگر برای خواهرم خواستگار نیاید من مثل خیلی از دخترهای سن بالا از ازدواج محروم میشوم.- هرچه سنم بالاتر رود موردهای بهتر را از دست میدهم.- شاید کلید ازدواج خواهرم در ازدواج من باشد؛ یعنی شوهر خواهرم از فامیلها یا اشناهای همسر آینده من باشد.همچنین شما میتوانید از فرد صاحب نفوذ و قابل اعتماد در خانواده كه والدين شما از ايشان حرف شنوى دارند كمك گرفته واز او بخواهيد تا با والدين شما به گفتگو بنشيند وانها را در اين زمينه متقاعد كند.سعی کنید در هدف خود لجاجت نكرده و در فضايى آميخته با نزاكت، ادب وهمراه با منطق به بيان مطالب خود بپردازيد.چه بسا، نقطه مركزى حل اين مشكل، ابراز رضايت خواهرتان از ازدواج شما مىباشد؛ بنابراين بيشتر با ايشان در ارتباط بوده واز او بخواهيد تا با والدينتان در اين زمينه صحبت كند.هرگز نباید نيت خير والدينتان را در اين مساله فراموش كنيد؛ چرا كه آرزوى هر پدر ومادرى است كه فرزندانشان به خانه بخت رفته و شاهد خوشبختى انها باشند ومطمئن باشيد در اين راه ذرهايى كوتاهى نمىكنند، امّا ازآن جا كه ترس از ازدواج نكردن خواهر بزرگترتان وجود دارد، لذا آنها هم ناگزير اين راه را بهترين اقدام مىدانند.این را هم نباید فراموش کرد كه حل شدن برخى از مشكلات از عهده انسان خارج مىباشد كه در اين صورت بهترين اقدام اين است با نگاه مثبت به آينده زندگى را ادامه داد.به هرحال اگر تمام این مواردی که گفته شد، نتیجه نداد، بهتر است که نسبت به این مسأله دیگر پافشاری نکنید؛ زیرا از یک طرف سن شما، سن بالایی نیست و از طرفی دیگر عدم رضایت قلبی والدین، موجب عدم موفقیت در زندگی میشود.نكته؛ در كارهاى خود به خداوند وائمه اطهار(عليهمالسلام) خصوصا حضرت زهرا(عليهاسلام) توكل كرده واز آنها مدد بجوييد وبه اين مساله باور داشته باشيد كه چون رضايت و ناراحت نكردن والدين وخواهرتان براى شما اهميت دارد مطمئنا خداوند نيز، زندگى خوبى را برايتان فراهم خواهد نمود.امّا در مورد رفع تنهایی شما، نیز چند راه حل ارائه میکنیم، که امیدواریم با بکار بردن این راه حلها، مشکل احساس تنهاییتان به تدریج حل شود.- در نشست های دوستانه و فامیلی و سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید.- از تنهایی بپرهیزید.(از تنهایی که موجب بی هدفی شما و یا موجب افکار و تلقینهای نادرست میشود، بپرهیزید.)- در کلاسهایی که موجب بالا رفتن مهارتهای شما میشود، شرکت کنید؛ مانند کلاس خیاطی، آشپزی، شیرنی پزی، صنایع دستی و ... که همگی اینها علاوه بر بالا بردن مهارتهای شما باعث حس موفقیت در شما نیز میشود و از طرفی موجب دوستیابیهای جدید شما نیز میشود.- تلاش کنید مهارتهای زندگی خود را از طریق؛ مسئولیت پذیری در خانه، بالا بردن آستانه صبر و تحمل در هر شرایطی، بکار بردن تفکر منطقی و عقلانی در شرایط مختلف، مطالعه، ارتقاء مهارتهای هنری، مهارتهای ارتباطی و... بالا ببرید.- فعالیتهای ورزشی فکر شما را مشغول و انرژی شما را تخلیه میکند و از طرفی زمینهای برای پیدا کردن دوستهای جدید نیز فراهم میشود.- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.- با افرادی که نگرش مثبت و پر انرژی هستند، ارتباط برقرار کنید.- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بیشتر کنید؛ زیرا اینگونه ارتباط زمینهای برای موفقیت و آرامش شما در زندگی میشود. همچنین سعی کنید در مورد نحوه و روش زندگی انسانهای بزرگ بیشتر مطالعه کنید، سعی کنید بعضی از رفتار انسانهای بزرگ را بکار گیرید و دقت کنید که راز موفقیت انسانهای بزرگ در زندگی چه بوده است.نکته آخر؛ اینکه تا به حال با هیچ جنس مخالفی دوستی نکردهاید، این یک نکته مثبت برای شما میباشد و از این جهت قابل ارزش است. (مطمئنا دوستی با جنس مخالف نه تنها مشکل را به صورت اصولی حل نمیکند؛ بلکه به مشکلات شما اضافه میشود؛ زیرا نباید از پیامدهای سوء چنین دوستیهایی غافل ماند.)با آرزوی موفقیت
بعضی از راهکارهایی که دوستان مطرح کردهاند، بسیار مناسب بود ولی این نکته را توجه داشته باشیدکه شما قرار نیست صد در صد رضایت مادرشوهرتان را بدست بیاورید. معمولا باید با افراد مشکل همچون مادر شوهر نباید خیلی صمیمی شد و نه خیلی دور؛ بلکه باید تعادلی در روابط شما وجود داشته باشد.از طرفی چون نزدیک دوسال است که ازدواج کردهاید، طبیعی است که خانواده شوهرتان به ویژه مادرشوهرتان، نسبت به شما حساس باشد و سعی در کنترل و تسلط شما داشته باشد ولی توجه کنید که بهبود این رابطه نه با صمیمت شما و نه با دوری شما از ایشان و نه با ایجاد تنش میان شما و ایشان، شکل نمیگیرد؛ بلکه با گذشت زمان و صبر و تدبیر، به تدریج حساسیت مادرشوهرتان نسبت به شما کم رنگ خواهد شد.مطمئنا با گذشت زمان و درگیر شدن ذهنی مادرشوهرتان به سوژهها و اتفاقات دیگر، از حساسیت ایشان نسبت به شما کاسته خواهد شد.ای را به عنوان یک شاخصه داشته باشید که برخی از خانوادهها، در پذیرش یک فرد جدید به کانون خانواده، از انعطاف مناسبی برخوردار هستند، امّا برخیها هم انعطاف کمتری دارند و در قبول و پذیرش فرد جدید مانند عروس یا داماد از خود مقاومت نشان میدهند و این مقاومتها نیز به صورتهای مختلف همچون؛ بیاحترامی، تسلط، پرخاشگری، کم توجهای، قهر کردن، روابط سرد و بی روح خودش را نشان میدهد.بنابراین همانطور که برخی از دوستان هم اشاره کردهاند، اگر ایشان به نیت حرص دادن شما، از جاری شما تعریف میکند، شما هم از ایشان تعریف کنید؛ زیرا با این کار، شما او را خلع سلاح کردهاید.پس با گذشت زمان و صبر و تدبیر میتوان این مشکل را حل کرد و به جالی اینکه ذهن خود را درگیر روابط خود با مادرشوهرتان بکنید، بهتراست سعی کنید روابط خود را با همسرتان بهتر کنید.با آرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.بهتر است در مورد این موضوعاتی که مطرح کردهاید، یکبار دیگر با خواستگارتان در میان بگذارید و به صورت منطقی و با کمال ادب و احترام مواردی که برای شما تاحدودی مبهم هست، مطرح کنید، چه بسا با توضحات ایشان این سوءتفاهمات یا نقاط کور موضوع برای شما مشخص شود.در مورد قلیون کشیدن ایشان باید عرض کنم هرچند که وجهه اجتماعی خوبی ندارد ولی با توجه به اینکه ایشان فرد ورزشکاری هستند، بعید به نظر میآید که این روند یعنی مصرف دخانیات یک روند صعودی داشته باشد. امّا برای شناخت طرف مقابلتان نباید تنها اکتفابه گفتگو کنید بلکه در کنار آن باید در موردشان تحقیقات لازم را هم باید انجام داد.در مورد مراقبت ایشان از مادرشان باید عرض کنم که باتوجه به اینکه پدرگرامیشان شهید شده و کس دیگری هم برای مراقبت از مادرشان وجود ندارد، این کاملا طبیعی است که خودشان وظیفه مراقبت از مادرشان را داشته باشند. از طرفی اگر مادرشان فردی باشد که به دنبال دخالت در امور زندگی فرزندانش باشد و ... چه همسایه فرزندانش باشد و چه نباشد، این دخالتها را انجام خواهد داد، اگر هم مادری باشند که به دور از دخالت، کمک کننده و راهنمای خوبی برای فرزندانشان باشد بازهم دوری یا نزدیکی تاثیر منفی روی زندگی فرزندانش نمیگذارد.بنابراین دوری یا نزدیکی با خانواده شوهر نمیتواند ملاکی برای تضمین زندگی باشد. زیرا اگر خانواده شوهر، افرادی هستند که به دنبال تسلط و دخالت باشند حتی اگر از آنها دور باشید چنین رفتارهایی را انجام خواهند داد.لذا به جای اینکه ذهن خود را درگیر دوری یا نزدیکی مادر ایشان بکنید، سعی کنید در مورد این موضوع فکر نکنید. از طرفی با توجه به توضیحاتی که در مورد شخصیت خواستگارتان دادید، به نظر نمیآید که ایشان تحت تسلط مادر یا خانوادهاش باشد؛ زیرا مولفههای یک مادر تسلط جو و دخالت گر این است که فرزندانی وابسته، غیر مستقل و متزلزلی دارند که به نظر نمیآید خواستگارتان چنین ویژگیهایی را داشته باشد.(البته این نیاز به شناخت از خواستگارتان دارد.)از این رو بهتر است همت و تلاش خود را بگذارید تا ویژگی و شخصیت خواستگارتان را بشناسید، تا بتوانید تصمیم درستی برای زندگی خود بگیرید.در مورد اخلاق و دینداری ایشان نیز میتوانید علاوه بر تحقیقاتی که از ایشان به عمل میآید، با ایشان در موردهمین موضوعات صحبت کنید که چقدر نسبت به مسائل دینی پایبند هستند و اخلاقشان چطوری است، از چه چیزی عصبانی میشوند و نسبت به چه چیزهایی حساس هستند و اعتقاداتشان چگونه است و ...با آرزوی موفقیت
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.از یک طرف از دو شهر متفاوت هستید و همانطور که خودتان هم اشاره کردهاید قصد دور شدن از شهر خود را ندارید و طرف مقابلتان هم که وضعیت کاریش به گونهای است که موقعیت شغلی او در شهر خودش است. همچنین شما شناخت کافی از او و خانوادهاش ندارید و فاصله شهرها، تاحدودی نیز میتواند مانع تحقیقات درست وکافی است.همانطور که خودتان هم اشاره کردهاید، خانواده شما با دوستی مخالفت میکنند و طرح این مسأله نیز باعث مخالفت آنها میشود، از طرفی به این نکته توجه داشته باشید که مسیر دوستی چه از به صورت اینترنتی باشد و چه به صورت دیگر، راهی مطمئن برای انتخاب فرد مناسب جهت ازدواج نیست. زیرا در فرایند دوستی، احساسات و عواطف درگیر میشوند و اجازه شناخت درست و کافی را به همدیگر نمیدهد.لذا به صورت منطقی و به دور از احساسات، در مورد این موضوع فکر کنید و سعی کنید رابطه خود را با دوست اینترنتی خود قطع کنید واسیر احساسات و عواطف نشوید. به نظر میاد که طرف مقابلتان از روی احساسات تصمیم به انتخاب شما کردهاند، پس هر چه زودتر رابطه را قطع کنید تا دچار آسیبهای احتمالی این موضوع نشوید.با آرزوی موفقیت
Páginas