باسلام. و خسته نباشی خدمت شما می خواستم یه توضیحی در مورد آیه 18 سوره زخرف برام بدید آیا این آیه در نکوهش زن است یا نه چیز دیگریست
در نهج البلاغه هم خطبه هایی دیدم که در نکوهش زن هست. بنده به عنوان یک زن می خواستم علت این نکوهش ها را بدونم
------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe+635
با سلام خدمت شما.
آیه 18 سوره زخرف میفرماید: «أَوَمَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ» یعنی: آیا کسی را [شریک خدا قرار داده اند] که در زر و زیور پرورش یافته است و [هنگام] مجادله و بحث بیانش روشن نیست؟»
اگر به آیات بالای اون دقت کنید، در مورد اعتقاد کفار نازل شده است، اونا میگفتن که دختران، فرزندان خداهستن و پسران فرزندان ما؛ لذا خداوند متعال در این آیات، این اندیشه رو نفی میکنه و میگه خداوند هیچ فرزندی نداره و دختر و پسر هر دو مخلوق خدا هستن، سپس میگه شما موجودی که به دنبال زینت هاست و در مقام استدلال، حجت و بیانش ضعیف تره رو به خدا نسبت میدهید.
این آیات اصلا نکوهش نیست، داره دو صفتی که در غالب زنان وجود داره رو بیان میکنه(حالا ممکنه به ندرت زنی پیدا بشه که این صفات رو نداشته باشه، اما غالبا این صفات رو دارن) خوب این صفات کاملا در زنان مشهوده اونا بیشتر از مرد ها به زینت و زیور آرایش کردن و ... علاقه دارن، همچنین در علوم عقلی و استدلالی مثل فلسفه و کلام و عرفان و ... مقداری ضعیف هستن و ذهن زنان بیشتر به سمت کارهای هنری و احساساتی گرایش داره.
لذا اینها نقصی برای زن نیست، بلکه شهید مطهری میگه لازمه خلقت هم همینه، زن و مرد با اختلاف روحیات و عواطفی که با هم دارن در کنار هم قرار میگیرن و کامل میشن. اگه هر دو مثل هم بودن هیچ گاه خانواده شکل نمیگرفت و نمیتونستن زیر یه سقف زندگی کنن.
در رابطه با نهج البلاغه هم که فرمودید باید گفت: برخی از جملات حضرت ناظر به برخی زنان بوده مثل عاشیه همسر پیامبر که جنگ جمل رو به راه انداخت و همچنین ناظر به زنانی بوده که جلوی مردان خود را میگرفتند که در جهاد شرکت نکنن و کلی نیست که به همه زنها سرایت داد.
لذا همه کلمات حضرت رو باید با هم ببینم، در بسیاری از جملات زن رو تایید و تمجید کرده و در رسیدن به مقامات عالیه مساوی مرد دونسته. لذا نمیشه با یه جمله قضاوت کرد.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی:
آنچه شما ازاین اوصاف تلقی کرده اید، نکوهش زن نیست . بلکه از اوصاف و خصائص ممتاز زن به شمار می رود. اوصافی که در نظام احسنی که خداوند تدارک دیده به عنوان پازلی هستند که باید هم اینگونه باشد، که در غیر اینصورت خللی ایجاد می شد.
خصوصیات ویژه زن و مرد هر کدام سر جای خود خوب و موجب این می شود که این دو عنصر مکمل هم باشند.
اگر مرد عنصر خشن است، برا تعادل و تکامل خود نیاز به زندگی با یک عنصر لطیف و احساسی به نام زن است.
اگر زن، عنصر لطیف و زیبا شمرده شده، برای قوت بخشی و ورود به دنیای سختیها نیاز به یک تکیه گاه قوی و مقتدر به نام مرد است.
اگر نگاه شما یک سویه باشد و ملاک کمال را احساس و لطافت بدانید، عنصر مرد را بخاطر خشن بودنش، تنقیص خواهید کرد. همانطور که اگر قدرت و اقتدار را ملاک کمال بدانید، بعد احساسی و لطافت زن را یک نقص تلقی خواهید کرد. و حال اینکه هر دو نگاه اشتباه است. زن و مرد در نظام احسن خداوند به منزله دو بال هستند که هر کدام با دیگری تکمیل می شود نه اینکه هر کدام را بخاطر ویژگی اش تنقیص کرد.
این دو عنصر باید هم اینگونه باشند و الا در کار جهان اخلال پیدا خواهد شد.
به عنوان مثل، فرزند وقتی متولد می شود بی دندان است. آیا این نقص است یا باید گفت کودک باید بی دندان باشد تا به سینه مادر آسیب نزند؟
زن هم عنصر زیبایی است و هم می تواند بر زیبایی خود بیفزاید. و زن برای زن بودن، به این زیبایی نیاز دارد. و نیاز در مورد خداوند صدق نمی کند. (جواب کسانی که برای خدا، فرزند دختر قائل می شوند)
مرد روحیه منطق و اندیشه و استدلالش قوی تر است و زن روحیه لطافت و احساس او! بهمین خاطر گماردن زن در موقعیتهایی که نیاز به تصمیم گیری بر اساس عقل و منطق و ژرفنگری هست نابجاست. همانطور که تکیه بر مرد در موقعیتهایی که به مهربانی و لطافت و احساس و اتخاذ سلیقه های کاری نیاز هست (مثل پرستاری و تربیت فرزند)، نابجاست.
موفق باشید