سوال یکی از کاربران:
سلام اول از همه ممنون که چنین سایتی برای مشاوره راهندازی کردین.نمیدونم مشکلم شاید اونقد بزرگ نباشه ولی تمام اعتماد به نفسمو ازم گرفته بذارید از خودم بگم 24 سالمه لیسانسه روانشناسی هستم تک دختر و پدر و مادرم فرهنگیند حدودا 17 ماه میشه ازدواج کردم البته تو دوران عقدم منو همسرم هر دو در یک روستا زندگی میکنیم شوهرم کارمند و البته وضع مالی خوبی داره وا فردی مذهبی .همه جوره عشقشو بهم نشون داده همیشه دوست داره با هم باشیم از نظر جنسی گرم و رمانتیک همیشه از اینده ای که با هم داریم حرف میزنه همه تلاششو میکنه برای بهتر شدن زندگیمون برای عروسیمون رفت فیش مکه ازاد نفری 4 تومن خرید چون دوست داشتم واسه عروسی بریم مکه اونم همینطور ...خوب این از خصوصیات مثبتش مشکل من با نامزدم اینه که هر از چند گاهی ابته با شوخی بهم باید با چراغ دستی نیگاش کرد چون شوهرم خیلی سفیده و من سبزم و لی قیافم خوبه نو این مدتی که عقد بودیم چن بار به طور متفاوت این حفرو بهم زده که من بعدش خیلی داغون میشم چن بار بهش گفتم خب پس چرا اومدی خاستگاری من البته با تندی بهش میگم باز میگه از تو بهتر کجا پیدا میکرد م تا اینکه این اخر دفعه که منو دید اون روز با ماشین اومد دنبالم وقتی سوار شدم بعد از چن دقیقه بهم میگه تو انگار خونه ما هستی سفیدتری وقتی اینو بهم گفت داغون شدم البته همیشه بهم میگه خشگله من یا از انداممم تعریف میکه ولی من دیگه خیلی حساس شدم بهش گفتم وقتی این حرفارو بهم میزنی نسبت بهت سرد میشم میگه شوخیم نمیشه باهات کرد به مامانم گفتم چند روزه بهش محل نمیذارم تصمیم به طلاق گرفتم خواهشن کمکم کنید ببخشید که طولانی شد.
چقدر ساده حرف طلاق رو میزنید؟؟؟اینجوری رابطتون به یه مو بنده ک!!شوهرتون شوخی میکنن و سر به سرتون میزارن خودشونم ک گفتن...من هم نامزدم خیلی ازین کارا میکنه شما هم میتونید بگید مرد هم مگه اینقدر سفید میشه ندزدنت و بخندید...شوهرتون اینقدر تلاش میکنه برای رابطتون بعد شما میگید طلاق!!!حرفی برای گفتن نمیمونه
سلام ممنون از کمک های خوبتون.راستش من تو این یک سالو نیم چن بار به طلاق فک کردم ولی فقط در حد فک کردن چون حتی تحمل ندارم شوهرم یک لحظه به خانم دیگه فک کنه چه برسه که حالا جدا بشمو بخواد ازدواج کنه
اشتی کردیم البته اون با من قهر نبود اومد پیشم با این همه کم محلی اون زیاد دوست نداره یه بحثو کش بدیم در کل وقتی بها هم سرو سنگیم میشیم خیلی میترسه.. خیلی حرف زدیم با هم منم اون شب حرفایی از روی عصابنیت بهش زدم که خیلی ناراحت شد بهش گفتم خودت میدونی نمی خاستم بهت جواب مثبت بدم از داخل کوچمون تا تمام کسای دیگه کشته مردم بودم راستش پسر همسایمون قبلن خاستگارم بوده والان با خواهر زاده ی شوهرم ازدواج کرده شوهرمم میدونه این قضیررو و احساس میکنم نبست بهش خیلی حساسه و شده یه جور نقطه ضعف شوهرم البته به روش نمیاره ولی من خوب میفهمم از رفتارش خلاصه بعضی اوقات از این نقطعه ضعفش استفاده میکنم
..خب تقصیر خودشه برا چی این حرفارو بهم میزنه که دهن منم باز کنه بعدش اونم دلخور بشه ازم مثلا یه چن وقت پیش ابروهامو رنگ گذاشتم بهش میگم خشگل شدم اونم با ناز بر میگرده. میگه 2در3 بودی حالا3در 2 شدی..خب اینم حرفه.گاهی اوقاتت زبونش خیلی تلخه میسوزونه ادمو .بعضی اوقات خیلی حرفا و بحثامون بچه گانه میسه سر چیزای الکی و بیخود اون شب بهم گفت تو فک میکنی مگه فرشته ای تو هم این حرفارو بهم میگی میگه تو جلب تری ازم
ههه خلاصه فعلن اشتی همیشه همینجوریه هر یک ماه یک بار یا کمتر یه چیزی پیش میاد من قهر میکنم او ناز بکشه باز روز از نو.یه انگشتر خشگلم خرید واسم البته اون شب قولشو داد رفتیم خرید بابت کادو ی تولد از این کارا میکنه هاا ..میگم از 100در 100 70 درصد از اخلاقاشو قبول دارم چیزایی دیگه هم هست ولی فعلن این رفتارش بیشتر رو اعصابم بود...بازم مرسی ک به حرفام گوش دادین خخخخخخیلی خیلی ممنوم فک نمیکردم جوابمو بدبن مرسی از همگی خیلی کمکم کردین
خواهر گرامی! توجه به جمله آخرتون کردم * تصمیم به طلاق* مگه قراره ابتدای زندگی بخاطر این مسایل حرف طلاق رو زد؟
نه به حرف نه به روی کاغذ هیچوقت بخاطر ناتفاهمات اولیه و یا احساسات این دستی مسله طلاق رو پیش نکشید اگر الان صبر و بردباری نداشته باشید در اآینده کوچکترین رفتاری که از ناخوشایند باشه از سوی همسرتو رو مشکل بزرگ جلوه میدید و تنشها موجب میشه به سمت همین طلاق بروید
به مطالب جتاب مصطفی توجه کنید انشالله با توکل به خدا این موضوع رو که یک دلخوری بیش نیست رو از وجودتون خارج کنید
عزیزم اینا به خاطره تک دختر بودنته احتمالا مامان بابات توی تربیتت و محبت بهت زیاده روی کردن که اینطوری شدی ولی توی ازدواج دیگه قضیه فرق میکنه سعی کن یکم ذهنتو پرورش بدی از دخترکوچولوی مامان بودن بیرونش بیاری
تو دانشگاه چی یاد گرفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خداروشکر که با رشتت شاغل نشدی با این روحیه حساس ....چقدر شوهرت دلش خوشه با یه زن بالغ ازدواج کرده
ن
خانوم چه زود سر یه چیز پیش پا افتاده به فکر طلاق افتادین و دلسرد شدین؟!!!خوب از رو دوست داشتن باهاتون شوخی میکنه .منم همینجورم ولی خانوم هم شوخی منو جواب میده و سر به سر هم میذاریم اتفاقا شدیدا هم رفاقت بینمونو افزایش داده و اصلا از اینجور شوخیا ناراحت نمیشیم خیلیم با هم صمیمی تر شدیم.ولی اگه واقعا ناراحتتون میکنه خوب چاره ش که طلاق نیست؟!!اخه سر چی؟!!!!!!!!!!!من که نمیفهمم!!!خوب دو تا ادم عاقل و بالغین بشینین بگین اقامن از این شوخیا خوشم نمیاد اینجوری ازت سرد میشم اگه میخوای مشکلی پیش نیاد دیگه تکرار نکن.اگه گفتن نمیشه شوخی کرد باهات بگین چرا شوخی خوبه ولی رو اینجور چیزا من حساسم نمیخوام بشنوم.دیگه طلاق نداره مخصوصا که شوهر خوبی هم دارین.برین به زندگیتون برسین و خودتونم یه ذره ظریتتون رو بالا ببرین همین که به طلاق فکر کردین معلومه تا حدی مشکل از خودتونم هست که زودرنجین .برین ببینین مردم سر چه مشکلاتی هنوز به پای هم موندن شما سر این چیزا میخواین طلاق بگیرین؟اولا اینقدر حساس نباشین دوما منطقی حرف بزنین با شوهرتون.اخه خواهرم طلاق؟!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
با سلام ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده‌اید، تشکر میکنم.
معمولا اوایل ازدواج، به دلیل نداشتن تجربه و شناخت کم طرفین از همدیگر، چه بسا طرفین باعث مشکلاتی برای هم بشوند که با صبر و تحمل و ندبیر می‌توان این تنشها را به حداقل رساند و درنتیجه می‌توان زندگی را رضایت بخش کرد.
اینکه همسر شما گاه به گاه حرفی می‌زند که موجب آزار شما می‌شود، این را به حساب شوخی کردن او بگذارید و نسبت به این موضوع حساسیت نشان ندهید که حساسیت شما نسبت به این موضوع چه بسا حساسیت او را به دنبال داشته باشد و اثر سوئی در رفتار او ایحاد کند.
اگر این موضوع موجب ناراحتی زیاد شما می‌شود، بهتر است برای در میان گذاشتن این موضوع سعی کنید در یک فضای آرام و بدون هر گونه تنشی، در مورد این مسأله با همسرتان گفتگو کنید. مسلما گفتگو و طرح این مسئله با همسرتان، بهترین راهکار برای رفع مشکل با همسرتان است.
- بهترین شیوه اثر گذاری یک زن بر همسرش، استفاده از قدرت عاطفی فوق العاده‌ای است که خداوند به زنان بخشیده است؛ مثلا شما می‌توانید به مناسبت روز تولد، سالگرد ازدواج، اعیاد، هدیه‌ای برای او بگیرید و نامه‌ای همراه با ابراز احساسات برای او بنویسید و بعد در آن نامه بنویسید که اگر فلان نقایص را نداشتی، علاقه شما به او بیشتر و زندگی شما شیرین تر می‌شد.
- اگر از رفتار یا سخن او ناراحت شدید، به او نگویید که «تو مرا ناراحت کردی» بلکه به او بگویید؛ از این رفتار یا حرفت ناراحت شدم. بعد از آن به او بفهمانید که برای او ارزش بالایی قائل هستید و او را قبول دارید؛ برای اینکه این کار شما موجب سوءتفاهم برای همسرتان نشود.
همچنین سعی کنید آستانه صبر و تحمل خودتان را هم ارتقاء دهید.
بهتر است تا می‌توانید نسبت به این موضوع حساسیت نشان ندهید، مطمئن باشید با بی تفاوت نشان دادن و تغییر دادن بحث، رفته رفته و به تدریج همسرتان از بکار بردن اینگونه شوخی‌ها اجتناب خواهد کرد.
با آرزوی موفقیت
مرحبا
سلام
خانم محترم سوال کننده یعنی چی با یه حرف شوهرتون بحث طلاق رو مطرح میکنید؟؟؟؟
میتونید خیلی جدی این دفعه که شوخی کرد بهش تذکر بدید یا تو موقع خلوتتون که باید براش ناز کنید این مساله رو بگید و ازش بخواید دیگه از این شوخی ها نکنه یا میتونی به صورت نامه یا ایمیل ناراحتی تون رو به گوشش برسونید.روش دیگه اینه که شما هم با شوخی میتونید ضعف های همسرتون رو بگید و بهش بفهمونید که این طور شوخی ها درست نیست.
باید بگم این رفتار بعضی مردها شاید در نظر خودشون هیچی نباشه ولی برای ما خانم ها خیلی مهمه .همسر منم گاهی از این شوخی ها ولی از مدل دیگه اش میکنه و منم ناراحت میشم اما وقتی یاد تعریف و تمجید هاش می افتم دلم آروم میشه.
در ضمن بعد از مدتی قیافه تون برای همسرتون عادی میشه سعی کنید جذابیت های دیگتون رو زیاد کنید و تو رابطه باهاش کم نذارید تا حسابی مجنونتون بشه.
سلام
خانم محترم سوال کننده یعنی چی با یه حرف شوهرتون بحث طلاق رو مطرح میکنید؟؟؟؟
میتونید خیلی جدی این دفعه که شوخی کرد بهش تذکر بدید یا تو موقع خلوتتون که باید براش ناز کنید این مساله رو بگید و ازش بخواید دیگه از این شوخی ها نکنه یا میتونی به صورت نامه یا ایمیل ناراحتی تون رو به گوشش برسونید.روش دیگه اینه که شما هم با شوخی میتونید ضعف های همسرتون رو بگید و بهش بفهمونید که این طور شوخی ها درست نیست.
باید بگم این رفتار بعضی مردها شاید در نظر خودشون هیچی نباشه ولی برای ما خانم ها خیلی مهمه .همسر منم گاهی از این شوخی ها ولی از مدل دیگه اش میکنه و منم ناراحت میشم اما وقتی یاد تعریف و تمجید هاش می افتم دلم آروم میشه.
در ضمن بعد از مدتی قیافه تون برای همسرتون عادی میشه سعی کنید جذابیت های دیگتون رو زیاد کنید و تو رابطه باهاش کم نذارید تا حسابی مجنونتون بشه.
سلام و التماس دعا.
ابجی زندگیتو به این راحتی میخوای فنا کنی..
لطفا بقیه نامه های کاربران رو بخون...اونوقت میفهمی مشکلت خیلی کم رنگتره...
عزیزم کرم روشن کننده هیمالیا رنگ پوست رو خیلی روشن میکنه یکی از دوستام میزد واقعا دیدم چقد تاثیر داره و روی ذات پوست اثر داره.
عزیز ذلم از فحاشی و اعتیاد و خیانت و ... بدتره که نیست قدر خوبیهاشو بدون و باسکوت متوجهش کن ناراحت شدی دیگه بهش نگو ابجی
سلام خدمت سوال کننده گرامی ...
بهتره که هر دو تون یه خورده مطالب درمورد جنس همدیگه بخونید تا بتونید بهتر و راحت تر با هم صحبت کنید و روابطتون بهتر بشه .....کتاب های روانشناسی در مورد مرد ها و زن ها رو هر دوتون بخونید تا این چیزا بیشتر واستون قابل هضم باشه ....
این شوخی ها و شوخی های دیگه رو خیلی اقایون انجام میدن و اینجور که مشخص هست همسرتون خیلی رک هست که اینا رو میگه و باید به این چیزا قبل از ازدواج دقت میکردید نه الان .....کسی که ازدواج میکنه دیگه نباید به فکر طلاق و این چیزا باشه چون قول داده که یه عمر با همسرش زندگی کنه تحت هر شرایطی ....و هیچ نباید ادم بزنه زیر قولش
و در ضمن این موضوع چیزی نیست که بخواید به طلاق فکر کنید بابا یه خورده جنبه داشته باشید ....اگه الان با دو تا شوخی انقد پشت همدیگه رو قرار باشه خالی کنید اینده میخاید چیکار کنید ؟؟؟ با دوتا مشکل که دیگه هیچی .....
شما میتونی خیلی ساده با همسرت راجع به این موضوع صحبت کنی شاید خودش هم خیلی متوجه نباشه که انقد شما ناراحت میشید ....چرا حرفای دلتون رو صریح و رک به همسرتون نمیزنید ؟؟؟ انقد با اشاره حرفاتون رو نزنید که بعدا قضاوت های بیجا داشته باشید ....وقتی ایشون انقد رک شوخی میکنه خب شما هم از خودش رک تر یا باهاش شوخی کن و بگو از من بهتر کی بود که بخاد تو رو تحمل کنه ؟؟؟ یه همچین چیزی بگو یا بهش بگو از این شوخی ها نکن ...خیلی رک !!
تا وقتی نتونید حرفای دلتون رو به همدیگه بزنید در واقع هنوز با هم محرم نشدید ....پس بهتره که یه خورده تو روابطتون تجدید نظر کنید و باهم راحت باشید .....باید ایشونو محرم خودتون بدونید و پیشش احساس راحتی کنید!!!
یاحق
مرحبا آموختم
سلام دوست عزیز
اول بگم که شما لیسانس روانشناسی هستین ما چی بگیم؟؟؟
خودتون بهتر میدونین که شوخی آقایون یکم با خانومها فرق داره و از اینکه سر به سر خانم بزارن خوششون میاد و فکر نمیکنن چنان تاثیری داشته باشه.پس شما هم مثل خودش باهاش شوخی کن تا اولا حساب کار بیاد دستش ثانیا خودتون هم بدل نگیرین و براتون عادی بشه
من خودم شوخی زیاد میکنم ولی با اهلش و اگر ببینم یه نفر شوخی مسخره ای کرد بدون اینکه با هم صمیمی باشیم و یا خواست اذیتم کنه شوخی باهاش میکنم که تا عمر داره فراموش نکنه و حدشو بدونه.البته این نظر من بود
نه زن و نه مرد نباید از ظاهر هم ایراد بگیرن. چون اولا این آدم با همین قیافه ازدواج کرده بوده و دلیلی نداره که بعد ازدواج ظاهر همسر مورد انتقاد قرار بگیره حتی به شوخی؛ ثانیا ظاهر رو نمیشه تغییر داد و تمسخر ظاهر اون هم توسط همسر که نزدیک ترین فرد زندگی هرکسیه آزار دهنده هست.
شما که بهش گفتی خوشت نمیاد این حرفو بزنه و به رخت بکشه پس از این به بعد کافیه وقتی این اشنباه رو تکرار کرد دیگه به زبون نیاریش و فقط ناراحت شی جوری که چهرت نشون بده دلخوری و سکوت کن تا به اشتباهش فکر کنه.
این مسئله اصلا به سفیدی و سیاهی نیست. کسی که بخواد مسخره کنه از هر چیز بی معنی ای برای تمسخر استفاده میکنه. این رفتار ماست که باعث میشه دیگران احتراممون رو حفظ کنن و به خودشون اجازه تمسخر کردن ما رو ندن.
طلاق که مشکلی رو حل نمیکنه. قهر کامل هم در دراز مدت بی اثر میشه و باعث تغییر نمیشه. به مادرتون بدون اینکه توضیحی بدی بگو مشکلی نیست و حله.
خوشی زده زیر دلت! همین!
خبر نداری مردم با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند و بازم حرفی از طلاق نمیزنند.تو روستا زندگی میکنی ولی فکرتو به اندازه ی روستا کوچیک نگه ندار، افق نگاهتو گسترده کن. آدم سر هر مسئله ای اسم طلاق به زبون نمیاره.
سلام
منم با نظر سوگند موافقم.اول باهاش صحبت کن و بگو حتی شوخی این حرف هم شمارو آزار میده.شما که خودتون روانشناسین و نباید اینقدر حرف دیگران رو شما تاثیر بذاره.شما این تفکر رو داشته باش که هرچی که هستی باهر خوبی و بدی خدا شما رو خلق کرده و همه این اتفاق نظر رو داریم که خدا اگه چیزی به کسی نداده در عوض چیزای دیگه ای بهش داده که جای نداشته هاشو پر میکنه.
تازشم سبزه ها خیلی هم قیافه شون بانمکه.این همه مردم پول خرج میکنن میرن برنزه میکنن شما که این موهبت الهی رو داری چرا ناشکری میکنی؟
سلام،
من راه خاصي به نظرم نمياد، چون راهكار ها زياد هستن
فقط ميگم كه اگر چه اين حرف شايد روي خانم ها تاثير گذار تر هست اما واقعا مسئله اي در اندازه ي طلاق نيست،مخصوصا كه فقط اشاره به يك نقطه هست.
اگر واقعا همسرتون مذهبي هست مي تونيد در شرايط مناسب از احاديث مرتبط با شوخي كردن با خانم ها يا اگر پيدا نكرديد از نظر روانشناسان و مشاوران خانواده در اين زمينه استفاده كنيد.
من خودم درباره اين كه نبايد با همسر مخصوصا خانم ها، شوخي كرد مطالبي در كتاب نميدونم حديث يا روانشناسي خوندم.
حديث جالبي هم به ذهنم رسيد كه پيامبر با اين مضمون فرموده اند ، اگر كسي را دوست داريد با او شوخي نكنيد.
البته اگر حديث واقعا كلام پيامبر باشد ، فكر مي كنم منظور از شوخي همون شوخي در باره ي ويژگي هاي خود فرد مثل ظاهر و رفتار و غيره هست. و الا خود شوخي و خنده در خانواده باعث دوام و موفقيت در خانواده هست.
هيچ وقت به طور مستقيم حتي الـكي قصد طلاق را به همسرتون نگيد ، فقط از همين روش هاي روانشناسي مثل بي توجهي جزئي كه فرموديد، استفاده كنيد. اصلا مشكل حادي نيست ، البته امكان داره در صورت برخورد نادرست يا بي توجهي در آينده گسترش پيدا كنه.
بنابر اين اول يك سرچ و تحقيق كامل بكنيد و خوب به طرز رفتار و نكاتي كه مي خواهيد بگيد رو بررسي و مرور كنيد ، تا ان شاالله موفق بشيد.
التماس دعا
خودتون میگید مشکلتون شاید بزرگ نباشه، به خاطر این مساله میخواین ازش جدا بشین؟ یه بار بدون اینکه این حرف رو بهت بگه بشینید باهاش صحبت کنید، بگید واقعا شوخی میکنه یا نه؟ و بهش بگید این حرف واقعا ناراحتت میکنه، بهش بگین اگه واقعا از زندگی با شما راضیه و ظاهرتون هم دوست داره با این حرفا آزارتون نده، این حرفا رو با خوبی بهش بگین نه دعوا، ایشالله مشکلتون حل میشه، ولی واقعا به نظرم مشکلی نیست که این همه بزرگش کردین، مامان منم خیلی موقع ها به پدرم که خیلی سبزه است به شوخی میگه روز خواستگاری فلان لباس رو پوشیده بود نفهمیدم این همه سیاهه و واقعا اینو برای شوخی میگه، چون میدونم مامانم اصلا ظاهر آدمها براش مهم نیست، بابام هم میخنده به این حرف و اصلا تا حالا حساسیت نشون نداده، بهتره شما هم بدونید شاید واقعا شوهرتون این حرفو برای شوخی میگه و قصدی نداشته باشه