آیه 18

20:18 - 1397/02/29

سوره الرعد (13): آیه 18

اشاره

لِلَّذِینَ اِسْتَجٰابُوا لِرَبِّهِمُ اَلْحُسْنیٰ وَ اَلَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مٰا فِی اَلْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ أُولٰئِکَ لَهُمْ سُوءُ اَلْحِسٰابِ وَ مَأْوٰاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ اَلْمِهٰادُ (18)

ترجمه:

18-برای آنها که اجابت دعوت پروردگارشان را کردند(سرانجام و پاداش و)نتیجه نیک است،و آنها که اجابت دعوت او را نکردند(آن چنان در وحشت عذاب الهی فرو می روند که)اگر تمام آنچه روی زمین است،و همانندش،از آن آنها باشد همگی را برای رهایی از عذاب می دهند(ولی از آنها پذیرفته نخواهد شد) برای آنها حساب بدی است و جایگاهشان جهنم و چه بد جایگاهی است!

تفسیر:

آنها که دعوت حق را اجابت کردند.

پس از بیان چهره حق و باطل در ضمن یک مثال رسا و بلیغ در آیات گذشته، در اینجا اشاره به سرنوشت کسانی می شود که دعوت حق را اجابت کردند و به آن گرویدند و هم کسانی که از حق روگردان شده،به باطل روی آوردند.

نخست می گوید:"برای کسانی که اجابت دعوت پروردگارشان کردند، پاداش نیک و نتیجه سودمند و عاقبت محمود است"( لِلَّذِینَ اسْتَجٰابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنیٰ ) "حسنی"(نیکی)معنی وسیعی دارد که هر خیر و سعادتی را شامل می شود، از خصلتهای نیک و فضائل اخلاقی گرفته تا زندگی اجتماعی پاک و پاکیزه و پیروزی بر دشمن و بهشت جاودان.

سپس می افزاید"و آنها که اجابت این دعوت پروردگار را نکردند، سرنوشتشان بقدری شوم و رقت بارست که اگر تمام روی زمین و حتی همانندش مال آنها باشد حاضرند همه اینها را برای نجات از آن سرنوشت شوم بدهند"و تازه از آنها پذیرفته نخواهد شد( وَ الَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مٰا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ ).

برای ترسیم عظمت عذاب و کیفر آنها،تعبیری از این رساتر نمی شود که یک انسان مالک همه روی زمین،بلکه دو برابر آن باشد،و همه را بدهد تا خود را رهایی بخشد،و سودی نداشته باشد.

این جمله در حقیقت اشاره به این است که آخرین آرزوی یک انسان که برتر از آن تصور نمی شود،این است که مالک تمام روی زمین شود،ولی شدت مجازات ستمگران و مخالفان دعوت حق در آن حد و پایه است که حاضرند این آخرین هدف دنیوی بلکه برتر و بالاتر از آن را هم فدا کنند و آزاد شوند، و تازه به فرض که از آنها پذیرفته می شد تنها نجات از عذاب بود اما از پاداشهای فوق العاده عظیم اجابت کنندگان دعوت حق خبری نبود.

و از اینجا روشن می شود که تعبیر وَ مِثْلَهُ مَعَهُ تنها به این معنی نیست که همانند مجموع کره زمین را بر آن بیفزاید بلکه منظور آن است که هر قدر بیش از آن هم مالک باشند حاضرند برای رهایی خود بدهند،دلیل آن هم روشن است چرا که انسان همه چیز را برای خودش می خواهد هنگامی که خودش غرق عذاب باشد،مالکیت همه دنیا برای او چه سودی دارد؟ و به دنبال این بدبختی(عدم پذیرش همه آنچه در زمین است در برابر نجات او)اشاره به بدبختی دیگر آنها کرده می گوید؟"آنها دارای حساب سخت و بدی هستند"( أُولٰئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسٰابِ ).

در اینکه منظور از سوء الحساب چیست؟مفسران تعبیرات گوناگونی دارند،بعضی معتقدند که منظور حساب دقیق و بدون کمترین گذشت است،زیرا سوء الحساب به معنی ظلم و ستم درباره خداوند عادل هیچ مفهومی ندارد.

حدیثی که از امام صادق ع نقل شده نیز این تفسیر را تایید می کند،در این حدیث می خوانیم که امام به یکی از یاران خود فرمود:چرا فلان کس از تو شکایت دارد؟عرض کرد:شکایتش به خاطر این است که من حقم را تا آخر از او گرفتم،هنگامی که امام این سخن را شنید به حالت غضبناک نشست،سپس فرمود:

کانک اذ استقصیت حقک لم تسئ ا رأیت ما حکی اللّٰه عز و جل: وَ یَخٰافُونَ سُوءَ الْحِسٰابِ ،ا تراهم یخافون اللّٰه ان یجور علیهم لا و اللّٰه ما خافوا الا الاستقصاء فسماه اللّٰه عز و جل سوء الحساب فمن استقصی فقد اسائه:

"گویا گمان می کنی اگر تا آخرین مرحله حقت را بگیری بدی نکردی،این چنین نیست،آیا سخن خدا را ندیده ای که می فرماید: وَ یَخٰافُونَ سُوءَ الْحِسٰابِ (بدکاران از بدی حساب می ترسند)آیا تو فکر می کنی که آنها از این می ترسند که خدا بر آنها ستم کند؟نه به خدا سوگند،آنها از این می ترسند که خدا حساب آنها را دقیقا و تا آخرین مرحله برسد،خداوند نام این را سوء حساب نهاده است و بنا بر این هر کسی زیاد دقت و سختگیری در کشیدن حساب بکند بد حسابی کرده است" (1).

بعضی دیگر گفته اند که منظور از"سوء الحساب"آنست که محاسبه آنها توام با سرزنش و توبیخ و مانند آن است،که علاوه بر وحشت از اصل حساب آنها را رنج می دهد.

بعضی دیگر نیز گفته اند منظور از"سوء الحساب"،سوء الجزاء است،این یعنی پاداش بدی برای آنهاست،این درست به آن میماند که می گوئیم فلان کس حسابش پاک است و یا فلان کس حسابش تیره و تاریک است،یعنی نتیجه حساب آنها خوب یا بد است،و یا اینکه می گوئیم"حساب فلان کس را کف دست او بگذار!"، یعنی بر طبق کارش مجازاتش کن.


 1) تفسیر برهان جلد 2 صفحه 288(گر چه این حدیث در تفسیر آیه 21 این سوره آمده است،ولی روشن است که کلمه سوء الحساب را بطور کلی و در همه جا معنی می کند).

این تفسیرهای سه گانه در عین حال با همدیگر منافاتی هم ندارند،و ممکن است همه آنها از آیه استفاده شود،یعنی اینگونه اشخاص هم محاسبه سخت و دقیقی را پس می دهند،و هم در حال محاسبه مورد توبیخ و سرزنش قرار می گیرند و هم کیفر آنها بعد از حساب بدون کم و کاست به آنان داده می شود.

در پایان آیه به سومین مجازات و یا نتیجه نهایی مجازات آنان اشاره کرده می فرماید:جایگاه آنان دوزخ و چه بد جایگاهی است؟( وَ مَأْوٰاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهٰادُ ).

"مهاد"در اصل از ماده مهد به معنی آماده و مهیا کردن است و به معنی بستر،که انسان به هنگام استراحت و آرامش از آن استفاده می کند،نیز آمده است،چرا که آن را آماده و مهیا برای استراحت کردن می سازد،ذکر این کلمه اشاره به آن است که اینگونه طغیانگران به جای اینکه در بستر استراحت بیارمند باید روی شعله های آتش سوزان قرار گیرند!.

***

نکته:

از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود که مردم در قیامت به دو گروه تقسیم می شوند،گروهی هستند که خداوند حساب آنها را به آسانی و سهولت رسیدگی می کند و هیچگونه سختگیری در موردشان نخواهد کرد فَأَمّٰا مَنْ أُوتِیَ کِتٰابَهُ بِیَمِینِهِ فَسَوْفَ یُحٰاسَبُ حِسٰاباً یَسِیراً (سوره انشقاق-8) و به عکس کسانی هستند که با"شدت"به حساب آنها رسیدگی می شود و ذره و مثقال آن مورد دقت قرار می گیرد چنان که در باره بعضی از بلاد که مردم آن سرکش و گنهکار بودند می فرماید فَحٰاسَبْنٰاهٰا حِسٰاباً شَدِیداً وَ عَذَّبْنٰاهٰا عَذٰاباً نُکْراً (طلاق-8)و یا در آیه مورد بحث که تعبیر به"سوء الحساب"شده.

این به خاطر آن است که عده ای در زندگی دنیا و رسیدگی به حساب دیگران فوق العاده سختگیرند و به اصطلاح مو را از ماست می کشند،سعی دارند حق خود را تا آخرین دینار به هر قیمتی شده بگیرند،و به هنگامی که خطایی از دیگری سر زده،تا آخرین حد ممکن او را مجازات کنند،اینها کسانی هستند که در زندگی کمترین گذشت،حتی در مورد زن و فرزند و برادر و دوستان ندارند، و از آنجا که زندگی جهان دیگر بازتاب و انعکاس از زندگی این جهان است، خداوند نیز در حساب آنها چنان سختگیری می کند که باید در برابر هر کاری که کرده اند جوابگو باشند بی آنکه کمترین گذشتی درباره آنها شود.

اما به عکس کسانی هستند آسانگیر و پر گذشت و بزرگوار،مخصوصا به هنگامی که در برابر دوست و آشنا و یا کسانی که بر آنها حق دارند و یا افراد ضعیف قرار می گیرند،آن قدر بزرگوارند که سعی می کنند در بسیاری از موارد خود را به تغافل زنند و گناهان بعضی را نادیده بگیرند،البته گناهانی که نسبت به آنها جنبه شخصی دارد،خداوند در مورد این گونه اشخاص آسان می گیرد و آنها را مشمول عفو بی پایان و رحمت وسیع خود قرار می دهد،و با حساب یسیر و آسان آنها را محاسبه می کند و این درسی است بزرگ برای همه انسانها مخصوصا کسانی که مصدر کاری هستند و با گروه زیادی سر و کار دارند.

برچسب‌ها: