آیات 33 تا 34

16:42 - 1397/02/30

سوره الرعد (13): آیات 33 تا 34

اشاره

أَ فَمَنْ هُوَ قٰائِمٌ عَلیٰ کُلِّ نَفْسٍ بِمٰا کَسَبَتْ وَ جَعَلُوا لِلّٰهِ شُرَکٰاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمٰا لاٰ یَعْلَمُ فِی اَلْأَرْضِ أَمْ بِظٰاهِرٍ مِنَ اَلْقَوْلِ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ اَلسَّبِیلِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اَللّٰهُ فَمٰا لَهُ مِنْ هٰادٍ (33) لَهُمْ عَذٰابٌ فِی اَلْحَیٰاهِ اَلدُّنْیٰا وَ لَعَذٰابُ اَلْآخِرَهِ أَشَقُّ وَ مٰا لَهُمْ مِنَ اَللّٰهِ مِنْ وٰاقٍ (34)

ترجمه:

33-آیا کسی که بالای سر همه ایستاده(و حافظ و نگهبان و مراقب همه است)و اعمال همه را می بیند(همچون کسی است که هیچیک از این صفات را ندارد)آنان برای خدا شریکانی قرار دادند،بگو آنها را نام ببرید!آیا به او چیزی را خبر می دهید که از وجود آن در روی زمین بیخبر است؟یا سخنان ظاهری(و تو خالی)می گوئید، (نه،شریکی برای خدا وجود ندارد)بلکه در نظر کافران دروغهایشان زینت داده شده(و بر اثر ناپاکی درون،چنین می پندارند که واقعیتی دارد)و آنها از راه(خدا) بازداشته شده اند و هر کس را خدا گمراه کند راهنمایی نخواهد داشت.

34-برای آنها عذاب(دردناکی)در دنیاست،و عذاب آخرت سختتر است،و در برابر خدا هیچ کس نمی تواند آنها را نگه دارد.

تفسیر:

چگونه خدا را با بتها قرین می سازید؟!

در این آیات بار دیگر به بحث در باره توحید و شرک باز می گردد و مردم را با این دلیل روشن مخاطب می سازد که"آیا کسی که حافظ همه چیز در پهنه جهان هستی است و همه را زیر پوشش تدبیر خود قرار داده و از اعمال همه کس آگاه و با خبر است،همچون کسی است که هیچیک از این صفات در او نیست"؟!( أَ فَمَنْ هُوَ قٰائِمٌ عَلیٰ کُلِّ نَفْسٍ بِمٰا کَسَبَتْ ) (1).

در حقیقت جمله فوق به وضوح می گوید احاطه او چنان است که گویی خداوند بالای سر همه ایستاده،آنچه را که انجام می دهند می بیند و می داند و حساب می کشد و پاداش و کیفر می دهد و تدبیر و تصرف می کند،بنا بر این کلمه"قائم"معنی وسیعی دارد که همه این امور را شامل می شود گرچه گروهی از مفسران،هر یک آن را در یک بعد خلاصه کرده اند.

سپس به عنوان تکمیل بحث گذشته و مقدمه ای برای بحث آینده می فرماید:

"آنها برای خدا شریکهایی قرار دادند"( وَ جَعَلُوا لِلّٰهِ شُرَکٰاءَ ).

بلا فاصله از چند طریق به آنها پاسخ می دهد.

نخست می گوید:"این شریکها را نام ببرید"( قُلْ سَمُّوهُمْ ).

منظور از نام بردن یا این است که آنها حتی بی ارزشتر از آن هستند که نام و نشانی داشته باشند،یعنی چگونه یک عده موجودات بی نام و نشان و بی ارزش را در ردیف پروردگار قادر متعال قرار می دهید؟ و یا اینکه منظور این است،صفات آنها را بیان کنید ببینیم آیا شایسته عبودیت هستند،در باره اللّٰه می گوئیم او خالق،رازق،حیاتبخش،عالم و قادر و بزرگ است،آیا این صفات را می توانید در مورد بتها به کار برید،یا به عکس اگر بخواهیم از آنها نام ببریم باید بگوئیم بتهایی از سنگ و چوب و بی حرکت،


 1) در حقیقت جمله فوق مشتمل بر مبتدا است و خبر آن محذوف می باشد،در تقدیر چنین بوده"ا فمن هو قائم علی کل نفس بما کسبت کمن لیس کذلک"یعنی آیا کسی که دارای این صفت است همچون کسی است که فاقد آن است.

فاقد عقل و شعور،نیازمند به عبادت کننده گان خود و خلاصه فاقد همه چیز!، این دو را چگونه می توان همسان قرار داد؟آیا این شرم آور نیست؟ و یا اینکه منظور آنست که کارهای آنها را بر شمرید،آیا تا کنون زیانی به کسی رسانیده اند و یا سود و منفعتی؟مشکلی را گشوده اند یا گرهی در کار کسی زده اند؟با این حال کدام عقل اجازه می دهد که آنها را در ردیف خدایی قرار دهند که همه برکات و نعمتها و سود و زیانها و پاداش و کیفرها از او است.

البته هیچ مانعی ندارد که همه این معانی در جمله سموهم(آنها را نام ببرید)جمع باشد!.

دوم اینکه چگونه چنین شریکی وجود دارد در حالی که خداوند که به پندار شما شریک آنهاست از وجودشان هیچگونه اطلاعی ندارد با اینکه علمش همه جهان را در برگرفته"آیا به او خبر می دهید از چیزی که وجود آن را در زمین نمیداند" ( أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمٰا لاٰ یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ ).

این تعبیر در حقیقت بهترین راه برای کوبیدن سخن واهی طرف است، و به این میماند که شخصی به شما می گوید دیشب فلان کس در خانه تو میهمان بوده است و شما در پاسخ می گوئید تو از میهمانی خبر می دهی که من از آن بی اطلاعم!، یعنی آیا ممکن است کسی میهمان من باشد و من بی خبر و تو از آن آگاه باشی؟ سوم اینکه:خود شما هم در واقع در دل،ایمان به چنین چیزی ندارید، "تنها به یک سخن ظاهری تو خالی که در آن هیچ مفهوم صحیحی نهفته نیست قناعت کرده اید"( أَمْ بِظٰاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ ).

به همین دلیل این مشرکان هنگامی که در تنگناهای سخت زندگی قرار می گیرند به سراغ"اللّٰه"می روند چرا که در دل می دانند کاری از بتها ساخته نیست، همانگونه که خداوند حال آنها را به هنگامی که سوار کشتی می شوند و طوفان سخت آنها را احاطه می کند و تنها به خدا رو می آورند در آیه 65 سوره عنکبوت بیان فرموده است.

چهارم اینکه:این مشرکان درک صحیح و درستی ندارند،و چون پیرو هوی و هوس و تقلیدهای کورکورانه اند،قادر به قضاوت عاقلانه و صحیح نیستند،و به همین دلیل به این گمراهی و ضلالت کشیده شده اند،"اینها مکر و توطئه هایشان در برابر پیامبر ص و مؤمنان و دروغ و تهمت و تزویرها در نظرشان(به خاطر ناپاکی درون) زینت داده شده است"،تا جایی که این موجودات بی ارزش و بی نام و نشان را شریک خدا دانسته اند( بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ ).

"و کسی را که خدا گمراه سازد،هیچکس توانایی هدایت او را نخواهد داشت" ( وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّٰهُ فَمٰا لَهُ مِنْ هٰادٍ ).

بارها گفته ایم این ضلالت به معنی اجبار نیست،و مساله دل بخواهی و بی حساب نمی باشد،بلکه اضلال الهی به معنی عکس العمل کارهای نادرست و غلط خود انسان است که او را به گمراهیها می کشاند،و از آنجا که این خاصیت را خدا در این گونه اعمال قرار داده،به خدا نسبت داده می شود.

*** و در آخرین آیه مورد بحث به مجازاتهای دردناک آنها در دنیا و آخرت که طبعا شامل شکست و ناکامی و سیه روزی و آبروریزی و غیر آن می شود،اشاره کرده چنین می گوید:"برای آنها در زندگی دنیا مجازاتی است و مجازات آخرت سختتر و شدیدتر است"( لَهُمْ عَذٰابٌ فِی الْحَیٰاهِ الدُّنْیٰا وَ لَعَذٰابُ الْآخِرَهِ أَشَقُّ ).

چرا که دائمی و همیشگی و جسمانی و روحانی و توأم با انواع ناراحتیها است:

و اگر گمان کنند راه فرار و وسیله دفاعی در برابر آن دارند،سخت در اشتباهند چرا که"هیچ چیز در برابر خداوند نمی تواند از آنها دفاع کند"( وَ مٰا لَهُمْ مِنَ اللّٰهِ مِنْ وٰاقٍ ).

برچسب‌ها: