آیات 1 تا 3

22:33 - 1397/02/30

سوره إبراهیم (14): آیات 1 تا 3

اشاره

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِlt;br/gt;الر کِتٰابٌ أَنْزَلْنٰاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ اَلنّٰاسَ مِنَ اَلظُّلُمٰاتِ إِلَی اَلنُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلیٰ صِرٰاطِ اَلْعَزِیزِ اَلْحَمِیدِ (1) اَللّٰهِ اَلَّذِی لَهُ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ وَیْلٌ لِلْکٰافِرِینَ مِنْ عَذٰابٍ شَدِیدٍ (2) اَلَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ اَلْحَیٰاهَ اَلدُّنْیٰا عَلَی اَلْآخِرَهِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ یَبْغُونَهٰا عِوَجاً أُولٰئِکَ فِی ضَلاٰلٍ بَعِیدٍ (3)

ترجمه:

بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-الر-این کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیهای(شرک و ظلم و طغیان)به سوی روشنایی(ایمان و عدل و صلح)به فرمان پروردگارشان درآوری،به سوی راه خداوند عزیز و حمید.

2-همان خدایی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن او است،وای بر کافران از مجازات شدید.

3-همانها که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند و(مردم را)از راه اللّٰه باز می دارند و می خواهند راه حق را منحرف سازند آنها در گمراهی دوری هستند!

تفسیر:

بیرون آمدن از ظلمتها به نور!

این سوره همانند بعضی دیگر از سوره های قرآن با حروف مقطعه( الر ) شروع شده است که تفسیر آن را در آغاز سوره های بقره،آل عمران،و اعراف بیان کردیم،و نکته ای که تذکر آن را در اینجا لازم می دانیم این است که از 29 مورد از سوره های قرآن که با حروف مقطعه آغاز شده است درست در 24 مورد از آنها بلافاصله سخن از قرآن مجید به میان آمده است که نشان می دهد پیوندی میان این دو یعنی حروف مقطعه و قرآن برقرار است،و ممکن است این پیوند همان باشد که در آغاز سوره بقره گفتیم،خداوند می خواهد با این بیان روشن کند که این کتاب بزرگ آسمانی با این محتوای پر عظمت که رهبری همه انسانها را به عهده دارد از مواد ساده ای به نام"حروف الفبا"تشکیل یافته و این نشانه اهمیت این اعجاز است،که برترین پدیده را از ساده ترین پدیده به وجود آورده!.

به هر حال بعد از ذکر حروف الف لام راء،می فرماید"این کتابی است که بر تو نازل کردیم به این منظور که مردم را از گمراهیها به سوی نور خارج کنی"( کِتٰابٌ أَنْزَلْنٰاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّٰاسَ مِنَ الظُّلُمٰاتِ إِلَی النُّورِ ).

در حقیقت تمام هدفهای تربیتی و انسانی،معنوی و مادی نزول قرآن،در همین یک جمله جمع است:"بیرون ساختن از ظلمتها به نور"!از ظلمت جهل به نور دانش،از ظلمت کفر به نور ایمان،از ظلمت ستمگری و ظلم به نور عدالت، از ظلمت فساد به نور صلاح،از ظلمت گناه به نور پاکی و تقوی،و از ظلمت پراکندگی و تفرقه و نفاق به نور وحدت.

جالب اینکه"ظلمت"در اینجا(مانند بعضی دیگر از سوره های قرآن به صورت جمع آمده و"نور"به صورت مفرد،اشاره به اینکه،همه نیکیها و پاکیها و ایمان و تقوا و فضیلت در پرتو نور توحید یک حالت وحدت و یگانگی بخود میگیرند و همه با یکدیگر مربوطند و متحد و در پرتو آن یک جامعه واحد و یک پارچه و پاک از هر نظر ساخته می شود.

اما ظلمت همه جا مایه پراکندگی و تفرقه صفوف است،ستمگران،بدکاران و آلودگان به گناه و منحرف حتی در مسیرهای انحرافی خود غالبا وحدت ندارند و با هم در حال جنگند.

و از آنجا که سرچشمه همه نیکیها،ذات پاک خداست،و شرط اساسی درک توحید،توجه به همین واقعیت است بلافاصله اضافه می کند:"همه اینها به اذن پروردگارشان(پروردگار مردم)می باشد"( بِإِذْنِ رَبِّهِمْ ).

سپس برای توضیح و تبیین بیشتر که منظور از این نور چیست،می فرماید: "به سوی راه خداوند عزیز و حمید"( إِلیٰ صِرٰاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ) (1).

خداوندی که عزتش دلیل قدرت او است،چرا که هیچکس توانایی غلبه بر او را ندارد،و حمید بودنش نشانه مواهب و نعمتهای بی پایان او می باشد،چرا که حمد و ستایش همیشه در برابر نعمتها و موهبتها و زیبائیها است.

*** در آیه بعد به عنوان معرفی خداوند،درسی از توحید بیان کرده می گوید: "همان خداوندی که آنچه در آسمان و زمین است از آن او است"( اَللّٰهِ الَّذِی لَهُ مٰا فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی الْأَرْضِ ) (2).


 1) إِلیٰ صِرٰاطِ... در واقع بدل است از إِلَی النُّورِ که نتیجه اش این می شود منظور از هدایت به سوی نور همان هدایت به صراط عزیز حمید است.ضمنا کِتٰابٌ أَنْزَلْنٰاهُ خبر است برای مبتدای محذوف و در اصل هذا کتاب انزلناه بوده است.
 2) اللّٰه به کسر بدل از عزیز و حمید که در آیه قبل آمده است می باشد.

چرا همه چیز از آن او است،چون آفریننده همه موجودات او است،و به همین دلیل،هم قادر و عزیز است و هم نعمت بخشنده و حمید.

و در پایان آیه توجه به مساله معاد(بعد از توجه به مبدء)می دهد،و می گوید:"وای بر کافران از عذاب شدید،رستاخیز"( وَ وَیْلٌ لِلْکٰافِرِینَ مِنْ عَذٰابٍ شَدِیدٍ ).

*** و در آیه بعد بلافاصله کافران را معرفی می کند و با ذکر،سه قسمت از صفات آنها وضعشان را کاملا مشخص می سازد بطوری که هر کس در اولین برخورد بتواند آنها را بشناسد نخست می گوید"آنها کسانی هستند که زندگی پست این جهان را بر زندگی آخرت مقدم می شمرند"( اَلَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیٰاهَ الدُّنْیٰا عَلَی الْآخِرَهِ ) (1).

و به خاطر همین روحیه،ایمان و حق و عدالت و شرف و آزادگی و سربلندی را که از ویژگیهای علاقه مندان زندگی جهان دیگر است فدای منافع پست و شهوات و هوسهای خود می سازند.

سپس می گوید:آنها به این مقدار هم قانع نیستند بلکه علاوه بر گمراهی خودشان سعی در گمراه ساختن دیگران هم دارند:"آنها مردم را از راه خدا باز می دارند"( وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّٰهِ ).

در حقیقت آنها در برابر راه(اللّٰه)که راه فطرت است،و انسان می تواند با پای خود آن را بپیماید سد و مانع های گوناگون ایجاد می کنند،هوسها را


 1) راغب در مفردات گوید معنی استحب الکفر علی الایمان آن است که کفر را بر ایمان مقدم بشمرند و حقیقت استحباب این است که انسان تلاش در محبت چیزی کند و هر گاه این کلمه با علی متعدی شود معنی مقدم داشتن را می بخشد،مانند أَمّٰا ثَمُودُ فَهَدَیْنٰاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمیٰ عَلَی الْهُدیٰ .

زینت می دهند،مردم را تشویق به گناه می نمایند،و از درستی و پاکی می ترسانند.

ولی کار آنها تنها ایجاد سد و مانع در راه اللّٰه نیست،بلکه علاوه بر آن "سعی می کنند آن را دگرگون نشان دهند"( وَ یَبْغُونَهٰا عِوَجاً ).

در واقع آنها با تمام قوا می کوشند دیگران را همرنگ خود و هم مسلک خویش سازند به همین دلیل سعی دارند راه مستقیم الهی را کج کنند،و با افزودن خرافات،و انواع تحریفها،و ابداع سنتهای زشت و کثیف به این هدف برسند.

روشن است"این افراد با داشتن این صفات و اعمال در گمراهی بسیار دوری هستند"( أُولٰئِکَ فِی ضَلاٰلٍ بَعِیدٍ ).

همان گمراهی که بازگشتشان به راه حق بر اثر بعد و دوری مسافت به آسانی امکان پذیر نیست ولی اینها همه محصول اعمال خود آنها است!.

***

نکته ها:

اشاره
1-تشبیه ایمان و راه خدا،به نور

با توجه به اینکه"نور"لطیفترین موجود جهان ماده است،و سرعت سیر آن بالاترین سرعتها و برکت و آثار آن در جهان ماده بیش از هر چیز دیگر است، به طوری که می توان گفت:سرچشمه همه مواهب و برکات مادی نور است روشن می شود که تشبیه ایمان و گام نهادن در راه خدا،به آن،تا چه اندازه پر معنی است.

نور مایه جمعیت،و ظلمت عامل پراکندگی است،نور نشانه زندگی و ظلمت نشانه مرگ است.

و به همین دلیل در قرآن مجید امور بسیار پر ارزش به نور تشبیه شده است.

از جمله عمل صالح است: یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنٰاتِ یَسْعیٰ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمٰانِهِمْ :"روزی که مردان و زنان با ایمان را می بینی که نورشان از پیش رو و سمت راست آنها حرکت می کند"(حدید-12).

ایمان و توحید مانند اَللّٰهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمٰاتِ إِلَی النُّورِ :"خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند که آنها را از ظلمتها به نور هدایت می کند"(بقره-257).

و نیز قرآن تشبیه به نور شده است آنجا که می فرماید فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ : "آنها که ایمان به پیامبر آوردند و او را گرامی داشتند و یاری کردند و از نوری که بر او نازل شده است پیروی کردند آنها رستگارانند"(اعراف-157) و نیز آئین خدا و دین الهی به این موجود پر برکت تشبیه گردیده،مانند یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ... :"آنها می خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش سازند"(توبه-32).

و از همه بالاتر از ذات پاک خداوند که برترین و والاترین وجود است بلکه هستی همگی پرتوی از وجود مقدس او است تعبیر به نور شده است آنجا که می خوانیم: اَللّٰهُ نُورُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ :"خداوند نور آسمانها و زمین است"(نور-35).

و از آنجا که همه این امور به یک واقعیت باز می گردند چرا که همه پرتوهایی از اللّٰه،و ایمان به او،و گفته او،و راه او،می باشند این کلمه در این موارد به صورت مفرد آمده است،به عکس ظلمات که همه جا عامل تفرقه و پراکندگی است و لذا به صورت جمع که نشانه تعدد و تکثر است ذکر شده.

و از آنجا که ایمان به خدا و گام نهادن در طریق او،هم باعث حرکت است و هم موجب بیداری،و هم عامل اجتماع و وحدت و هم وسیله ترقی و پیشرفت، این تشبیه از هر نظر رسا و پر محتوا و آموزنده است.

***2-تعبیر به"لتخرج"در آیه نخست در واقع به دو نکته اشاره می کند:

نخست اینکه قرآن مجید گرچه کتاب هدایت و نجات بشر است ولی نیاز به مجری و پیاده کننده دارد،باید رهبری همچون پیامبر باشد که به وسیله آن گمگشتگان راه حقیقت را از ظلمات بدبختی به نور سعادت هدایت کند،بنا بر این حتی قرآن هم با آن عظمت بدون وجود رهبر و راهنما و مجری و پیاده کننده حل همه مشکلات را نخواهد کرد.

دیگر اینکه تعبیر به خارج ساختن در واقع دلیل بر حرکت دادن توأم با دگرگونی و تحول است،گویی مردم بی ایمان در یک جو و محیط بسته و تاریک قرار دارند و پیامبر و رهبر دست آنها را می گیرد و به جو وسیعتر و روشن وارد می سازد.

***3-جالب توجه اینکه آغاز این سوره با مساله هدایت"مردم"از ظلمات به نور شروع شده و پایان آن هم با مساله ابلاغ و انذار"مردم"ختم گردیده است،و این نشان می دهد که هدف اصلی در هر حال خود مردم و سرنوشت آنها و هدایت آنهاست،و در واقع ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی نیز همه برای وصول به همین هدف است.

برچسب‌ها: