در یكی از روزهای ماه مبارك رمضان سال 1373، بعد از یك سفر پرمشقت ولی موفقیت آمیز تبلیغی از بندر كراسنوودسكی (تركمن باشی) به شهر تاریخی عشق آباد برگشتم. تصمیم داشتم برای تكمیل اطلاعاتم از آداب، رسوم و اخلاقیات مردم، با قطار سفر كنم.
سفر با قطار به علت اینكه با زبان مردم آشنایی كمی داشتم و با آداب و رسوم آنان بیگانه بودم، برایم مشكل بود؛ اما به امید فائق آمدن بر سختیها و دشواریها، مسافرت خود را با قطار شروع كردم. یكی دیگر از مشكلاتم هم كوپه بودن با افراد مست و لاابالی بود. افرادی كه دهها سال در ظلمات ماركسیستی زیسته و با آن خو گرفتهاند.
افرادی كه دیانت، اخلاق و پاكی را به ورطه فراموشی سپرده و با لهو و لعب و میخوارگی خود را سرگرم كرده اند. با این حال فعالیت در راه خدا و كوشش در جهت ترویج شعائر آسمانی غبارهای خستگی را از من میزدود و توكل به او، انرژی مرا صد چندان میكرد.
نزدیك عصر وارد واگن پهن و نیمه تاریك قطار شدم. بوی نامانوس شراب و سایر مشروبات الكلی، مشام مرا به شدت آزار میداد. با راهنمائی مسؤول واگن، به كوپه خود میرفتم. چهار مرد تركمن چشم بادامی و سرخ گونه در واگن نشسته بودند. من سلام كردم و در جای خود نشستم. از آن جا كه روزه دار بودم، آذوقه اندكی جهت افطار با خود برداشته بودم.
لحظاتی را با سكوتی تلخ و غریبانه سپری كردم، غرق در اندیشه بودم كه ناگهان به خود آمده، در دست یكی از آنان بطری تنفرآور شراب را دیدم كه آن را به دیگری تعارف كرد. خود را جمع و جور كرده از شیشه قطار چشم به مناظر بیرون دوختم و محو در تماشای ساحل دریاچه خزر شدم. یكی از هم نشینان، سكوت را شكسته و از من سؤال كرد: «سینها ردان می؛ كجائی هستی؟»
نیم نگاهی به او كردم و گفتم ایرانی هستم و مسلمان.
وی در جوابم گفت: ما نیز مسلمان هستیم.
پرسیدم: اگر مسلمانید پس چرا شراب میخورید؟ پاسخ داد: مگر شراب حرام است؟!
با شگفتی گفتم: آیا شما نمیدانید شراب و مسكرات حرام است؟! چند آیه از قرآن كریم و روایاتی از حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله را برای آنان خواندم و توضیح دادم كه خمر و تمامی مسكرات در شریعت ناب محمدی صلی الله علیه وآله حرام و خوردن آنها گناهی نابخشودنی و بزرگ است.
در حالی كه این مطالب را به سختی و زحمت بیان میكردم؛ به ضرورت آشنایی كامل مبلغان با زبان كشورها و اقوام مختلف پی بردم.
خاطرههای تبلیغی (3)
22:04 - 1393/11/27
برچسبها: