در بخش فروع یا همان احکام شرعی یا باید مجتهد بود و به اجتهاد خود عمل کرد. البته بعد از سالها تحصیل طاقت فرسا در حوزه های علمی و رسیدن به درجه ی اجتهاد و توانایی استنباط احکام از منابع آن. یا اینکه باید طریق احتیاط در مسائل دینی پیمود. و یا از یک نفر متخصص دینی تقلید کرد و مسائل را پرسید.
راحتترین راه همین راه سوم است که مراجعه به دانشمند دینی و پیروی از آراء و نظرات اوست. فقیهی که به تعبیر امام حسن عسکری علیه السلام:
مراجع عظام تقلید بالاتفاق دادن خمس را واجب می دانند. دلیل مطلب هم آیه ی خمس ( وَ اِعْلَمُوا أَنَّمٰا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّٰهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّٰهِ وَ مٰا أَنْزَلْنٰا عَلىٰ عَبْدِنٰا يَوْمَ اَلْفُرْقٰانِ يَوْمَ اِلْتَقَى اَلْجَمْعٰانِ وَ اَللّٰهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ الأنفال، 41) و روایت فراوان مربوط به این مطلب است.
دلالت آیه ی خمس روشن است؛ چند روایت نقل می کنم:
در روایتی آمده است: مردى از تجّار فارس به امام رضا(ع) نامهاى نوشت و درخواست نمود تا حضرت به او اجازه در مصرف خمس بدهد، امام(ع) در پاسخ چنین نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان، ... مالى حلال نیست مگر از آن جهت که خداوند آنرا حلال نموده است، همانا پرداخت خمس یارى بر دین ما، خانواده و دوستان ما است و آنچه که میبخشیم و با آن آبرویمان را از کسى که از تعرّض او بیم داریم میخریم، پس مانع آن از ما نشوید و خودتان را تا آن مقدار که قدرت دارید از دعاى ما محروم نکنید، همانا بیرون آوردن خمس از مال خودتان کلید روزى شما و آمرزش گناهانتان است، و چیزى است که امروز میدهید براى آمادگیتان در روز ندارى(قیامت) و مسلمان کسى است که به آنچه با خدا پیمان بسته، وفا کند، و مسلمان نیست کسى که با زبان اجابت کند و با قلب مخالفت ورزد. و السلام».(الکافی، ج 1، ص 547 و 548.) از این روایت فهمیده میشود که بحث تحلیل و اجازه در آن روزها مطرح بوده است و در ذهن سائل و دیگران تحلیل مطلق نبوده و گرنه نیازى به کسب اجازه از امام رضا(ع) نبود.
در روایتی دیگر آمده است: گروهى از خراسان بر امام رضا(ع) وارد شدند و از حضرت خواستند تا خمس را بر آنان حلال گرداند، آنحضرت فرمود: «این سؤال، چه فریب و بهانهی بزرگى است؟! دوستى خالصانه را با زبانتان به ما دارید، در حالیکه حقى را که خدا براى ما قرار داده و ما را براى او قرار داده و آن خمس است، از ما منع میکنید؟! آنرا بر هیچ کدامتان حلال قرار نمیدهیم، قرار نمیدهیم، قرار نمیدهیم» (الکافی، ج 1، ص 548.)
دین اسلام سه بخش دارد:
اصول دین- فروع دین- اخلاق
در بخش فروع یا همان احکام شرعی یا باید مجتهد بود و به اجتهاد خود عمل کرد. البته بعد از سالها تحصیل طاقت فرسا در حوزه های علمی و رسیدن به درجه ی اجتهاد و توانایی استنباط احکام از منابع آن. یا اینکه باید طریق احتیاط در مسائل دینی پیمود. و یا از یک نفر متخصص دینی تقلید کرد و مسائل را پرسید.
راحتترین راه همین راه سوم است که مراجعه به دانشمند دینی و پیروی از آراء و نظرات اوست. فقیهی که به تعبیر امام حسن عسکری علیه السلام:
فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِ أَنْ يُقَلِّدُوهُ.
بحث خمس هم یکی از فروعات دینی است.
مراجع عظام تقلید بالاتفاق دادن خمس را واجب می دانند. دلیل مطلب هم آیه ی خمس ( وَ اِعْلَمُوا أَنَّمٰا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّٰهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّٰهِ وَ مٰا أَنْزَلْنٰا عَلىٰ عَبْدِنٰا يَوْمَ اَلْفُرْقٰانِ يَوْمَ اِلْتَقَى اَلْجَمْعٰانِ وَ اَللّٰهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ الأنفال، 41) و روایت فراوان مربوط به این مطلب است.
دلالت آیه ی خمس روشن است؛ چند روایت نقل می کنم:
در روایتی آمده است: مردى از تجّار فارس به امام رضا(ع) نامهاى نوشت و درخواست نمود تا حضرت به او اجازه در مصرف خمس بدهد، امام(ع) در پاسخ چنین نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان، ... مالى حلال نیست مگر از آن جهت که خداوند آنرا حلال نموده است، همانا پرداخت خمس یارى بر دین ما، خانواده و دوستان ما است و آنچه که میبخشیم و با آن آبرویمان را از کسى که از تعرّض او بیم داریم میخریم، پس مانع آن از ما نشوید و خودتان را تا آن مقدار که قدرت دارید از دعاى ما محروم نکنید، همانا بیرون آوردن خمس از مال خودتان کلید روزى شما و آمرزش گناهانتان است، و چیزى است که امروز میدهید براى آمادگیتان در روز ندارى(قیامت) و مسلمان کسى است که به آنچه با خدا پیمان بسته، وفا کند، و مسلمان نیست کسى که با زبان اجابت کند و با قلب مخالفت ورزد. و السلام».(الکافی، ج 1، ص 547 و 548.) از این روایت فهمیده میشود که بحث تحلیل و اجازه در آن روزها مطرح بوده است و در ذهن سائل و دیگران تحلیل مطلق نبوده و گرنه نیازى به کسب اجازه از امام رضا(ع) نبود.
در روایتی دیگر آمده است: گروهى از خراسان بر امام رضا(ع) وارد شدند و از حضرت خواستند تا خمس را بر آنان حلال گرداند، آنحضرت فرمود: «این سؤال، چه فریب و بهانهی بزرگى است؟! دوستى خالصانه را با زبانتان به ما دارید، در حالیکه حقى را که خدا براى ما قرار داده و ما را براى او قرار داده و آن خمس است، از ما منع میکنید؟! آنرا بر هیچ کدامتان حلال قرار نمیدهیم، قرار نمیدهیم، قرار نمیدهیم» (الکافی، ج 1، ص 548.)