باز هم سلام و تشکر از خانم حدیث که وقت میذارن و با حوصله جواب میدن ....تو هر بحثی دو طرف باید هم مودب و هم اگاه و اهل بحث کردن باشن که خداروشکر تا الان بحث خوب پیش رفته و ازتون ممنونم ....
اما راجع به ادامه صحبت هاتون ....
اینکه ازتون خواستم با دوستاتون صحبت کنید نه اینکه مجبورشون کنید تفکراتشون رو تغییر بدن چون این موضوع نیازمند خیلی شرایط هست و من هم اینو ازتون نخواستم ....فقط خواستم باهاشون صحبت کنید ....بالاخره میگن ما حجت رو بر شما تموم کردیم دیگه ....حداقل شما دوستی و رسم رفاقت رو واسشون تمام کنید ....
این دوستتون که واسه پول داره ازدواج میکنه خب آیندش کاملا مشخص و واضح هست ولی خداکنه خیلی از این موضوع ضربه نخوره و به وقتش سر عقل بیاد .....چون خدا خیلی وقتا ادمایی رو که خیلی دوست داره یه دفعه یه نشانه و تلنگری بهشون میزنه و از خواب غفلت بیدار میکنه ...اما بعضی مواقع این تلنگر میتونه سخت باشه ....کوچکترین عکس العمل دنیایی و عاقبت دنیایی که حتی سزای این کارش هم نباشه اینه که این اقا بخاطر زیبایی و خیلی چیزای دیگه دوستتون رو ول کنه و بره دنبال یه نفر بهتر ....یا اینکه چندتا زن بگیره ....و خیلی اتفاقات ساده دیگه ....
وقتی دست خودمون رو در زندگی باز میذاریم و قید و شرط و اخلاق رو در رفتارامون نداریم نباید توقع قید و بند از طرف مقابل رو داشته باشیم ....امیدوارم به موقعش دوستتون از این نوع تفکرات دست برداره نه بخاطر طرف مقابلش بلکه بخاطر خودش که اینده از لحاظ روحی ضربه نخوره....حالا این پسر که ماشین 200 تومنی رو ول کنه و بره با اون 500تومنیه زندگی کنه اون اولی اتفاق خاصی واسش نمیفته چون پسر هست اما اگه دوستتون یه همچین موقعیتی واسش اتفاق بیفته و اقا پسر ولش کنه یا نه حتی باهاش ازدواج کنه و بعدش دنبال زن های دیگه باشه خیلی داغون میشه .....حداقل بخاطر خود دوستتون و رسم دوستی کمکش کنید و آگاهش کنید از عواقب کارش واسش بگید از عواقب این نگاهی که داره و اتفاقاتی که واسش میتونه بیفته ....
خب ببخشید شرمنده فک کنم بد متوجه شدید در مورد پدرتون رو ....من اون رو یکی از وقتایی که موجب دیر امدن رزق میشه رو گفتم همین ...وگرنه خیلی مواقع این دیر اومدن رزق هم حکمتی توش هست که خدا ببینه هنوز ما حواسمون به اون بالایی هست یا نه .....و خدایی ناکرده من نگفتم پدرتون گناه کرده ....
در مورد اون دوست داداشتون هم که حرفی باقی نمی مونه هر کی دنبال یه چیز هست و خدا هم بهش میده دیگه ........ایشون هم از این قائده مستثنی نیست ....
گفتید که قراره با ازدواج زمینه کمال گرایی افراد و درواقع همون بندگی خداوند فراهم بشه و دقیقا همینطوره اما حدیث خانم خواهرمن همه که همچین نگاهی رو ندارن ....پس نمیشه از همه مردم توقع داشت با همچین نگاهی ازدواج کنن ....البته قبول دارم غایت و نهایت هر ازدواجی باید همین موضوع باشه اما خب هر کسی نگاهش و ظرفیتش فرق میکنه ....قصد جسارت به هیچ کس رو ندارم اما فرضا یه کارگری که اصلا این حرفا به گوشش تاحالا نخورده و توقعش از زندگی مشترک و ازدواج تنها ارضا نیازهای جنسی و عاطفی هست شما میتونید توقع داشته باشید همچین چیزی رو بخواد ؟؟ خود خدا هم با توجه به شرایط و ظرفیت افراد ازشون توقع داره نه بیشتر ....
اون جمله اخرتون رو هم قبول دارم و موافقم که زندگی نمیشه و کسی که خرجشو باباش بده نمیشه زندگی مشترک و خب معلومه که اون دختر به همسرش نمیتونه تکیه کنه و همش باید دستش جلو پدر شوهرش دراز باشه اما خب ما به این قشر از آدما کاری نداریم .....اونا هم زندگی خودشونو دارن ایشالله که موفق باشن .....
در مورد صیغه هم یه نکته ای رو خواستم بگم
ببینید حدیث خانم اینکه هر تعداد خواستن برن زن بگیرن و صیغه کنن حلال هست و کار خلاف شرع انجام نشده اما اینجا همون حرف خودتون به میان میاد که فرمودید قصد ما از زندگی مشترک چیه ؟؟؟ به طور کلی قصد ما از زندگی چیه هست ؟؟؟ به جز خودسازی و کمال چیز دیگری میتونه باشه ؟؟؟ اگه هدفمون این باشه صیغه کردن واسه نیازهای جنسی و این نوع تنوع طلبی مخالفش هست و نفس ما رو سرکش و تنوع طلب میکنه و باهاش مخالفه .....اما خیلی از ادما اینطوری نیستن و همچین نگاهی ندارن .....خب این ادما برن زنا کنن یا اینکه برن صیغه کنن به نظر شما ؟؟؟ خب قطعا جوابتون اینه که خب برن صیغه کنن .....
پس دیدید الان بحث سر اینه که هدفمون از زندگی و سبک زندگی چی باشه ....یعنی اینکه من هدفم از زندگی پاسخ به نیازها و گذران زندگی و مادیات باشه خب واسه اینکه گناه نکنم میرم صیغه میکنم اما این واسه منی هست که همچین هدفی دارم ....نه کسی که دنبال هدف والاتر باشه و واسه همچین ادمایی نیست .....
باز هم سلام و تشکر از خانم حدیث که وقت میذارن و با حوصله جواب میدن ....تو هر بحثی دو طرف باید هم مودب و هم اگاه و اهل بحث کردن باشن که خداروشکر تا الان بحث خوب پیش رفته و ازتون ممنونم ....
اما راجع به ادامه صحبت هاتون ....
اینکه ازتون خواستم با دوستاتون صحبت کنید نه اینکه مجبورشون کنید تفکراتشون رو تغییر بدن چون این موضوع نیازمند خیلی شرایط هست و من هم اینو ازتون نخواستم ....فقط خواستم باهاشون صحبت کنید ....بالاخره میگن ما حجت رو بر شما تموم کردیم دیگه ....حداقل شما دوستی و رسم رفاقت رو واسشون تمام کنید ....
این دوستتون که واسه پول داره ازدواج میکنه خب آیندش کاملا مشخص و واضح هست ولی خداکنه خیلی از این موضوع ضربه نخوره و به وقتش سر عقل بیاد .....چون خدا خیلی وقتا ادمایی رو که خیلی دوست داره یه دفعه یه نشانه و تلنگری بهشون میزنه و از خواب غفلت بیدار میکنه ...اما بعضی مواقع این تلنگر میتونه سخت باشه ....کوچکترین عکس العمل دنیایی و عاقبت دنیایی که حتی سزای این کارش هم نباشه اینه که این اقا بخاطر زیبایی و خیلی چیزای دیگه دوستتون رو ول کنه و بره دنبال یه نفر بهتر ....یا اینکه چندتا زن بگیره ....و خیلی اتفاقات ساده دیگه ....
وقتی دست خودمون رو در زندگی باز میذاریم و قید و شرط و اخلاق رو در رفتارامون نداریم نباید توقع قید و بند از طرف مقابل رو داشته باشیم ....امیدوارم به موقعش دوستتون از این نوع تفکرات دست برداره نه بخاطر طرف مقابلش بلکه بخاطر خودش که اینده از لحاظ روحی ضربه نخوره....حالا این پسر که ماشین 200 تومنی رو ول کنه و بره با اون 500تومنیه زندگی کنه اون اولی اتفاق خاصی واسش نمیفته چون پسر هست اما اگه دوستتون یه همچین موقعیتی واسش اتفاق بیفته و اقا پسر ولش کنه یا نه حتی باهاش ازدواج کنه و بعدش دنبال زن های دیگه باشه خیلی داغون میشه .....حداقل بخاطر خود دوستتون و رسم دوستی کمکش کنید و آگاهش کنید از عواقب کارش واسش بگید از عواقب این نگاهی که داره و اتفاقاتی که واسش میتونه بیفته ....
خب ببخشید شرمنده فک کنم بد متوجه شدید در مورد پدرتون رو ....من اون رو یکی از وقتایی که موجب دیر امدن رزق میشه رو گفتم همین ...وگرنه خیلی مواقع این دیر اومدن رزق هم حکمتی توش هست که خدا ببینه هنوز ما حواسمون به اون بالایی هست یا نه .....و خدایی ناکرده من نگفتم پدرتون گناه کرده ....
در مورد اون دوست داداشتون هم که حرفی باقی نمی مونه هر کی دنبال یه چیز هست و خدا هم بهش میده دیگه ........ایشون هم از این قائده مستثنی نیست ....
گفتید که قراره با ازدواج زمینه کمال گرایی افراد و درواقع همون بندگی خداوند فراهم بشه و دقیقا همینطوره اما حدیث خانم خواهرمن همه که همچین نگاهی رو ندارن ....پس نمیشه از همه مردم توقع داشت با همچین نگاهی ازدواج کنن ....البته قبول دارم غایت و نهایت هر ازدواجی باید همین موضوع باشه اما خب هر کسی نگاهش و ظرفیتش فرق میکنه ....قصد جسارت به هیچ کس رو ندارم اما فرضا یه کارگری که اصلا این حرفا به گوشش تاحالا نخورده و توقعش از زندگی مشترک و ازدواج تنها ارضا نیازهای جنسی و عاطفی هست شما میتونید توقع داشته باشید همچین چیزی رو بخواد ؟؟ خود خدا هم با توجه به شرایط و ظرفیت افراد ازشون توقع داره نه بیشتر ....
اون جمله اخرتون رو هم قبول دارم و موافقم که زندگی نمیشه و کسی که خرجشو باباش بده نمیشه زندگی مشترک و خب معلومه که اون دختر به همسرش نمیتونه تکیه کنه و همش باید دستش جلو پدر شوهرش دراز باشه اما خب ما به این قشر از آدما کاری نداریم .....اونا هم زندگی خودشونو دارن ایشالله که موفق باشن .....
در مورد صیغه هم یه نکته ای رو خواستم بگم
ببینید حدیث خانم اینکه هر تعداد خواستن برن زن بگیرن و صیغه کنن حلال هست و کار خلاف شرع انجام نشده اما اینجا همون حرف خودتون به میان میاد که فرمودید قصد ما از زندگی مشترک چیه ؟؟؟ به طور کلی قصد ما از زندگی چیه هست ؟؟؟ به جز خودسازی و کمال چیز دیگری میتونه باشه ؟؟؟ اگه هدفمون این باشه صیغه کردن واسه نیازهای جنسی و این نوع تنوع طلبی مخالفش هست و نفس ما رو سرکش و تنوع طلب میکنه و باهاش مخالفه .....اما خیلی از ادما اینطوری نیستن و همچین نگاهی ندارن .....خب این ادما برن زنا کنن یا اینکه برن صیغه کنن به نظر شما ؟؟؟ خب قطعا جوابتون اینه که خب برن صیغه کنن .....
پس دیدید الان بحث سر اینه که هدفمون از زندگی و سبک زندگی چی باشه ....یعنی اینکه من هدفم از زندگی پاسخ به نیازها و گذران زندگی و مادیات باشه خب واسه اینکه گناه نکنم میرم صیغه میکنم اما این واسه منی هست که همچین هدفی دارم ....نه کسی که دنبال هدف والاتر باشه و واسه همچین ادمایی نیست .....
یاحق