افزودن دیدگاه

تصویر afsane
نویسنده afsane در

نه جناب بصیرت من از این دخترها نیستم که با دو حرف عاشقانه خود رو ببازن یا تا کسی اظهار تنهایی کرد دلسوزی کنم.نه..اصلا من ازونا نیستم......ولی متاسفانه گاهی اوقات ازین جور مسایل برای بعضیا پیش میاد...ایشون از روز اول من رو برای ازدواج میخواست...ولی گفتن که حداقل یکبار دیدار حضوری داشته باشیم صحبتهامون رو بکنیم بعد ازون  مراسم خواستگاری و .....حتی من میخواستم به مادرم بگم ایشون گفتن اگه دوس داری میتونی بگی....چرا شما ذهنتون نسبت به مردها انقد منفیه....شما که خودتونم مرد هستید...یعنی یه مرد خوب هم پیدا نمیشه؟؟من شک ندارم که واقعا دوسم داره....میتونم حس کنم....ولی با وجود دلبستگی و وابستگی میدونم ازدواج به صلاح نیست.اونم برای من.میدونم که با احساسم تصمیم میگیرم نه با عقلم.چون بالفرض اگه با ایشون هم ازدواج کنم اینکه چند سال اینده به مشکل بربخورم هست.....الان مشکل من اینه که با وجود علاقه و دلبستگی میخوام ارتباط رو قطع کنم ولی میترسم.از عواقبش.چون میدونم خیییییییییییلی دوسم داره.میترسم کاری دست خودش بده....میترسم نفرینم کنه و رو زندگی ایندم تاثیر بزاره.چون چند بار گفته اگه نبینتمت نمیبخشمت .نمیخوام یه عمر حسرت دیدارت تو دلم بمونه.و......الان چند وقتی هست دوباره سرد برخورد میکنم...جواب پیامهاشو دیر میدم یا اصلا نمیدم.....میگه فکر نکن با اینکارا من تو رو یادم میره....اینم بگم فرد خیییییلی احساساتیه....الان واقعا نمیدونم چیکار کنم...عذاب وجدان دست از سرم برنمیداره...انقد این ناراحتیو تو دل میریزم که متاسفانه ناراحتی معده گرفتم...خیلی گریه میکنم.دعا میکنم.خدا هم کمکم نمیکنه.یعنی خدا دوس داره گناه کنم/پس چرا کمکم نمیکنه...؟ایشون چن باری گفتن من تو رو به خاطر خودت میخوام نه رابطه جنسی یا چیز دیگه.از نظر مالی هم وضعشون خوبه...ازون مردا نیست که خیال کنید فقط دنبال رابطه جنسیه یا....

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 17 =
*****