افزودن دیدگاه

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

يا مهدي

ادركني ... بيا و نجات ده ما را ز اين ظلمت

غربت گرفته است ما را ... از نبودنت ...

از عصر و مردمم ...

ز تنها نام باقي مانده از بندگيم ...

ز تنهايي و گرفتاريم ... ز واماندگي و بي پناهيم

تو را كه ندارم ... براستي كه هيچ نخواهم داشت

برگرد ...كه دنيي  را  ز كف داده ام و همينطور عقبي را ...

مگر مي شود ترا نداشت و اما دل به اين زندگي بست...؟

مگر مي شود غربت را زياد برم

در اين هنگام كه در پناه عباي تو حتي جايي نخواهم داشت ...؟

مگر گمان است افزون نشود حجم اندوه سينه ام ؟

كه پست ترم امروز ..از آن مردمي كه تنها گناهشان توجيه عصر جاهليت بود

زيرا كه آنها حتي با آن گناهشان مامني داشتند از پيامبر و امامي

بهر دنيا و عقبي شان كه عقده مي گشود در بر امام شان 

و اما من ...

اللهم عجل لوليك الفرج

 

كاش بيايي و با ديدنت مرهم بر قلب هايمان بگذاري ...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 11 =
*****