آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که نتواند آن را بلند کند؟

17:13 - 1394/04/07

سلام
دختری هستم که تازه کنکور داده ام.یک روز سرکلاس نشسته بودیم.یکی از هم کلاسی هاکه کلاس کنکور میرفت،گفت:معلم مامیگوید جدیدا رشته ای به نام "فلسفه ی علم"در دانشگاه هاآمده که به اثبات خدا میپردازد.بعد سوالی پرسید که هیچ کس نتوانست جواب بدهد:
آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که نتواند آن رابلند کند؟
پاسخ ان هم فقط با بله یاخیراست که میتوان بعدازان توضیح هم داد. ازان موقع ذهنم مشغول این سوال است و تا بحال نتوانستم جوابی قانع کننده برایش پیدا کنم.لطفا اگرجوابش رامیدانید مرا از سردرگمی نجات دهید!

http://btid.org/node/67915

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 6 =
*****
تصویر iman70
نویسنده iman70 در

سلام شما که تازه کنکور دادی کتب معارف دبیرستان دقیقا این تناقض هارو بیان میکرد و جوابش رو میداد اگه اشتباه نکنم دوم دبیرستان بود. 
یادت بخیر جوونی
توضیحات مشاور هم کامله
 

تصویر محمد فرضی پوریان

با سلام خدمت شما. ببینید این سوال خیلی سوال مهمی نیست و توی کتاب های علمای شیعه پاسخش به دفعات داده شده، اینکه اوجا کسی نتونست جواب بده، دلیل این نمیشه که این سوال پاسخ نداره، خوب کسی مطالعه نکرده.

اما پاسخ سوال: پاسخش اینه که نه نمی‌تونه. این نتونستن هم به معنای کم شدن قدرت خدا نیست، به معنای اینه که این سوال مشکل داره، ببینید در فلسفه یه قاعده ای هست که به «امتناع اجتماع نقیضین» معروفه، یعنی اینکه دو چیز که نقیض هم باشن امکان نداره که یک جا جمع بشن، مثلا یک صندلی، در عین اینکه یک صندلیه، سه صندلی باشه، یا اینکه دیوار در عین اینکه سفیده در همون زمان سیاه هم باشه؛ میگیم این موارد امکان نداره چون خودشون از درون تناقض دارند و خودشون امکان ندارن ربطی هم به قدرت بالاتری نداره. یعنی ما یا یک صندلی داریم، یا سه صندلی، نمیشه هم سه باشه هم یک.

دقت کردید یعنی خدا هم نمیتونه صندلی خلق کنه که هم یک باشه، هم سه؛ نه اینکه قدرتش محدود باشه، بلکه چون خود سوال مشکل داره. لذا در فلسفه میگن: فاعلیت فاعل مشکل ندارد، بلکه قابلیت قابل مشکل داره. خلاصه اینکه: برای اینکه چیزی متعلق قدرت قرار بگیره باید اول خود اون فعل فی نفسه ممکن باشه، بعد از امکان ذاتی، می‌پرسیم حالا خدا می‌تونه خلقش کنه یا نه، مثلا کوه بزرگی از طلا، می‌گیم خودش امکان ذاتی داره، پس خدا هم اگر لازم باشه، کوهی از طلا درست خواهد کرد. انسان بیست سر، ممکن است، پس می‌تواند باشد، پس قدرت هم بهش تعلق می‌گیره.

اما راجع به اون اصل سوال: اگر بگوییم خدا می‌تواند خلق کنه، چون نمی‌تواند بلند کنه، پس قدرتش محدود میشه، و اگر بگوییم: نمی‌تواند، چون نتونسته خلق کنه قدرتش محدود شده؛ پس در هر حال چون سوال خودش مشکل داره، جوابش گیر میکنه؛ لذا بهتر اینکه که بگوییم: چون هر سنگی بیافریند، مخلوق اوست خودش هم میتواند در آن دخل  تصرف کند و بلندش کنه، لذا نمی توان سنگی را تصور کرد که خدا نتونه اون رو بلند کنه مثل یک صندلی و سه صندلی میشه. این سوال درست مثل اینه که به شما بگن یک پرتقال رو بین 4 نفر طوری تقسیم کن که به همه یه پرتقال برسه، شما چی میگید: قطعا میگید نمیشه، چون یه پرتقال، 4 تا نمیشه، من فقط یکی دارم، چطور 4 تاش کنم و به همه یه دونه بده.

ممکنه بعدا هم این سوال رو از شما هم بپرسن یا باهاش مواجه بشید که ایا خدا می‌تونه دنیا رو توی یه تخم مرغ قرار بده که نه این کوچیک بشه و نه اون. جوابش اینه که نه نمی‌تونه؛ البته نه به این معنا کع قدرت خدا کم شده، نه چوت خود سوال مشکل داره؛ چون مساحت زمین به این بزرگی چطور میشه در درون یک تخم مرغ قرار بگیره؟ یک متر، یه متره؛ نمیشه که هم یه متر باشه و هم یه میلی متر، لذا اگر مساحت کوچیک نشده امکان اینکه درون تخم مرغ قرار بگیره وجود نداره، چون اجتماع تقیضین پیش میاد، لذا اگر بگوییم دنیا کوچیک بشه، میگیم: بله خدا می‌تونه دنیا رو کوچیک کنه و درون یه تخم مرغ بذاره. اگر هم بگید نه دنیا کوچیک نشه، تخم مرغ بزرگ بشه، اونهم درسته و خدا میتونه یه تخم مرغ بزرگ خلق کنه که کل دنیا توش قرار بگیره. اما اگر این کوچیک نشه، اونم بزرگ نشه نه امکانش نیست.

در کل بدانید که قدرت خدا به امر ممکنه تعلق میگره، نه امر نا ممکن؛ پس قدرت خدا نامحدوده ولی نسبت به چیزهای ممکن و چیزی که خودش مشکل درونی نداره.