12:56 - 1393/02/03
با عرض ادب و سلام خدمت همه دوستان
در اين تايپيك دوستان گرامي هر مطلبي كه براي رشد اخلاقي و ارتقاي مهارتها
همچنين تعالي در سبك زندگي اسلامي موثر هست را بنويسند تا بقه هم بهره مند بشوند.
نوشته ها ميتواند آيات قرآني احادث و روايات كلمات حكمت آميز بزرگان نظرات و تجربيات شخصي باشد.
با تشكر از همه كاربران خوش ذوق و تلاشگر
انجمنها:
http://btid.org/node/28304
روزی سقراط حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است.
علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد: در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم، سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت: "چرا رنجیدی؟"
مرد با تعجب گفت : "خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است."
سقراط پرسید: "اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟"
مرد گفت: "مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود."
سقراط پرسید: "به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟"
مرد جواب داد: "احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم."
سقراط گفت: همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی.
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد، هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش، نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است!
یعنی شراب اینقدر آفت دارد که امامی چنین بفرماید :
قال علی علیه السلام«لَوْ وَقَعَتْ قَطْرَةٌ فِی بِئْر فَبُنِیتْ مَکانَهَا مَنَارَةٌ لَمْ أُؤَذِّنْ عَلَیهَا و لَوْ وَقَعَتْ فی نَهر ثمّ جَفَت و نَبت فیه الکَلأ لم أرعه»؛
اگر قطرهای از شراب در چاهی بیفتد و بر آن مکان منارهای بلند بنا شود، بر آن مناره اذان نمیگویم،
و اگر قطرهای از شراب در رودخانهای بیفتد سپس آب آن خشک شود، و از زمین او سبزهزاری بروید، هیچ حیوانى را از آن سبزهها نمیچرانم».
سید ابن طاووس، على بن موسى، سعد السعود للنفوس منضود، ص 128
فضيل عياض شاگردان زيادى را تربيت كرد. شاگرد درس خوان و جوانش به حال مرگ افتاد. فضيل بالاى سرش آمد، گفت: بگو : «لا اله الا الله» گفت: هم نمىگويم و هم بيزارم از اين چيزى كه تو مىگويى. فضيل گفت: قرآن بياوريد تا سوره مباركه «يس» را بخوانم، شايد گرهش باز شود.
پيغمبر صلىاللهعليهوآله فرمود:
« لكلّ شىء قلب و قلب القرآن يس »
گفت: نخوان، من از شنيدنش زجر مىكشم و مرد. استاد غرق در شگفتى شد. خيلى پىجو شد كه چه چيزى باعث شد كه اين شاگرد درس خوانده و با معرفت، هنگام مرگش به اين بلا دچار شد و بىدين مرد. خيلى در فكر بود، تا يك شب در عالم رؤيا ديد كه روز قيامت شده است.
شاگردش را ديد كه در آتش است، گفت: چه شد كه وضع تو به اينجا كشيد؟ گفت: من دچار سه گناه بودم و تا زمان مردنم ادامه داشت؛ گناه اول: حسود بودم، هيچ نعمتى را براى ديگرى تحمل نداشتم ببينم. گناه دوم: من دو بهم زن بودم و گناه سوم من: سالى يكبار مشروب مىخوردم. اگر توبه كرده بودم، به اين بلا دچار نمىشدم.
به یادش و به یاریش...
حضرت علی(ع) میفرماید: درحال دعا گفتم: خدایا مرا نیازمند هیچ یک از بندگانت نکن .
پیامبر اکرم(ص) این دعا را شنیده و فرمودند: یا علی! اینگونه دعا نکن، زیرا کسی نیست که محتاج مردم نباشد.
گفتم: پس چگونه دعا کنم؟
فرمود: بگو؛ خدایا! مرا نیازمند مردم بد نکن .
پرسیدم: چه کسانی جزء مردم بد، به شمار میآیند؟
فرمود: کسانی که وقتی به نعمتی میرسند، آن را از دیگران(نیازمندان)دریغ میکنند و چون خود محتاج شوند و با آنان برخلاف انتظارشان رفتار شود، بر میآشوبند و مردم را سرزنش کنند.
به یادش و به یاریش...
ابان بن تغلب گويد که : زنی را ديدم که پسرش مرد، برخاست چشمش را بست و او را پوشاند و گفت : جزع و گريه چه فايده دارد آن چه را پدرت چشيد تو هم چشيدی و مادرت بعد از تو خواهد چشيد، بزرگ ترين راحت ها برای انسان خواب است و خواب برادر مرگ است چه فرق می کند در رختخواب بخوابی يا جای ديگر، اگر اهل بهشت باشی مرگ به حال تو ضرر ندارد و اگر اهل ناری زندگی به حال تو فايده ندارد، اگر مرگ بهترين چيزها نبود خداوند پيغمبر خود را نمی ميراند و ابليس را زنده نمی گذاشت .
هزار و يک نکته ، ج 1 و 2، ص 796.
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است....
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست......
دلنوشته من برای پیامبر صلی الله علیه و آله :
دنبال پاداش نیستم یا رسول الله اما همیشه وقتی نام شما را هدف قرار میدهند ناخودآگاه سراغ کلماتت میروم که شما چه شخصیتی داشتی و اینان چه از شما میخواهند.
فراموش نمیکنم به آقایم امیرالمومنین علیه السلام فرمودی :
یا علی، چهار عمل است که اگر انسانی مرتکب شد، پاداش آنرا زود درمییابد: مردی که به او نیکی میکنی و او در برابر نیکی تو بدی میکند
یا رسول الله تو راه را به مانشان دادی ما را عزت بخشیدی در حق ما نیکی کردی اما امروز چقدر در حق تو بدی روا میدارند.
و بعد فرمودی :
یا علی کسی که با او دشمنی نداری و او با تو دشمنی میکند
شما چه دشمنی با ایشان داشتی مگر نه اینکه بزرگان متکبران و کافران و مشرکان را مورد محبت خود قرار میدادی ؟
و نیز فرمودی :
کسی که با او هم پیمان شدهای و به عهد خود وفا کردهای، ولی او به تو خیانت کرده است
یارسول الله مگر اینها در مقام انسانیت تعهد نکرده اند انسان باشند پس چرا اینگونه خوی حیوانیت و وحشی گری را در پیش گرفته و چنین اعمال ننگینی را در پیش روی خود قرار میدهند.
و در پایان فرمودی :
کسی که با نزدیکانش رفت و آمد داشته باشد، اما آنها با او قطع رحم کنند.
مگر نه همه ما از یک پدر و مادریم و همه ما به عنوان بنی ادم بر روی زمین زندگی میکنیم؟ پس چرا به خود اجازه میدهند اینگونه خود را جدای از همه دانسته و همه خوبیها را فراموش و بدی خودشان را نادیده و به سخریه گرفتن کرامت های انسانی به راحتی انجام شود؟
هر کس امروز در سرزمین گستردة خدا بگردد و در احوال بزرگان و سران اقوام به تأمل بپردازد از این عمل رسول خدا به تعجب در خواهد افتاد.
زیرا او در حینی که پیغمبری بـزرگوار و فرماندة ظفرمند و پیروز و فرزند و زاده قریش و بنی هاشم است – در روزی از روزها – که خود فرمانده و رهبر لشكر بوده پیروزمندانه از جنگ برمیگردد با وجود این با همسرانش رفتاری بس نرم و مهربانانه دارد،
فرماندهی لشکر و طولانی و خستگیآور بودن راه و پیروز در جنگ باعث نشد که رفتار نیکو و نرم با همسران خود را فراموش کند، و با اینکه ضعیفه هستند با او به احتجاج و گفتگو میپردازند و او را سؤال پیچ مینمایند و اوج نرمی و بردباری و محبت از وی میبینند.
صفاتی که باعث فراموش کردن همهی سختیها و رنجهای سفر میشوند.
بخاری گوید: وقتی از غزوه خیبر برگشت و با صفیه دختر حیی ازدواج کرد عبای به اطراف شتری که صفیه را بر آن سوار کرده بود کشید بعد در کنار شتر زانو زد و صفیه پای خود را بر زانوی او نهاد تا بر شتر سوار شود.
این صحنهی مؤثر و دل نشین بر اوج تواضع او دلالت دارد آری در حالی که فرماندة ظفرمند و پیغمبری مرسل بود به امت خودش یاد میداد که تواضع در مقابل خانواده و حمایت از وی به هیچ وجه باعث کاهش ارزش انسان نمیشود، بلکه فرد را در خوشبخت زندگی کردن یاری میرساند و او را خوشبخت و سعادت مند مینماید.
از جمله وصیتهای او ص خطاب به امتش اینکه: «ألا وَاسْتُوْصُوا بِالنِساءِ خَيْراً» [مسلم].
آگاه باشید و بدانید که به شما توصیه شده که با همسرانتان به نیکی و خیر رفتار کنید.
ممنونم از دوستان
استاد اخلاقی داشتیم فرمودند:
این قانون *حرکت از سمت راست* واقعا درست است، حق الناس دارد آقا اگر رعایت نشود....
شما وقتی در پیاده رویی حرکت میکنید بر اساس قانون *حرکت از سمت راست* باید از راست خود حرکت کنید،
مثلا اگر فرزند خردسال و یا پیر مرد و پیر زنی که از مقابل میاید اگر بر اساس قانون *حرکت از سمت راست* حرکت کند
( شانه چپ او موازی شانه چپ شما میشود) اتفاقی نمی افتد
اما اگر شما بدون تعمد هم از سمت چپ حرکت کنید که قطعا هم به مقابل او در خواهید آمد
اگر از دورادور، او (خردسال یا پیر مرد و پیر زن) لرزشی بدنش بگیرد در مواجهه و برخورد با شما،
یقین بدانید مرتکب گناه شده اید و اگر رضایت ایشان را نگیرید فردای قیامت حق الناس خواهید داشت
ذکری برای رهایی از نگاه به نامحرم
جناب شیخ رجبعلی خیاط ذکر « یا خَیرَحَبیبٍ و مَحبوبٍ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ و آلِه» را بعد از دیدن نامحرم موثر و کارساز می دانستند
و بارها این ذکر را به اطرافیان توصیه می کردند تا از وسوسه شیطان در امان باشند، می گفتند:"چشمت به نامحرم می افتد،
اگر خوشت نیاید که مریضی! پس اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: یا خیر حبیب... ؛ یعنی خدایا
من تو را می خواهم، اینها چیه، این ها دوست داشتنی نیستند ، هر چه نپاید، دلبستگی نشاید..."
سپاس
مطلب بااررشی بود
مـی خـواهـم کمـی بـروم آن سـویِ دُنیـا !
آنجـا کـه آسمـان ، پنجـره بیشتـر دارد ..
و خُـدا هـم ، دیـدی بهتـر ..
ربِّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفَـارَ رَهْبَـةٍ
من هنـوز و تا همیشـه به همین یک آیه دلخوشـم :
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُـورُ الرَّحِـیمُ
" بندگانم را آگاه کن که من بخشندۀ مهـربانم ! "
خدایا...............
ببخش که یک عمر
عاشقانه هایم را
خرج این و آن کردم!!!!
و به تو فقط یک مشت خمیازه و
کسلی و بی حوصلگی
تحویل دادم.....
گـاهـی اگــر دعـایت مسـتجاب نشـد، بـرو و گــوشـه ای بنـشـیـن...
زانـوهـایـت را بغـل بگـیـر و یک دل سـیـر گــریـه کـن...
شــایـد لازم باشــد میـان گــریه هـایـت بگــویی
.:: اللهُـمَّ اغـفِــر لِیَ الـذُنوبَ الّـتـی تَحـبِـسُ الـدُّعــا ::.
خــدایا! ببخـش آن گـناهـانم را کـه دعــایم را حــبـس کــرده اسـت...
ازخداپرسیدم خدایا چه چیزی تورا ناراحت میکند؟؟
خداوند فرمود هر وقت بنده ای با من سخن میگوید چنان به حرفهای او گوش میدهم که گویی به جز او بنده ای ندارم ولی او چنان سخن میگوید انگار من خدای همه هستم الا او.....
روزی پای درس پیامبر صلی الله علیه و اله نشستم
سخنانی دل نشین و راهگشا را بیان فرمود
بخل است برایتان نقل نکنم
- می فرمود: بهترین شما خوش رفتارترین شما با خانواده خویش است و من خوش رفتارترین شما با آنهایم. جز کریمان، زنان را تکریم نمی کنند و جز انسانهای پست به زنان اهانت نمی نمایند. (مختصر تاریخ دمشق، 7/50)
- می فرمود: کاملترین مومنان از نظر ایمان خوش اخلاق ترین آنهاست . (تحت العقول، /47 )
- می فرمود: در بخشش میان فرزندان دختر و پسر برابری را رعایت کنید که اگر می خواستم یکی را بر دیگری برتری دهم دختران بودند. (جامع الصغیر، 2/282 )
- می فرمود: همانا برای کامل کردن ارزشهای اخلاقی مبعوث شده ام .(مجموعه درام 1/89 )
- می فرمود: همانا برای تعلیم و یاد دهی مبعوث شده ام. (منیته المرید /10 )
- می فرمود: از ظلم کردن بپرهیزید که در روز قیامت سبب ظلمات و تاریکی ها می شود. (کافی2/332 )
- می فرمود: از هر خانه، چهل خانه جلو و عقب و راست و چپ همسایه هستند. (کافی 2/669 )
و چه زیباست شنیدن نام مادر و دستور اخلاقی در شبی که روحش منتظر برای خیراتت.
بسیار زیبا بود متن شما بانو حلما
تشکر
خواهش میکنم.
گاهی خودم را مثل یک کتاب ورق می زنم.
مثل یک کتاب که فرصت ویرایشش به پایان نرسیده.
آخر بعضی فکرهایم نقطه میگذارم که بدانم بایدتمامشان کنم.
بین بعضی حرفهایم کاما (،) که بدانم باید کمی سکوت ادایشان کنم.
بعد بعضی رفتارهایم علامت تعجب و آخربرخی عادت هایم علامت سؤال.
خودم را هرچند شب یکبار ورق میزنم تافرصت ویرایش هست.
حتی بعضی ازعقایدم را حذف میکنم اما بعضی راپررنگ ...
یک روز این کتاب چاپ میشود و به دست من می دهند و فرصت ویرایش به پایان میرسد ...
وکسی می گوید:
(اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا)
بخوان کتابت را امروز توبرای حسابرسی ازخودت کافی هستی...
( سوره إسرا : 14)
مرحوم حاج اسماعیل دولابی می فرمود:
مادرت را ببوس،پایش را ببوس،تا به گریه بیافتد،وقتی گریه افتاد،
خودت هم به گریه می افتی،آن وقت کارت روی غلتک می افتد و
همه درهایی را که به روی خود بسته ای،خدا باز می کند.
این که فرمود بهشت زیر پای مادر است یعنی تواضع کن.
نکند حق انها را تضییع کنی که راهت بسته می شود،
اگر زنده اند یا مرده،هر طور که می توانی انها را از خودت راضی کن.
مادرتان را ببوسید،به پای او بوسه بزنید.
وقتی دل انها ازشما راضی و شاد شود،
از ته دل دعایتان می کند و این در سیر شما بسیار مؤثر است.
به نام الله که نامش آرام دهنده قلب های متلاطم است
چه شده و چه خواهد شد :
یکی از نزدیکان امام راحل می گوید :
«در یکی از روزهای اوایل فروردین 68، حدود ساعت هفت بعد از ظهر ، حضرت امام ، حقیر را برای انجام دادن کاری احضار فرمودند . وقتی خدمتشان مشرّف شدم ، حدود یک ساعت از مغرب گذشته بود .
حضرت امام در حالی که هنوز مشغول تعقیبات نمازهای مغرب و عشاء بودند ، اوّلاً تسبیح در دست ، ذکر می گفتند.
ثانیا به پشت ، خوابیده بودند و با بالا و پایین بردن پاهایشان ، نرمش مخصوصی را که پزشک توصیه کرده بود ، انجام می دادند .
ثالثا تصویر بدون صدای تلویزیون را می دیدند .
رابعا به صدای رادیو گوش می دادند و خامسا علاوه بر همه این امور ، علی ، نوه عزیزشان در حالی که سعی می کرد از حرکت های امام تقلید کند در کنارشان دراز کشیده بود و امام ، همزمان ، او را مورد نوازش و توجّه قرار می دادند
(در سایه آفتاب،محمد حسن رحیمیان)
http://www.jonbeshnet.ir/news/46670
اگر قبل از ازدواج ارتباط داشته ایم :
راه حلی برای ترمیم
با سلام
چقدر گشته ایم وپیدا نکرده ایم
بسیار فریاد برآورده ایم و کمتر کمک شده ایم
همیشه خواسته ایم اما یک لحظه هم نبوده است.
تا ندانیم نمیتوانیم پس بیایید بدانیم تا بتوانیم و بخواهیم.
یکی از خواسته های بشر خواهان محبت بودن اوست .
میخواهد به او محبت شود ، محبت را دوست دارد و برایش تشنه شده اما نمیتواند جلبش کند.
امام جواد علیه السلام راهی را نشان داده که با هم نقشه این راه را مرور میکنیم و بعد هر کسی خواهان بود طبق این نقشه راه را طی کند.
با یک صلوات پرده از نقشه برداشته میشود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ثَلاثُ خِصالٍ تَجتَلِبُ بِهِنَّ المَحَبَّةَ: اَلنصافُ فِى المُعاشَرَةِ و َالمُواساةُ فِى الشِّدَّةِ وَ الاِنطِواعِ وَ الرُّجوعُ إِلى قَلبٍ سَليمٍ؛
با سه خصلت، محبّت (ديگران) به دست مى آيد: انصاف در معاشرت، همدردى (با ديگران) در سختى ها، و بازگشت به قلبى پاك.
بحارالأنوار ج75، ص82، ح77
سلام
این مشاوره را بخوانید نکات ارزنده ای در آن نهفته است مخصوصا روایات زیبای آن.
http://www.jonbeshnet.ir/news/45769
با سلام و ارزوی قبولی عبادات و عزادریهای شما بزرگواران.
از هر مطلبی که برداشتی مفید از اون مطلب بشه با مبانی اعتقادی و فکری سازگار و همچنین راهگشا بودنش مسجل باشه براتون استقبال میکنیم حالا ممکنه این مهم در قالب یک دوبیتی ظهور پیدا کنه.
باغی که در آن آب هوا روشن نیست
هرگز گل یکرنگ در آن گلشن نیست
هر دوست که راستگوی و یکرو نبود
در عالم دوستی کم از دشمن نیست
سلام امکانش هست هر مطلبی و یا شعری گذاشت یا باید حتما مذهبی و عرفانی باشه؟؟؟؟
کوتاه باشه پست ها بیشتر استفاده میشه
نا امید نخواهم شد
در مقابلت به التماس خواهم نشست چره که تویی همه امید من
وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا (شورى/ 28).
او كسى است كه باران مفيد را پس از مأيوس شدن مردم نازل می کند.
سلام پست خوبیه ...
از مطالب دوستان استفاده بردم...ممنون
ممنونم از پستتون بسیار آموزنده بود خانم آرام
"مقام مُخلِصین"
مُخلِص: (انسان) پاک، بیریا، بی آلایش، صاف، یکرنگ .
مُخلَص: پاک شده، ناب شده، صاف شده
«مُخلِص» که اخلاص میورزد، عملش را صاف و تصفیه از غلّ و غش و ناخالصی میکند. در نتیجه عملش ویژه و ناب میشود. چیزی که صاف است آمیختگی ندارد. وقتی میگوییم: دین را باید برای خدا خالص آورد، یعنی انسان در مسائل عبادی ریا نکند و شرک نورزد.
در اخلاص یکرنگی میرود و ظاهر و باطن، نیّت و عمل با هم در ناب بودن توافق دارند. در قرآن مخلِص 4 بار، مُخلِصون 1بار و مُخلِصین 7 بار تکرار شده است.
اما مُخلَصین کسانی هستند که خداوند آنان را برای خودش خالص کرده است و شیطان در آنان نصیبی ندارد. چنانکه در سوره حجرآیات 40-39 آمده که شیطان گفت:« من بندگانت را اغوا میکنم، مگر بندگانی که تو آنان را برای خود خالص کرده ای.»
انسان عملی را که متضمّن ثواب است به جا میآورد و مقصودش رضای خدا نیست؛ بلکه منظورش این است که مردم او را ستایش کنند و میل دارد آن را به گوش مردم برساند. چنین شخصی طبق فرمایش امام صادق (ع) « به عبادت خدا شرک ورزیده است.»
لذا حق تعالی هر نوع ریا و شرک را اصلاً نمیپذیرد. برای همین گفته میشود که شرکت و شریک قرار دادن و آمیخته کردن نیّت و عمل به چیزی لازمه اش خطری برای عامل است که گریبانگیر میشود.
پیامبر (ص) فرمود:« هیچ بنده ای نیست که 40 روز عملش را برای خدا خالص کند، مگر آن که خداوند چشمه های حکمت را از دلش بر زبانش جاری سازد. » (عیون اخبارالرضا 2 /69)
هر چیزی که در جایگاه رفیع باشد، در تیررس خطر است که آخرش به کجا ختم میشود؟ یعنی مخلِصین در مقام بلندی هستند، اما از آفت و آسیب در امان نیستند. اما مخلَصین چون ذاتاً مُهر خلوص زده شدهاند ایمن هستند.
برای رهایی از این تباهی، لازم است انسان اول علم در این مقام را یاد بگیرد. دوم با افرادی که مخلص هستند نشست و برخاست کند و از مجالست با اهل ریا و تظاهر کاملاً پرهیز کند.پیامبر (ص):« نزد عالمی بنشینید که شما را از ریا به سوی اخلاص دعوت کند.» (بحار 2 /52)
سوم رشته تربیتی و ریاضتی و تمرینی را که اساتید اخلاق میگویند پیاده کند. چون عادات بر افراد غالب است، ترک عادت هم کار سختی است. مثلاً غذا به قصد لذّت خورده میشود، تمرین کند که قصدش خوردن طعام به خاطر اقتضای گرسنگی باشد. از خوابیدن خوشش میآید بنابراین بگذارد برای رفع خستگی و اینکه بدن استراحت کند تا بتواند کارهایش را خوب انجام دهد. همیشه صف اول جماعت میرود نماز میگزارد، گاهی صف سوم و گاهی صف آخر و گاهی در خانه نماز بگزارد تا مهره نشود که بگویند فلانی همیشه صف اول جماعت است و اگر دقت کند بعد از سالها اگر روزی صف آخر نماز بایستد برایش سخت میشود و دیگران هم تحریک میکنند که چطور شما صف آخر نماز ایستادهاید؟
موارد بسیار است، فقط تمرین و ترک عادت میخواهد تا در زمره مخلصین قرار بگیرد.
عمل کردن در هر کاری راحت است، اما عملی که میخواهد برای خداوند باشد باید تصفیه و ناخالصیهای آن برداشته شود. امام صادق (ع) فرمود:« پایداری بر عمل، تا خالص بماند، سختتر از خود عمل است.» (الکافی 2 /16) اگر عمل هرچند اندک باشد اما با تصفیه باشد بهتر از عملی است که بسیار باشد اما بیتصفیه.
علی (ع):« دعای شخص مخلِص شایستة اجابت است.» (غررالحکم 1 /325)
منبع مطلب: مقامات معنوی (آیت الله کشمیری)
"مقام توابین"
*انسان وقتی گناه میکند، بعد از گناه به خودش میآید و حس میکند که اشتباه کرده، لذا پشیمان میشود. چون آن چه که محبوب بوده نزد خداوند، ضدّش را آورده است. پس نادم میشود و جای این ندامت، در دل است. همیشه توبه از گذشته است نه از آینده. لذا در مقام تلافی برمیآید. پس اراده میکند که اعمال ناشایست را ترک و با توبه، گذشته را جبران کند.
پشیمانی، خودش توبه است. نفسِ پشیمانی، توبه است و گاهی در توبه، لفظ به کار میرود، مثل حضرت یونس: «لا اِله الّا انت سبحانک اِنّی کنت مِن الظالمین».
گاهی همان حال پشیمانی و توجهی است که به خرابی میکند، بدون آنکه لفظی بیان کند. لذا از درون استغفار و معذرت خواهی مینماید.
خدا «توّاب» است، معنایش این است که بسیار بسیار میآمرزد و بنده هم اگر به این برسد، همین صفت را دارا میشود. لذا خداوند میفرماید: «والله یحب التوّابین» خداوند دوست میدارد افرادی از مردم را که بسیار توبه پذیرند.
از آنجایی که انسان، عصمت ندارد و همیشه در معرض خطر است، لزوم توبه از بنده و عنایت توبه پذیری از حق، عام است. لذا در سوره نور فرمود: «توبوا اِلی الله جمیعا ایها المؤمنون؛ بازگردید به سوی خداوند، همگی ای مؤمنان.»
بعد خداوند میفرماید: «لعلّکم تفلحون؛ شاید رستگار شوید.» این آیه فرمان عام دارد و اگر کسی مصداق واقعی بازگردیدن از مخالفت به موافقت را بیاورد، رستگار است. این که خداوند فرمود «شاید» به این علّت است که گروههایی توبهشان حقیقی نیست و هم اینکه همه با هم توبه نمیکنند.
وقتی خداوند توبة آدم را پذیرفت، فرمود:« ای آدم! توبه را برای فرزندانت میراث قرار دادم. هرکس مرا بخواند او را اجابت میکنم، هم چنان که تو را اجابت کردم. هرکس از من آمرزش بخواهد از او دریغ نمیورزم، چون من قریب و مجیب هستم.» («قریب» یعنی نزدیک، «مجیب» یعنی اجابت کننده) اینها از صفات حق هستند که در قرآن آمده: اِنّه قریبٌ مجیب
امام علی (ع): «توبه، رحمت را فرود میآورد.» (غررالحکم ح 1069)
پیامبر (ص): «چیزی نزد خدا محبوبتر از مرد توبهکار یا زن توبهکار نیست.» (بحار 6 /21)
امیرالمؤمنین (ع): «توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی در دل، آمرزش خواهی به زبان، عمل کردن با اعضای بدن و تصمیم بر بازنگشتن به گناه.» (بحار 71 /81)
امام هادی (ع): «توبه نصوح این است که باطن، هم چون ظاهر و بهتر از آن شود.» (بحار 6 /22)
ان شاالله خداوند مارا از توابین قراردهد...الهی آمین
داروی رجاء برای دو دسته بسیار نیاز است:
1) آنکه نومیدی بر او غلبه یافته و عبادت را هم ترک کرده که این چنین شخصی مریض است.
2) دیگری کسی است که خوف بر او چیره شده و بر اثر آن، در مواظبت بر عبادت، اسراف کرده تا حدی که به خود و کسانش زیان وارد میکند. (افراط در عبادت و آزار زن و بچه)
این دو دسته، از طریق اعتدال خارج شده و به سمت افراط و تفریط رفته اند که اینها باید درمان شده و به اعتدال برسند.
اولی که نا امید بوده؛ باید مسائل خوف، دوزخ، قیامت و اثر وضعی ترک طاعت برای او گفته شود تا این که معتدل شود. چون نباید مریض را از سمت تفریط به افراط کشاند بلکه باید به طرف اعتدال برده شود.
و شخص دومی که خوف بر او غالب بود و افراط در عبادت و فشار آوردن به زن و بچه داشت باید مسائل عبرتی یا اخبار و احادیث برایش گفته شود که خدا عمل کم را قبول میکند «انّ ربّک لذو مغفرة للنّاس علی ظلمهم؛ پروردگار تو نسبت به مردم با همه ستمکاری آنها دارای آمرزش است» (رعد: 6)
وقتی این آیه نازل شد، خدا به پیغمبر درباره امتش فرمود: «آیا راضی نمیشوی؟» تا این بنده به امیدی که به او داده شده به حد اعتدال برسد.
با سلام
مطلب دوم در این پست :
تبادل رفتار یکی دیگر از راهکارهای کنترل فرزندان هست.
به این معنی که فرزندان را اجازه بدهیم در رفتار ما نظر دهی داشته باشند .
مثلا در مورد یاد شده گوشی خودمان را بدون رمز در اختیارشان قرار بدهیم .
با سلام
امروز در یک همایش مادری سوال کرد:
دختری شانزده ساله دارم رمز بر روی گوشی اش گذاشته و این امر مرا رنج میدهد؟
به نظر بنده این امر (رمز گذاشتن )از تجسس زیاد در امور شخصی یکدیگر شروع شده و با مهارت نداشتن در امر کنترل ادامه پیدا میکند.
دوستان مطالب علمی و مشاوره ای و اخلاقی خودشان را ذیل پست حقیر به نگارش درآورده تا از مطالب استفاده کنیم.
موفق و موید باشید.
سفارش جبرئیل به حضرت محمد(ص) در خصوص نماز شب
پیغمبر اکرم (ص) فرمود : آنقدر جبرئیل مرا درباره شب خیزى سفارش نمود که گمان کردم نیکان امتم در شب نخوابند.
پیامبر (ص) به جبرئیل فرمودند: مرا پند ده.
جبرئیل گفت: ای محمد، هر چه میخواهی عمر کن اما بدان که سر انجام خواهی مرد، و به هر چه میخواهی دل ببند اما بدان که سرانجام از آن جدا خواهی شد و هر عملی که میخواهی انجام بده ولی بدان سرانجام عملت را خواهی دید و نیز بدان که شرف مومن نماز شب اوست و عزتش در خود داری از ریختن آبروی مردم است.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
سلام و درود
ممنون از مبحث خوبی که ایجاد کردید
هرچه سعی کنیم که به اخلاق و کردار اسلامی و دینی و خداپسند نزدیک شویم یک گام جلو رفته ایم خیلی ممنون از دوستان خوبی که مطالبی از روایات احادیث و حکایات آورده اند و مشتاقم بیشتر بخوانم و بدانم تا اینکه بنویسم اما آنچه نیز دارم در طبق اخلاص خواهم گذاشت و خواهم نوشت
باشد که بیاموزیم خداپسندانه رفتار کنیم
و این است داستان کسی که دلش قلمش شده و مینویسد بدون آنکه از خود اراده ای داشته باشد.
امروز زمانی است که دلها باید بگویند
و با حسین عزیز موافقم و از خود ایشان درخواست دارم اولین تایپیک را خود بزرگوارشان ایجاد نمایند.
تشکر
فقط یه نکته کاربردی بگم . اگر از زبون خود شخص باشه مطالب خواننده خواهد داشت
در غیر این صورت یه تاپیک کلیشه ای مثال صدها تاپیک مشابه دیگر...
رسول اکرم می فرمایند :
اخرالزمان مردمان، شب مومن اند و صبح کافر.
فکر می کردم چگونه ممکن است؟
تا به این نتیجه رسیدم ای دل غافل خود ما را می گوید که نمازمغرب مان جماعت است و نماز صبحمان قضا.
چرا که فاصله ایمان تا کفر نمازست.
شیطان می نشیند روی مژه هایم قبل ازنماز صبح!
خدایا از نماز صبح هایم فقط این خمیازه هایش باحضور قلب بودند...
نمازهایت را عاشقانه بخوان،حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری،
قبلش فکر کن چرا داری نماز میخونی؟؟؟
آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که تمام عمرداری تکرارشون میکنی.
تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست.
هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن
مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،
بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بـه دنـیـاست
تـا سجـده کـنـنـد ...
ولـو یـک سـجـده!
الهـي
هر كس تو را شناخت هرچه غير تو بود بينداخت
الهی و ربی من لی غیرک
الهـي
هر كس تو را شناخت هرچه غير تو بود بينداخت
الهی و ربی من لی غیرک
روزي مردي خواب عجيبي ديد . ديد كه رفته پيش فرشته ها و به كارهاي آنها نگاه مي كند . هنگام ورود ، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد كه سخت مشغول كارند و تند و تند نامه هايي را كه توسط پيكها از زمين مي رسند ، باز ميكنند و آنها را داخل جعبه هايي مي گذارند .
مرد از فرشته اي پرسيد : شما داريد چكار مي كنيد ؟ فرشته در حالي كه داشت نامه اي را باز مي كرد ، گفت : اينجا بخش دريافت است و ما دعاها و تقاضاهاي مردم از خداوند را تحويل مي گيريم .
مرد كمي جلوتر رفت . باز دسته بزرگي از فرشتگان را ديد كه كاغذهايي را داخل پاكت مي كنند و آنها را توسط پيك هايي به زمين مي فرستند .
مرد پرسيد شماها چكار مي كنيد ؟
يكي از فرشتگان با عجله گفت : اينجا بخش ارسال است ، ما الطاف و رحمتهاي خداوند را براي بندگان به زمين مي فرستيم .
مرد كمي جلوتر رفت و يك فرشته را ديد كه بيكار نشسته .
مرد با تعجب از فرشته پرسيد : شما اينجا چكار مي كنيد و چرا بيكاريد ؟
فرشته جواب داد : اينجا بخش تصديق جواب است . مردمي كه دعاهايشان مستجاب شده ، بايد جواب بفرستند ولي فقط عده بسيار كمي جواب مي دهند .
مرد از فرشته پرسيد : مردم چگونه مي توانند جواب بفرستند ؟
فرشته پاسخ داد : بسيار ساده ، فقط كافيست بگويند : “خدايا شكر “
شاداب باش !
یک گل، یک گیاه وقتی شاداب وبا طراوت می ماند که لقمه های آن پاک باشد .
یعنی هوا وآب پاک در اختیار آن قرار گیرد .
ما آدمها هم همینطور هستیم وقتی شاداب وسرزنده و
سر حالیم که مواظب لقمه هایمان باشیم و
لقمه های مان پاک وطیب وطاهر باشد .
این است که قرآن کریم می فرماید :
مردم لقمه های حرام را مصرف نکنید و
ولا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل
خبر دار شدم حاج احمد با زنش به حج رفته اند
چهل میلیون دادن وبه صورت ازاد حج کرده اند هرسال حج میکنن
ولی غافل از اینکه باید حاجی حج حق بود. نه حاجی حج پول!
و مگر مروه همین جا نیست پشت کوره های آجر پزی پاکدشت
و مگر آب زمزم همین جا نمی جوشد
نزدیک ده کوره های سیستان و بلوچستان
که قوت لایموتشان آه است و ناله....
و مگر همین جا نمی شود رمی جمره کرد مفسدان اقتصادی را.
آری حاج احمد حج یعنی رنج...
رنج کارگری که 9 ماه است حقوق نگرفته
و آبرو نفروخته.... برای گران کردن اجناس
...برای برداشتن کلاه از سر بی نوایی غریب
حجر الاسود روی سیاه ماست
که زن شیعه برای نان شب، کلیه اش را بفروشد
آری بار کج به حج نمی رسد
حتی اگر صاحبش حاج احمد باشد
این ها را من نگفتم دل خسته ام گفت ...
چـــــــــــــــــادر تو تلافی غروبی است ....
که در آن روز به زور چادر ازسر زنان حرم پیامبر می کشیدند ....
چادر تو میراث خون دلهای خیمه نشینان ظهر عاشوراست ....
و چادر سرکردنت به همین سادگی انتقام کربــــــــــــــــــلا ست ....
*قدرت و صلابت یک مرد درپهن بودن شونه هایش نیست...
بلکه دراین است که چقدرمی تونی به او تکیه کنید واون می تونه توروحمایت کنه!
*قدرت و صلابت یک مرد این نیست که چقدر بتونه صداش روبلند کنه...
بلکه دراینه که چه جملات ملایمی رو می تونه تو گوشات زمزمه کنه!
*قدرت وصلابت یک مرد به این نیست که چندتا رفیق داره...
بلکه دراین است که چقدربا فرزندان خودش رفیق است!
*قدرت وصلابت یک مرد به این نیست که چقدر درمحیط کار قابل احترام است...
بلکه دراین است که چقدر در منزل مورد احترام است!
*قدرت وصلابت یک مرد به این نیست که چقدر دست بزن داره...
بلکه به این است که چه دست نوازشگری می تونه داشته باشه!
*قدرت وصلابت یک مرد به این نیست که چه وزنه سنگینی رو می تونه بلند کنه...
بلکه بستگی به مسائل و مشکلاتی داره که از پس حل اونا بربیاد!
بانـوي سرزمين من!
بـه خاطر بسپار
صدايت "دلنشين" است
قشنگ نيست بر هر دلـﮯ نشستن (1)
...
بــرادر دينـﮯ من!
فراموش نكن
بعضـﮯ كارها "واجب" نيست
مثل سلام كردن (2)
1.فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا :
پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.{احزاب/ 33-32}
2.امام صادق(ع) فرمود:«رسول خدا بر زنان سلام می کرد و آنان نیز پاسخ می دادند و امیرالمؤمنین نیز بر زنان سلام می کرد و سلام کردن به زنان جوان را نمی پسندید و می فرمود: می ترسم از صدای او خوشم آید که در این صورت گناهی که نصیبم می شود، بیش از پاداشی باشد که از سلام کردن نصیبم می گردد.»{وسائل الشيعه ، ج 20،ص234،ح3}
صفحهها