انسانها با فطرت پاک و عقل سالم به دنیا می آیند. اگر بتوانند به خوبی از عقل خود استفاده کنند، متوجه میشوند که در این عالم، بیهوده آفریده نشدهاند. قطعا خدایی وجود دارد که از آنان تکالیفی خواسته و برای دور شدن از تنبیه خدا و نزدیک شدن به رحمت خدا و داخل شدن به بهشت، لازم است به دستورات خدا توجه کند.
کسانی اهل نجات هستند که از عقل خود استفاده کرده و به دستورات او عمل کنند. مهمترین فرمان عقل، پیروی از خداوند است. وقتی از اهل جهنم سوال میشود چرا اهل جهنم شدید؟ پاسخ میدهند اگر از عقل خود استفاده میکردیم و فرمان الهی را گوش میدادیم به جهنم وارد نمیشدیم.«وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في أَصْحابِ السَّعير»[1]
البته در این دنیا، راهزن بسیار وجود دارد و شاید به سختی بتوان مسیر حق را از مسیر باطل تشخیص داد. اما اگر انسان بر اساس درک و فهمش پیرو عقل باشد، همین عقل میتواند مسیر صحیح را به او نشان دهد. عقل سالم هیچگاه انسان را به خطا راهنمایی نمیکند و اگر انسانی به مسیر باطل قدم گذاشت، قطعا عقلش را کنار گذاشته و با وهمش تصمیم گرفته است.
عقل میگوید خداوند نباید ناقص باشد و فرمان او یک فرمان ظالمانه نیست. اگر خدا برای خود نمایندهای انتخاب میکند، باید بیشترین شباهت را به او داشته باشد و نقص و خللی در رفتارش نباشد. کسی که به هدایت نیاز دارد نمیتواند دیگران را هدایت کند و نماینده خدا باید در بالاترین مرتبه از هدایت شدگی قرار داشته باشد. اینها ویژگیهایی است که میتوان در عقائد شیعه اثنی عشریه و رهبران الهی این مذهب به راحتی یافت و به آنها تمسک کرد. تفصیل مطالب را باید در کتابهای معتبر کلامی دنبال کنید.
سلام. ممنون از سوال شما.
انسانها با فطرت پاک و عقل سالم به دنیا می آیند. اگر بتوانند به خوبی از عقل خود استفاده کنند، متوجه میشوند که در این عالم، بیهوده آفریده نشدهاند. قطعا خدایی وجود دارد که از آنان تکالیفی خواسته و برای دور شدن از تنبیه خدا و نزدیک شدن به رحمت خدا و داخل شدن به بهشت، لازم است به دستورات خدا توجه کند.
کسانی اهل نجات هستند که از عقل خود استفاده کرده و به دستورات او عمل کنند. مهمترین فرمان عقل، پیروی از خداوند است. وقتی از اهل جهنم سوال میشود چرا اهل جهنم شدید؟ پاسخ میدهند اگر از عقل خود استفاده میکردیم و فرمان الهی را گوش میدادیم به جهنم وارد نمیشدیم.«وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في أَصْحابِ السَّعير»[1]
البته در این دنیا، راهزن بسیار وجود دارد و شاید به سختی بتوان مسیر حق را از مسیر باطل تشخیص داد. اما اگر انسان بر اساس درک و فهمش پیرو عقل باشد، همین عقل میتواند مسیر صحیح را به او نشان دهد. عقل سالم هیچگاه انسان را به خطا راهنمایی نمیکند و اگر انسانی به مسیر باطل قدم گذاشت، قطعا عقلش را کنار گذاشته و با وهمش تصمیم گرفته است.
عقل میگوید خداوند نباید ناقص باشد و فرمان او یک فرمان ظالمانه نیست. اگر خدا برای خود نمایندهای انتخاب میکند، باید بیشترین شباهت را به او داشته باشد و نقص و خللی در رفتارش نباشد. کسی که به هدایت نیاز دارد نمیتواند دیگران را هدایت کند و نماینده خدا باید در بالاترین مرتبه از هدایت شدگی قرار داشته باشد. اینها ویژگیهایی است که میتوان در عقائد شیعه اثنی عشریه و رهبران الهی این مذهب به راحتی یافت و به آنها تمسک کرد. تفصیل مطالب را باید در کتابهای معتبر کلامی دنبال کنید.
پی نوشت
[1]. ملک/10.