با سلام و خسته نباشی.من یه مشکل داشتم ک خواستم با شما در میون بذارم و ازتون راهنمایی میخوام چون واقعا سره دو راهی قرار گرفتم.من الان 21ساله هستم تو سن 16سالگی با پسر خالم ک 28سالش بود با رضایت هردومون و رضایت خانواده هامون بعد ازاولین جلسه خواستگاری نامزد و بعد از یک ماه عقد کردیم.یه مسافرت خانوادگی در طول عقد داشتیم ک تقریبا ناراحتی های خانوادگی از اونجا شروع شد.به علاوه بدگویی هایی ازجمله مسایل ناموسی در طول دوران عقد به گوش شوهرم میرسید رفته رفته متوجه شدم ک شوهرم تمام خرج و مخارج و مسءولیت های خانوادش رو بر عهده داره.(از همون سن 15،16سالگیش کار کرده)و یه مسءله دیگه ک در طول عقد متوجه شدم پنهون کاری های شوهرم بود و فهمیدم ک با یه خانم رابطه دارهخالم اینا یه شهر دیگه زندگی میکردن و ما در ماه 2روز همدیگرو میدیدیم.تا اینکه من یه روز بلیط قطار گرفتم و راهی شدم بدای دیدن و سوپرایز کردنش .ولی متاسفانه این سوپرایز کردن و نگفتن اینکه من دارم میرم و بهش نگفتم باعث مشکل شد..وقتی من رسیدم شوهرم اصلا تحویلم نگرف و ناراحت بود از دست من همچنین خانوادش.موقع رفتن هم به زور خداحافظی کرد.این مشکلو به پدر مادرم گفتم و اونا هم با شوهرم تماس گرفتن ک چی شده و ایناو اونم گف که نباید تنها میومده و حرفای بیخود دیگه... و در اخر گف ک بهتره از هم جدا شیم. ما از هم طلاق گرفتیم هر چه قدر اصرار کردیم ک طلاق نگیریم شوهرم قبول نمیکرد و میگف مشکل مالی داره مشکل داره همش میگف مشکل دارم هر چقدر سعی کردم طلاق نگیریم نشد.بعد از طلاق 8ماه تونستم دوام بیارم.من نمیتونستم فراموشش کنم.من خیلی دوسش داشتم.ازش دلیل طلاقمونو خواستم بازم میگف مشکل داره مشکل داره...تماس هایی با هم داشتیم در طول طلاق.یک روز یه خانم با من تماس گرفت و جریان دوستیشونو گف و ادعا میکرد که زنشه(این خانم مطلقه و دو ازدواج ناموفق داشته ،بچه دار هم نمیشه)ولی وقتی به همسر سابقم گفتم زیر بار نمیرفت و میگف فقط دوست بودن.(همسر سابقم با اون خانم رفت و امد داشته)چند بار دیگه این خانم تماس گرفت و گف دست از سرش بردار.اون تو رو نمیخادو از این حرفااینا مسایل بعد از طلاقه ک دارم خدمتتون عرض میکنم.سال90از هم جدا شدیم.اوایل سال 92همسر سابقم از طریق یکی از فامیل از من خواستگاری کرد ولی پدرم گف هیچ وقت قبول نمیکنه.الانم همسر سابقم تصمیم داره با من ازدواج کنه و به دنبال فرصتی برای برگشته.در حال حاضر سره دو راهی قرار گرفتم که ایا این مرد واقعا منو میخاد؟ایا میشه دوباره یه فرصت بش داد؟آیا من میتونم کنارش زندگی کنم.الان وضعیت من طوریه ک هم دوسش دارم هم بهش شک دارم(خودش میگه ک اشتباه کرده طلاف گرفتیم و پشیمونه .میخاد جبران کنه)چند بار ملاقات داشتیم.به محض اینکه گوشیش زنگ میخوره بهش شک دارم .اگه خاموش باشه شک دارم.بره شک دارم خلاصه من همش شک دارم.تا الان خواستگار داشتم ولی همه رو رد کردم .چون هنوزم دلم پیش اون بود.همش امیدوار بودم همه چی درست شه.به نظر شما اگه خانواده ها دوباره راضی شن ما دو تا میتونیم یه زندگی خوب بسازیم یا نه؟به نظرتون این مسءله دوستیشون تموم شدس یا ممکنه ادامه پیدا کنه ؟الان پسر خالم با خانوادش صحبت کرده و گفته ک منو میخاد.خانواده هامون قبلا خیلی مخالف بودن الان بهتر شدن .شک و تردید من یه خورده کمتر شده چون میبینم داره پافشاری میکنه.و میگه که اگه خانوادش هم راضی نباشن بازم میخاد ک با من ازدواج کنهمادرم هم راجع به موضوع دوستیش با اون خانوم بیوه صحبت کرد اونم در جواب گفت ک همه چی بینشون تموم شده .ولی خودم چند باری دیدم ک اون خانم تماس گرف و بهش میگف ک کجاییو اینا پسر خالم هم بهش گف ک به اون ربطی نداره دیگه زنگ نزنه ولی متاسفانه از رو نمیره.من الان دانشجوی سال سوم دانشگاه هستم .عجله ای هم برای ازدواج ندارم.قبل و بعد از طلاق با هیچ پسری دوست نبودم و همسرم تنها تو زندگیم بوده .اگه بخوام پیشنهاد ازدواجش رو رد کنم درآینده میتونم فراموش کنم ؟ هم خودشو هم خاطراتش رو .زفاف بین ما صورت نگرفته و رابطه جنسیمون در حد عشق بازی بوده.احساس میکنم نمیتونم مرد دیگه ای رو بپذیرمنظر شما خیلی برام مهمه حتما راهنماییم کنیدبا یه مشاور آقا مشورت کردم.نظرشون این بود که اصلا بش فکر نکنم چه برسه به ازدواج.و گف که این آقا با اون خانوم رابطه داشته و عشقو حاله خودش رو کرده. و بهتره من با همتای خودم باشم و اینکه این اقا مورد اعتماد نیست دیگه. نظر شما چیه دوستان؟
مخاطب گرامی!
بعد از گذشت این اتفاقات، یک رابطه و تمایلات احساسی درونی شمارو هی صدا میزنه که همسر سابقتونباز بهتره برای زندگی مجدد ویا اینکه مدام در افکارتون میخواهید فراموش کنید کل موضوع وروابطه ایشون رو
در حالی که ورود مجدد و ازدواج مجدد با ایشون،بر فرض هم توبه واقعی از عملکرد خود نداشته باشند شما رو دایم در شک قرار دارید به زندگی ناارامشیدچار خواهد نمود که پشیمونی درپی خواهد داشت
لزومی نداره با شک وارد ازدواج مجدد باایشون بشوید
شما این عشق حاصله و این خیانت( و از نظر بنده اینکه قبل از شما ممکن بود ایشان با اون خانم رابطه داشته بود)را کنار بگذارید و به عشق پایداری توجه کنید که انشاءالله شما را به خوشبختیدعوت خواهد نمود
محکم باشید واز خدا استعانت بگیرید
سلام .
کسی که برای یه مسافرت شما رو طلاق داده چه انتظاری ازش داری ؟
اصلا کسی میتونه ازش انتظار داشته باشه ؟
و دیگه اینکه هنوز بعد از دو سال اون خانوم داره باهاش تماس می گیره . اگه ایشون نمی خواست مسلما جوری با اون خانوم رفتار می کرد که اون خانوم حتی از سایه ی ایشون هم بترسه و دیگه طرفش نیاد !
من بودم قبول نمی کردم . البته من در شرایط شما نیستم و مسلما شما هم تمام مسایل رو ننوشتی . ولی با این مطالبی که در اختیار ما گذاشتی من جواب منفی رو توصیه می کنم .
فقط خودت می تونی تصمیم بگیری . همه ی ما از دید خودمون به قضیه نگاه می کنیم . به نظرات و صحبتهای دیگران رو بخوبی تجزیه و تحلیل کن و تصمیم درست بگیر .
انشاالله که خوشبخت بشی عزیزم .
به نظر من لیاقت تو بیشتر از این حرفاس واینکه خودش تورو ول کرد والان برگشته اما اینکه بعد از اینهمه مدت هنوزم دوسش داری نمیدونم چی باید بهت بگم
به این فک کن آیا حاضری پیشش باشی ولی در کنار این تمام خیانت هاشو تحمل کنی وهرروز باشک وتردید زندگی کنی ویا اینکه اگر دوباره بهت گفت باید جداشیم چیکار می کنی؟
اگر با تمام این مشکلات حاضری پیشش باشی باهاش ازدواج کن در غیر اینصورت جای فکر ومشورت داره واینکه واقعا مطمئن بشی از شرایطش واینکه او واقعا چه آدمیه چقد دوست داره؟؟
فقط اینو می گم زیاد عجله نکن واسه تو فرصت ازدواج های خوب زیاده اما شوهر سابقت نه
گاهی وقت ها دادن شانس دوباره به کسی
مثل دادن یه گلوله ی اضافه ست
برای اینکه باراول نتونسته تو رو خوب هدف بگیره!
سلام
منم صد در صد موافقم با اون اقای مشاور
حالا ک دیده هیچکس بهتر از تو براش نیست اومده
کلا فراموشش کن
یجوری جوابش رو بده ک مطمئن شه نظرت منفیه بره و سعی نکنه تو گرفتن فرصت تلاش کنه
صددرصد رفته با خانمها کیف و حالش را کرده.با یقین دارم بهت میگم
کاره این اقا خیانته واقعا براش متاسفم حاضر شده همچین جواهریو از دست بده مطمئن باش خودش یه روز پشیمون میشه و حسرت میخوره چرا فریبه اون زنو خورده ولی این آقا برا شما همسر نمیشه وفادار نیست هر روز باید بترسید از اینکه کسی گولش نزنه یا ارتباطی با کسی نگیره احساسه شما که انقد دوسش داری طبیعیه چون همسرت بوده ولی دوباره میتونی این احساسو به یه مرد خوب داشته باشی توکل بر خدا خودش یه عشق پاک و حلالو به دلت هدیه بده آفرین به شما واقعا میگم شما شاهکار کردی که بعد از این آقا و کارایی که با شما کرده پاکی و خوبیتو حفظ کردی کاره کمی نیست خدا هواتونو داره مطمئن باش به موقعش جوابتو خوب میده
به نظر خودتون رفتار این آقا که الان اومده خواستگاریتون با رفتاری که چندسال پیش اولین بار اومد خواستگاریتون چه فرقی کرده؟ از نظر احساس و تعهد
با اون زمان فرقی نکرده رفتارش؟
با سلام
از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را برای راهنمایی انتخاب فرمودید متشکریم امیدوارم راهنمای خوبی باشیم.
اینکه شوهر سابق شما و خواستگار فعلی تون قبلا چه ارتباطاتی داشته مهم نیست مهم دل شماست که از وی دل چرکینی و مشکوک اما با گذشت زمان و دوری و همچنین علاقه ای که نسبت به وی داشته اید این شک را در حال حاضر کمی پوشش داده که به سرعت بعد از ازدواج به صورت خودکار بر خواهد گشت لذا بهتره از فکر ایشون بری بیرون و دنبال زندگی و ازدواج مناسبی باشی بنا بر این ازدواج با وی صلاح نیست.
موفق باشید