با زن داداش كوچيكم آبم توي يه جوب نميره

22:10 - 1394/02/04

از بد روزگار برادر بزرگتر از خودم به خاطر اعتماد به نفس كاذبش به خواستگاري دختراي سرتر از خودش ميرفت و جواب رد ميشنيد طوري كه 20جا رفت و جواب رد شنيد تا اينكه دو سال پيش خالم به خواستگاري دختري رفت كه 11 سال كوچكتر از خودش بود .خانواده خوبي داره به خصوص پدرش اما مادرش از همون اول ميخواست اذيت كنه همديگه رو پسنديدن و عروسي بعد 6 ماه صورت گرفت. ..دختر خوبيه اما خيلي فضوله برعكس خودم. ..ازش دلم شكسته. ..سال پيش بابت ازدواج نكردن من زياد بهم ميگفت اينم بگم اون دهه هفتاد و من دهه 60 و 9 سال ازش بزرگترم. ..هربار منو ميديد ميگفت فلاني زنگ نزد منم ساده فكر ميكردم راست ميگه در صورتي كه خودشيريني ميكرد... تا اينكه صبرم تموم شد و به برادرم اس دادم به زنت بگو تو زندگي و ازدواج نكردن من دخالت نكنه. ..اونم اس رو تو گوشي برادرم خونده بود و بهم گفت تو لياقت نداري و به همين خاطر بايد بموني و اخلاقت بده و ...منم اون روز دلم شكست از اينكه من هيچ وقت كاري به زنرگيشون ندارم و نداشتم و دخالت نميكنم اما اون كاري كرد كه داداشم همش تحقيرم ميكنه و منو مقصر ميدونه و ميگه تو كوتاه بيا درصورتي كه من فوضولي نميكنم. ..منم از اون تاريخ به بعد هميشه ازش بدم مياد. ..جالبه از رو نميره به سر كار نرفتن من كار داره هر چي غير مستقيم جوابشو ميدم بازم آدم نميشه. ...هيچ وقت باهاش ارتباط برقرار نميكنم و ازش دورم حتي خونمون مياد...اخلاقي كه داره ميگه من خوشگلم و بقيه زشت درصورتي كه من هميشه هوش خانوادم رو بهش گوشزد ميكنم. ..برادرم قبل ازدواج هميشه جوياي احوال و كارم بود اما الان حتي نميگه چه خبر؟ منم از فضولياش و ادعاي كاذبش بدم مياد و جوابشو صريح ميدم. ..به كار هيچ كس كاري ندارم و نميپرسم چه خبر؟ اما اگه كسي فضولي كنه تو كارم صريح جوابشو ميدم....حالا شما بگين با يه آدم فضول چه رفتاري بايد كرد؟

http://btid.org/node/63272

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 3 =
*****
تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

 

تصویر سایروس
نویسنده سایروس در

کارخوبی میکنی عزیزم  کلا زن داداش زندگی خراب کنه

 

تصویر zm@45
نویسنده zm@45 در

عزیزم الان تو مملکت ما یه طوری شده که ازدواج کردن از نوبل گرفتن هم با ارزش تر شده. تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده هم نداره من تو تمام قشرها این مسئله رو دیدم. حالا یه نفر با سن وسال کم عروس یه خانواده بشه که از قضا خواهرشوهر مجرد از خودش بزرگتر داشته باشه دیگه واویلااااا..اما اینم بگم یه مقدارشم تقصیر خودتونه ها..منم یه زن داداش دارم که از خودم کوچیکتره هر وقت میخاد یکم فضولی کنه و یه حرفی یا چیزی بزنه سریع ترمزشو میکشم (البته کاملا مودبانه)و بهش می فهمونم که اینهمه درس نخوندم که از پس یه بچه برنیام...یه تجدید نظر در رفتارت داشته باش.اصلا طوری رفتار کن که انگار نمی بینیش و نمی شنویش..اونم با نهایت خوشحالی و نرمالی..با بقیه اعضای خانواده وقتتو بگذرون.مخصوصا بقیه زن داداشات..بزار بفهمه توی جمع جایی نداره.

تصویر elham63
نویسنده elham63 در

ممنون از دوستان که سخن حق رو گفتن...آخه آدم اینقدر بی شخصیت که حتی به بچه دختر خاله من هم حسودی میکنه و اینکه دختر دختر خالم 400 گرم از بچه خودش بیشتره به اونم حسودی میکنه و همش ایراد میگیره و میگه بچه من خوشگلتره ...من نمیدونم خیر سرش بچه شهره و توی شهر بزرگ شده این بی فرهنگ بازیا چیه در میاره ...منم در جوابش میگم ماشاء الله بچه دختر خالم توپوله و حرصشو درمیارم به تلافی فضولیاش و خداییش دلم خنک میشه...موندم این برادر من عقلش کجا بود که با یه دختر با این همه اختلاف سنی ازدواج کرد ...البته حقشه چون از خیلی دخترا ایراد میگرفت و من همیشه میگفتم گناه داره اونم لابد دلایلی داره که تو رو قبول نمیکنه...بگذریم این برمیگرده به نوع تربیت خانوادگی که متاسفانه خونه داری هم بلد نیست نه نظافت و تمییزی و نه آشپزی...نمیخوام غیبت کنم ولی خداییش اون 4 تا زن داداشام هم تمییزن و خونه دار و هم مهربون و با درک بالا و همیشه احترامشون رو دارم و مثل خواهر باهاشون رفتار میکنم و هرجا هم برن به یاد من هستن ...کاش یکم پسرا از در خونه کسی میرن تو به بعضی پیزا هم اهمیت بدن نه فقط زیبایی...

تصویر vakili
نویسنده vakili در

خوشم میاد که از این مدل زن داداش ها توی خونه ی همه موجود است. یکجوری به شوهرشون دو دستی چسبیده اند که میترسن از دستشون فرار کنه و بره

تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

بعد این انتخاب داداشت یعنی رفته یک دختر بچه خوشکل گرفته رفتاری بهتر از این نباید ازش انتظار داشت

 

تصویر caution
نویسنده caution در

سلام،

 متولد70ام،یه زنداداشم 72 یکی هم 73 .... به نظر من به سن بستگی نداره، تیپ شخصیتی افراد متفاوته ... 72 ایه، یه خانوم عاقل و فهمیده و خانه دار وسیاست مدار به تمام معناست و در 16 سالگی هم عروس خانواده ما شد .... اما 73 ایه با اینکه ویژگی های خوبی هم دارن، اما دقیقا مثل زنداداش شما رفتار می کنن؛  از زمانی که وارد جمع ما شد، اصرار داشت در هر کاری و هر زمینه ای بگه من از همه بهترم، من از همه زیباترم،من در دوران مدرسه ام خیلی باهوش بودم و هیچ موقع درس نمیخوندم (خصوصا وقتی که بحث از تحصیلات من میشد - من هیچ موقع از روند درس خوندنم هیچ موقع صحبتی نکردم و به قول شما یه سری ویژگی های مثبتم رو دیگران خودشون می گفتن بدون اینکه حتی یه بار بخوام علنی بگم من خوبم تو فلان زمینه) - ما و بقیه عروس هامون هیچ کدوم  همدیگر رو با هم مقایسه نمی کردیم ولی این زنداداش ما، تو جمع ما خیلی اصرار داشت، بگه من از همه عروس ها خیلی خیلی زیباترم یا فلانی خیلی خیلی تپله (( این تیپ شخصیت دوست دارن و اصرار دارن بگن من خیلی خاصیم!!)) ....  مثل شما من هم اعصابم خورد می شد پیش خودم، شاید بشه گفت این همه اعتماد به نفسش داغونم میکرد و خیلی صریح باهاش وارد بحث می شدم.

 سر هر موضوع، اصرار داشت اغراق کنه و فقط یه مقایسه ساده نمی کرد، از لفظ "خیلی خیلی خیلی" زیاد استفاده می کرد و تو مقایسه هاش یا به شدت خودش رو میبرد بالا و یا به شدت کار و هنر و ظاهر و تحصیلات بقیه رو میاورد پایین  .... البته هیچ وقت بی ادب نیست و با لفظ بدی نمی گه

این موضوع "اعتماد به نفس بالاش"، من  رو عاصی کرده بود ...  خواهرم از یک روانشناس پرسیدن، علت این رفتارش چیه؟ ایشون گفته بودند اقتضای سنشون هست و بعضی از دختران  دوست دارن به نحوی تو چشم باشن. درست مثل صحبت مشاور سایت، بعد از اون دیگه ما هم خیلی باهاش وارد بحث نمی شدیم و بی اعتنا شدیم.(البته میدونم سخته ولی آبه رو آتیش)

گاه گاهی هم بین صحبتاش غیرمستقیم تیکه هایی به من مینداخت راجع به ازدواج نکردنم و حتی با برادرزاده 15 ساله ام! راجع به ازدواج من نظر میدادن (با لحن تحقیر) ... برای خنثی کردنش، گاهی لابه لای صحبت هام، تو جمع میگم از زندگیم و تصمیم هایی که داشتم راضیم و راجع به بعضی خواستگارهام و دلیل رد کردنشون صحبت می کردم و اینکه از شرایط فعلیم راضیم و احساس خوشبختی میکنم و خدا رو شاکرم. ((یعنی نقطه ضعف نده به دست ایشون و بذار بدونن شما نسبت به این مسیله حساسیتی ندارین))

یکبار تو جمع ما بحث اعتماد به نفس شد و همه گفتن همین زنداداشم اعتماد به نفس زیادی داره؛ من هم در همون جمع گفتم، خوبه ولی اگه زیاد باشه و کاذب باشه، اتفاقا ایرادات خیلی به چشم میاد و همه تایید کردن.

بعد از این صحبت ها و این رفتارها، بعد از حدود یکسال رفتار ایشون و مقایسه هاشون هم ملایم تر شده ، یه قسمت اعظمش برمیگرده به بی تجربگی، به مرور زمان با دیدن و آشنا شدن با آدم ها و زندگی های بیشتر،  رفتارشون متعادل تر میشه.

اینکه برادرتون گفتن شما کوتاه بیا، "مطمین باش" میدونن حق با شماست و اینکه به شما کمتر اهمیت میدن، طبیعیه؛ بهر حال ایشون همسرش هست و یک مرد مسیولیتی که نسبت به همسرش داره بیشتره تا خواهرش ... ممکنه برادرت یک سری کارها و وظایف رو برای خانومش انجام بده ولی برای شما نه، چون نسبت به اون احساس مسیولیت داره ولی برای شما نه و این معنیش این نیست که شما براش کم اهمیت تر و بی ارزشی.

تصویر مهمان
نویسنده مهمان در

به نظر من مشکل تو خود شماست

رفتارهای خود شما باعث شده که این اتفاقات پیش بیاید

برید یه مرور داشته باشید تا مشخص بشه چرا اینطور شده... 9سال از شما کوچیکتره و اینطور بر روی شما کنترل داره والا من چی بهتون بگم،

کاری به رفتار بد دیگران نداشته باشید

شما خودتون فکر کنید که آیا رفتار من درست بوده یا نه، شمایید که مهمید

هرگاه احساس کردین بهتون توهین شده یا حقتون گرفته شده باستید تا پای جان بایستید و از حق و حقوق خودتون دفاع داشته باشید،اگه لازم باشد رفتار تند .یه کم شخصیت داشته باشین شخصیت جا افتاده نه مبهم .موفق باشین

تصویر یه عاشق واقعی

سلام خدمت شما 

اینجور افراد برای ارضای کمبودها و مشکلات خودشون و پوشش ضعف ها و نقایصشون همچین رفتارهایی رو انجام میدن ... در واقع برای اینکه کسی به منطقه خصوصی شون وارد نشه و ضعف هاشون نمایان نشه با تحقیر اطرافیان خودشون رو بالا میبرند . 

بدانید افرادی که زخم زبان میزنند و سعی در تحقیر دیگران دارند همان لحظه که می اندیشند چه کنند شما کوچک شوید تا روزهای بعدش فشار روانی زیادی رو تحمل میکنند ....در نتیجه پیش از هر رفتاری بدانید اونها از همان اول بازنده هستند و هنوز فاصله زیادی با شما دارند حتی اگر در نظر اطرفیان یا برادرتان کوچک شوید آنها هیچ گاه واقعا بزرگ نمی شوند چون چیزی بدست نمیارن .... 

اما برای پیروزی در این کارزار باید به چند نکته توجه کنید ... 

یک اینکه جز لبخند ( از عمق وجودتون طوری که واقعا به این خنده باور داشته باشید ) هیچ رفتار دیگه ای انجام ندید ... حتی جواب ندید !!! این رفتار باعث میشه طی یک دوره زمانی چند هفته ای یا چند ماهه میزان فشار روحی ایشون افزایش پیدا کنه چون اولین نیروی محرکه اونها برای ادامه این رفتارها عکس العمل شماست هرچه تند تر جوابشونو بدید اونها انگیزه بیشتری برای زخم زبان زدن و ضربه زدن پیدا میکنند پس اولین گام این هست که نیروی محرکه اونها رو از بین ببرید !!! 

دومین گام محبت کردن های گاه و بیگاه به اونهاست ..... این رفتار در واقع بدترین ضربه رو بهشون وارد میکنه و در حقیقت میتونه نیروی محرکه ای باشه برای تغییر رفتار ایشون .... محبت کردن شما هم نیروی مثبت بی نهایتی به شما میده و ایشون رو به سمت خوبی های شما سوق میده ... قطعا ابتدا شاید مخالفت ها و رفتارهای عجیب تری از ایشون سر بزنه بخاطر مقاومت و مخالفت با این رفتار خوب و مهربانانه شما اما همان اثری که میخواهید بر ایشان خواهد گذاشت .... 

ان شا الله که با توکل به خدا بهترین دوست و رفیق برای همدیگه خواهید شد!!!! 

یاعلی 

تصویر محمد فرهادی

با سلام

سن زن داداش شما با توجه به اینکه دهه هفتادی هست بچه ست و هنوز اون شخصیتش کامل شکل نگرفته . اینکه با هر رفتار بچه گانه وغیر اخلاقی زن داداشت ناراحت بشی وشکایتشو پیش برادرت بکنی نه تنها به نتیجه ی نمی رسی بلکه یک نقطه ضعف واست محسوب میشه.شما باید با سیاست وتدبیر با زن داداشت رفتار کنی مثلا میاد پیش شما میگه من از همه خوشگل ترم شما بهش بگید باعث افتخار وسر بلندیمه که همچین زن داداش خوشگلی دارم بگو همیشه پیش دوستان وهمکارانم میگم واقعا زن داداشم با وجود اینکه دهه هفتادی هست ولی خیلی با شعور وبا شخصیت هست .نحوه بیان کردن هم باید جوری باشه که طرف فک نکنه ازش ترس داری اگر این جوابگو نبود شما می تونید با کم محلی وسکوت اعتراض خودتو به گوشش برسونی ما کوردها ضرب المثلی داریم (آتیشو نمیشه با آتیش خاموش کرد) شما وقتی عصبانی بشید و جوابشون بدین خوب طبیعی هست که وضع ازاینکه هست بدترمیشه

تصویر ستایش 69

سلام

فک کنم چون خییییییییییییلی بچه هست اینط.ری رفتار میکنه شما مثل خانمای محترم دهه 60باهاش رفتار کنید خودش خجالت میکشه

تصویر آقا حمید

من اگه جای شما بودم به شخصه روش متقابل رو در پیش میگرفتم

چون نمیخوام بقیه فکر کنن یه بچه دهه هفتادی اومده منو کم آورده و مظلوم و بدبخت و بیچاره واقع بشم و هی التماس برادرم بکنم که به زنت یه چیزی بگو

به طرف از خواستگاریهای قبلی برادرتون بگید و اینکه اونا هی برادرتون رو رد میکردن دست آخر اومدن خونه شما (زن داداشتون) و شما هراسون و شتابان بله گفتید angel

به طور کلی از گذشته و خواستگاریای برادرتون یه ماجراهای الکی بسازید و هی تعریف کنید و هی تعریف کنید

هر دفعه که به شما از بالا نگاه کرد شما هم با این حرفایی که گفتم بکوبیدش زمینlaugh

البته وقتی این حرفا رو میزنید نیشخند و خنده بلند هم خیلی کارسازهlaugh

طرف وقتی یه بار با نیزه برید تو احساساتش دیگه به غلط کردم میفته و سر به سر شما نمیذاره

البته بدون این حرفا که بهش بزنی طرف خیلی عصبانی و ناراحت میشه

من تضمین میدم که جواب میده

100%laugh

امضاء: دکتر حمید

تصویر hosseinz
نویسنده hosseinz در

پسر اینحوری که زندگی داداشش رو خراب میکنه! حالا عروس کم عقلی میکنه،
خواهر باید بنزین بریزه روش؟
یا پتو بندازه روش و خفش کنه؟

نمیشه که! جفتش اشتباهه

تصویر خانم آسمان

الهام جون به نظرم یه ذره زیادی حساس شدی منم گاهی اوقات روی یه چیزهایی خیلی زیادی دقت میکنم اونوقت باعث میشه خودم اذیت بشم به نظرم اگه تو عصبانی بشی چه توی روش چه پشت سرش ناراحت بشی اون به هدفش میرسه.

به نظر من بهترین راه حل اول اینه که اصلا محلش نکنی حرف میزنه انگار نه انگار که میبینیش. یه کلک دیگه ای که من خودم دارم وقتی یکی یه چیزی میگه خوشم نمیاد یهو میگم شنیدی میگن تهران میخواد برف بیاد یا هزار تا حرفی که طرف میفهمه داری محترمانه بهش فحش میدی و بحث رو عوض میکینی میگی من اصلا تمایل به ادامه بحث رو باهات ندارم باید روی خودت کنترل داشته باشی همه اینها رو من تجربه کردم دکتر هم بهم تاکید کرده که اگه تو جواب طرف رو بدی یعنی اون رو به هدفش نزدیک تر کردی.

زن داداشت سنش خیلی پایینه خوب اون پختگی اخلاقی که من و تو الان داریم که ده سال پیش نداشتیم.

همونطور که گاهی مجردها حسرت زندگی متاهل هارو بیخود میخورن من مطمئنم که متاهل ها هزار برابر مجردها حسرت روزهای مجردیشون رو میخورن یعنی زن داداشت الان تحت فشار هست میخواد سر یکی خالی کنه فکر میکنه همه بدبختی هاش هم زیر سر فامیل شوهر هست.

زن داداش منم اول ها که اومده بود خیلی تیکه مینداخت خلاصه من دهن به دهن نشدم باهاش انقدر شرمنده اش کردم تا باهام دوست شد الان من گاهی میگم زن داداشم رو از داداشم بیشتر دوست دارم مثل خواهرم هستاونم منو دوست داره  اگه سعی کنی باهاش دوست بشی به دردو دل های هم گوش کنی خیلی خوبه.

داداشت هم مجبوره که حق رو بده به اون وگرنه دو تا از این اداها بخواد تو خونه در بیاره زندگی داداشت از هم میپاشه.

سعی کن رفت و اومدتون رو کم کنی اونها که میان تو بری بیرون.

زیبایی هم چیزی نیست که موندگار باشه که یه نفر بخواد بهش بباله با دو تا زایمانو اتفاق های دیگه  قیافه اش اون قیافه نیست.

سرکار نرفتن و ازدواج شما هم به هیچ کس جز خودت ربط نداره دلت میخواد بشینی تو خونه پدرت پات رو بندازی رو پات باور کن سرکار هم بری میگن حقوقت چقدره و هزار تا فضولی دیگه ادم فضول فقط چاره اش کم محلی هست دقیقا همون حرفی که اقای احسان زدن کار خودت رو انجام بده به کسی کار نداشته باش.

تصویر احسان69

1- اگر اون شخص داره اون حرفارو بهت میزنه پس بدون که داری راه درست رو میری، کافیه وانمود کنی که واست مهم نیست، اما در باطن راه درستی که پیش گرفتی واست با اهمیت باشه( این چیزی که میگم تو دلت نگه دار و بهش نگو: بدون که اون داره حسادت میکنه که نکنه تو موقعیتت از اون بهتر شه و با شخص بهتر از داداش خودت که شوهر اون میشه ازدواج کنی' و مطمئن. باش گاهی اوقاتم داره به دوران مجردیت غبطه میخوره! واسه همینه که اون حرفارو میزنه!) انسان باید سیاستمدار باشه، نم خودم شخصا هشت سال پیش وقتی کنکور شهر دیگه قبول شدم، پسر داییم گفت به نظر من دانشگاه رفتن شهر دیگه خوب نیست. منم در ظاهر حرفشو تٱیید کردم و گفتم درسته، ولی در باطن مطمئن ن ن ن صدددد در صد شدم که دانشگاه شهر دیگه رفتن اصصصلا بد نیس، چون پسر داییم رو خوب میشناختم، وقتی متوجه شد که من بدون اهمیت به حرف اون داشتم ترم سومم رو میگذروندم.،( با عینکه از من 6 سال بزرگتره) مدام میخواد خودش و داداشش رو به من برسونه و ازینکه به حرفاش اهمیت نمیدم مدام حرس میخوره. قبل عید بهم گفت ارشد خوندن اصلا خوب نیست چون آدمی که شاغل نیست سخته هزینه های ارشدش رو بده( که من نرم ارشد) ! منم گفتم حرفت کاملا درسته! دقیقا یک ماه بعدش عید تو جمع متوجه شد که من ارشد شرکت کردم و یک سال هم بیشتره که شاغل هستم خیییلی جا خورد. اصلا هم واسم مهم نبود که اون بدونه یا نه با سیاست زندگی کن! مثل خودم باش قربون خودم بشم

تصویر مصطفی راهی

با و عرض تشکر از سوالی که در این انجمن مطرح کرده اید.

همیشه در اینگونه مشاجرات و بگو مگو ها دو طرف اگر به دنبال این باشند که به نحوی از خجالت هم درآیند باید گفت که برنده و بازنده آن هر دو بازنده هستند.

دستور اولیه قرآن کریم که بسیار هم راه گشاست این است که:«..إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كرَاماً(72/سوره فرقان)[از ویژگیهای مومنان این است که]و چون به لغو و بیهوده ای عبور کنند بی اعتنا و بزرگوارانه می گذرند.»

بر مبنای هیمن آیه شریفه ما چند توصیه را تقدیمتان میکنیم.

1.باید نسبت به این گونه رفتارها در وهله اول بی اعتنا بود و اهمیتی برایشان قائل نشد.

2.بی اعتناییتان باید از موضع قدرت باشد نه از این بابت که حرفی برای پاسخ ندارید یا کم آورده اید.

3.در مواقعی که ایشان سر اینگونه حرفها را باز میکنند شما آرامش خود را حفظ کنید و در همان حال مشغول کار دیگری شوید. گاهی لبخند زدن در این موارد به شما احساس قدرت میدهد و به طرف مقابل هم همین حس را منتقل خواهد کرد.

4.وظیفه محور باشید چرا که افرادی که هدف خود را در زندگی پیدا کرده اند و وظیفه خود را میدانند به دلیل ثبات شخصیتی که برایشان حاصل میشود به راحتی تحت تاثیر حرفهای رهزن و ناامید کننده قرار نمیگیرند.

اینها از جمله شیوه هایی است که باعث میشود رفتارهای نامناسب در شما اثر نکند ولی باید از این مسئله هم غافل نباشید که گاهی با کمی هنرمندی میتوانید رفتار ایشان را نسبت به خود تغییر دهید که شما در این زمینه نیز وظیفه دارید و نباید کوتاهی کنید.

حالا روش پیشنهادی قرآن در این زمینه این است «لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَٰوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ *وَ مَا یُلَقَّاهَا إِلا الَّذِینَ صبرُوا وَ مَا یُلَقَّاهَا إِلا ذُو حَظٍ عَظِیمٍ.(فصلت، ۳۴، ۳۵)هرگز نیکى و بدى یکسان نیست. بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه(خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است! امّا جز کسانى که داراى صبر و استقامت‌اند به این مقام نمى‌رسند، و جز کسانى که بهره عظیمى (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمى‏گردند»

خیرخواه او باشید و محبتتان را از او دریغ نکنید و در انجام وظایفتان نسبت به او کوتاهی نکنید.با او با زبان نرم سخن بگویید و سعی کنید با او برخوردی صادقانه داشته باشید.

با رعایت هیمن چند توصیه کوتاه و البته مهم ان شاءالله مشکلتان حل خواهد شد.