با سلام
من و همسرم یکسال و سه ماه هست که عقد کردیم..من 31 ساله و شوهرم 33 دارن..من فوق لیسانس و ایشون دیپلم هستن..کمی هم تحصیلات حوزوی دارن...ابتدا من بدون رضایت قلبی با ایشون ازدواج کردم...و به خاطر انتخاب ایشون واقعا ناراحت بودم...قبول دارم که برخوردهای تند و زشتی با ایشون داشتم..اما کمی بعد تصمیم گرفتم باهاشون زندگی کنم...ایشون مرد خوبی هستن ولی هم خیلی کم به دیدن من میان...منزلمون که تقریبا نمیان...شاید دو ماه یکب ار سر بزنن..و هم بعد از این یکسال هنوز هم صمیمی نیستیم..بارها بهشون گفتم که به محبت ایشون نیاز دارم اما بازهم تاثیری نداشته...مورد بعدی این هست که با من در میهمانی ها و مسافرت ها شرکت نمی کنند...من هم عصبانی میشم و گاهی حرفهای بد به ایشون میزنم..بنظرم بی تفاوت هستن..به من توجهی نمیکنن..قرارهامون رو کنسل میکنن..اگر ساعت سه باهم قرار داریم گاهی چهار میان ... میگن عقدمون باز هم ادامه پیدا کنه..درحالیکه قرار بود سر یکسال ازدواج کنیم..از نظر ایشون من فقط گیر میدم و غر میزنم ...فکر میکنم از دست من خسته شدن...چه راه حلی برای این بحران پیشنهاد میدید؟
با تشکر از شما
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
سوالات خود را هم از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامی کاربران میتوانند با عضویت در سایت نظرات و سوالاتی را که ارسال میکنند را به عنوان یک رزومه فعالیتی برای خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند. برای عضویت در سایت به آدرس مقابل مراجعه فرمائید: www.btid.org/fa/user/register
سلام خدمت شما کاربر محترم؛
خواهش میکنم به این فرازها خوب توجه بفرمائید: « قبول دارم که برخوردهای تند و زشتی با ایشون داشتم »؛ « ایشون مرد خوبی هستن » ؛ « عصبانی میشم و گاهی حرفهای بد به ایشون میزنم » ؛ « از نظر ایشون من فقط گیر میدم و غر میزنم » و...
اگر حقیقتا به موارد فوق توجه بفرمائید، شاید خودتان پاسخ ناراحتیهایی که دارید متوجه بشید که فرمودید: « با من در میهمانی ها و مسافرت ها شرکت نمی کنند » ؛ « خیلی کم به دیدن من میان » ؛ « قرارهامون رو کنسل میکنن » ؛ « میگن عقدمون باز هم ادامه پیدا کنه درحالیکه قرار بود سر یکسال ازدواج کنیم » و...
به هر حال فرمودید دلتان از ابتدا با ایشان نبوده و شاید برخوردهای بد اولیه و حتی دنبالهدار شما به همان برگردد؛ که البته فرمودید تا حدودی تغییر رویه دادید که جای شکرش باقی است؛ ولی بر اساس بیان حالاتی که داشتید باید بگوئیم هنوز آنگونه که باید، نتوانستید زندگی نو پای خود را مدیریت کنید!
اگر در یک کلام بخواهم به شما راهکار معجزه آسایی را معرفی کنم تا زندگی شما بهبود پیدا کند، خواهیم گفت: «اخلاقتان را بهبود ببخشید تا دل ایشان را تسخیر و با خود همراه سازید.»
ایشان هنوز علی رغم برخوردهایتان، ظاهرا به شما هنوز علاقهمند است و برای همین صرفا برای دورای عقد فقط فرصت بیشتری را درخواست کرده؛ پس میتوانید باغبان خوبی باشید و این زندگی را آباد کنید فقط باید تلاش کنید...
امام على عليه السلام میفرماید: «وُصولُ المَرءِ اِلى كُلِّ ما يَبتَغيهِ مِن طيبِ عَيشِهِ وَ اَمنِ سِربِهِ وَ سَعَةِ رِزقِهِ بِحُسنِ نيَّتِهِ وَ سَعَةِ خُلقِهِ[1] انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محيط و روزى زياد، دست مى يابد.»
موفق باشید و خوشبخت.
پینوشت:
[1] تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 92 ، ح 1607