به من بگو چرا؟

به نام خدا

ای بابا بقول فروغ عشق اگر عشق باشد زمان سخن بیهوده ایست....هیعععععععععی

آبجی جان برس به زندگیت نشستی غصه میخوری که چی عزیزمن؟؟؟ سر قبری داری گریه میکنی که مرده توش نیست..

دلیلش هر چی که بود اون رفته و این شمایی که باید دوباره رو پاهای خودت بایستی میدونم که واقـــــــــــــــــــــــعـــــــــــــــــــــــا سخته.. فراموشی ابدا کار راحتی نیست اما آبجی خوبم زمان مثه خاک سرده به زمان بسپار و به خودت برگرد

من اون بنده خدا رو قضاوتشون نمیکنم شاید تو شرایطی قرار گرفتند که مجبور شدن برن حالا بهر دلیلی حق یا ناحق ایشون رفتن وقتشه شما دلت برا جوونی و زندگیت بسوزه

سعی کن تنها نمونی و به گذشته فکر نکنی به این روزها و حال و روز و جوونیت فکر کن و برا زندگیت کاری بکن این روزها روزای عمر تواند که دارن میرن و دیگه برنمیگردن

اعتماد به نفست رو از دست نده خواهر خوبم اعتمادبنفست رو به بودن یا نبودن آدما وصل نکن که با رفتنشون بشکنی 

خدا بهمراهتون باشه

دمت گرم مریا خانوم. تو به نظرت نگین کدوم ویژگی خوب رو داره؟ هیچچچچچکدوم!
شخصی کهیعد دو سال محبت منو به مدرک تحصیلی میفروشه چطور میتونم یه عمر باهاش زندگی کنم؟ بچه هام چی میشن؟
بهتر که از زندگیم رفت بیرون. خداروشکر

مریا خانوم منم حالتم بهتراز شما نیست. اما هیچوقت خودتو انقدر ضعیف نشون نده و ناشکری نکن.
دیروز تو یه سایتی دارم خصوصیات یک همسر خوب رو میخوندم. نوشته بود با مشاهده ی این ویژگیها میتوان فهمید به درد هم میخورید یانه : خوش اخلاق، صبور،از خود گذشته و فداکار، متعهد و دلسوز باشه و توی سختی ها همیشه با همسرش باشه.
بعد به خودم گفتم نگین ازین ویژگیها کدومشو داشت؟ هیچچچکدوم! اون فقیقققط به فکر خودش بود،
بخودم گفتم احسااااااان! خریت تاچه حد؟ اون اصلا به درد تو نمیخورد! خدا دوست داشته که نذاشته وصلت سر بگیره وگرنه یه عمر باید عذاب میکشیدی!
مریا خانوم ببخشید اینو میگم ولی تو هم انقد خررررر نباش! علی کدوم ویژگی خوبو داشت! آخه اون که به درد تو نمیخورد! من شرط میبندم یه ویژگی خوب هم نداشته،! خدا توروهم دوس داشته که نخواسته یه عمر با همچین آدم بی غیرتی عذاب بکشی!
پاشو آهنگ بذار برقص و از زندگیت لذت ببر. !

من حالتتو متوجه میشم مریا خانوم. چون خودمم به این درد دچار شدم. ضمنا منم دیروز با یک مشاور صحبت کردم و اون گفت بهتره رشته خودتو ادامه بدی و دلایلی واسم آورد. خواستم به تو هم بگم اما گفتم نکنه از راهنماییام زده شده باشی
راستی دوشنبه میام تهران. مسابقه ی رباتیک داریم

متاسفانه جو بدی تو جامعه راه افتاده و اون رتبه بندی اشخاص با شغل و درآمدو و موقعیت اجتماعیشونه چیزی که سالهای گذشته اصلا نمیدیدیم .خواهر من 10 سال پیش با مدرک کاردانی و شغل خانه داری همسر یه مرد تحصیل کرده خارج و استاد دانشگاه شد .این آقا تا به این لحظه نه تنها خودشو بالاتر از خواهر بنده ندونسته بلکه همیشه ازش متشکره که اونو تو راه و مسیر سخت همراهی کرده و کمک حالش بوده .اما امروزه متوجه موج بدی از افکار و باورها هستیم .موردی میشناسم که دختره دانشجوی دانشگاه شریف آقا پسر سال بالایی و هم رشته خودشو در دانشگاه امیرکبیر قبول نداره و اظهار میکنه از آقا پسر بالاتره .به نظر من این مشکل با کنکور تجربی دادن حل نمیشه مشکل ریشه ای تر از این حرفاست من خودم  ساکن تهران ودانشجوی پزشکی در شهرستان هستم تا حالا چند مورد خواستگار داشتمکه یا فارغ التحصیل بودن یا دانشگاه تهران .اومدن و با لحن بسیار تحقیر آمیزی باهامون رفتار کردن .درصورتی که اگه کل شرایطمونو مد نظر میگرفتن اصولا ما نباید اصلا آدم حسابشون میکردیم و به خونمون راهشون میدادیم .

مریا خانوم یه سوال داشتم. میشه بپرسم تو شرکت آسانسوری کارتون چیه؟ ساعت کاریتوتو میشه بگید؟

سلام مریا خانوم. این روزا بهتری؟

این پیغامو من واسه زنبق هم گذاشتم:
شما میدونید گریه کردن یه پسر جوون جلو خالش و شوهر خالش بخاطر عشقش یعنی چی؟ من پسریم که یک عمره با آبرو زندگی کردم، چون شوهر خالم عموی نگین میشد مجبور شدم بهشون بگم و وسط حرفام گریم گرفت. نمیدونید چقد پیش خانوادم گریه کردم. مامانم داشت میدید که بچش داره جلو چشماش آب میشه. روز دوم عید از بس فشار عصبی داشتم دست و پام بیحس شده بود. بخدا خیییییلی اذیت شدم. اما مجبورم صبر کنم. شمام همینطور خواهرای گلم

سلام مریا جان
اگه اشتباه نکنم کمی تو اتاق گفتگو باهات صحبت کردم
ببین عزیزم آدم ها درک و شعورشون متفاوته
برخی خودشونو پایین میارن تا طرفشون احساس برتری کنه و برخی برعکس سعی میکنن تحقیر کنن تا خودشون بزرگ بشن
دنیا همینه اگر چنین نبود بهشت و جهنمی نبود
عزیزدلم شک نکن که حتی کوچکترین کار آدمها از چشم خدا مخفی نميمونه و پناه بر خودش باید برد از روزیکه پرونده گشوده میشود
دنیا کوتاهه نترس ابجی بخدا گذر زمان ارومت میکنه نه اینکه یادت بره که بود و چه کرد اما یادت میده که صبور باشی و به هر چه قسمت هس راضی
من میفهممت خیلی خوب
سخته کسیکه همه دنیاتو باهاش تصور میکردی یه آن بشه دنیای دیگری
سخته که خوبی هات بشه اشک چشات
یا زهرا مادر میدونم که میبینی میخونی میشنوی
دل شکسته راهی جز خونه شما نداره به حق رقیه مادر دلشو آروم کن
درد سختیه...من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
اما مریا جان عزیزم هيچوقت خودتو با خوبی هات سرزنش نکن و بنگر که چگونه چرخ گردون برعکس میچرخد و حکمت چنان روشن میشود که خود ندیده گواهی
فقط با امید پیش برو به امید دنیایی بهتر که خدا خواست اما بیخبری
خدا قربونت برم بد بنده خوبشو که نمیخواد شک نکن میخواد به جای باغچه باغی بهت بده که لیاقتته
البته الان میدونم ذهنت هر چند ثانیه یکبار یادش میفته اشکت سرازیر ميشه قلبت سنگین خوابت آشفته روحت خسته همه اینها هس همش هس مثه همه ما
اما شک نکن شک نکن دو هفته دیگه بهتر خواهی بود و احتمالا شکرگزار بر قضا و قدر خدا
چون به مرور چون خاک مرده عشق یخ میکنه و بعد حقایق بیشتر جلوه میکنه و آرومتر میشی
دلت اروم آروم ان شاء الله
التماس دعا نازنین