باسلام و عرض ادب
از گروه مشاوران خواهش میکنم به من کمی کمک کنند
یک دختر ۲۳ هستم
شدیدا عاشق کارهستم و درس خوندن
ولی خب به دلایلی من از ترم بعد تازه وارد محیط دانشگاه میشم چون هزینه های ورود و ادامه تحصیل برعهده خودم هست...
بخاطره اینکه ازدوستانم در مورد درسو تحصیل عقب موندم خیلی ناراحتم خب الان اکثر دوستان من لیسنانس گرفته اند و بیشتر مشغول به کارند...
ولی من همچنان اندر خم یک کوچه ام....
وقتی میخوام با ذوق و اشقیاق برم دنبال درس خوندن یادم میوفته چقدر از دوستانم عقب هستم دلسرد میشم...
از طرفی کارکردن رو خیلی دوستدارم ولی خب ...
مشکل اولیه من اینجاست که دیگه هیچ انگیزه ای ندارم کار میکردم که درس بخونم ولی الان انگیزه درس خوندن رو هم از دست دادم...
وخیلی خیلی بدتر اینکه اکثر خواستگارای من تحصیل کرده هستن جدای این تعریف های خاله زنکی من خواستگار دکتر و مهندس و ....
داشتم ولی خب بخاطره اینکه درس نخوندم به هیچکدوم اجازه امدن برای خواستگاری ندادم....
راستشو بخوایید نزدیک به ۲ ماهه میخوام برم باشگاه ولی فقط زبونی میخام وقت عمل کردن پا پس میکشم ...
خیلی راحت بگم تا چوب بالا سرم نباشه کاری انجام نمیدم....
سردرد های خیلی عجیب و غریب داشتم به دکتر مراجعه کردم ...
فقط با یک سوال ...
گفت شما افسرده ای هیچ گونه مشکل جسمی نداری....
خواهش میکنم این انگیزه و حس و حال کار و تلاش رو چجوری میتونم بخودم برگردونم...؟
واینکه با وضعیت تحصیلیم الان دقیقا نسبت به خواستگارام چه واکنشی باید داشته باشم؟؟؟؟
ممنون میشم اگه مثل دفعه قبل کمکم کنید
درپناه حق
مصطفوی خوب گفت
شما هدف نداری و باید هدفت رو درست کنی
خوش به حالتون ما که تحصیل کرده ایم همه ی خواستگارامون دیپلم و زیر دیپلمن ....تازه نه جمال دارن نه کمال .....
خب مگه دیپلم چشه ؟؟؟؟؟
مهم اینه آدم باشن
با سلام به شما کاربر محترم
مسئلهای که در اینجا قابل تامل است این است که شما با چه هدفی دنبال تحصیل هستید؟ اگر به این سوال صادقانه جواب بدهید تا حدودی مشکلتان برطرف میشود. از نوشته شما برمیآید که انگار درس و تحصیل را به جهت اینکه از قافله عقب نمانید دنبال میکنید؛ یعنی چون دیگران مدرک دانشگاهی گرفتند، شما هم از این جهت احساس خلأ میکنید و از این جهت تحصیل و دانشگاه رفتن برای شما دغدغه شده است. از طرفی برای ازدواج هم احساس میکنید باید همسر آینده تان تحصیلات بالایی داشته باشد، لذا شما هم باید از این جهت احساس کمبود میکنید.
اگر واقعا چنین طرز فکری درباره تحصیل و دانشگاه رفتن دارید که باید عرض کنم سخت در اشتباه هستید و بسیار سطحی نسبت به این مسئله میاندیشید. برای همین است که به قول خودتان با اینکه پس انداز کردید تا وارد دانشگاه شوید، ولی انگیزه قوی برای تحصیل ندارید. لذا توصیه میکنم بررسی کنید که شما چه هدفی را برای تحصیل خود درنظر گرفتهاید؟ اگر همانطور که گفته شد، هدف خاصی ندارید و صرفا به خاطر مقایسه شرایط خود با دیگران است که سخت در اشتباه هستید. در نتیجه توصیه می کنم هیچ گاه به خاطر این مقایسه بیخود، اقدام نکنید و چشم رو هم چشمیها را از این جهت کنار بگذارید و بیخودی احساس کاذب خلأ را در این زمینه را برای خود ایجاد نکنید. احتمالا حتی اگر با این هدف هم وارد دانشگاه شوید، طولی نخواهد کشید که سرخورده شده و از ادامه تحصیل بازخواهید ماند.
مضافا ارزش هر انسانی به میزان تعقل و اخلاق و رفتار او برمیگردد. در امر ازدواج نیز، تناسبات لازمه میان زوجین در جهات اعتقادی،اخلاقی، فکری، رفتاری، فرهنگی و خانوادگی لازم است. در نتیجه مهم این است که شما در این موارد مذکور تناسب داشته باشید. حتی اگر با همسر آینده تان از جهت تحصیلی در یک رتبه نباشید و از این جهت چیزی تغییر نمیکند. همین که از جهات مذکور مناسب هم باشید کافی است و کسی که بنا باشد صرفا به خاطر تحصیلات شما را ارزشیابی کند، مطمئنا نمیتواند گزینه مناسبی برای ازدواج باشد؛ زیرا مفهوم ازدواج و زندگی مشترک را هنوز متوجه نشده است. به علاوه مدرک تحصیلی بیشتر در زمینه مثل اشتغال کاربرد دارد نه چیزهای دیگر.
پس شما نباید از بابت تحصیلات خود، در برابر خواستگارتان احساس کمبود کنید یا احساس سرشکستگی به شما دست دهد، بلکه به خواستگاران خود اجازه بدهید که به صورت رسمی اقدام کنند. بعد از آن بررسی کنید که چقدر با انها تناسب دارید و در نهایت موردی را قبول کنید که در موارد مذکور نهایت تناسب را داشته باشید.
اگر هم واقعا قصد ادامه تحصیل را دارید، سعی کنید در راستای رشد و تعالی فکری، فرهنگی، تربیتی و ارتقاء مهارتهای زندگی اقدام کنید تا در زندگی آینده به درد شما بخورد نه اینکه صرفا به دنبال گرفتن مدرک تحصیلی باشید.
موفق باشید.