با سلام امروز صبح یک نرم افزار از شما خریدم که خیلی پر محتوا بود خیلی چیزها درمورد عشق به من آموخت.ولی متاسفانه درباره مشکل من چیزی توش نبود که امیدوارم بهم کمک کنید. من پسری۲۰ساله هستم که ۲سال هست با دختری اشنا شدم.اون الان ۱۸سالشه.رابطمون باهم خیلی سرده و این منو عذاب میده همش بهم میگه هیچ حسی بهم نداره ولی رفتارش،حرفاش رو نقض میکنه. مثلا پارسال وقتی بهم گفت بهت حس ندارم،من بهش گفتم من دوست دارم ولی چون نمیخوام عذابت بدم و اذیت نشی،ب س سعی میکنم فراموشت کنم.ولی بعد ۳ماه با من تماس گرفت و گف میخواستم حالت را بپرسم.منظور دیگه ای نداشتم حدود یک هفته خوب بود باز رفت تا ی مدت.دوباره تماس گرفت و گفت فقط میخواستم حالتو بپرسم.میگه خیلی بهت فکر میکنم ولی حسی بهت ندارم. چن وقت پیش شنیدم ک دختر با اون ک تماس میگیره،جویای حالم میشه.اخرین بار هم که باهم حرف زدیم،گفت بدم نمیاد باهات باشم ولی از حرفای پشت سرم میترسم و بهتره که باهم ارتباط نداشته باشیم.الان نمیدونم دوسم داره یا نداره.بهم حس داره یا نداره.اگ نداره بهم بگید تا با این مسئله کنار بیام واگر تماس گرفت،جوابشو ندم لطفا جواب منو بدید خیلی دوسش دارم و زندگی بدون اون واسم سخت میگذره. مرسی از اینکه به مشکل جوانان رسیدگی میکنید.
با سلام و عرض تشکر از دوستانی که ما را در قوی تر شدن مباحث یاری میرسانند.
به عنوان جمعبندی کل مطب شما را ارجاع میدهم به پاسخی که در آغاز بحث خدمتتان تقدیم کردم.
با آرزوی توفیق روزافزون برای شما
سلام,
اطلاعاتى که دادين هيچ چيز خاصى رو راجب رابطه شما مشخص نميکنه...هيچ کس به اندازه خودتون نميتونه درست بودن يا نبودن ادامه رابطه رو تشخيص بده,چون دليل اين رفت و آمدها فقط واسه خودتون مشخصه!! به هر حال بهتره با طرف مقابلتون رجب چيزى که تو ذهنتون ميگذره صحبت کنيد.
اينکه بهتون پيشنهاد کردن که جدى اقدام کنيد به نظر کار عجولانه اى مياد وقتى تکليفتون مشخص نيست و از علاقه طرف مقابل هم اطمينانى نداريد.
از نظر من کسى که يک بار رفت,ديگه راه برگشتى نداره...
برگشت ايشون صرفا نشون دهنده علاقه نيست,اگه گفتن حسى ندارن شايد حتما حسى ندارن
سلام
برادر گرامی شما داری خودتو محکوم میکنی!!
اول ببین هدفت چیه
اگه ازدواجه....
من کاری ندارم انتخابت درسته یا غلط
برای یه بارم که شده راست و محکم پوست کنده بدون ابهام باهاش حرف بزن بهش بگو نیتت رو و شرایطتم بگو..........
و جوابت رو بگیر
اگر قصدت فقط دوستیه من نظری ندارم
ر
داداش هدفت از این رابطه چیه.
سلام
اشتباه نگرش ما در برخورد با موضوعات است که باعث اشتباهات و شک و تردید ها و ناتوانی در تصمیم گیری ها می شود . وقتی ملاک و معیار درست و مشخص برای کارها و رفتارهای مان نداشته باشیم به عدم ثبات در تصمیم گیری می رسیم . پس باید ابتدا آن معیار و ملاک درست را پیدا کرده تا بتوانیم به راحتی با اندازه گیری درست آن به نتیجه دلخواهمان برسیم . به عبارت دیگر ؛ اگر برای تصمیم گیری درست به دو چیز باید دقت کرد . یک ؛ ملاک درست و دو ؛ وسیله سنجش ملاک . اگر در این دو مورد درست عمل کنیم در تصمیم گیری های زندگی نیز به شک و تردید و عدم ثبات در تصمیم گیری نخواهیم رسید .
حال برای ازدواج باید دقت نمایید ازدواج موفق و درست ملاک و معیارش عشق نیست! این همان معیاری ست که نه به این سادگی قابل اندازه گیری ست و نه ملاک درست . پس از هر دو جنبه ایراد اساسی دارد و نیازمند بررسی دوباره از طرف شماست . عشق موضوعی انتزاعی و ذهنی ست و مجموعه ای از احساسات و غریضه انسان است که به دلیل نداشتن پشتوانه ذهنی ؛ نمی توان آن را مبنای رفتار ها و تصمیم گیری ها کرد . در اولین قدم باید جای پای خود را سفت کنید و از ملاک و معیار درستی برای ازدواج و زندگی استفاده کنید تا هر زمان به خاطر شرایط و موقعیت ها تغییر نکرده و بتوان از آن به عنوان معیار و ملاکی ثابت و متقن استفاده نمایید . اما اگر ملاک تان تناسبات اخلاقی ، رفتاری ، فکری ، اعتقادی و ... باشد هم ملاک های تان متقن و ثابت خواهد بود و هم پشتوانه ای خواهید داشت و از دو مورد قبلی مهم تر به آسانی می توانید آن را بسنجید و مورد ارزیابی قرار دهید . و همچنین در آینده می توانید با تکیه بر تناسبات و معیارهای تان با خیالی آسوده عاشقانه در کنار همسرتان زندگی کنید . مد نظرتان باشد دوست داشتن و عشق نه معیار درست و متقنی برای ازدواج است و نه راه ارزیابی برای سنجش آن وجود دارد .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و ( عجل فرجهم )
باهاش حرف بزن تکلیفتو یه سره کن
یا اینوری یا اونوری.....
اگه توافق نکردین خداخافظی کن
این بهتری کاره.....
با سلام و عرض تشکر از سوالی که در این انجمن مطرح کرده‌اید.
از جمله آسیبهای دوستی بین دختر و پسر همین مسئله است که چون تعهد خاصی در بین نیست هرگاه یکی از دو طرف خواست به این دوستی پایان بدهد به راحتی میتواند زیر همه چیز بزند و این رابطه را دیگر ادامه ندهد حال برای او چه فرقی میکند که الان شما از این قطع ارتباط چه آسیبی میبینید.
بگذریم از آسیبهای دیگری که ممکن است آینده یک پسر و دختر را تا پایان عمر تیره و تار کند.
شما الان دارید از این مسئله آسیب میبینید که او چون هیچ تعهدی نسبت به شما و احساسات شما ندارد، هر گاه دوست دارد برای مدتی می‌آید و بعد ازمدتی به راحتی شما را ترک میکند. پس بدانید برگشت او بعد از هر چند وقت یک بار بیشتر از آنکه به سبب دوست داشتن شما باشد به این دلیل است که تا حدودی به شما و با شما بودن عادت کرده.
به هر حال عاقلانه ترین راه حل این است که این رابطه را دیگر ادامه ندهی و محبتت را جایی خرج کنی که تعهدی در طرف مقابل وجود داشته باشد.
بنده نمیخواهم بگویم که با ایشان به طور کامل بهم بزن بلکه میگویم که از این طریق ارتباط نداشته باش. اگر واقعا ایشان را گزینه مناسبی برای زندگی آینده خود میدانی با اقدام به خواستگاری رسمی، رابطه خود را محکم و متعهدانه کنید و اگر ایشان را مناسب نمیدانید بهترین راه این است که به فکر ازدواج (نه دوستی) با گزینه مناسب دیگری باشید.
با آروزی توفیقات روزافزون برای شما...
منم دقیقا همین مشکل رو دارم با این تفاوت که من دخترم به نظرتون من باید چیکارکنم؟واقعا اینجور رابطه ها آدمو اذیت میکنه
من به پسره شک دارم
طرف شما !!
با سلام خدمت شما
اگر احساس میکنید که سوالتان دارای جزئیاتی است میتواند از بخش ارسال سوال به صورت ویژه سوالتان را مطرح بفرمایید تا کارشناسان با دقت پاسخ را خدمتتان تقدیم کنند
حال اگر با همین بیان کوتاه جوابتان را میگیرید باید خدمتتان بگویم که هر عقل سالمی با قدری تعقل به این نکته دست پیدا میکند که انسان سرمایه اش را باید جایی هزینه کند که یقین داشته ضرر نمیدهد و آن سرمایه هدر نمیرود و چه سرمایه ایی بالاتر از محبت و دوست داشتن.
در روابط و دوستیهای بین دختر و پسر اصلی ترین مشکل این است که هیچ گونه تعهد شرعی و قانونی و عقلایی در اینگونه روابط وجود ندارد و به محض اینکه مشکلی برای یکی از دو طرف پیش آمد یا دلزدگی ایجاد شد طرف مقابل به راحتی شانه از زیر بار این رابطه خالی میکنند و توجه چندانی به احساسات طرف مقابل ندارند
هر چقدر هم که دو طرف بگویند ما تا آخر پای هم ایستاده ایم تا ضمانت عقل پسندی در این میان نباشد به هیچ کدام از این گفته ها نمیتوان اطمینان حاصل کرد و موید حرف بنده هزاران روابط دوستی است که به دلیل توجه نکردن یکی از دو طرف به احساسات طرف دیگر، نه تنها اثری از ان باقی نمانده بلکه به نفرت مبدل گشته است .
سخت است ولی بهترین گزینه قطع اینگونه ارتباطات است. با توکل بر خدا و برقراری ارتباط معنوی با او و اولیاء معصومین علیهم السلام میتوانید به اینگونه رابطه خاتمه دهید.