09:32 - 1401/06/05
چند وقته ازدواج کردم الان با شوهرم به مشکل خوردم من یه ترس از دوران بچگیم دارم که الان اصلا نمی تونم نیاز همسرمو بر آورده کنم و به مشکل برخوردیم من چطور می تونم با این مشکلم کنار بیام
---------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
انجمن‌ها:
http://btid.org/node/218511
سلام علیکم
از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم
قبل از هر چیزی پیوندتون رو تبریک میگم و براتون زندگی زیبا و پایدار آرزو میکنم.
برخی اتفاقات دوران کودکی، خصوصا ترسها و اضطرابهایی همچون مشکلات و تجربیات سوء استفاده های هیجانی و عاطفی و جسمی و جنسی و سایر ترسها و اضطرابها میتواند عامل مهمی در بروز مشکل در آینده شود، اینکه شما هم به خاطر ترسی از دوران کودکی دچار مشکل شده اید مساله ای هست که برای حل آن نیاز به مشاوره خواهید داشت، برای حل آن نیاز به شناسایی دقیق و صحیح مشکل می باشد که با مصاحبه و گفتگو به صورت حضوری و طی کردن فرایند درمان اتفاق خواهد افتاد بنابراین با توجه به نوع و شدت مشکل درمانهای لازم انجام خواهد گرفت که البته شما به مشکلتون به صورت سربسته اشاره کرده اید و این برای کارهای درمانی و حتی راهنمایی کافی نیست، چنانچه میدانید بیان کردن جزییات این مشکل میتواند به ما کمک کند تا در این مشاوره کمک تان کنیم در خدمتتان هستیم. بهترین کار برای درمان ریشه ای مشکلتان مراجعه حضوری به مراکز مشاوره خواهد بود.
نکته دوم این است که شما فرمودید چگونه با این مشکل کنار بیایم؛ در این مورد خدمتتان عرض کنم بعد از بررسی دقیق و شناسایی صحیح مشکل خدمتتان بیان خواهد شد که این مشکل چیزی است که با استفاده تکنیکهای موجود قابل درمان هست یا خیر؛ اگر چنانچه قابل حل باشد که باید با انجام آنها مشکل را حل کنید اما در صورتی که درمان امکان پذیر نباشد باید با استفاده از تکنیکهایی نسبت به پذیرش آن اقدام شود. پس زمانی از تکنیک پذیرش و کنار آمدن با مشکل استفاده خواهد شد که درمان امکان پذیر نباشد مانند جایی که یک آسیب جسمی غیر قابل درمان ایجاد شده باشد.
در مجموع لازم است در خصوص مشکلتان توضیحات بیشتر و جزییات لازم بیان کنید.
موفق باشید.
من وقتی ده سالم بود یه روز که از مدرسه می اومدم خونه دیدم که مامانم با یه نفر دیگه جز پدرم رابطه داره
گذشت تا ازدواج کردم
الان نمی تونم با همسرم رابطه جنسی داشته باشم
یکم که پیش بریم حس خفگی بهم دست میده
با سرگیجه و حالت تهوع و صحنه ای که وقتی ده سالم بود دیدم میاد جلوی چشام و اصلا دیگه نمی تونم به اون رابطه ادامه بدم
الان همسرم واقعا داره بخاطر این وضعیت من اذیت میشه
یک ساله با هم ازدواج کردیم و اصلا نتونستیم با هم رابطه داشته باشیم
چند بار خواستیم ولی هر بار من حالم بد شده و نشده که اصلا رابطه ای داشته باشیم
سلام مجدد
این مشکل یکی از اختلالات شناخته شده «مرتبط با آسیب و عوامل استرس زا» است که به خاطر مشاهده آن صحنه برای شما پیش آمده است و به احتمال زیاد به PTSD معروف است که با مصاحبه تشخیص گذاری خواهد شد. اما به هر حال این مساله چیزی است که نیاز به مشاوره حضوری برای درمان دارد، بر اساس شدت و علایم این مشکل نوع درمان انتخاب خواهد شد، چنانچه لازم باشد به تشخیص روان شناس ممکن است درمان دارویی تجویز شود، اما بهترین درمان در صورتی که دارو هم تجویز شود روان درمانی در کنار دارو درمانی خواهد، اگر نیاز به دارو هم نباشد طبیعتا درمانهای روانشناختی باید انجام بگیرد و مفید می باشد. برای این مساله درمانهای خوب و موثری همچون درمان شناختی رفتاری و درمانEMDR وجود دارد که باید به صورت حضوری دنبال نمایید.
نکته مهم دیگری لازمه خدمتتان عرض کنم اینه که اگر همسرتون در مورد این مساله خبر ندارد صلاح نیست او را از این اتفاقی که در دوران کودکی برای شما رخ داده است آگاه کنید، شما میتوانید بدون ذکر دلیلش و به عنوان درمان «اضطراب هنگام رابطه جنسی» به مشاور مراجعه نمایید و مساله اصلی تون را با مشاور در میان بگذارید.
در ادامه ما در کنار شما هستیم و برای راهنمایی های لازم، چه در ضمن پیگیری جلسات درمان به صورت حضوری و چه در غیر آن درخدمتتان هستیم.
موفق باشید.