تفاوت عمیق با همسر

23:50 - 1395/03/30

   با سلام؛29 سال سن دارم متاسفانه سه سال هست که ازدواج کردم و نه ماه هست که به خونه خودم اومدم من و همسرم از لحاظ فرهنگی و علمی و اقتصادی بسیار با هم تفاوت داریم. من فوق لیسانسم و ایشون دیپلم. من وضع مالی پدریم متوسط به بالا ولی ایشون در حد یه کارمند ساده. ولی روز خواستگاری به من گفتن متوسط خوب در حالیکه اینجور نیست اصلا. از لحاظ فرهنگی هم ایشون زیاد ادب رو رعایت نمیکنه ولی من برام خیلی مهمه و اینکه بسیییار عصبی و عیب جو و بهانه گیر و عجول هستن طوری که وقتی بحثی پیش میاد اصلا صبر نمیکنن که به حرفهای من توجه کنن حتی این رو هم امتحان کردم که بعد از چند ساعت که آرامش ایجاد شد حرفهام رو بزنم ولی باز هم ایشون زیاد شنونده خوبی نیست و اینکه برا مسائل خیلی جزئی ایراد میگیرن و عیب جویی میکنن اصلا از لحاظ فرهنگی با هم مطابقت نداریم. و تمام ساعت های بیکاریش با موبایل سرگرمه و من هیییچ نیاز عاطفی و محبت دریافت نمیکم ولی باید هر سه روز یکبار نیاز ایشون رو برآورده کنم. 5 مرتبه در موبایل ایشون پیامهای مشکوک دیدم طوری که در یکی از پیامها همسرم به خانمی پیام میزنه و کلمه جوجو را بکار میبره و من به شماره گوشی زنگ زدم و خانم پاسخگو بودن . خواستم ببینم باید با این شرایط به زندگی ادامه داد یا جدا بشم ممنون از راهنماییتون.

http://btid.org/node/94771
تصویر mahdipour
نویسنده mahdipour در

با سلام و احترام
جمع بندی بحث در اینجا

تصویر zm@45
نویسنده zm@45 در

اختلاف تحصیلی تا این حد؟؟؟معلومه ایشون شنونده خوبی نیست چون اصلا دلیلی نداره حرفهایی رو که متوجه نمیشه، بشنوه...نگاه شمادو نفر به زندگی متفاوته دوست عزیز
به نظرم پیش مشارو برین. البته اگه همسرتون حاضر بشن و بیان

تصویر Ali7291
نویسنده Ali7291 در

دعا برای ظهور آقا امام زمان عج

تصویر الف
نویسنده الف در

سلام دوست عزیزم ان شائ الله راهکارهای مشاور محترم رو عملی کنید و نتیجه بِگیرید ولی اگر نگرفتین لطفا لطفا لطفا فقط فقط فقط به طلاق فکر کنید نه این راهکاری ک اطرافیان ارائه میدن که بچه دار شو سرت گرم میشه. بچه دار شو اخلاقش خوب میشه. بچه دار شو معجزه میشه. با قاطعیت بهتون میگم این راهکار مطلقا جواب نمیده و متاسفانه امار بالای بچه های طلاق مهر تاییدیه برای حرفم. به اصلاح شدن ایشون خوش بین باشین ولی کفوِ هم بودن شرط اصلی برای ازدواج بود که شما متاسفانه به هر دلیلی نتونستین لحاظش کنید. اونم توی اینهمه زمینه مهم! خب دوره عقد برای درک همینا بود دیگه!
در هر حال امیدوارم حساسیت هایی ک تا الان ایجاد شده ر. بتونید بذارید کنار و از صفر شروع کنید برای نزدیک شدن به ایشون و موفق هم باشید.

تصویر زهرا88
نویسنده زهرا88 در

اي بابا منم فوقم اون ديپلم
استرس گرفتم

تصویر الهه نازززز

بعد چهار سال تازه یادتون افتاده با هم تفاوت های شدید دارین؟

تصویر الهه نازززز

حتما این رفتارا رو توی این سه سال دیدین.
چرا دوره عقد جدا نشدین؟!

تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

چند شب پیش بچه های پلیس آگاهی یک فردی گرفتن
این فرد خودش پسر پرفسور سمیعی جا زده و تونسته
250میلیون کلاهبرداری کنه

من کاری به این پسر ندارم ولی خداییش اون دخترای احمق و خانوادشون که گول این پسر خوردن فازشون چیه

حالا شده حکایت شما
ولی روز خواستگاری به من گفتن متوسط خوب در حالیکه اینجور نیست اصلا.

خب خانم هرچی که روز اول خواستگاری که بگن دلیل نمیشه باید تحقیق کرد

در مورد طلاق و احتلاف فرهنگیت و اقتصادی و علمی باید یک فرصت بهش بدی نشد میتونی روی گزینه طلاق فکر کنی
 

تصویر mahdipour
نویسنده mahdipour در

با سلام
 بزرگوار
اولا قبل از اینکه وارد بحث شویم اشاره کنم که جدایی و طلاق آخرین تیر و گام حل مشکل است.
منتها نکاتی برای حل مشکل همسرتان:
1. به نقاط قوت و خوب او نیز فکر کنید، مشکلاتی را که مطرح کردید چیز خاصی نیست که بتوان با آنها تصمیم به جدایی گرفت، بلکه می توان به راحتی حل کرد و حتی بهتر هم بهبود بخشید. در کنار این ضعفها به خصوصیات مثبت همسرتان فکر کنید، این باعث می شود که علاقه شما بیشتر شود، حتی اگر رابطه شما گرم و صمیمی شود می توان کمک کرد که عیب های خودش را کاملا اصلاح کند. وقتی محبت حاکم شد شخص تسلیم می شود، به جای نقد و انتقاد به فکر اصلاح رابطه باشید، منتها با صبر و حوصله و انگیزه بیشتر به این مساله بپردازید.
2. ارتباط های همسر با دیگران نشانگر این است که رابطه شما در خانواد، خیلی محکم و صمیمی نیست و این یک زنگ خطر است و باید خودتان چاره اندیشی کنید، یعنی قبل از خطر واقعی باید شما زمینه برگشت و اصلاح را باید ایجاد کنید.
3. هر زندگی مشکلات خاص خودش را دارد، بر فرض شما با یک فرد هم سطح خودتان ازدواج می کردید، فرد با ادبی بود، وضع مالی بالایی داشتن، بهتر از خانواده شما موقعیت داشتند، اما مثلا:  شما را خیلی دوست نداشت، یا خوشان را بالاتر از شما می پنداشت، همیشه با دوستانش بود و... بالاخره در هر زندگی مشکلات خاص خودش پیش میاد و هنر در این است که با مشکل مقابه کنید نه اینکه از مشکل فرار کرده و به فکر راه حل اشتباهی باشید.
4. می توانید با همسرتان رابطه را گرم کنید و خصوصا زمانی که به شما ابراز لطف و محبت می کند با زبان نرم و بدون کینه و ناراحتی سر مشکل را باز کنید و برای راه حل و به شنیدن انتظارات همدیگر گوش کنید و به همدیگر تعهد بدهید که کمک کنید مشکل زندگی حل شود. باید طوری فضا را ایجاد کنید که این حس انگیزه تغییر و متوجه شدن به نوع مشکل در وجود همسرتان فعال و در مرحله عمل بروز و ظهور پیدا بکند.