حالا که من لغزیدم چرا اون هم لغزید؟!!

03:11 - 1396/04/05

سلام

بنده پسری 31 ساله هستم. حدود یک سال هست که دختر خانمی 24 ساله وارد شرکت ما شد . از همان روز اول توجه من  به ایشون جلب شد و با گذشت زمان و شناخت از ایشون به معنای واقعی کلمه شیفته و عاشق ایشون شدم. 5 ماه پیش از ایشون خواستگاری کردم. لازم به گفتن هست من خودم به شدت مقید هستم و روابطم را با خانم های نامحرم محدود کردم و خدا و معنویات در زندگی من پر رنگ هست. این خانم هم به شدت متین و محجوب  هستند و با آقایون شرکت بسیار جدی برخورد میکنند.و علاوه بر ملاک ظاهری که برای من بسیار مهم هست نجابت و حجاب ایشون بسیار منو به ایشون علاقمند کرد. 

ما و خانواده این خانم چندین جلسه رفت و آمد کردیم و دو طرف بسیار همدیگه را پسندیدیم تا اینکه دو شب پیش قرار بله برون گذاشته شد. دیشب من دخترخانم را برای افطار به رستوران دعوت کردم و در راه بازگشت کمی در پارک نشستیم و صحبت کردیم. متاسفانه به خاطر اینکه علاقه من به ایشون وصف نشدنی هست، دیشب برای اولین بار در این 5 ماه من شروع به ابراز عشق و  احساسات کلامی کردم و متاسفانه ایشان هم گفتند به من علاقه مند شدند. همین حرف ایشون یک دفعه باعث شد من جسارت پیدا کنم وبه خاطر احساساتی که بر عقل و ایمانم غلبه پیدا کرده بود ، در حین صحبت دستشون را گرفتم  . متاسفانه ایشون واکنش منفی نشون ندادند و سرشون را از خجالت پایین انداختند و لبخند نزدند. 

خواهش میکنم ...تمنا میکنم سرزنشم نکنید ... من حال داغونی دارم. فقط کمکم کنید. راهنمایی کنید چکارکنم؟ از خودم به شدت بدم اومده. از اون خانم دلزده شدم که چرا واکنش منفی نشون نداد؟

باورم نمیشه من چنین کاری کردم. باورم نمیشه این دخترخانم که به شدت محجوب و متین هست در برابر اقدام من لبخند زد. من ایشون را به خاطر حجب و حیاشون توی برخورد با اقایون انتخاب کردم.

-------------------------------------

کاربران محترم توجه داشته باشند که ادامه‌ی ارتباط با کارشناسان سایت و درج نظرات جدید برای رسیدن به پاسخ نهایی و جامع، تنها با عـضویـت در سایت ممکن خواهد بود؛ برای عضویت در سایت به آدرس مقابل مراجعه فرمائید: www.btid.org/fa/user/register
بعد از عضویت می‌توانید در همین بحث و یا مباحث دیگر انجمن نیز شرکت داشته باشید: http://www.btid.org/fa/forums

http://btid.org/node/110238

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 1 =
*****
تصویر Mahtab.s
نویسنده Mahtab.s در

واقعا خجالت آوره که جواب احساسات پاک یه دختر رو اینجوری میدین کسی که باید بدهکار باشه شمایین نه اون خیلی نامردیه که این طرز فکررو پیدا کردین. وقتی خودتون زمینه رو محیا کردین خودتون شروع کردین و لغزیدین کف مردانگیتون اینکه به لغزش اونم حق بدین

شما احتمالا این اولین رابطه عاشقانه تون باشه و انشا... که آخریشه تجربه ندارین برین تحقیق ببینین هرکسی با هر طیف اعتقادات باشه خاص طبیعت یک رابطه عاشقانه همینه که دو طرف از گناه درامان نیستن و هرلحظه این امکان وجود داره منتها مال شما دیگه به نظرم گناه به اون صورت محسوب نمیشه و چندان اشتباههی نبوده که شما بزرگش کردین چون دیگه خانواده ها هم درجریان بودن و این رابطه 90 درصد نهایی شده شما طوری رفتار میکنین که انگار یک پسر غریبه این برای اون دختر مظلوم!

لطفا برین پرس و جو کنین و این فکر غلطو از ذهن خودتون پاک کنین و هرچه زودتر ازدواج کنین هیچ فرد مشاوری به شما حق نمیده که همچین فکری راجب اون دختر بکنین

 

تصویر آسمان95

این پسرا چقدر بیشرم هستند
تو اون رو توی منگنه قرار دادی
تو شروع کردی
اون فریب ریاکاری های تو رو خورد
حالا تو از اون دلچرکین شدی؟؟؟؟؟؟؟
واقعا لیاقت اون دختر به این خوبی رو نداری
نمیدونم چرا دخترها باید فریب موجوداتی مثل شما رو بخورند؟؟؟؟؟
اگر یکی باید سرزنش بشه یقینا اول تو هستی

تصویر Mr_Ali
نویسنده Mr_Ali در

کاری به اینکه کار هر دوی شما اشتباه بوده ندارم. ولی اینجور چیزا واکنش های خیلی سریعی هست که اتفاق میافته و حتی ممکنه طرف مقابل فرصت فکر کردن هم پیدا نکنه و با توجه به اینکه شما بهشون ابراز علاقه کردین و ایشون هم عکس العمل نشون دادن طبیعیه که به طور غریزی در اون لحظه لبخند روی چهره شون بیاد و این نشانه بی حیایی نیست.

البته به این هم ففکر کنید شاید الان که ایشون هم فرصت فکر کردن پیدا کردن درمورد شما همچین فکری کنند. پس بهتره در اولین فرصت ازشون معذرت بخواین و بگین که زیاده روی کردین تا دید ایشون هم نسبت به شما بد نشه.

تصویر bardia
نویسنده bardia در

سلام 

دوست عزیز شما با خانواده ایشان صحبت کرده اید و همچنین ایشان...

هدف هر دوی شما هم مشخص بوده که برای ازدواج هستید و دلزدگی شما برایم تعریف نمی شود. حرفتان را قبول دارم ولی دلیلی برای رد کردن نمی بینم. الان شما با ایشان غریبه ی توی خیابان یا مردان توی شرکت که نیستید!! البته نظر منه و بهتره بهش بیشتر فکر کنید.

تصویر adrsaf
نویسنده adrsaf در

سلام،برادر شما اشتباه کردین و ایشان احتمالا شکوکه شدن ،و اگر ایشانم اشتباه کردن واکنش نشون ندادن که طرد نشید ، اشتباه شما بزرگتر هست دختر و قتی خوبه خوبه چرا دلزده شدین معذرت بخواین و لهشون بگین شما هم باید مقابله میکردین

تصویر 37
نویسنده 37 در

سلام

ببین دلبندم شما هیچ وقت طرف در شرایطی قرار نده که یه سری اتفاقای ناپسند بیفته چون در صورت اتفاق این قبیل موضوعات مقصر خودت هستی.چون خودت شرایط ایجاد کردی

فارغ از دین و مذهب شما هر دو انسان هستید بگو خب!هر ادمی در شرایط احساسی هرچقدرم مذهبی باشه عنان از کف میده اونم وقتی هر دو تنها بودید.

موضوع خاصی نیست که شما اینچور گارد گرفتید !قراره شوهرش بشید!

اگر به هردلیلی دچار اینی که پس فردا اینو هی بزنی تو سرش یا ..بهش بگو خیلی محترمانه.

موفق باشی

تصویر alireza71
نویسنده alireza71 در

اشکال نداره می خواد باهات ازدواج کنه دیگه

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم

پاسخ: ازدواج یکی از مهترین مراحل زندگی هر انسانی می باشد، همسر در زیبایی و زشتی انسان نقش به سزایی دارد تا جایی که در روایات همسر را به گردنبد تشبیه کرده اند، امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «زن همانا گردنبند است، نیک بنگر که چه گردنبندی را به گردنت آویزان می کنی.» (بحارالانوار، ج 100، ص 233)
خوب است که شما به این نکته مهم و اساسی دقت داشته و نسبت به آن این همه حساسیت دارید اما در نظر داشته باشید که اولا همه انسان‌ها ممکن الخطا هستند و احتمال انجام کار اشتباه در اعمال و رفتارشان وجود دارد همان طور که خود شما با حساسیتی که به نامحرم داشته اید در پرتو احساسات آن را فراموش کرده و دست نامزدتان را قبل از محرمیت گرفته اید و با او احساسی سخن گفته اید، به خاطر همین خداوند سبحان درِ توبه را باز گذاشته است. ثانیا شاید ایشان آن لحظه در سایه سخنان و احساسات شما آمادگی ذهنی برای کشیدن دست و یا واکنش منفی نداشته است و یا حتی واکنش منفی را باعث رنجش شما که به نوعی همسر آینده‌اش محسوب می‌شدید دانسته و به اشتباه کار را تمام شده می‌دانست، ثالثا انداختن سر به زیر و لبخند نزدن که لازمه سخنان و رفتار شما می باشد (اگه برایش مهم نبود لبخند میزد و سرش را پایین نمی انداخت) خودش نوعی واکنش منفی می باشد که این خانم از خود نشان داده است.

پی نوشت:
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، انتشارات دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق.‌

لینک این مطلب

http://www.btid.org/fa/news/110388