سلام حلول ماه مبارک رمضان رو به تمام شما عزیزان تبریک می گم.
این روزا با مسئله ای مواجه شدم که ترجیح دادم این قضیه رو با شما در میون بگذارم تا راه حلی پیدا کنم. من و خواهر کوچکتر از خودم مجرد هستیم که خواستگاران یا برای من تماس می گیرند یا برای خواهرم. جدیداً خواستگاری تماس گرفته مثل اینکه کارمند بانک هست و به مادرم گفته دخترتون رو توی بانک دیدیم. از طرفی هم پدرمون رو می شناخته ولی نمی دونسته پدر ماست و بعد از مدتی که متوجه این قضیه می شه اقدام به خواستگاری می کنه. من چون در شهری دیگه مشغول به تحصیل هستم مادرم تصور کرده این خواستگار مربوط به خواهر کوچکتر از من بوده چون با خودش گفته من که توی شهر خودمون نیستم که منو دیده باشن و برای خواستگاری اقدام کنن. از طرفی امروز خواهر و مادر اون آقا پسر اومدن و خواهر منو دیدن و مثل اینکه توی جلسه خواستگاری، خواهر اون آقا پسر به مادرم گفته بوده که برادرم دخترتون رو موقع باز کردن حساب بانکی توی بانک دیده. بعد از اینکه مادرم این قضیه رو برای من تعریف کرد من یادم اومد که چند ماه پیش برای باز کردن حساب بانکی به اون بانکی که می گفتن رفته بودم و کارت عابر بانک هم برای من صادر شده بود که من فراموش کردم کارت عابر بانکمو بگیرم. اون موقع متوجه نگاه های خاص دو نفر از کارکنان بانک شدم(گویا یکیشون دوست اون آقا پسر بوده که می خواد بیاد خواستگاری) ولی اهمیت ندادم. بعد از اینکه برگشتم با من تماس گرفتن که کارت عابر بانکتون توی بانک جا مونده. فرداش که رفتم کارتمو بگیرم، چون متوجه رفتارای خاص اون ها شده بودم رفت سمت یکی دیگه از کارکنان بانک که کارم راه بیفته. اما اون آقا منو ارجاع داد به سمت اون کارمندی که من پیشش حساب باز کرده بودم. اون آقا حتی متوجه نگاه خاص خودش به من نشده بود! که وقتی فهمید من متوجه نگاهش شدم، جا خورد!
بگذریم. فکر می کنم متوجه منظورم شده باشید! من فکر می کنم اشتباهی رخ داده و اون ها برای من تماس گرفته بودن! حالا نمی دونم باید چیکار کنم! آیا به روی خودم بیارم؟ اگه به روی خودم نیارم و اون ها توی جلسه خواستگاری متوجه این قضیه بشن خیلی بد می شه! از طرفی هم نمی دونم چطور به خانوادم بگم. چون خواهر کوچیکم تمایل زیادی به ازدواج داره و فکر می کنه من می خوام سد راهش بشم! و من می ترسم اگه این موضوع رو مطرح کنم باعث بشه که اون فکر کنه که درست فکر می کرده! اما از طرفی هم از موضوعی که براتون مطرح کردم مطمئن نیستم! از این جهت دارم می گم که خواهرم خیلی وقته که حساب اون بانک رو باز کرده! کلا گیج شدمً نمی دونم باید چیکار کنم! لطفا راهنماییم کنید چون گیر افتادم...
حسابو من باز کردم شوهر به اسم خواهرم در اومد!
04:25 - 1394/03/30
http://btid.org/node/67589
طاعت قبول پیشاپیش عید فطر مبارک
تیترش جالب بود
خداورشکر موضوع حل شد
ببخشید اتاق گفتگو چرا باز نمیشه؟؟؟
ببخشید ی مطلب خیلی لی ربط اینجا من بگم
دوستان اتاق واسه من از ظهر باز نمیشه
کی با من همدرده؟؟؟
چرا باز نمیشه.ما دلمون تنگ شده
:-(:-(
باسلام
اینه که موضوعی چندان پیچیده ی نیست شما با مادرتون حرف بزن و جریان رو براش توضیح بده اماصدرصد با قاطعیت حرف نزن مادرتون همه اگه میدونه خانواده طرف خواستگاریش جدی هست میتونه باهاشون تماس بگیره وبگه ما دوتا دختر خانم داریم شما کدامشون مدنظرتونه
راهی دیگه اینه که وقتی شما ومادرت وخواهرت باهم نشسته ین مادرت عمدا تو جمع شما بگه راستی این خواستگار کدامیک از شمارو مدنظرتونه ؟ما ازشون نپرسیدیم اینجوری بهتره ولی مادرتون حتما باید با خانوداه طرف تماس بگیره وصددرصد مطمئن شه که یک وقت موقع جلسه خواستگاری اشتباهی رخ نده
پرونده بسته شد دیگه نظر نذارید
با سلام... التماس دعا
بنظرم کاری نکنید و بسپارید به خدا تا قسمت چه رقم خواهد خورد.
اما میتونی برای خواهر و مادرت یکم بازگو کنی که اگه اومدن و نظرشون رو شما بود حس بدی بهشون دست نده و تاحدی آماده باشن
خیلی دوستانه و مهربون به خواهرت بگو
بگو مدتی پیش رفتم بانک و حساب باز کردم و کارتمو جا گذاشتم و مجددا رفتم شاید منو منظورشون باشه اما ان شاء الله منظورشون تو باشی و خوشبخت بشی اگه دارم بهت میگم فقط از سر نگرانی هس که اگه به احتمال پنج درصد چنین شد حس بدی بهت دست نده و فکر نکنی اتفاق بد و خیلی بزرگی برات افتاده
آفرین عزیزم..اینکه هم به خودت فکر میکنی و هم ابجی..ان شاء الله خوشبخت باشید هر دوتاتون
یاعلی
سلام
گاهی اوقات فکر و خیال باعث پنهان شدن عقل و عدم ثبات در تصمیم گیری می شود که با تشریح دوباره موضوعات می توان تصمیم درستی اتخاذ کرد .
درمورد مشکل مطرح شده می بایست با مادرتان صحبت کنید ، البته نباید در بیان و لحن تان قطعیت باشد و همین مقدار که شک و تردید در مادرتان ایجاد شود کفایت میکند و بقیه ماجرا را باید به خواستگارتان و تدبیر مادرتان بسپارید .
اللهم صل علی محمد و آل محمد ( عجل فرجهم )
عجب انتخاب سختی.. به نظرم حداقل با مادرتون در میون بذارید اومدو خواستگار خواهرتون رو پسند نکرد و کلا رفت.. خونوادت میتونن بگن ما دوتا دختر داریم شما واس کدوم پا پیش گذاشتین بعدا خواستگار توضیح میده کدوم یکی مد نظرشه. مثلا میگه فلان روز تو بانک دیدمش یا...
نظرات رو نخوندم جواب دادم
دوستان محترم، ممنونم از نظرات مفیدتون، اما لازم به ذکره که من تقریبا روز 5شنبه این سوال رو توی سایت قرار دادم اما بدلیل تأخیر در تأیید سؤالم راه چاره ای پیدا کردم. شخصاً با مادرم با متانت تمام صحبت کردم و قضیه رو براشون تعریف کردم. مادرم گفتن مثل اینکه پدر اون آقا پسر رو بابام می شناسن و گویا حرفهای خوبی ازشون نمی گفتن!! بهمین دلیل تصمیم بر رد این خواستگار داشتن و گفتن این قضیه به خواهرم گفته نشه تا ناراحت نشن.
خواهر من اینکه کاری نداره. شما این قضیه رو به مادرتون بگید، بعد موقع اومدن مادرتون بهشون بگه منظورتون کدو دخترم هست؟ چون هردوشون اخیرا اوندن بانک.
خیلیا اینو میپرسن.
یوقت خیالاتی نشدین؟
حتما حتما قبل خواستگاری به مامانتون بگین...یوقت میان نمیپسندن بعد میخان واسه شما بیان خواستگاری اونوقت دل خواهرت میشکنه بعد ممکنه مامانت کلا این خواستگاری رو منتفی کنه...به مامانت بگو فک کنم اشتباه شده.بگو خودشون به خانواده خواستگارت بگن که دوتا دختر دارن و نمیدونن مد نظر اونا کدومشونه؟ولی بده بیان بعد خواهرت اونی نباشه که آقا دیده چون آقایون اصلا تو رودربایسی نمیمونن...
خیلی بده
ولی بهتره حرفی نزنید براچی خودتون رو سبک کنید اگه شما رو بخوان حتما تو مراسم خواستگاری متوجه میشن خودشون مطرح میکنن
ببینم یعنی فکر میکنی پسره اینقدر برگ چغندره که بیاد تو مراسم خواستگاری وقتی یه نفر دیگه رو به جای شما میبینه تو رودربایستی بیفته و از خجالت نگه یکی دیگه رو من دیدم؟!!!
اون پسر اگه کسی غیر از خواهر شما مد نظرش باشه حتما به روی خونواده شما میاره مطمئن باش
سلام
:))
واقعن چه داستان عجیبی دارین.
با مادرتون راحت باشید. این موضوع رو با مادرتون مطرح کنید حتمن. از مادرتون بخواید بپرسه که اون اقا توی کدوم شعبه مشغوله؟ شما خواهرتون توی یک شعبه حساب دارید؟
نگران موضوع خواهرتون هم نباشید. فکر میکنم ایشون به سنی رسیدن که درک کنند. به این فکر کنید که اگر اون خواستگارها بیان خواهر شما رو ببینن و بگن نه این خانم نیست چقدر خواهر شما سرخورده میشه! پس اگر خواهرتونو دوست دارید این موضوع رو قبل دیدار خانواده ها حلش کنید.
سلام
نمیخاد کاری بکنی
بالاخره پسره خودش که میاد و میبینه
خودش درست پیش میره
اگر واقعا تو رو پسند کرده باشه میگه من یکی دیگر از دختراتونو نشون کردم
اتفاقا این قضیه برای خود من هم پیش اومده
اما خود خواستگار گفتن که منظورشون من بودم . به هر حال شرایط جور نشد . اما امیدوارم شما خوشبخت بشین با کسی که به صلاحته .
نگران نباش
مطمئنا با حضور آقای داماد در مجلس خواستگاری ، اگر احتمالا سوء تفاهمی پیش اومده برطرف میشه، حتما توی مجلس خواستگاری شرکت کن..
عجب ماجرای باحالی
فقط یک کاری پیشنهاد میکنم
که تبلیغات غیر مستقیم کنید
و اونم اینکه در مراسمات حضور یابید یا دوباره برید بانک تا اونا متوجه بشوند
در غیر اینصورت بذار خواهرت خوشبخت بشه
خواهرو پسندیدن??
آقا این عنوان ها رو کی مینویسه???
خدایی خیلی طنزش قویه
حسابو من باز کردم شوهر به اسم خواهرم دراومد
برای خود منم جالب بود، کلی خندیدم
با سلام
از انتخاب گروه مشاوره رهروان ولایت برای همفکری و مشاوره متشکریم امیدوارم راهنمای خوبی برایتان باشیم.
شما فرض کنید که خواستگار خواهرتون برای شما اومده است بعد ببینید ایا با شرایطی که خودتون و ایشون داره برای ازدواج مناسب است یعنی شما شرایط وی را می پذیرید و دوست دارید با وی ازدواج کنید؟ اگر این طور بود مراحل بعدی که خدمت تون عرض می کنم باید انجام شود اما اگر شما با شرایط وی موافق نیستید دلیلی ندارد چیزی بگید حالا یا با خواهرتون ازدواج می کند و یا اینکه ازدواجی صورت نمی گیرد.
اما در صورت داشتن شرایط: شما می توانید مجددا به همان بانک به بهانه ای مراجعه کنید و در صورت امکان با اون فرد صحبت کنید در اون صورت وی بالاخره یه عکس العملی نشون میده در ضمن اگر وی خواستگار شما بود تو همون عابر بانک اسمتون هست و قطعا اسم شما را نگاه می کرد و به خانواده می گفت اسم دختر فاطمه خانم می باشد البته شاید هم فعلا به این مرحله نرسیده باشد در هر صورت مراجعه مجدد شما به بانک احتمالا رفع مشکل خواهد کرد.
مسئله بعدی این است که خواهر و مادر اون پسر با خواهر شما صحبت کرده اند و چه بسا اگر خواهرتون نسبت به شما امتیازات بالایی داشته باشد اونها بگند خب این بهتره و گفتن شما یه نوع سبک کردن خود محسوب شود لذا برای رفع این مسئله هم بهتره در جلسه خواستگاری شما هم حاضر شوید و حتی وقتی پسر اومد خونه شما هم به جلسه برید در این صورت اگر مد نظر وی شما باشی خودش بیان می کند.
اما از طرف خانواده هم برای اینکه با مشکل مواجه نشوید قضیه را به خانواده تعریف کن و بهشون بگید شاید که وی منو دیده تا در صورت تغییر در روند خواستگاری دلخوری ایجاد نشود و این مسئله را از باب دلسوزی با خواهرتون بیان کنید نه اینکه طوری بیان شود که وی فکر کند شما قصد دارید وی شوهر نکند.
موفق باشید
چند تا نکته هست که باید ذکر کنم:
مثل اینکه شعبه ای که ایشون توش کار می کردن منتقل شده به مکانی دیگه و اگر من به اون شعبه برم خیلی کارم تابلو می شه... نکته بعدی اینه که توی خونواده ما، رسم نیست که موقع خواستگاری، خواهر مجرد اون دختر خانم که براش خواستگار اومده بیاد توی مراسم خواستگاری! درواقع دلیلشون اینه که نکنه آقا پسری که برای خواستگاری اومده اقدام به مقایسه کنه و سعی کنه بهترین رو انتخاب کنه و این موضوع توی خونواده ما مسئله درستی نیست. به همین دلیل من نمی تونم توی مراسم خواستگاری ایشون شرکت کنم!!
ممکنه براتون جالب باشه، ولی باید بگم که منو خواهر کوچیکم از لحاط قد و چهره خیلی به هم شباهت داریم
در ضمن، وقتی تیتر این مطلبم رو دیدم کلی خندم گرفت، جالب بود!!
بانظرمشاور موافقم خیلی خوب همه جوانب رو درنظرگرفتن
خیلی فنی بود:-)