حضور قلب در نماز و قضا نشدن نماز

17:23 - 1397/01/05

کاربری سوال کرده: برای اینکه در نمازهام توجه داشته باشم باید چه کار کنم ویکی هم اینکه خیلی کم پیش میاد که نماز صبح هام رو بخونم باید چی کار کنم احساسی که راجع به نماز دارم اینکه احساس میکنم نمازهام قبول نیست؟

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
سوالات خود را هم از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنین نظراتشان جهت نمایش، دیگر منتظر تایید مدیرانجمن نیز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/131659

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 7 =
*****
تصویر rezaee
نویسنده rezaee در

زیر بناهای فکری افراد، دیدگاه و عقیده ی فرد در مورد خداوند، جهان هستی، انسان، معاد و... تأثیر مستقیم بر ایمان و پای بندی او به انجام فرائض و اعمال و رفتار او دارد.  نماز در میان عبادت های دیگر در قله و اوج قرار دارد، تا جایی که در روایات ما از آن به معراج مؤمن، یا ستون دین،  تعبیر شده است و این تعبیرات نشان از اهمیت این فرضیه ی الاهی دارد.
از طرفی تحقق یک پدیده در خارج نیاز دارد که مقتضی آن موجود و مانع آن مفقود باشد. نماز هم از این قاعده بی نیاز نیست. در نماز تحقق مقتضی و رفع موانع و وصول به نماز واقعی با رعایت شرایط و آداب ظاهری و باطنی نماز میسور است.
سخن گفتن درباره ی آداب باطنی نماز بسیار است، اما به صورت فشرده به مواردی از آن اشاره می شود:
1. توجه به خدای متعال و چرایی عبادت: یعنی نمازگزار باید معرفتی نسبتاً درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی رو به رو می شود. خدای متعال کمال محض است و جامع همه ی کمالات بلکه عین کمال است و یکی از کمالات الاهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الاهی هدفمند است، و از افعال الاهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است و هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمی شود، و صراط مستقیم همان بندگی خداوند است: «وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقیم‏»؛[یس،آیه 61] یعنی اطاعت از همه دستورات و قانون الاهی که مهم ترین و بارزترین آنها، در قالب عبادت تجلی می یابد. اگر کسی فلسفه ی عبادت را نداند نصیبی از آن نمی برد و فلسفه ی عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.
2. پرهیز از اموری که با عبادت منافات دارد: میزان تأثیر اعمال بستگی کامل به زمینه های قبلی و توجه و اخلاص افراد دارد، به همین سبب عبادت در افراد تأثیرات کاملا مختلفی دارد. پرهیز از اموری که با عبادت منافات دارد و اثر آن را خنثی می سازد، از امور بسیار مهم است. مانند دو مریض که هر دو به دستور پزشک عمل کرده و داروهای خود را به موقع می خورند، ولی یکی، از چیزهای زیان بار پرهیز می کند و دیگری بی پرواست و اهل پرهیز نیست. در این صورت سفارش و نسخه ی پزشک برای دومی بی اثر یا کم اثر است.
باید از اعمال ظلمت زا (گناه) پرهیز کنیم تا عبادت در باطن ما اثر کند و موجب نشاط گردد. لذا در روایات وارد شده است، تا آن جا که برایتان امکان دارد از گناه فاصله بگیرید؛ زیرا ظلمت با گناه به باطن راه می یابد، «اذا اذنب الرجل دخل فی قلبه نقطة سوداء».[اصول کافی، ج 3، باب گناهان، روایت 13] امام صادق (ع) مى‏فرماید: «کان أبی (ع) یقول: ما من شی‏ء أفسد للقلب من خطیئة، إنّ القلب لیواقع الخطیئة فما تزال به حتّى تغلب علیه فیصیّر أعلاه أسفله».[اصول کافى، ج 2، ص 268] پدرم [امام باقر] (ع) مى‏فرمود: هیچ چیز براى قلب زیانبارتر از گناه نیست، چه آنکه قلب با گناه مى‏آمیزد و با آن گلاویز مى‏شود تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن را وارونه مى‏سازد. یعنى قلب به حساب طبع اولى، ملکوتى و رو به خدا ست، ولى در اثر گناه چهره‏اش وارونه گشته، ناسوتى و شیطانى مى‏شود. امام صادق (ع) مى‏فرماید: «إنّ الرّجل یذنب الذّنب فیحرم صلوة اللّیل و إنّ العمل السّیّئ أسرع فی صاحبه من السّکّین فی اللّحم».[اصول کافى، ج 2، ص 272] گناه انسان را از عبادت و تهجّد محروم مى‏سازد و لذّت مناجات با خدا را از او سلب مى‏کند و تأثیر گناه از کارد برنده سریع‏تر است.[ نقطه‏هاى ‏آغاز در اخلاق‏ عملى، ص 116]
3. تلاش برای تهذیب نفس: هدف از تهذیب نفس، کنار زدن حجاب ها و پرده هایی است که میان انسان و فطرت او مانع گردیده و اجازه ی تبلور و تجلی به آینه ی خدانمای فطرت را نمی دهد. این پرده ها و حجاب ها برگرفته از گناهان، غفلت، و فرو رفتن در عالم ماده و مادیات و فراموش کردن خدا و آخرت و عالم ملکوت است. تمام دستورات و احکامی که در شرع مقدس وارد شده، همگی هدف واحدی را دنبال می کند و آن کم رنگ کردن و یا کنار زدن این حجاب ها و درخشش گوهر فطرت و حقیقت انسان است که در زیر خروارها گرد و خاک غفلت و عصیان مدفون گشته است. «قد افلح من زکیها و قد خاب من دساها».[شمس، آیه 9]
4. انجام دادن کارهای مثبت: از سویی روح، همه کاره در عالم بدن است و تمام اعضا و جوارح تحت فرمان اویند و از سویی دیگر همو محل نورانیت ها و ظلمت هاست و از اعمال انسان تأثیر می پذیرد. تأثیر فوری کارهای مثبت و منفی بر روح بر کسی پوشیده نیست و از جمله ی اعمال مثبت انجام عبادات است؛ یعنی اگر انسان ده درجه نورانیت داشته باشد و نماز شب هم بخواند و یا در رفع حوایج مردم کوشا باشد و... این اعمال خوب به نورانیت روح او می افزاید و همین باعث توان مندی بیشتر روح و باطن او می شود و این نورانیت عظیم اسباب نشاط در عبادتی مثل نماز را فراهم می آورد. البته عکس این موضوع هم در اعمال ظلمانی صادق است. «قل کل یعمل علی شاکلته».[اسرا، آیه 84]
5. دوستی خداوند متعال: خطا و گناه آدمی، ریشه در دنیا دوستی و گرایش افراطی به لذت های مادی و طبیعی آن دارد. «حب الدنیا رأس کل خطیئة». بنابراین، اگر کسی بخواهد دلش را از گناه خالی کند، باید با ریشه و منشأ آن بستیزد و بکوشد که از شدت محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذت های طبیعی را در نفس خویش تعدیل نماید که اگر چنین کند و به استعانت خدای متعال، در این کار سترگ موفقیتی به دست آورد، می تواند دلش را از گناه خالی کند و به جای آن محبت خدای بزرگ و اولیای او را جایگزین نماید.
نتیجه: این که اگر بخواهیم در نماز حال خوبی داشته باشیم، باید آداب باطنی را رعایت نماییم، با اعمال نورانی زمینه را فراهم کنیم و نور باطن را قوت بخشیم و وجود آدمی را از امراض اخلاقی پاکیزه گردانیم تا به درک لذت عبادت نایل آییم. چه این که مریض به جهت مرض از درک لذت بهترین غذاها بی بهره است و رغبتی به میل کردن غذای لذیذ ندارد. البته ناگفته نماند که خوردن غذا و لو این که این چنینی باشد نقش اساسی در بهبود مریض دارد. از این جهت همان طورکه در لابلای بحث بدان اشاره رفت، ما قایلیم که ایندو در همدیگر تأثیر متقابل دارند.
از مهمترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح می شود، فقدان برنامه ریزی و نظم در زندگی است، مانند فقدان برنامه ای منظم برای خواب و یا عدم برنامه ریزی جهت قضا نشدن نماز صبح و یا ایجاد مشغله های پراکنده و فراتر از توانایی های خود که نتیجه ای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد.
علتی دیگر برای خواب طولانی و سنگین پرخوری در شب است، حضرت عیسی(ع) خطاب به بنی اسرائیل فرمودند:«ای بنی اسرائیل! خوردن خود را زیاد نکنید، زیرا هر کس بر خوردن خود بیفزاید، بر خوابیدن خود هم می افزاید و هر کس که بر خواب خود بیفزاید، از نماز کم می گذارد و در نتیجه در زمره غافلان نوشته می شود.
آیت الله آقا عزیز خوشبخت درباره برخی کارهای که موجب قضا شدن نماز صبح شده می فرمایند:آدم شب زیاد پای تلویزیون بنشیند، غذای چرب هم بخورد، شب هم کوتاه باشد، طبیعی است که دیگر بیدار نمی شود، از ایشان پرسیدند:حالا اگر بخواهد بیدار شود چه کار باید بکند؟ ایشان پاسخ دادند:باید مقدماتش را فراهم کند. مقدمات یکی اش همین است، زود بخوابد، پای این تلویزیون ننشیند، غذای چرب و چیل نخورد، درست می شود إن شاء الله، بنابراین واجب است بر این آدم این کارها را بکند و الّا مبتلا به گناه قضاشدن نماز صبح می شود.