دل بسته شدن به دیگران

09:59 - 1401/03/05

سلام من توخانواده ای بزرگ شدم که خیلی کم محبت میکردن وآشکار نمیکردن از همون دوران دبیرستان وراهنمایی دل بسته میشدم به اساتیدمون وخداروشکر زیاد طول نمیکشید ولی بسیار خیال پردازی میکردم واین ادامه داشت تا مدتی که مشغول دانشگاه وکار شدم الان که ازدواج کردم ومتوجه شدم همسرم به اعتراف خودش که نمیخواسته وابسته بشه من خیلی علاقه نداشته وقت ازدواج واز سر نیازطبیعی ازدواج کردن والان گاهی میگن خیلی کم ابراز علاقه میکنن ولی درعمل خیلی رابطمون عادیه واصلا به من نیازهای من توجه نمیکنن وبارها صحبت کردم ودیگه دست کشیدم ومن هم مثل خودش عادی رفتارمیکنم چن وقته که دلم وذهنم مشغول یه فرد سوم شده وگاهی خیال ها میاد سراغم وخییلی احساس عذاب وجدان وگناه دارم ودائم سعی بر رفعش دارم وازاین فکر وقلبم خسته شدم چرا من اینطوریم

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/209734

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 7 =
*****
تصویر محمد اسماعیلی

سلام و عرض ادب
از اینکه به مجموعه ما اعتماد کردید و توفیق همراهی با شما رو داریم، خوشحالیم و امیدوارم نکاتی که خدمت شما عرض می شود با دقت مطالعه بفرمایید و چنانچه نیاز به مشاوره بیشتر داشتید می توانید مجددا با ما مکاتبه داشته باشید.

نگرانی و دغدغه شما نسبت به تقیدات شرعی و اخلاقی کاملا قابل درک هست و اینکه در مورد مشکلتون راهکار مشاوره رو پیش گرفتید هم قابل تحسین هست و حتی اگر زودتر این موضوع را با یک مشاور متخصص در میان می گذاشتید، لازم نبود مدت طولانی رنج ببرید.
با توجه به این که این موارد جزء مشاوره هایی هست که نیاز به مشاوره حضوری دارد و باید شرایط فردی و خانوادگی شما به طور مفصل بررسی شود و حتی سلامت جسمی شما هم بررسی شود، پیشنهاد می کنم حتما در اولین فرصت این کار را انجام دهید و بنده فعلا چند نکته مهم خدمتتان عرض می کنم.
1. توجه داشته باشید که در شرایطی که شما توصیف کردید، برخی حالات و برخی افکاری که ناخواسته به سراغتان می آیند، عجیب نیست و به اختیار شما هم نبوده و گناه محسوب نمی شوند. با توجه به اینکه ریشه س عمده مشکلات شما اضطراب و عدم آرامش روانی بوده، و احساس گناه و عذاب وجدان زیاد می تواند، اضطراب را بیشتر کند، این حالت چیزی را درست نمی کند. و به جای خودسرزنش گری و عذاب وجدان باید روند درمان و مشاوره را شروع کنید تا مشکل به صورت ریشه ای حل شود.

2. نیازهای خودتان را با بیان محبت آمیز و در موقعیت خوبی به همسرتان بگویید. هم خودتان ابراز علاقه داشته باشید و هم به ایشان بگوئید که ابراز علاقه ایشان باعث بهتر شدن حال شما می شود.
اصلاح رابطه شما با همسرتان نقش بزرگی در کنترل افکار و حالاتتان دارد. در این مورد هم مشاور و روانشناس خانواده کمک بزرگی به شما می کند.

3. به هیچ وجه برای تسکین حالتان وارد ارتباطات غیر صحیح نشوید. این موارد ممکن هست که موقتا حال شما را تسکین بدهد ولی در بلند مدت باعث مشکلات حادتری می شود. تمام انرژی را برای تقویت رابطه با همسرتان و درمان مشکلات اضطرابی و وابستگی خودتان کنید.

برای مشاوره بیشتر می توانید با ما مکاتبه داشته باشید.