دنیای تیره و تار

11:08 - 1394/08/06

و هو لطیف علی عباده
 
بچه که بود، خوابی دید. رفت سراغ پدربزرگش و خواب را تعریف کرد: « پدربزرگ توی خواب دیدم باد تندی آمد و همه جا تیره و تار شد. باد مرا با خودش می برد که تکیه دادم به درختی بزرگ. یک دفعه درخت از جا کنده شد و افتاد زمین. به یکی از شاخه های بزرگش چسبیدم اما آن شاخه شکست. شاخه دیگری را گرفتم ولی آن هم شکست. به دو شاخه دیگر پناه بردم. آن ها هم شکستند. از ترس از خواب پریدم. »
پیامبر(ص) ناراحت شد. گریه کرد و گفت: « آن درخت که از ریشه کنده شد منم. شاخه اول مادرت، شاخه دوم پدرت و آن دو شاخه برادرهایت بودند. دخترکم معنی خواب این ست که دنیا از نبود این ها تیره و تار می شود و تو مصیبت های زیادی می بینی. »
خیلی طول نکشید آن درخت بزرگ زمین افتاد و از دنیا رفت، بعد شاخه اول. زینب(س) باید منتظر شاخه های بعدی می ماند و مصیبت ها و دنیای تیره و تار...
 
کتاب قصۀ کربلا... ج4 ، ص13

 

http://btid.org/node/77990

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 4 =
*****