رفاهش در خطر می افتد!

17:59 - 1396/04/07

با سلام

من از يكي از دانشجوهام خواستگاري كردم و اون ب من گفت خانواده ام توجه ب نماز خواندن دارند و من گفتم من اهل نماز و روزه هستم ، گفت به من چند روزي وقت بديد ك فكر كنم چون شما را نميشناسمو ميخوام بمادر و خواهرم بگم منم گفتم باشه، اما شب بعدش پيام داد ك شما انسان خيلي خوب هستيد و همه چي تماميد و از همه نظر مناسب يك خانم  و اما مشكل منم ك نميدونم چرا نميتونم تصميم بگيرم و فكر ميكنم الان وقت مناسبي نيست جهت ازدواج من و از اين بابت خواستم ازتون عذرخواهي كنم، اين پيامشون بود ، من گفتم ميتوانيم صحبت كنيم و با همفكري اين مشكل را حل كنيم، ايشون دوست نداشتند ك صحبت بيشتري صورت بگيره، از طرف ديگه بعد از رد و بدل پيام گفتند ك من وابستگي زيادي ب پدر و مادر دارم و الان در رفاه هستم و ميترسم با ازدواجم اين وضعيت را از دست بدم،البته من از لحاظ رفاهي خودمم در وضعيت مناسبي هستم، ديدم شايد خيلي جالب نباشه بيشتر اسرار كنم، براشون ارزوي موفقيت كردم ، حالا سوالم اينه ك ب نظر شما من اسرار بيشتر و پيگيري بيشتري كنم يا نه ؟ و ايا دليل ايشون قانع كننده است يا ايشون دليل پنهاني هم دارند ك ب من نگفتند ؟

-------------------------------------

کاربران محترم توجه داشته باشند که ادامه‌ی ارتباط با کارشناسان سایت و درج نظرات جدید برای رسیدن به پاسخ نهایی و جامع، تنها با عـضویـت در سایت ممکن خواهد بود؛ برای عضویت در سایت به آدرس مقابل مراجعه فرمائید: www.btid.org/fa/user/register
بعد از عضویت می‌توانید در همین بحث و یا مباحث دیگر انجمن نیز شرکت داشته باشید: http://www.btid.org/fa/forums

http://btid.org/node/110284

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 12 =
*****
تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم

پاسخ: می‌شود گفت رفاه واقعی در سایه آرامش به وجود می‌آید و خداوند یکی از فواید ازدواج را رسیدن به آرامش که مقدمه رفاه واقعی است معرفی کرده و در قرآن کریم می‌فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا[روم/ 21] و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید»    
اما علت اینکه این دختر این سخن را به شما گفته است شاید به خاطر این باشد که هنوز از ماهیت ازدواج و نقش آن در ایجاد رفاه و آرامش، اطلاعات دقیقی ندارد و یا به خاطر تنش‌ها و اختلافاتی که در زندگی اطرافیان خود مشاهده می‌کند ازدواج را عاملی برای از بین رفتن آرامش و آسایش خود می‌داند و... لازم است در این شرایط برای فهمیدن علت واقعی این‌گونه تفکرات در گام نخست مسئله را با خانواده خودتان در میان بگذارید و از آنها بخواهید با خانواده دختر وارد مذاکره و گفتگو شوند و لذا فرصتی فراهم کنند که شما دو نفر در فضایی تحت مدیریت خانواده‌ها باهم صحبت کنید تا ضمن فهمیدن علت واقعی و حتی علت‌های مخفی، خصوصیات فردی و اجتماعی و سایر ویژگی‌های خود را بیان کنید تا بدین‌وسیله ضمن اعتماد بخشی به ادامه رفت‌وآمد با پدر و مادرش و رفاهی که اکنون در آن قرار دارد، او را به  ایجاد رفاه و آرامش بیشتر در سایه ازدواج نوید دهید و بدین‌وسیله قلب او را به سمت ازدواج بکشانید.

لینک این مطلب

http://www.btid.org/fa/news/112390