سلام ممنون میشم سوال که نه مشکل منو هم پست کنید.20 سالمه و دختر ازادی هستم. نماز و روزمم سر جاشه.از 5سال پیش پسری دیوونه وار عاشقم بود که 2 سال ازم بزرگتره خونوادشم در جریان بودن.اما من به خاطر مشکلات خونوادگی خودم و شرایطم و درسو دانشگاهم زیاد تحویلش نمیگرفتم تا وابستم نشه. واسه به دست اوردن من هررررررررررکاری بگین کرد.امامن چون نظر خونوادمو میدونستم بدون مطرح کردن موضوع با اونا ردش میکردم.قصدش اصلااااااا دوستی نبود ازدواج بود و شرایطشم داشت اما..........با همه اینا ازش خواستم از زندگیم بره بیرون.......جفتمون داغون شدیم حالا بعد 1 سال از دوریمون به این نتیجه رسیدم هیچکس مث اون دوسم نخواهد داشت و من هم به هیچ وجه نمیتونم نگاهمو به پسر دیگه ای بندازم........میخوام که برگرده.......ناگفته نمونه اولین و اخرین و تنها پسری بود که باهاش بودم کلا اهل دوستی و این چیزا نیستم.........دست رد به سینه همه خواستگارام میزنم چون امید دارم به برگشتنش.....لطفا کمکم کنید
دوست خوبم مساله شما سه بخش دارد:
1- وسواس شما به خاطر حفظ كسي كه تنها پسر زندگي شما بوده و البته اين موضوع ارزشمنديست اما نبايد ملاك و هدف براي ازدواج واقع بشه، اين پايبندي شما به عشقتون و طرف مقابلتون قابل ستايشه اما نبايد به صرف اين موضوع پيش بريد
ايشون زماني در زندگي شما وارد شده و الان هم از زندگيتون رفته پس حفظ اين احساس و الزام خودتون به اينكه بايد همون نفر اول همسر شما بشه تفكر اشتباهيست
2- دوست داشتن و علاقمندي امر مهمي است اما ايشون و شما چقدر از هم شناخت داريد؟ اگر امروز بفهميد در زماني كه با شما بوده با كس ديگري هم دوست بوده ( به هر قصد و نيت) باز هم همينطور در موردش ميانديشيد؟
چقدر در مورد اخلاق‌ها و عقايد و باورهاي ذهني او شناخت داريد؟ چقدر از سلامت روحي ايشون مطمئن هستيد؟ چقدر مي‌تونيد روي ايشون حساب كنيد؟
دوست داشتن مهم است اما چه كسي را دوست داشتن مهم‌تر است؟ بايد بتوانيد در جواب اين سوال كه" چرا او را دوست داريد؟" حداقل 20 دليل قانع كننده داشته باشيد (خودش را دوست دارم دليل نيست توجيهي است كه ما با آن خودمان را هم فريب مي‌دهيم)
3- با فرض اثبات لياقت ايشون و اينكه بهترين گزينه بودن براي شما ، اكنون دو راه داريد: يكي اينكه مستقيما با ايشون تماس گرفته و ابتدا از شرايط ايشون و تمايلش براي ازدواج با خودتون مطمئن بشيد و در صورت تمايل ايشون ادامه فرايند شناخت و ازدواج رو در چارچوب خواستگاري و بستر خانواده ادامه دهيد.كه البته بايد بدانيد ايشون و خانوادشون توقع دارن شما توقعات زيادي ازشون نداشته باشيد و مهم‌تر اينكه در آينده ممكنه در مشاجرات ايشون به شما ياداور بشه كه خودت اومدي سراغم و اين موضوع موجب سرخوردگي شما بشه! و ياحتي در نزد خانواده ايشون اون عزت و احترامي كه بايد داشته باشيد رو نداشته باشيد.
و راه ديگر اينكه از يك دوست يا نزديكانتون كمك بگيريد تا با ايشون به عنوان يك واسطه نه فرستاده شما صحبت كنه كه اين امر بايد با دقت و ظرافت از سوي اون واسطه انجام بشه.
در مجموع بدونيد فرصت زندگي يك بار است و اونقدر اندكه كه فرصتي براي عزا گرفتن براي موقعيت‌هاي از دست رفته نيست ، زندگي سرشار از شادي و موهبت‌هاي الهي است ، اگر تصور ميكنيد ايشون لياقت شما رو دارن تلاش خودتون رو بكنيد و اگر اطمينان نداريد ايشون رو از قلبتون بيرون كنيد و بعد با چشماني باز و قلبي آگاه انتخاب كنيد ،بي شك كسي را خواهيد داشت كه براي داشتنش هر روز خداوند را شكر خواهيد كرد
اين شماييد كه بايد تصميم بگيريد و هر تصميمي كه گرفتيد بر خداوند رحمان تكيه كنيد و بر هيچ امري اصرار نورزيد. تلاش نماييد اما نتيجه را به خداوند واگذار نماييد كه او بيش از شما خير و صلاحتان را مي‌خواهد.
موفق باشيد.
چه سخت که انقد دوسش داری ولی بهش جوابه منفی میدی دقیقا نگفتی چرا جوابه منفی دادی مگه مشکلش چی بود؟ یعنی نمیشد هیچکار کرد؟الان اگه بیاد یعنی شرایط دیگه جوره؟آخه نمیشه فقط امید داشت که میاد اومدیم نیومد میخوای چکار کنی تاکی منتظر باشی اصلا چقد احتمال میدی که بیاد ؟اگر احتمالش زیاده یکم صبر کن ولی اگه کمه احتمالش یه تصمیم جدی برا آینده بگیر با رویا ها و آرزوهای محض نمیشه زندگی کرد
از این موارد خیلی تو این سایت پیش میاد ....
دیگه برامون عادی شده ....
دختره فکر میکنه که هزارتا خواستگار خواهد داشت و هر کدوم از اون یکی بهتر....
مثلا میگن الان یه خواستگار دارم که همه جوره شرایطش عالیه ...ولی به خاطر یه مسئله کوچیک یا الکی میخواد ردش کنه و مثلا میاد میگه دو دل هستم ....
ما هم هر چی میگیم وقتی شرایط اخلاقی و تناسب رفتاری دارید ...دیگه به هیچ چیز فکر نکنید و جوابتون مثبت باشه .....
ولی کو گوش شنوا ؟؟؟؟؟
دختر عزیز سعی کن فراموشش کنی ....
البته اگه میتونی از طریق یه واسطه قابل اعتماد جوری به گوشش برسون که دوباره اقدام کنه برای ازدواج با شما ....
دیگه کار دیگه ای نمیشه کرد ....
ولی بیشتر روی فراموشی فکر کن ...چون اگه هم اون پسر برگرده قطعا اون علاقه و شرایط قبلی رو نسبت به شما نخواهد داشت ....
معمولا سرد میشن پسر ها بعد از یه همچین اتفاقاتی ....شما هم که میگی 1 سال گذشته .....
پس فراموشی برای شما تجویز میشه. ....
البته اگه اون واسطه قابل اعتماد رو پیدا کنی و اون پسره اومد خواستگاریت ....دوباره نیای سر یه سری موضوعات الکی بگی به هم نمیخوریم ....
یاحق
یعنی چی دختر آزادی هستید؟؟؟؟؟
سلام
در ازواج مهم بر خوردار بودن از تناسبهای لاز م فکری اعتقادی اخلاقی و رفتاری ست اگر از این تناسبهای بر خوردار هستید و ایشان نیز مورد پسندتان بود.
شما می توانی به ایشان از طریق هایی اطلاع رسانی کنی که نظرتان عوض شده و اگر خواستگاری بیایند با خانواده ...مثلا می توانی از طرق ایمیل های گروهی یا از طریق شخص سومی که به او اعتماد داری و او هم مورد شما را می شناسد (مثلا با همدیگر دوستند )به او اطلاع دهید ،التبه ناگفته نماند که نباید او تصور کند یا بفهمد که شما از او قصد خواستگاری داری بلکه اگر شخص سومی دارید نزدش برود و از او یعنی(پسر مورد نظر)در مور دشما بپرسد و ببیند نظر ش در مورد شما چیست؟آیا هنوز رغبتی به ازدواج یا خواستگار از شما دارد یا خیر؟
ولی قبل از آن هم ،اگر می توانید با خانواده هم مشورتی بکنید و نظرشان را بدانید .
شما می توانی برای جذب غیر مستقیم یا بر گرداندن خواستگار این لینک را مطالعه کنید
http://moshaver41.ir/post/category/58/page/4
سلام
و جای شما بودم به یکی از آشنایان ایشان که با منم آشنایی دارند و قابل اعتمادند، می‌گفتم که به طریقی که تصور نکند شما گفتید، اطلاع دهند که اگر دوباره به خواستگاری شما بیاند، شما رضایت می‌دهید.
من اگر یک زن بودم
شاید علت مطرح نکردن موضوع با خانواده اعتمادیه که هر دختری به پدرش داره به خصوص تو ازدواج! و میخاد همه چیز منطقی بره جلو.
اما گاهی خانواده ها فقط به فکر خودشون هستن و نظر خودشون اهمیت داره! اما حتی شده چند سال صبر میکنم تا خیالشو راحت کنم به زور نمیتونه !!!!!!!!!! این کارا میکنم
اما شک دارم اونم پام وایسه!؟؟؟؟
سلام
شما از ایشون ایمیلی و یا شماره تلفنی و یا آدرس محل کار ایشونو دارین؟