سوال اخلاقی: صلاح و مصلحت برای ادمهای بدبخت بیجاره هست

08:36 - 1401/05/26

سلام
من  دیگه به اینکه صلاح و مصلحت من این هست و اون هست ارام نمی شم و راضی نیستم چون  صلاح و مصلحت برای ادمهای بدبخت بیجاره هست که یا پول ندارند یا پدر که بخاطر موقعیتش دخترش از،دواج کنه یا نکنه

اگر نه، کسی که پول داره بچه هاش بدون مشکل ازدواج می کنند و بخوبی هم زندگی می کنند

من کارم به طلاق کشید، ندیدم دختر یا پسر فلان مسوول بیاد دادگاه بیشتر ادمهای بدبخت،بیچاره بودن

در حالیکه من نمی گم ادم خوبی هستم اما،سعی،می کنم بد هم نباشم اما،چرا بختم، این باید باشه

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/217633
تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما کاربر گرامی

و ضمن تشکر از اعتماد شما به مجموعه

شرایط شما می فهمم، چه بسا همین شرایط برای خود ما هم پیش اومده باشه که به طور مقطعی به همه چیز بد بین میشیم. اما بعد از اینکه از هیجان ما کم شد و بیشتر به پیرامون خودمون با دقت تامل برخورد می کنیم به این نتیجه می رسیم که در اون موقعیت بسیار گزینشی برخورد و قضاوت کردیم. از اینکه می بینم خیلی از کسانی که متمول و ثروتمند هم دچار ناهنجاری ها و مکافاتی می شن که من و شما از اونها مبرا هستیم، و شاید زبان شکر بجا بیاریم که خدا ما رو با ثروت امتحان نکرد. به داشته هامون شاکریم و بر نداشته هامون صابر!
اینکه دیده می شود بعضی پولدارن و بعضی فقیر، بعضی معلول اند و بعضی سالم و... هیچ کدام به اخر خط نرسیده ان. نه کسی که پولدار است تضمین به سعادت اوست و نه کسی که فقیر است تضمین به شقاوت و عاقبت به شری، هر دو در زیر چتر حکومت الهی تحت بوته امتحانند.
امام علی(ع) می‌فرماید: "خداوند روزی‌ها را مقدر فرمود و آنها را زیاد و کم به صورت عادلانه تقسیم نمود، تا از این طریق سپاس‌گذاری و شکیبایی توانگر و تهی دست را به آزمایش گذارد".[1]

اساسا آنچه برای انسان پیش می اید ناشی از تقدیر است و این تقدیر بی علت نیست، گاهی این علت همان سعی خود انسان است، گاهی ناشی از اسبابی که خود او نمی داند، چه باب میل باشد و چه بر خلاف میل. و همه اینها تحت حکمت و قضای الهی اتفاق می افتد.

گاهی این خود ماییم که مکافات عمل خودمون رو می بینیم، نسنجیده عمل می کنیم، بدون مشورت تصمیمات سرنوشت ساز می گیریم، حقوق دیگران رو رعایت نمی کنیم و نتیجه اش رو در زندگی خودمون می بینیم. اونوقت بسیار مقطعی و گزینشی که به قضیه نگاه می کنیم چه بسا خدای ناکرده به خدا هم بدبین بشیم که «چرا من باید چنین وضعی داشته باشم؟»

گاهی هم روابط ما آدما نسبت به هم از قواعد ثابتی تبعیت می کنند و پولدار بودن یا نبودن به هیچ وجه در اونها دخیل نیست، مثلا درک متقابل اگر در درون ادمی (یا مثلا بین زوجین) وجود داشته باشد زندگی شیرین خواهد شد، چه شخص ثروتمند باشد یا فقیر، از اون طرف حرص و حسادت و .... در هر کسی باشد زندگی را سیاه می کند و آرامش را سلب می کند. چه برای ثروتمند باشد و چه فقیر!چه بسیار ثروتمندانی که یک شب آرام ندارند ، و چه بسیار افرادی که در دهکهای پایینی جامعه هستند اما چون پازلهای درونی و انسانی خودشون رو به طور عادلانه چیدن، از زندگی لذت می برند. اونقدر قوی و پولادین هستن که منفعل از وضع بیرونی قرار نگیرن. خودشون رو با بالاتر از خود مقایسه نمی کنن تا حسرت یک زندگی لاکچری به دلشون بشینه، بلکه خودشون رو با سطوح پایین تر از خود مقایسه می کنن و روحیه شکر گزاری خودشون رو تقویت می کنن.

پس خیلی از حس شیرینی یا تلخی روزگار به خود ما و درونیات ما بر میگرده، چون ما نوعا با عینک درون خود به روزگار و پیرمون خود نگاه می کنیم و پردازش می کنیم، اگر درون زیبا باشد ، آستانه تحملها بالاتر خواهد رفت، و سختی با شیرینی عجین خواهد شد اما اگر درون ما روبراه نباشه و پازهای امنیتی ما سرجاش نباشه به همه چیز معترض خواهیم بود، قدرت مثبت انگاری نخواهیم داشت و در نتیجه به داشته های خودمون التفاتی نخواهیم داشت تا روحیه شکر گزاری رو به دنبال داشته باشد. شکرگزاری از داشته ها و صبر بر نداشته ها (هر دو با هم) یکی از تکینکهای تحصیل زندگی با حال خوب است.

امیدوارم اونچه باید رو به شما انتقال داده باشم

بهترین ها رو برای شما آرزومندیم

پی نوشت:
1- نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 143