سوال اعتقادی: انتخاب دین کامل و تعصب در دین

17:42 - 1403/01/05

سلام
سوالی که واقعا واسم مهمه و کلیدی (خیلی وقته جوابی واسش ندارم):
فرض کنید بنده توی یه کشور اروپایی متولد می‌شدم، پدر و مادر بنده مثلا مسیحی یا یهودی و فضای خانه کاملا خوگرفته با همچین ادیانی می‌بود و فرض کنید بنده با دین اسلام هم اشنا می‌بودم. آیا تعصب و افراط اجازه می‌داد دین اسلام رو قبول کنم؟!
من یقین دارم و اعتراف می‌کنم که ظریف‌ترین دین، کامل‌ترین دین، دین اسلامه. حالا اینبار فرض کنید بنده مسلمان هستم و این رو فرض کنید مثلا زبونم لال العیاذ باالله می‌گفتن دین مسیحیت کاملتره. آیا باز هم فضای تعصب قومی و افراط و تبلیغات جامعه اجازه می‌داد بنده مثلا مسیحیت رو انتخاب کنم؟
خلاصه اینکه آیا افراد متاسفانه دینشون رو به طور موروثی و تبعیت از پدر مادر خودشون انتخاب نکردن؟

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/286378

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 6 =
*****
تصویر صاحب الامری روح الله

با عرض سلام و ادب خدمت شما

منظورتان از سوال دقیقا مشخص نیست. اگر منظورتان این است که چرا برخی در خانواده‌های غیر مسلمان متولد شده و دچار دین موروثی می‌شوند و شرایطشان به گونه‌ای رقم می‌خورد که از اسلام و حقانیت آن اطلاعی پیدا نمی‌کنند، خب پاسخ این است که اگر کسی واقعا شرایطش به گونه‌ای باشد که از اسلام و حقانیت آن به جهت تبلیغات منفی مطلع نشود، اصطلاحا مستضعف فکری بوده و در نزد خدا معذور است و اگر به همان دین خود عمل کند، خداوند به او اجر می‌دهد.

خداوند در قرآن عده‌ای از اهل کتاب را که اهل عمل به دین خود هستند، ستوده و می‌فرماید:  «لَيۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ يَتۡلُونَ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ وَهُمۡ يَسۡجُدُونَ»؛ «همۀ اهل يكسان نيستند؛ گروهى از آنها در دل شب به تلاوت آيات الهى مشغول و سجده مى كنند». (آل عمران، 113)

اما اگر منظورتان این است که که چرا عده‌ای در خانواده غیر مسلمان متولد شده و بعدا با فهمیدن حقانیت اسلام مجبور می‌شوند که تعصبات دینی خود را کنار گذاشته و به اسلام گرایش پیدا کنند، خب پاسخ این است که اولین امتحان خداوند برای این افراد همین است که نشان دهند تا کجا پای حق ایستاده‌اند و آیا حاضرند برای پیروی از حق هزینه بدهند یا نه؟

خداوند هر گروهی را به نحوی امتحان می‌کند. الآن آنهایی که در خانواده مسلمان دنیا آمدند نیز در حال امتحانند، همه مسلمانان برای ایستادن پای عقیده خود و انجام مناسک عبادی اسلام، همچون نماز، روزه، حج، زکات، خمس، حجاب و...  باید هزینه داده و بار اذیت‌ها و تمسخرها و احیانا تحمیل جنگ (مثل مردم غزه)، تحریم (مثل مردم کشور خودمان) را به دوش کشیده و یا حتی در مواجهه با برادر مسلمانی که مظلوم واقع شده، امتحان پس بدهند که کجای کار هستند.
 غیر مسلمانان نیز باید امتحان پس بدهند که آیا به دنبال حق و فرمان خدا و عقلشان هستند یا به فرموده شما از تعصبات قومی و قبیله‌‌ای و آداب و رسوم اجدادی خود تبعیت می‌کنند.

خداوند غیر مسلمانان را در مواجهه با اسلام به چند دسته تقسیم می کند:

1. عده‌ای که به دنبال حقیقت هستند و به محض شنیدن آیات قرآن و اطلاع از دین جدید اشک از چشمانشان سرازیر شده و سراسیمه به اسلام ایمان می‌آورند:
 «وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى ٱلرَّسُولِ تَرَىٰٓ أَعۡيُنَهُمۡ تَفِيضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ ٱلۡحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱكۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّـٰهِدِينَ وَمَا لَنَا لَا نُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡحَقِّ وَنَطۡمَعُ أَن يُدۡخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلصَّـٰلِحِينَ»؛ «‌و هنگامى که [دانایان آنها] آنچه را به سوى پیامبر فرو فرستاده شده، بشنوند، چشمانشان را مى‌بینى که به خاطر آنکه حق را شناخته اند از اشک پر می‌شود، [و] می‌گویند: پروردگارا، ایمان آوردیم، پس [نام] ما را با شاهدان بنویس ‌[و] چرا ما به خدا و آنچه از حق براى ما آمده ایمان نیاوریم؟ حال آنکه امید داریم که پروردگارمان ما را با گروه شایستگان [به بهشت] در آوَرَد». (مائده، 83 - 84)

2. گروهی که به جهت تعصب تنها از دین اجدادی خود تبعیت کرده و زیر بار حق نمی‌روند. قرآن در مواجهه با اینها می‌گوید شاید پدرانتان اهل تعقل نبوده‌اند و از روی هوای نفس به امری باطل گرایش داشته‌اند:

 «وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ قَالُواْ حَسۡبُنَا مَا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ كَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ شَيۡـٔٗا وَلَا يَهۡتَدُونَ»؛ «و چون به آنان گفته شود كه به سوى آن چه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر بياييد، گويند: آن چه پدرانمان را بر آن يافته‌ايم ما را بس است؛ آيا اگرچه پدرانشان چيزى ندانند (و نادان باشند) و اهل هدایت نباشند، [باز هم از آنان پيروى مى‌كنند]؟! (مائده: 104)

3. گروهی که با اطلاع از حقانیت اسلام، به جهت حفظ منافع مادی خود حاضر به پذیرش آن نبوده و حق را از سایرین نیز کتمان می‌کنند:

 «ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَعۡرِفُونَهُۥ كَمَا يَعۡرِفُونَ أَبۡنَآءَهُمۡۖ وَإِنَّ فَرِيقٗا مِّنۡهُمۡ لَيَكۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ»؛ «آنهايى كه كتاب برايشان فرستاديم، پيامبر را همچون فرزندان خويش مى‌شناسند؛ ولى گروهى از آنان با اينكه آگاهند، حق را كتمان مى‌كنند». (بقره، 146)

اما اینکه شما فرمودید آیا اگر غیر اسلام حق بود، حاضر به گرایش به آن دین دیگر بودیم یا نه؟

پاسخ این است که بله حتما حاضر بودیم؛ دلیلش هم همان حرفی است که گروه اول از سه گروه مذکور زده‌اند:
 «و چرا ما به خدا و آنچه از حق براى ما آمده ایمان نیاوریم؟ حال آنکه امید داریم که پروردگارمان ما را با گروه شایستگان [به بهشت] در آوَرَد؟!»

مگر ما و شما و اکثر مردم که ما در میانشان زندگی می‌کنیم، به عقاید پدرانمان فقط از آن جهت که عقاید آباء و اجدادی ما است، اعتقاد داریم؟ اکثر افرادی که ما می‌شناسیم در بسیاری از عقاید پدران خود که آن را خرافی یا باطل می‌دانند با آنها بحث کرده و زیر بار نمی‌روند، اما اینکه اسلام و اعتقاد به آن را پذیرفته‌اند، در عموم افراد، دلیلش تعصب نیست، بلکه چون آن را حق یافته‌اند، آن را پذیرفته‌اند.
مگر در همین کشور خودمان وقتی که اسلام آمد، اکثر مردم زرتشتی نبودند، چه شد که در عرض چند سال غالب ایرانیان به اسلام و آن هم به مکتب اهل بیتی که دشمنانشان حکومت را به دست داشتند، ایمان آوردند؟ دلیلش چیزی جز حق طلبی و پذیرش حق نبود.