سوال اعتقادی: شروطی که برای تسلسل محال است..

13:10 - 1401/07/10

سلام وعرض ادب

 شروطی که برای تسلسل محال است این است که اعضای این سلسله زنجیر وار بالفعل موجود باشند با این شرط اعداد از تسلسل محال خارج میشوند برا تطبیق این شرط به سلسله علت ومعلول ها چی باید بگیم؟؟

مثلا اگر بگوییم همه ذریه ادم در عالم ذر موجود بودند بالفعل درسته؟

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/221291

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
17 + 3 =
*****
تصویر اعظمی علی

با عرض سلام و خسته نباشید.

وجودی که انسان با آن در هر عالمی فعلیت  پیدا می کند متناسب با همان عالم است به عنوان مثال فعلیت ما در دنیا متفاوت با نوع فعلیتمان در اخرت می باشد.

در عالم ذر  نیز ارواح انسانها فعلیت متناسب با آن عالم را دارا بودند از این جهت میتوان گفت فعلیت داشتیم ولی وجه ارتباط این فعلیت با فعلیت در تسلسل در سوال مشخص نبود.

با تشکر از همراهی شما

تصویر دریافت سوالات

منظورم اینه ما در این عالم همه سلسله ی علت هامون بالفعل موجود نیستند مثلا پدربزرگ من وجدمن....... منظور از سلسله علت ها در عالم دنیا چیست؟

تصویر رضایی جواد

با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه پاسخ سوالتان را دیر دریافت می‌کنید، عذرخواهیم.

به نظر آنچه شما را به اشتباه انداخته است، کاربرد کلمه علت و معلول است.
علت به اعتبار نحوه تاثیر آن در معلول، به دو دسته تقسیم می‌شود:
1. علت حقیقی: علتی که معلول در وجود به آن وابسته است. این علت همواره باید همراه معلول موجود باشد. از این همراهی در فلسفه به عنوان قاعده معیت یاد می‌شود. مثلا علت حقیقی پابرجا بودن یک دیوار، نحوه چینش خاص آجرهای آن و خاصیت آن مواد است و این نحوه چینش با پابرجا بودن همراهی همیشگی دارد. در مورد انسان، خداوند متعال و سایر واسطه‌های خلقت علت حقیقی انسان هستند که همیشه و همواره با انسان هستند.

2. علت اعدادی: این نوع علل تاثیرشان در حد وجود بخشی نیست، بلکه مقدمات وجود معلول را فراهم می‌کنند. مثلا در مثال اول، علت فرونریختن یک دیوار، نحوه چینش خاص آجرهاست و شخص بنا صرفا وظیفه چیدن آجرها را دارد و علت حقیقی ایستادگی آن نیست و به همین دلیل دیوار پس از مرگ بنا نیز به مانند سابق پابرجاست.

پدر و مادر نیز علت حقیقی انسان نیستند و صرفا علت اعدادی برای وجود فرزند به شمار می‌روند. ما می‌دانیم که خداوند حضرت آدم را به نحوی دیگر و بدون پدر و مادر به وجود آورد.

در تقریر براهین اثبات وجود خدا نیز ما با علت حقیقی کار داریم و می‌گوییم این شی ممکن الوجود، یا علتی ممکن دارد و یا علتی واجب. اگر علتش ممکن الوجود باشد و به واجبی ختم نشود، تسلسل در علل پدید آمده و موجب محال می‌شود. دراینجا اساسا ما کاری به پدر و مادر که علل اعدادی هستند، نداریم.

امیدوارم پاسخ سوالتان را دریافت کرده باشید.