سلام
من دختری دانشجوی سال آخر کارشناسی هستم
یه استادمشاوری دارم که از ترم اول باهاشون درباره درس و گاهی زندگی مشورت میکردم و خیلی با شخصیت هستن. ایشون اوایل حلقه دستشون بود اما دیگه نیست! علتش برای همه ما دانشجوها جای سواله!
ایشون جدیدا استاد راهنمای من برای پروژه هم شدن و این باعث شد رفت و آمدهای من به اتاقشون زیاد بشه و جدیدا ایشون خیلی با من صمیمی شدن. فاصله سنی ما حدودا ۱۵ساله ولی ایشون درگیر رابطه عاطفی با من شده و یکبار درباره اختلاف نسل ها داشتیم عادی صحبت می کردیم که به وضوح برگشتن گفتن حالا فاصله سنی منو شما زیادم نیست!
ایشون جدیدا انقدر به من نگاه میکنن و طرز نگاهشون عوض شده و هربار منو با نگاه دنبال میکنن حتی سر کلاس درس طور خاصی به من نگاه میکنن و دوستانم متوجه شدن! منو به عنوان تدریسیار حل تمرین انتخاب کردن و دائما از من میپرسن به نظر شما این قسمت درس رو چیکار کنم؟ شما میتونی برام جزوه بنویسی؟
یکبار یه مشکلی داشتم ازشون مشاوره گرفته بودم و خانواده انتقال دادم و وقتی بهشون گفتم به خانوادم نظر شما رو گفتم، چشماشون برق زد و با حالتی هیجانی گفتن نظر «منو» گفتین؟
حتی از نظر عاطفی به من وابسته و دلتنگ شدن چون از صبح تا شب دانشگاه هستن و همسرشون رو نمیبینن البته اگه هنوز همسری داشته باشن! یک روز دوست صمیمی من رفتن پیششون و اون روز در حالیکه هیچ کار خاصی با من نداشتن، سراغ منو از دوستم گرفتن که آیا من دانشگاه هستم یا خیر! که من کلا نبودم اما کاملا واضح بود دلشون تنگ شده و دوستم هم فهمید...
دوستان من لطفا راهنمایی کنین من چطوری بفهمم ایشون متاهله یا طلاق گرفته؟ چون یادم هست حلقه داشت اما دیگه نداره...هیچوقت هیچ کلمه ای از همسرش یا زندگی خصوصیش نگفته! تا حالا دیدین مردی از همسرش تعریف نکنه؟ اونم کسی که ۳ساله باهاشون در ارتباطم؛ حتی یه بار گفتن من جمعه ها میرم فلان جا! انگار کار و زندگی ندارن، پس کی با همسرشون زندگی میکنن؟
و اینکه چطور بفهمم علاقش استاد_شاگردیه یا داره از چارچوب خارج میشه ؟
طرز نگاه ایشون کاملا داد میزنه علاقه دارن چون این طرز نگاه رو قبلا در کسانی که به من ابراز علاقه کرده بودن دیده بودم ولی نمیدونم آدمی که توی کارش متعهده، به همسرش نیست؟ چرا باید این قدر از من تعریف کنه؟ شما خیلی فلانی و بهمانی ؟ یه روز گفتم من شاید برای ارشد تغییر رشته بدم و با حسرت خاصی گفتن شما حیفی از اینجا بری!!!!
خیلی گیج شدم احساس میکنم دارن ازم سواستفاده میکنن... کمک ام کنین...ایشون علاقش در چارچوبه بنظرتون؟
با توجه به اینکه پروژه سنگینی تا سال آینده باهاشون دارم و دائما رفت و آمد داریم، چطور ازشون فاصله بگیرم؟؟
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
با سلام به شما کاربر محترم
این چیزهایی که درباره استادتون گفتید؛ مانند نگاهشون، صمیمیت و ...، به طور صد در صد نمیشه گفت که حتما ایشون به شما علاقه مند شده که اگر هم علاقه مند شده باشد، رفتارهای خود شما هم در شکل گیری این رابطه و بوجود آمدن علاقه بی تاثیر نبوده است. بنابراین سعی کنید اولا رعایت حدود رو با استادتون داشته باشید و نیازی به برقراری رابطه صمیمانه نیست. ثانیا سعی کنید زود به زود ارتباط برقرار نکنید. وقتی ذوق و شوق خودتون رو به استادتون نشون میدید، طبیعتا حس متقابلی رو میتونه در طرف مقابل ایجاد کند. قطعا رفتارهای خودتان باعث بوجود آمدن صمیمیت و حتی علاقه مندی ایشون نسبت به شما میشود.
سعی نکنید که صمیمیتی از جانب شما ایجاد شود. وقتی با رفتارهای خود پیام صمیمیت رو به طرف مقابل منتقل میکنید، در واقع به طرف مقابل این اجازه رو میدهید که به شما نزدیکتر و صمیمی تر شود. همچنین مدت زمان حضورتون در کنار استاد رو به حداقل ممکن برسونید. وقتی رابطه 5 دقیقهای به 1 تا 2 ساعت کشیده میشود، طبیعتا صمیمیت و گرایش متقابل بیشتر میشود در حالی که ارتباطهای 10-5 دقیقهای این صمیمیت رو ایجاد نمیکنند. لذا درسته که ایشون استاد راهنمای شماست، ولی به میزان ارتباط و نحوه آن بیشتر توجه کنید و بیخودی این وقتها رو کش ندهید یا حداقل به طرف مقابل وانمود کنید که کار دارید.
بنابراین در ابتدا لازمه که در رفتارها و تعاملات و ارتباطهای خودتون در برابر استادتون تجدیدنظر کنید. بی شک ما انسانها با زبان بدن، پیامهایی را به اطرافیانمان منتقل میکنیم. پس به زبان بدن خودتان توجه داشته باشید و بیخودی رفتارهای خاص استادتون رو نسبت به خودتون تقویت نکنید.
موفق باشید.
بسیار ممنونم از راهنمایی شما
اما باید بگم به دلیل اینکه قبلا بارها بخاطر اینکه استادمشاورم بودن، راجع به مسائل خانوادگی صحبت میکردیم و ایشون شناختی نسبت به خانواده من پیدا کردن
موقعیت خانوادگی خیلی خوبی دارم، درسخوان و محجبه و نسبتا زیبارو هستم و این قضایا باعث شده ایشون نسبت به من احساسی پیدا کنن...بارها هم از کمالات من تعریف کردن...
بهشون حق میدم علاقه مند بشن یا حداقل حس تحسین پیدا کنن اما چون احتمال میدم متاهل باشن، واقعا عذاب وجدان میگیرم از اینکه سهم دوست داشتن همسرشون رو به من میدن.....واقعا درست نیست....
چطوری غیرمستقیم بهشون یادآور تعهد نسبت به همسر احتمالی شون بشم؟
من احساس میکنم ممکنه از همسرشون جدا شده باشن و هنوز نمیتونم قطعی بگم ایشون متاهل هستن...اما در هر صورت این نوع علاقه زیادی داره از چارچوب خارج میشه....
طبیعتا کاهش ارتباط و صمیمیت و حتی کوتاه کردن زمانی که با هم هستید و ارتباط رسمی شما و ... همه اینها میتونه پیامی رو به طرف مقابل منتقل کنه تا خودش رو جمع و جور کنه. در هرصورت چه ایشون متاهل باشند و چه نباشند، ارتباط بیش از حد ایشون با شما توجیه بردار نیست. لذا باید خودتون نوع و میزان ارتباطتون رو با ایشون تعدیل کنید.
موفق باشید.
از من به تو نصیحت
مسائل رو پیچیده نکن
سلام خواهر من. محیط دانشگاه همینطوریه، ناخودآگاه یه نزدیکی هست و برخوردها شکل صمیمی میگیره. شما هم که پروژه دارید با ایشون خب این رفت و آمد تاثیر گذاریش بیشتره. من هم کلاسی داشتم هر هفته برخورد و صحبت داشتیم الان اگه ببینم شاید در حد یه سلام و علیک سنگین باشه. اقدام برای ازدواج قضیه اش متفاوته. باید شناخت جامع باشه. البته این مورد فاصله اش 15 ساله و در حالت معمول توصیه نمی کنم. موفق باشید
به نظر من درمواقعی رفتارشون عوض میشه کاملا جدی باشین تا متوجه بشه که این رفتارها جاش اینجا نیس اصولاً مردا اون طوری نیستن که ما فکر می کنیم ولی دخترا زود به خودشون مي گيرند