محرومیت از ازدواج وعوارض آن

09:00 - 1398/12/17

با سلام 

شخص مجردی که امکان ازدواج پیدا نمی کند وفشار های روحی روانی و جسمانی متوجه اوست باید چه کند؟

در اينترنت مطالبی هست که ازجمله حديث پیامبر بدترین افراد امت من عازبانند. و درمورد مضرات سرکوب شدن تمایلات که پرداختن متعادل به آن مایه رشد فردی و اجتماعی فرد می‌شود، خب آدم باید چه کند مثل یک دسته قید همه چیز رو بزنه و از راه غلط وارد شده که اصلا منطقی نیست و با عقاید خدایی واسلامی ضد است ، یا با وضع موجود بسازد، البته قابل کنترل است ولی برای کاهش مضراتش چه باید کرد؟ 

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/150330

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****
تصویر سمیه ۹۹
نویسنده سمیه ۹۹ در

دیگه حرف این نویسنده ناشناس در 16:46 - 1399/01/13

باورم شد

تصویر بنده ی خدای کریم

اگه سرتونو درد آوردم ما رو ببخشید

این ماجرا ناخواسته طولانی شد و شاید نیاز نبود که اینقدر پیچیده بشه

به هر حال من از روی بعضی حرفای ایشون که گفتن شاید بیشتر فکر میکردم اینطوری برداشت کردم که شاید بخوان بیشتر فکر کنن ولی این صرفا برداشت من بود و مطمئن نبودم که اینجوری هست یا نه  و یه حال بدی بعد از اون پست آخر داشتم واسه همین باید مطمئن میشدم که اگه موضوع واقعا تمام شده ست من هم الکی  درگیر این موضوع نباشم و نیاز بود که من هم بگم این موضوع برا من هم پایان یافت 

خوب ما فکر کردیم شاید بشه و موضوع رو به خانواده ها ارجاع بدیم و البته خود من که مادرم کل ماجرا رو میدونه ولی دیدیم نمیشه و خدا بهتر صلاح کار آدما رو میدونه و برا من که پذیرفته شده ست که حتما خیر و صلاح این بوده که ماجرا تمام بشه

من واقعا مطمئن نبودم واگر نه بعد از پست ایشون ماجرا رو ادامه نمیدادم و شاید بهتر بود زودتر ازشون بپرسم و مطمئن بشم که خدا رو شکر خیلی دیر نشد البته کل این ماجرا شاید دو سه هفته بیشتر هم نشد ولی شاید میشد خیلی زودتر و بهتر نظرمون رو بفهمیم به هر حال این هم یه تجربه بود و نقایص  رو به پای کم تجربگی ما بزارید 

ایشون توی پست آخر گفتن :من شما رو بخشیدم و امیدوارم شما هم  ببخشید . من هم میگم  بخشیدم

اگه قسم خوردم واسه این بود که شک بعضیا برطرف بشه و آدم اگه مومن که نه فقط مسلمون هم باشه دیگه شک نمیکنه 

همینجا دوباره میگم که این موضوع از طرف من تمام شده ست

اگر توی این مدت افرادی رو ناراحت کردیم لطفا ما رو ببخشند

شكرا" لالله

تصویر Zzzzzz
نویسنده Zzzzzz در

عزيزابرين روي اسم خانمma.sنمونه ي بارزيه ازاين ک توي دنياي واقعي ب کسي نميشه اعتمادکرد..اون وقت اينجا اينجور ميکنيد..عهه

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

دقیقا zzzzzz

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

تو اگه به اون قسمهایی که میخوری سر سوزن اعتقاد داری دست از سر این دختر بردار

آخه نادون اینجا که خودتون رو هم بکشی اجازه ارتباط نمیدند

یعنی توی جنوب شما یک دختر پیدا نمیشه

تا مزاحم این دختر از شمال آنهم در فضای مجازی نباشی؟؟؟؟؟

برو تموم کن دیگه

تصویر بنده ی خدای کریم

من از این جمله شروع میکنم :تالله که من اون آدمی که شما فکر میکنید نیستم تالله که حرفام بازی نبود و نیتم کاملا پاک بود 

اما بعد از اینکه اون خانم خودش در مورد من بد قضاوت کرد و اون پیام آخر رو گذاشت شاید بهتر بود همونجا بگم که من هم این مکالمه رو به پایان میرسونم

به بعضیا حق میدم که اشتباه قضاوت کنن چون بعد از پست ایشون شاید من نباید جواب میدادم اما الان که این قسم رو خوردم تو قضاوت هاتون خدا رو فراموش نکنید به هر حال به خدا واگذارتون میکنم

اونایی که کل متنها رو خوندن میدونن که من از همون ابتدا گفتم خانواده ها در جریان قرار بگیرند و خودم به مادرم موضوع رو گفتم پس من باید یه روزی خانواده ایشون رو میدیدم بالاخره و اگه من آدم بدی بودم از همون ابتدا نمیگفتم که خانواده ها در جریان قرار بگیرن پس برای قضاوت کردن همه ماجرا رو بدونید بعد قضاوت کنید که من حرف بدی زدم یا نه 

توی هیچ جای این ماجرا شما حرف بدی از من ندیدید و اگه هم به نظر شما حرف بدی بود اون برداشت شما بود ولی با این قسم (قسم جلاله) خواستم مطمئن باشید که من حرفام صادقانه بود

اونکه گفتم پست آخر چون تا چند ماه نمیخواستم پست بزارم و چون ایشون قبلا گفتن شاید بیشتر فکر میکردن اون حرفا رو زدم اما میخواستم مطمئن بشم که ایشون اصلا تو همچین فکری هست یا نه واسه همین نمیخواستم بیشتر از این درگیر این ماجرا باشم

 به قول خودشون من اومدم اینجا ثواب کنم ،کباب شدم و اگه یه درصد احتمال میدادم که این اتفاق خواهد افتاد اصلا مطرح نمیکردم

امیدوارم اگه با حرفام خاطر کسی آزرده شد منو ببخشید و به پای کم تجربگی بزارید

 

تصویر ۶۵۴۳۵۶۶
نویسنده ۶۵۴۳۵۶۶ در

آقا وقتی مینویسی آخرین مطلب

حداقل به حرف بیخود خودت عمل کن!

کار شیطانی پسرها همینطوریه

مثل ساقی مواد مخدر هستند

تا احساس میکنند طرف مقابل از منجلاب داره نجات پیدا میکنه

اس میدن تک میزنند

خوی همه شما همینطوریه

تصویر حسین سعیدی
نویسنده حسین سعیدی در

درسته کار این کسی که اسمش را الکی گذاشته بنده خدای کریم خیلی زشته و بعضی پسرهای دیگه هم همین کار رو میکنند

منتها این که جمع ببندی و بگی همه پسرها اینجوری اند واقعا تهمته

من خودم پسرم

تا حالا با هیچ دختری وارد ارتباط عاطفی نشدم

مثل این هست یکی بگی همه دخترها دنبال تحریک کردن پسرها هستن

آخه اینجوری صحبت کردن که صحیح نیست

تصویر بنده ی خدای کریم

سلام من با این پست آخرم میخواستم فکر خودم و شاید شما رو راحت و آرام کنم و واقعا تا چند ماه دیگه نمیخواستم هیچ حرفی بزنم 

اما حداقل برا خودم که اینجور نبوده و نمیدونم شما اصلا نسبت به اون پست نظرتون چی هست و دوس دارم همینجا بگین که اصلا دوس دارین به این موضوع دیگه فکر کنید یا نه . اگه هم با اون حرفای من مخالفید لطفا همین جا بگید. 

اگه نیاز به فکر کردن بیشتر هست بگید اگه نظرتون چیز دیگه ایه حداقل بگید تا من هم ذهنمو مشغول این موضوع نکنم

من قصد نداشتم  با اون پست آخر دغدغه ی فکری واسه خودم و شما ایجاد کنم ولی حداقل واسه خودم که ایجاد شد

تصویر ۴۵۵۶۵۵۴۴۴ف
نویسنده ۴۵۵۶۵۵۴۴۴ف در

کجا آخرین پستته

وقتی میدونی اینجا اجازه ارتباط گیری نمیدند چه مرضیه که میای و ته دل این بیچاره رو خالی میکنی و‌میگی انتظار داشتی چند ماه دیگه خداحافظی میکردید؟!

خب برو پی کارت

شما پسرها چه لذتی میبرید از وابسته کردن دختران ساده لوح به خودتان

چرا سخته براتون انسان بودن؟

تصویر بنده ی خدای کریم

احساس کردم که این پست رو باید بذارم چون که شاید (شاید) تصمیم آخرت رو باز هم یکم احساسی گرفته باشی .اگه این تصمیم رو چند ماه دیگه میگرفتی برام قابل قبول تر بود چون بعد از چند ماه فکر کردن و یا مشاوره گرفتن ،گرفته میشد .خلاصه ش اینکه همونطور که توی پستای قبلی گفتم ،شاید چند ماه دیگه از این تصمیم برگردی و چون از قبل یه تصمیم عجولانه گرفتی ،از ترس اینکه بخوای تصمیمت رو عوض کنی و با واکنش منفیه بقیه (کاربران)مواجه بشی ،و اکه بگی باز نظرات بدی بشنوی من دوس دارم پایان این ماجرا حداقل تا چند ماه دیگه باز بمونه.پس یکم بیشتر فکر کن اونوقت اگه نظرت همون بود که ضرری نیست اما اگه نظرت عوض شد من اینجا میگم که این تصمیمت رو دوس ندارم آخرین تصمیم در نظر بگیرم اینو گفتم که برای برگشتن مشکلی نباشه و دیگه نگران حرف کسی نباشی.امیدوارم اینبار حرفم رو واضح زده باشم

این آخرین پستمه

برای همه از خدا اول عاقبت به خیری بعد برآوردن حاجات رو دعا میکنم

 

تصویر نا شناس
نویسنده نا شناس در

تراژدی خوبی بود، فقط آسیه زیادی رفته بود تو حس، طبیعیه  دخترا حساسن، اون ناشناسم واقعا ازش طلبکارها، حتی، ی عذر خواهی خشک و خالی نکرد اشتباه آسیه واقعا، اگرم نا خواسته بوده بجا بود که ناشناس خودش نشون داد

تصویر بنده ی خدای کریم

فکر نمی کنم که عقل همه ی دخترا مثل فهم شما باشه 

 اونی عذرخواهی میکنه که اشتباه کرده ،یا........

اگه من اشتباه میکردم تا وقتی نمیگفت ((حلال کردم ))غذرخواهی میکردم

 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

تو  اینقدر مغرور و خودخواهی که هیچ کسی رو جز خودت نمیبینی

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

تورو خدا این بازی رو تموم کنید

تصویر بنده ی خدای کریم

واقعا اسم رفتارو منو توهین میزاری کسی توعمرم بهم این انگ (دوستی)رو نزد. تو  به دو تا احمق که یکیش رو هم به خودم گفتم میگی توهین واقعا اگه این حرفا رو به فامیلهای خودت می زدی واکنششون چی بود؟

همینکه پذیرفتی اشتباه کردی ،آروم شدم ولی فکر نکن از اینکه اشتباه رو پذیرفتی خیلی خوشحال شدم اتفاقا بیشتر ناراحت شدم که چرا یه نفر باید اینقدر تند بره

حالا توکه روزه بودی من که روزه نبودمو چی میگی

خودت میدونی تقصیر تو بود .تومنو با توهین هات سوزوندی .تنها کاری که من از تو انتظار داشتم این بود که تقصیرت رو گردن بگیری

من به مامانم گفتم تو چرا حرفاتو درست نزدی نمیخوام دیگه موضوع امروز رو یاد خودم بیارم تو خودت میدونی اشتباه کردی

من که هیچ ولی فکر نمیکنم که هیچ کسی از خانواده ی پدری و شاید حتی آبا و اجدادیه ما اهل این چیزی ( آیا با کسی هستی یا نه (گذشته وتوبه یک امر شخصیه) والان مد نظره ) که گفتی باشن البته که من از تک تکشون شاید مطمئن نباشم ولی میتونم بگم بیشترشون به این کارا فکر هم نمیکنن

فکر کنم درک میکنی که درسم عقب افتاده و تو این چند روز کارم افتضاح شد من جدای از اینکه با کی یا در مورد چی دارم پست میزارم خود این پست گذاشتن کار منو خراب  میکنه

تو چرا یه بار ننشستی ببینی هدفت چیه چرا یه بار نگفتی چی تو فکرت میگذره .این تمام کردن موضوع که گفتی به من که ربطی نداره چون تو کار خرابی کردی و اگه تاثیری گرفتی مطمئنا به خاطر اشتباه خودته  حالا هم که خودت پذیرفتی  من  بیش از حد  کسی رو سرزنش نمیکنم

خوب تو اگه فکری تو سرت میگذره یا حرفی داری چرا نگفتی

واقعا میخوای  این بحث یه نتیجه ای داشته باشه

 

تصویر بنده ی خدای کریم

 اولااین از صفحه که  معلوم باشه داری با کی حرف می زنی

می خوام در مورد حرفات روشنگری کنم اما اول اینو( قصدم از.. اول قصدی نداشتین ولی بعدش با غرض بود ) بهم یه توضیح بده

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

واقعا با آون فحشا نمی خواستم بیام. ولی دیدم نمی خوام نا رضایتی کسی دنبالم باشه. 

قصدم از.. اول قصدی نداشتین ولی بعدش با غرض بود.. یا کلمه.. دوستی.. یابحث مسخره بی پایان.. یا الان نظر سوء دارین.. واقعا این نبود که این کاره ای، فقط اینکه بفهمم چه جوریی.حتی در مورد آدمی که در گذشته دوست مخالف داشته والان واقعا توبه کرده، نظرم مث خشک مقدسا نیست که این آدم دیگر خوب نیست، خدا که ببخشه، بنده چه کارس. 

خب چه طوری می پرسیدم که آیا با کسی هستی یا نه (گذشته وتوبه یک امر شخصیه) والان مد نظره، به نظرت، طبیعی نیست که این فکر تو ذهن آدم بیاد. 

باید رو جملاتم بیشتر فکر می کردم وبا عجله نمی فرستادم. در مورد آن توهیناشما شما به من، کاری ندارم، خودتون میدانی، منکه بخشیدم و انتظار دارم شما هم منو ببخشید، خب آدم یادش نمیره، واقعا حالم بد شد(روزه ام، ضعف کردم) از 5 صبح که بیدار شدم، دیگه نتوانستم بخوابم ومثل کتک خورده هامیلرزیدم. 

قصدم از این نوشته ها فقط و فقط اینکه کسی از من ناراحتی به دل نداشته باشه، من واقعا همینم که می نویسم برداشت اشتباه نکنید، منظورم بتون نیست که حرفاتون با واقعیت فرق داره. خب منم یک جاهایی منظورتونو دقیق متوجه نشدم واین بی دقتی متقابل، باعث این ناراحتی شد. شاید من آنقدر مستقیم نباید بهت نسبت میدادم، حالا هم همین قدر که بدونم، نارضایتی به دل ندارید، کافیه. قصد اصلیم این بود که این سلسله گفتگو، تمام شه. 

این یک نمونه تفاوت های (اخلاقی) که قبلا گفتم، هست، اگ فردا تو زندگی، من منظورم را  بد رسوندم، وهمین طور عصبانی شدی، خب این زندگی معلومه به طلاق میکشه، زود عصبانی شدی وحرف بد زدی ومنم با حرفام که واضح نبود، شما را عصبانی کردم. جداً از خدا میخواهم، که به زودی، بعد از امتحان، دختری که واقعا، با هم خوشبخت بشید را پیدا کنی و این ماجرا را فراموش کنید. 

قصد دیگری ندارم که بعضی کاربرا میگن، با اینکه فحش شنیدی، می خوای راضیش کنی، قصدم اینکه، حرف من باعث شد، غیرتتان به جوش بیاد وعصبانی بشی وخدایی نکرده، ناخواسته به آدمی که پاکه، تهمت زده باشم. 

وحقی از کسی به گردنم نباشد، حق با شما س، تقصیر منکه احساسی تصمیم می‌گیرم، حالا هر کی هر چی می خواد بگه (بعضی کاربرا میگم که ندونسته وبی خبر ی چیز میگن ) ولی شما هم زود عصبانی شدی وخوت را نشان دادی واقعا از آن موقع 6_7 صبح تاالان آرامش نداشتم. رفتارتون تو تصمیم اثرجدی  گذاشت، خب می تونستی بهتر واکنش بدی، خودم را  جاتون گذاشتم، شاید از ضمیر جمع استفاده نمی کردم ولی دیگ توهین نمی کردم، این حرفها باعث نش که فکرتان به سمت ازدواج بره قصدم فقط حلالیته که فکر میکنم واقع بینانه برخورد کنید واون  «پختگی که گفتم» نمی دانم چرا آنقدر تند رفتم و این حرفها را زدم شاید چون به تجربه اطرافیان که فکر کردم که بعضیا فامیل هم بودن وبعد ازدواج، چه برخوردهای بدی داشتن، یا تاثیر نوشته بعضی کاربرا، لاس زدن وحال کردن، باعث شد اینارا بگم، به هر حال متأسفم، شاید قبل از این قصد داشتم بیشتر فکر کنم و دوباره جواب بدم ولی، با این اتفاق نمی تونم، فقط میخواهم فراموش کنم، این ی تجربه بود برا من، امیدوارم برا شما همین طور باشد. 

یا علی 

تصویر نویسنده نظر 18:23 قبلی
نویسنده نویسنده نظر 18:... در

آسیه جان من یه چیزی به شما بگم

من خودم مثل شما خیلی حساس بودم و خیلی ضعیف در برابر نامحرم بودم و سریع وابسته میشدم

اما یک زمانی خالصانه خدا رو صدا زدم تا کمکم کنه تا سریع احساساتی نشم و اینقدر حساس نباشم خیلی دعا کردم اشک ریختم تا خدا به من قدرت بده و در برابر نامحرم قوی باشم 

خودم هم تلاش کردم رابطه ام با خدا بهتر بشه و خدا خیلی کمکم کرد تا قوی شدم و در برابر نامحرم انقدر صلابت دارم که هیچکس جرئت نمیکنه به من چیزی بگه و حتی بیاد و با حرفاش منو گول بزنه و منو احساساتی کنه! واقعا خدا رو شکر میکنم که قوی شدم و توی دانشگاه و محل کار و خیابون و اقوام هم همه میدونن من چقدر صلابت دارم و محکم و استوارم

من میدونم شما خیلی احساساتی هستی و این به خودی خود بد نیست ولی در برابر نامحرم اصلا خوب نیست چون به خودت آسیب میزنی و بهتره روی این مسئله کار کنی تا انشالله با لطف خدا قوی بشی

امیدوارم این توصیه رو تا آخر عمرت مدنظر قرار بدی و هیچوقت فراموش نکنی

موفق باشی

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

خب من که شما را به محکمه نبردم ومجازات براتون قرار ندام، و پشت سر هم تهمت بزنم )

دلم میخواست فقط یکی از اعضای خانوادت حرفاتو میخوندن و اونا نظرشونو میدادن

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

از همه کاربران عذرخواهی میکنم، از جمله شما، دیگه آون نتایجی رو که میخواستم بگیرم رو  گرفتم،

تصویر خودم هستم
نویسنده خودم هستم در

لطفا نظرات این مطلب را تا ۴۸ ساعت دیگه تایید نکنید

تصویر hgfddsd
نویسنده hgfddsd در

چشم جناب سرهنگ

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

بعد از این همه توهین چطور میگی عصبانی نشو ،امروز درکم از ادب بیشتر شد

( اینا فقط ظن گمانه ) ظن و گمان رو اول مطمئن میشن بعد نتیجه گیری میکنن؟ یا.....

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

خب میخواستم اگر چیزی نیست بفهمم، ولی خب دوستان درست میگن نباید توهین میکروفن، ولی من نتیجه گیری نکردم، محک زدم

تصویر ۶۵۸
نویسنده ۶۵۸ در

یعنی تا حالا نفهمیدی؟

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

یعنی واقعا پر رو تر از تو پیدا نمیشه

آسیه به تو هیچی نگفته بود

تو خیلی وقیح به اون احمق گفتی و ....

حالا طلبکار هم شدی؟

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

و حق دفاع ازتون بگیرم، اشتباه تایپی نوشته قبلی 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

کدوم نظر؟

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

واقعا گفتن حقیقت ازتون بگیرم این جمله 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

حالا اینها فکر کردند ازدواج چی هست

والا به خدا surprise

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

منم تو یک همچنین فکری بودم که شایدچند ماه دیگه  نظرم عوض شه واقدی یک چیز دیگر باشد و این رو شاید بی منظور نوشتم 

فقط میخواستم جواب سوالای تو ذهنم بدونم، خب من که شما را به محکمه نبردم ومجازات براتون قرار ندام، و پشت سر هم تهمت بزنم، واقعا گفتن حقیقت ازتون بگیرم احترامتون را هم تا اینجا نگه داشتم، خب، دفاع کنید، نمی خواستم این طور تمام شه، قصد بدی نداشتم. 

تصویر u
نویسنده u در

بارها به آسیه تذکر داده شد بحث رو ادامه نده اما خیلی راحت به دیگران گفت شما نظر ننویسید و بازهم به بحث خودش ادامه داد

من دیگه هیچ دلسوزی ای برای این فرد انجام نمیدم

منتها اگه باز هم به قول یکی از کاربران ، این فرد بازهم اومد درخواست کرد فلان نظرم رو حذف کنید بزنید توی دهنش

تمام فکرش اینه اون ناشناس رو حفظ کنه

همون که بهش گفت احمق و بیعقل و .......

ولی خیلی راحت دل من رو شکست

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

ن این طور نیست، خب شاید من تند رفتم، فقط خواستم این بحث تمام کنم، از کاربران هم ممنونم، بله تمامش می کنم 

 

 

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

آون چیزهایی رو که میخواستم بفهمم فهمیدم، ی خورده کظم غیظ داشته باشید

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

واقعا معذرت میخوام، ببخشید ناشیانه، حرفم زدم وزیادی رک بود، ببخشید که ناراحتتان کردم ​​​​​

تصویر رهگذر ۹۹
نویسنده رهگذر ۹۹ در

آسیه جان به نظرم محلش نزار

تصویر ۷۶۴۴۴۶۷۸
نویسنده ۷۶۴۴۴۶۷۸ در

دلت خوشه ها

آسیه از خداش هست بحث ادامه پیدا کنه

بعدا بره التماس کنه از مسئول نظرات که

فلان نظراتم رو حذف کنید!!!!

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

 «زمانی که حداقل واسه من اتفاق جدیدی رخ نداد راهی بسته نباشه  اینو حقیقتا برا شما میگم» یعنی چه؟!!

اگه یه ذره عقل تو سرت بود با خودت فکر میکردی که من اینو شاید با یه لحن دیگه نوشته بودم

حرمتت رو حفظ کن و اینهمه پشت سر هم تهمت نزن

وقتی میگم اینجا نمیشه همه چیز رو توضیح داد واسه یه همچین موردیه

اینکه گفتم شاید چند ماه دیگه با بیشتر فکر کردن یا مشورت با بقیه نظرت عوض بشه حرف زشتی بود؟

اینکه گفتم منه احمق همه چیز رو کاملا تمام نمیکنم از نظر شما زشته؟

تو اینقدر پخته شدی ،که جزغاله شدی و سوختی

 

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

بله منم خامم ولی به کسی توهین نکردم، اونم کسی که نمی‌شناسیم. من با خودیا هم این جور ک شما حرف زدیم بد دهنی کردید حرف نم زنم

تصویر .. . ..
نویسنده .. . .. در

ماهیتت رو چقدر زود رو کردی

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

آسیه کاملا مشخصه اون ناشناس راحت توانسته وابستت کنه

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

یک خورده عصبانیتتان را فروکش کنید، ببینید اینا فقط ظن گمانه نگفتم که شما اینطورید واون طورید، خب اگر اشتباه گفتم خودتان رو تبرئه کنید

تصویر . ... ..
نویسنده . ... .. در

به نظرم نظرات این مطلب رو با فاصله زیاد تایید کنید

هر دوسون واشر سر سیلندر سوزوندند

قاطی کردند انگار indecision

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

آسیه تو هم یکم اراده نفست رو ببر بالا

میگی ادامه نمیدم

بعدا ادامه میدی؟

تصویر Asiye123
نویسنده Asiye123 در

میخواستم به پسر مردم مدیون نباشم

صفحه‌ها