مرا از خدا دور کرد، تا کجا میتوانم بد شوم

17:41 - 1397/08/16

گوش کردن به خانواده تا کی؟

گفتن مسجد و امام زاده و بسیج نرم

نرفتم

گفتن این خواستگار که با معیارهام میخوند رد کن،من نتونستم،،خودشون رد کردن و من کمی نشون دادم ناراحتم اما تا باز هم نشد و خلاف خواستشون عمل نکردم

 

گفتن روسری رنگی بپوشم و آرایش کنم..

گفتن نماز اول وقت نخونی چیزی نمیشه و عمل به دستور پدر و مادر واجب تر از نماز اول وقته

گفتن نمازشب نخون،چون ممکنه بیدار شیم

گفتن...

هزار گفته ای گوش دادم تا خدا دوستم داشته باشه اما نتیجه برعکس شد.. من از خدا خیلی فاصله گرفتم

و هرروز بیشتر از دیروز نا آروم میشم

و دارم بد میشم

قبل از گوش دادن به حرفاشون..خیلیی خوب شده بودم... اصلا یه دنیای دیگه بود .. یه حسهای قشنگ خدایی رو تجربه کرده بودم و تو دفتر خاطراتم نوشتم ،،حالا که خاطرات رواردو میخونم... فقط اشک میاد تو چشمم،چون انگار اون من با این منم فرق کرده و خیلی از خدا دور شدم

 

اطاعت تا کی

در کدوم یکی از مواردی که بالا گفتم

و تا چه حد؟

پرسیده بودم،گفتن اگر پدر پ مادر راضی نباشن مسجد رفتن و نماز خوندنت درست نیس..من نرفتم ،اما دورتر شدم از خدا..با هرکاری که گفتن نکن

با بیدار نموندن بین الطلوعین با انجام ندادن مستحبات و...

خیلی دارم اذیت میشم

تا کی و کجا باید اطاعت کرد...

آخرش تا کجا میتونم بد بشم؟؟

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/137948

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 5 =
*****
تصویر مریم مریم

اتفاقا

این ترست

نشون میده

خدا خیلی دوستت داره

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

شاید حساسی  شاید مستحبات باعث شده بین تو وخانوادت فاصله بیفته یا وظایفتو به خوبی انجام ندی و اینجوری خشمشون رو بروز میدن نمیدونم ریشه یابی کن مقاومت نکن..بنظرم یه مدت بگذره بعد مستحبات رو از کم شروع کن و محبتت رو هم بیشتر کن فکر میکنم مستحب فقط پای سجاده و ...نشستن نیس کمک کردن حتی نظافت منزل به قصد رضاهم یه نوع فریضه س...هر جور که میتونی...

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

اوایل جوونیت هست

حساسی

یه گوشت در باشه

یه گوشت دروازه

رو هرچی احساس کنند بیشتر میشکنی

بیشتر میگند

میدونم سخته

اما نشکن

احترام برار

اما محکم ، کار خودت رو بکن

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

این بزرگترین اشتباهه که فکر کنی

اگر بی اعتقاد بودی مشکل برات ایجاد نمیکردند

اون موقع هم مشکلاتی از جنس دیگه بهت وارد میکردند

اما الان زهرشون رو از این طریق بهت وارد میکنند

چون فکر میکنند نقطه ضعف تو اینه

چند سالتونه؟

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

22سالمه

من اگر به خودم چیزی بگن ناراحت نمیشم، پای دین و خدا و پیامبر رو که میکشن وسط واقعا میمونم چیکار کنم

تازه سعی میکنم زیاد عکس العمل نشون ندم و خیلی میریزم تو خودم،اما بازم ..

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

تو ساده ترین کار رو انتخاب کردی!!!!

هرچی گفتند ، گفتی چشم

اما نخواستی

با احترام اونها رو راضی کنی

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

واقعا تلاشم رو کردم

ولی دید اونا فرق داره

مستحبات رو مسخره میکردن

اگر یه کار بد کوچیک میکردم،پای دین و خدا رو میکشوندن وسط،،، اما یکی دیگه از اعضای خانواده که نماز نمیخونه،هرکار بدی بکنه،هیچ تیکه ای بهش نمیندازن.

سعی کردم خیلی از مستجاب رو دور از چشمشون انجام بدم

اما هنوز هم دین و نماز اول وقت خوندن رو با کوچیک ترین اشتباهم به رخم میکشن و واقعا آزار میبینم.

الان اینقدر مقاومت کردم که میدونن بیرون از خونه حتی سفیدکننده نمیزنم یا روسری رنگ روشن نمی پوشم،،چون دیدم معذب هستم و اصلا دوست ندارم(تو یه مهمانی جوری که خواستن رفته بودم،تا آخر مهمانی سرم پایین بود و شرمنده بودم،وقتی دیدن اینقدر معذبم قبول کردن)

اما در موارد دیگه به اعتقادم احترام نمیذارن و نتونستم راضیشون کنم

که مثلا نمازجماعت برم یا فعالیت فرهنگی داشته باشم یا بالاخره حداقل اگر اشتباهی کردم نذارن پای نماز اول وقت خوندن! اگر نماز نمیخوندم چیزی نمیگفتن ها!!!

با زخم زبانشون چیکار کنم؟

چجوری صبورتر بشم؟