می ترسم پدرم یارانه ام را قطع کنه!

19:38 - 1393/02/07

سلام ..بین همه ی سایتایی که در مورد ازدواج بود و عشقه قبل از ازدواج این جا رو مناسب دیدم..
خواهش میکنم کمکم کنید چون نه میتنم از خانواده کمک بگیرم نه از دوستانم..
دختری 18 -19 ساله هسم یک سال و نیمه که با پسری ساله آشنا شدم اونجوری که خودش میگه وقتی که شرایطش از نظر شغل و تموم شدن تحصیلات کامل شد حتما به خواستگاریم میاد..حتی خیلی وقتا در مورد این مسئله حرف زده
توی این رابطه من دوتا مشکل خیلی بزرگ دارم..
اول اینکه من خانواده ی فوق العاده سنتی و پرتقع دارم..یعنی اگه بفهمن من با کسی رابطه ای رو شروع کردم مطمئنا جایی توی خونه نخواهم داشت! این موضوع رو کسی درک نمیکنه ولی باور کنید بارها و بارها خواسم منطقی با هاشون صحبت کنم اما حتی مامانم که باید توی این مسائل به من که دخترش هستم نزدیک باشه من رو منع میکنه و اگه این مسئله رو بفهمه از همه ی امکاناتی که دارم محرومم میکنه و یارانه ام هم قطع میشه..از این بابت مطمئنم..بارها بهش خیلی دوستانه گفتم که مادرمن بذار مثل دوستم باشی اما هردفعه یا پرخاش میکند یا نفرین ! پدرمم که فوق العاده غیرتی هستن..تا حدی که اگه من با پسر فامیل در حد یه حرف کوچیک هم کلام بشم عصبانی میشن..
دوم اینکه مدتیه این پسر کمتر طرف من میاد..هر بار یه بهونه داره کلا میگه میخواد مزاحم درسم نشه..هربارم که بش اعتراض میکنم که سرد شدی کلی قسم میخوره که دوستم داره و بهم فک میکنه..از دلم درمیاره ولی بازم یروز نگذشته به رفتاراش ادامه میده..قبلا اینجوری نبود
مشکله من اینه که خیلی دوستش دارم..درکل پسر بدی نیست..کسی نیس که بی نقص باشه ...بارها و بارها خواستم اش جدا شم چون هم عذاب وجدان از بابت خانواده و آبروشون امونم نمیده هم میترسم رابطمون به جایی نرسه..
خیلی داغونم اصلا نمیتونم یه لحظه بش فک نکنم...ترخدا کمکم کنید..نمیدونم میدونید یا نه ولی بحثه دل کندنه ...سنگ نیست که آدم راحت فراموش کنه...نه میتونم ازش جدا بشم نه میتونم حداقل وجدانمو آروم کنم که درحال خیانت به اعتماد پدر و مادرم...هروقت به جدایی ازش فک میکنم کل زندگیم بهم میریزه ..گریه امونم نمیده...
من با این رابطه و عشق که اتفاقی بود چیکار کنم؟؟
ترخدا راهیی غیر از جداییه یدفه ای پیش رو بذارین
اگ میشه ترخدا جوابمو بدین..من حالم خیلی بده...
یه دنیا تشکر

http://btid.org/node/28494
تصویر oghab
نویسنده oghab در

فعلا شما فرض رو بر اين بگير که تا يکي دو سال ديگه اون پسره (يا پسر ديگه) مياد خواستگاريت.

در کل سعي کن فکرهاي خوش بينانه بکني.... اميدوار باش که مشکلات حل ميشه

اگه همش به نيمه خالي ليوان نگاه کني  اوضاع بدتر ميشه

خوش باش

تصویر mohamad2022

والا چی بگم بچه!11

فکر کردی بچه بازیه ازدواج 

ولش کن بروووووووووووووووووووووووووووووووو درستو بخون

ادامه بدید لطمه میخوری

یه چیز دیگه تو که ایقدر از خانوادت وحشت داری و بهشون وابسته ای نکن این کارااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

تصویر ali08
نویسنده ali08 در

الان قضیه چیه؟!

مشکلش چیه ک نمیتونه بیاد خاسگاری؟!
 

تصویر cosar
نویسنده cosar در

فکر کنم تا چند ماه اینده نظرت این نباشه عجله نکن .

 رابطتون سالم نبوده باید احتمال جدایی رو به خودت بدی .در ضمن شاید تو ارزشت بیشتر از اون باشه و خدا به این فرد معمولی که لیاقت تورو نداره راضی نباشه

 بگو خدا هرچی به صلاحمه همون بشه

 

تصویر هانا
نویسنده هانا در

خب اقتضای سنته خانومی طبیعیه زود احساساتیو وابسته بشی کاریشم نمیشه کرد یعنی نمیشه به راحتی گفت فراموش کن ولی بهتر بود قبل از دوستی و شروع این رابطه مشاوره میگرفتی به نظرم تو این سن دوستی خیلی تجربه بدی میشه به نظرم خونوادت پرتوقع نیستن حق دارن دختر تو سن شما مثله انباره باروته هر لحظه امکان داره با احساساتش خودشو گیر بندازه به نظره من رابطه رو تمومش کن میدونم خیلی سخته ولی نذار بیشتر بشه کاره خوبی نیست مطمئن باش با ادامه این ارتباط چیزه جالبی نصیبت نمیشه اعتماد خونوادتو از دست میدی و واقعا با احساساتت یه تصمیمی میگیری که بعد پشیمون میشی اینکه هرکس یه ایراداتی داره درسته ولی چه جور ایرادی عزیزم این حرفا بهونس که هر کس ایرادی داره و چشمتو رو بعضی رفتارا ببندی و یه مورده دیگه به نظر میاد یا این آقا تحصیلات براش خیلی مهمه که داره شوره درستو میزنه یا زیاد پیگیر نیست در هردو صورت تو مواطب باش درستو هم بخون
 

تصویر نازنین زهرا

سلام

تو این سن و گدای عشق!!!!!!!!!!!!!

یا علی

تصویر گل یاس

سلام

روشی که دوستمون زندگی گفت به نظر من خوبه

رابطه رو کم کم کمرنگش کن تا بتونی تصمیم درست بگیری، عشق و احساس باعث میشه ادم بعد چند روز از اشتباهات طرف مقابل بگذره ولی بعد ازدواج مشکلات و اشتباهات و تمایزات خودشونو بیشتر نشون میدن، بیشتر مراقب خودت باش

خانواده و طرز فکر خانواده ها واقعا تاثیر زیادی تو زندگی مشترک داره که باید مورد توجه قرار بگیره

امیدوارم این اقا پسر همونی باشه که خوشبختت میکنه

تصویر tanha72
نویسنده tanha72 در

ولش کن اگه تو رو واقعا خواسته بباشه دست وپاشو جمع می کنهومیاد سمتت.

تصویر یه عاشق واقعی

سلام به سوال کننده گرامی ......

ببینید اینجا چند تا نکته رو میگم ....

1- ما هر چی بگیم ایشون رو فراموش کنید تاثیری نداره....چون عشق و احساس شما به ایشون وابسته شده ...

2- خانواده شما هم اگه از نوع اشنایی و صحبت های شما باخبر بشه که خیلی اتفاق بدی میفته 

3- فعلا ایشون نمیتونن به خواستگاری شما بیان و باید صبر کنن تا وضعیتشون بهتر بشه و بعدا بیان

4- با سرزنش و گفتن اشتباهات شما هیچ چیزی تغییر نمیکنه ....

 

حالا باید با شرایط بالا چی کار کرد ؟؟؟؟؟

ببینید شما یه کار باید انجام بدید ...ببینید کسی رو دارید که بشه اون رو به عنوان واسطه معرفی کنید یا نه ؟؟؟ مثلا دامادی کسی که شما بتونید ازش کمک بخواید ...اینجوری میتونید بگید ایشون اون اقا رو معرفی کردن و بعدش بیان خواستگاری و همه چیز از طریق سنت خانواده شما ادامه پیدا کنه ........

فقط باید حواستون جمع باشه که اشنایی یک سال و نیمه با هم ندارید

حواستون باشه که قراره باهم تازه اشنا بشید

حواستون باشه که حرف های احساسی نزنید که خانواده حساس بشن....

 

ایشالله خانواده اون اقا هم بفهمن که باید چجوری رفتار کنن 

 

 

یاحق

تصویر sayed ali
نویسنده sayed ali در

سلام

اول اینکه چطوری با اون آقا پسر آشنا شدید؟

از چه چیزهای ایشون خوشتون اومده و چه قدر نسبت به هم و خانواده ها ی یکدیگر شناخت دارید؟

باید تا میتونید منطقی فکر کنید،تداوم داشتن رابطه بدون هیچ هدفی و انتظار برای محیا شدن شرایط برای ازدواج ،جدای از اینکه شما را وابسته تر میکنه،در صورت بهم خوردن ارتباط ضربه ی سنگینتری میخورید،

در مورد نفرین که گفتید،درسته که نفرین پدر و مادر میگیره ولی همینجوری رو هوا که نمیشه نفرین کرد،یارانه را هم که بیخیال،همچین عامل بازدارنده نیست.

میتونید از یکی از اعضای خانواده مثل خواهر یا برادر،خاله،دایی،دوست خانوادگی،.... بخواین با پدر و مادرتون صحبت کنن،حرف و دلیل اونها هم شنیدن داره،

اما هرچه سریعتر رابطه ی اشتباه را یا باید به مسیر درست هدایت کرد یا تمومش کرد....