من احساس میکنم امده ام به این دنیا تا تغییری در علم ایجاد کنم

14:50 - 1393/08/19

سلام ممنون میشم یه مشاوره کوچیک به من بدین.

من دانشجوی سال اخر ارشد هوش مصنوعی تو یکی از دانشگاه های خوب تهرانم.البته تهرانی نیستم و اهل یکی از شهر های غرب کشورم.

مشکل من اینه که هر وقت به خونه یا مادرم زنگ میزنم سریع بحث ازدواج رو پیش میکشن و به من اصرار میکند که بیا اینجا تا بریم خواستگاری فلان کس و ... حقیقت یه دانشجو با حجم کار من که شاید روزی بیش از 10 ساعت پای سیستم باشم نمیتونه به این مسائل فک کنه.

نکته دیگری که خیلی ایشون رو حساس کرده نگرش من به زندگیه.راستش من خیلی دلم میخواد از ایران برم.که البته تا سال اینده میرم.و واقعا دوست ندارم به کشور برگردم.خانوادم به شدت مذهبی هستن.مادرم 10 جز قران حفظ هستن و خواهرانم که ازدواج هم کردن فوق العاده مذهبی و مقیدن.ولی من 7 سال ازین جو ها دور بودم.یعنی نه که نرفته باشم به شهرم ولی دوره لیسانس و فوق لیسانس بالاخره تهران بودم.واقعا نظراتم خیلی تغییر کرده.من دوستان زیادی رو میشناسم که اصلا ازدواج نکردن البته منظورم از زیاد صرفا قابل توجه هست چون میدونم این کار خلاف عرف هست.

من احساس میکنم امده ام به این دنیا تا تغییری در علم ایجاد کنم و ازدواج مانع هست.من قبول دارم که هر کسی یه سری نیاز های روحی و جسمی دارد کما اینکه شب ها خسته از یه روز سخت اینو به شدت حس میکنم.ولی کارهام و اهدافم برام مهم تره .من فردی را میشناسم که از من بزرگتره و زندگی خود رو با زنان صیغه ای میگذرونه البته تا حالا فقط با دو نفر بوده.من خیلی احساس تحسین نسبت به او دارم و فک میکنم اون برا اهدافش درست تلاش میکنه و خود رو درگیر ازدواج نمیکنه.

در مورد روحیاتم هم باید بگویم که من خیلی درونگرا هستم البته اینو دیگران میگویند.ولی خیلی دوست دارم تنها باشم من از یکسال قبل از ورود به کارشناسی (سال کنکور)نماز شب میخوندم و 3 جز قران تو دبیرستان حفظ بودم.الان هم اون 3 جز فراموشم شده هم نمازای اصلیمو به زور میخونم (اخر وقت).حقیقتا با هیچ دختری هم نبودم.برا رفع نیاز هام متاسفانه خیلی به خود ارضایی و دیدن فیلم های پورن فک کردم و یه چن وقتی هست خودمو راضی کردم که هدفای زندگیت مهمتر ازین هاست به خاطر همین یه چن وقتیه این کارو میکنم.نه خیلی شدید ولی شاید هفته ای یک بار.با فکر کردن دارم عذاب وجدانشو فراموش میکنم.

دوستان من نمیدونم موضوع سوال با انجمن می خونه یا نه .من امروز با سایتتون اشنا شدم.ممنون میشم راهنمایی برا تعامل با خانواده و همچنین توصیه های خوبتونو بشنوم.به خاطر مشغله هام اگه نتونستم در بحثتون شرکت کنم ببخشین ولی نظراتتونو حتما میخونم.با تشکر

http://btid.org/node/45444
تصویر توفیقی

جمع بندی مطالب و نظرات:

در این پست راهنمایی کاملی توسط کارشناس ارائه شده که به صورت مقاله در لینک زیر میتوانید مطالعه نمایید:

رمز و راز موفقیت در زندگی

علاوه بر آن برخی دوستان تجربیاتی مشابه را ذکر کردند که میتواند پند آموز باشد.

برخی دیگر به شرح حال بزرگان و افرادی اشاره کردند که هم ازدواج کرده بودند و هم موفق بودند.

و در مورد مشکل استمناء لینک زیر توسط یکی از دوستان معرفی شد :

http://istemna.blogfa.com/post/13

تصویر مهتاب2

به نام خدا

سلام

کسی که دین رو به عنوان برنامه برای انسان فرستاده بهتر می دونه که برای همه هست یا نه، مطمئنا ما نمی تونیم تشخیص خودمون و با خدا مقایسه کنیم.

بهتره سوالات ریشه ای که برای اعتقاداتتون هست رو با یک کارشناس در میون بذارید.

من فکر می کنم شما که تهران اومدید زیاد تحت تاثیر قرار گرفتید مثل بعضی از افرادی که قبل از دانشگاه یه جورن بعد از دانشگاه یه جور دیگه البته ممکنه به خاطر دوستانتون هم باشه.

به این لینک سر بزنید و عوارض خودارضایی رو بخونید http://istemna.blogfa.com/post/13

این راهی که پیش گرفتید آخرش پشیمونیه بهتره قبل از پشیمونی یه راه درست و انتخاب کنید.

 

تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

شما منو یاد دایی دوستم انداختین :)

اونم دقییییییییییییییقا مثل شما بود و حتی رشته و تفکرات شما!!!!!!!!!!

نکنه توی این رشته خاص واگیر داره این تفکرات؟؟؟؟؟؟

نظر شخصی من در مورد شما که بماند...

فک نکنم خوشتون بیاد;)

ولی سرگذشت دایی دوستم رو میگم شاید تاثیری داشت روی افکارتون

ایشون بعد از اینکه به این نتیجه رسیدن که توی ایران قدرشونو نمیدونن

3 سال پیش رفتن امریکا و الانم برای گذروندن زندگی و امرار معاش و هزینه تحصیل عکاسی میکنن

جوری که دوستم میگفت وضعیت اقتصادی ش انقدر بده که به زن گرفتن دیگه نمیتونه فکر کنه

و فکر میکنه شاید برگرده مشکلی واسش پیش بیاد از نظرسیاسی منظورمه (حالا نمیدونم چرا)

و هیچی دیگه کسی که اینجا میتونست موفق ترین فرد باشه اونجا گیر افتاده و دست و پا میزنه

من نمیدونم چرا همه عشق رفتنن؟؟؟اونجا به چشم یه کارگر افغانی م بهتون نگاه نمیکنن هرچند دکترو مهندس و نابغه باشین......

 

تصویر سیاهی
نویسنده سیاهی در

اگه فک میکنین نظرتون میتونه تو زندگی به من کمک کنه خوشحال میشم بشنوم.

ببخشین ولی من فک نکنم به این وضعیت حداقل از نظر مادی بیافتمfrown

من چون وضع پدر مرحومم خوب بوده و ارثی برایم باقی مانده هیچ وقت اینقده نادار نمیشم.در ضمن من یه مهندس کامپیوترم ناسلامتی فک نکنم اینقده بی عرضه باشم کارم به عکاسی و شغلای این طوری بکشه ...

ببخشید یکم لحنم تند بود ...

تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

نه ابدا من تندی حس نکردم

اینجا نت هست :) با کلماتی بی جان و بی احساس که گاهی ادم رو به اشتباه میندازن چون لحن معلوم نیست

من خودم صد دفه بهم همینجا گفتن لحنت تند بود درحالیکه ابدا نبوده و اینجوری برداشت شده

بگذریم...

نظرمو نمیگم چون شما انقدرااااام که بد نوشتین بد نیستین و قضاوتم عجولانه بود

در مورد دایی دوستمم باید بگم اونم وضعیت اقتصادی نامناسبی نداره ولی خب ...

من فقط خواستم هشدار بدم به نظرم شما یه بهشتی ساختین از اونور برای خودتون که فقط با روبرو شدن باواقعیت می فهمین همش خواب و خیال بوده البته امیدوارم چه اینجا چه هرجایی از دنیا هستین همواره موفق باشین...

در مورد ازدواج نکردن هم به نظرم خیلییییی تحت تاثیر تهران و محیط ش و جو رایجش قرار گرفتین

شما مطمئنا اگه به محل زندگیتون برگردین و مدتی رو دوباره همونجا ادامه بدین واقعا به نظرم برمیگردین به همون ادم سابق و بااعتقادی که بودین

مخصوصا اینکه هنوز کاملا عوض نشدین عذاب وجدان دارین و به فکر نمازای نخونده تون هستین

من خیلیارو مثل شما دیدم خیلیا مثل عموی خودم که بااینکه ادم مذهبی ای بودن ولی از دوران دانشجویی رفتن تهران و بعد از ازدواج کلا عقایدشونم عوض شد همین تابستون عروسی دخترش بود که من فکر کردم رفتم پارتی نه عروسی!

خیلیام تهران رفتن و دیگه انقدرررررر عوض شدن که از ایران زدن بیرون و دیگه ایران نمیتونن بمونن:)))

اگه به این چیزا نمیگن غرب زدگی به چی میگن؟؟؟ گاهی فک میکنم آلودگی فضاها و محیطای فرهنگی اونجا و البته افکار مردم بیشتر از آلودگی هوا نباشه کمتر نیست:)

 

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

من یه چند موردی مثل شما دیدم یعنی از نزدیک دیدم و خیلی بیشتر از حد سلام و علیک باهاشون حرف زدم  توی تفکر اون آدمها یه مورد مشترک ناراحت کننده وجود داشت. نارحت نمیشین نظر واقعیمو در رابطه با طرز فکرتون بگم؟

تصویر سیاهی
نویسنده سیاهی در

نه ناراحت نمیشم.خوش حال میشم بشنوم نظرتونو.ولی میتونم حدس بزنم که نظرتون مثل نظر مادر و 3 تا خواهر و بقیه فامیلامونه.همینطور مثل نظر خودم 6 -7 سال پیش.ولی بپذیریم شرایط زندگی نظرات رو عوض میکنه.ممنون

 

تصویر mahseta
نویسنده mahseta در

"ولی میتونم حدس بزنم که............."

نه حدس نزنید کار خوبی نیست منم داشتم همینجوری با حدس کامنت میذاشتم .راستش متنتون منو یاد آقایی انداخت که قبلا رئیسمن بودن. وقتی یه سری جملاتی دیدم که اونم استفاده میکرد عصبانی شدم الان که چن ساعته گذشته ، میگم خوب شد همینطوری تپ تپ تپ تایپ نکردم؛  انصاف نبود :) پس این چیزی که میخوام بگم راجب شخصیت شما نیست چون من چیزی از شما نمیدونم نظرم رو کلی میگم.

نظرم راجب اون افرادی که گفتین مجردن و زن صیغه میکنن و یه چیزی شبیه این آقای رئیس ما بودن:
به طور کلی دو دسته از افراد موفق هستن که زندگی مجردی رو انتخاب میکنن 1- دسته ای هستن که وقتی به زندگیشون نگاه میکنم میبینم حق دارن مجرد باشن!چون یا از نظر رشد فکری و اجتماعی در حدی هستن که توی محیطی که زندگی میکنن همفکر و همراه پیدا نمیکنن و یا کسی نیست که بتونه شرایط سخت کایشون رو درک کنه و باهاشون کنار بیاد وگرنه اگر همچین کسی اطرافشون پیدا کنن قطعا ازدواج میکنن و تفکرشون این نیست که تجرد بهتره بلکه چاره ای به جز تجرد ندارن!! 2- افرادی هستن که از نظر تحصیلات و شان اجتماعی در جایگاه خیلی خوبین پولدارن، تحصیلات عالیه دارن و به طور کلی افراد موفقی به حساب میان اما خودشون تجرد رو انتخاب میکنن و در عین حال یه مجرد واقعی نیستن یعنی نیازهاشون رو جایی به جز چارچوب ازدواج رفع میکنن 
اون افرادی که نام بردین (یکی شبیه اون اقایی که من میگم) جز همین دسته دومن خصوصیت بارز این افراد اینه: "سارق  هستن!!" و بیشتر موفقیتشون رو هم مدیون همین سرقتن!!
شاید حرفم مسخره به نظر بیاد ولی این افراد دزدانِ وقت و انرژی دیگرانن به شدت فردگرا هستن و فقط منافع فردی براشون مهمه. اگر ازدواج نمیکنن به خاطر این نیست که کسی درکشون نمیکنه بلکه به خاطر اینه که هیچ کسی حاضر نمیشه نقش "خر "رو برای اونا بازی کنه! برای همین رو میارن به ارتباطات موقتی. ببینید همین جا هم کاملا مشخصه که سارق وقتن!! همیشه یه عده زن بدبخت و یا دختر هوس باز پیدا میکنن که از وقتش واسه رفع نیازهای خودشون سو استفاده کنن و همیشه هم دلیلشون اینه که خودشون خواستن! ولی واقعا به جز یه عده بدبخت و یا ادم احمق که ارزش وقتش رو نمیدونه چه کسی پیدا میشه که بخواد با اینا بمونه ؟ اصلا کی حاضره همچین ادم هایی رو تحمل کنه؟

نمونه اش رئیسما بود .فوق العاده پرکار بود در حرفه خودش معلومات زیادی داشت و هر وقت احساس نیاز میکرد یه زن هرزه یا یه منشی خنگ یا شبیه اونو پیدا میکرد که باهاش وقت بگذرونه همیشه هم میگفت ازدواج جلوی پیشرفت رو میگیره . توقع داشت ما هم مثل خودش از وقت خصوصیمون برای کارمون بذاریم .اینقدر خورده فرمایش داشت که یکی از آقایون میگفت از بس به من زنگ میزنه و کار داره که هر وقت تلفنم زنگ میزنه  زنم به من میگه بازم تلفن "اقدس خانم" زنگ زد!!!! این که میگم ویژه این آقا نیست اگر کمی به شخصیت این ادم ها دقت کنید میبیند اکثرشون همنطورین !

اما نظرم راجب پست شما :نمیخوام شعار بدم و بگم ازدواج علاوه بر منافع شخصی یه مسولیت اجتماعی هم هست چون مگه چند نفر هستن که با این دید ازدواج میکنن؟
من نمیخوام بگم همه ادما حتما باید ازدواج کنن ولی دلیل شما برای مجرد بودن نه شبیه اون گروه اوله نه شبیه گروه دوم.آقای محترم متاسفانه شما خودت رو استسمار کردی و داری به خودت زور میگی! مگه همه زندگی آدم کاره؟ 
میخواستم یه چیزی راجب ازدواج بگم که دیدم قبلا میلان کوندرا گفته پس عینش رو کپی میکنم
یه قسمت از رمان شوخی ، جاییکه لودویک تنها مونده و از حزبی که تادیروز همه زندگیش بود اخراج شده و یه سرباز اجباری سیاسی با نشان سیاهه  میگه:

مردهای زن دار رشته ای داشتند که از این سر تا آن سرِ این وقفه تحقیر‌آمیز امتداد می‌یافت. اینکه ممکن بود این رشته باریک باشد، به‌نحو دردناکی باریک و شکننده باشد اهمیت نداشت، هرچه بود باز رشته‌ای بود. من چنین رشته‌ای نداشتم؛ با مارکتا قطع رابطه کرده بودم و تنها نامه‌هایی که به دستم می‌رسید نامه‌های مادرم بود ...خب، آیا این رشته‌ای نبود؟
نه، نبود. اگر خانه فقط خانه‌ی پدر و مادری باشد رشته نیست؛ تنها گذشته است. نامه‌هایی که پدر و مادر‌ها می‌نویسند پیام‌های ساحلی هستند که در حال ترک کردن آن هستیم؛ نامه‌ها آکنده از صمیمیت، عاری از خود‌خواهی عزیزانمان، فقط میتوانند ما را از میزان انحرافمان از بندری که ترکش گفته‌ایم آگاه کنند. بله، نامه‌ها می‌گویند بندر هنوز وجود دارد، هنوز با تمام زیبایی تسلا بخش، طبیعی و دست نخورده‌اش وجود دارد، اما جاده‌ی بازگشت، راه بازگشت گم شده است.

حرف من اینه که زندگیمون رو اینقدر تک بعدی نکنیم که اگه یه روز دیدمون نسبت به اون بعد عوض شد دنیا برامون تموم بشه! 

تصویر سیاهی
نویسنده سیاهی در

اها یه چیزی یادم رفت بگم .شما اگه همونطوری زندگی کنی که قبل از تو زندگی کردن همون نتیجه ای رو میگیری که قبلیا گرفتن.زندگی ابو علی سینا رو مطالعه بفرمایین تا نگرشش رو در مورد این قضیه بفهمین...

در ضمن یه نکته کلی شما اگه سعی کنی خودتو بزاری جای ی نفر و از دید اون نگاه کنی قضیه رو ,درکش کردی وگرنه فقط داری در مورد قضاوت میکنی که چه ادم بدیه یا خوبیه یا...من که نمیتونم بعضی انسان ها رو درک کنم نمی دونم شما چطور ...

یا حق

تصویر سیاهی
نویسنده سیاهی در

جناب توفیقی اول از شما بسیار سپاس گذارم که جواب منو با حوصله دادید.همینطور از سایر دوستان.اینجا سایت جالبی هست  گفتم حیفه تشکر نکنم.سایتی که بدون تبلیغات و دریافت پول مشاوره بده خیلی جای تقدیر داره.موفق باشید.

فقط یه چند نکته بگم و تمام...

اولا من اصلا نگفتم می خوام صیغه کنم من اصلا پررویی این کارو ندارم.گفتم اون کسی که این کارو میکنه تحسین میکنم.چون هدفش براش مهمه .وگرنه من با تنهایی خودم بیشتر خوشم.

ببینید این جا شاید نشه نظراتمو در مورد دین بگم.ولی از دید من دین یعنی شیوه زندگی.خب برا همه که نمیشه یه شیوه تجویز کرد قبول دارین؟ما ماشین نیستیم که هممون با یه برنامه کار بکنیم.شاید خود ارضایی من بهتر از ازدواج باشه کسی چه میدونه؟

زندگی خیلی کوتاه است اگه بخواییم وقت تلف کنیم عاقبتی نداریم.جناب توفیقی شما حدیثی از امام صادق عرض کردید من میگم هر حرفی برا هر کسی یه جور صدق میکنه.

من خوشحال تر میشدم کمکم میکردید خانوادم رو از فکر اذیت کردنم بیرون کنمcheeky

در اخر بازم خیلی خیلی ممنون از همه دوستان فقط یه چیزی دوستی که گفته بود مملکت به شما نیاز داره.من هر جا منو بخوان کار میکنم خواستن هم لفظی نیست ...

تصویر 48
نویسنده 48 در

از بزرگای علوم پزشکی مهمترین آثارشون رو به همسرشون تقدیم کردن. پشت هر مرد موفقی یک زن قرار دارد. کسی که پیشرفت شما رو پیشرفت خودش بدونه. در ضمن به نظر من بازدهی و نظم کارهات افزایش پیدا میکنه. الیته ببخشید ولی کسی رو انتخاب کن که با اهدافت همخونی داشته باشه.
 

تصویر همای
نویسنده همای در

فقط میتونم بگم، لطفاًیه نگاه به زندگی بزرگان علم بندازین ( تازه اگر بخوایم بزرگان علوم دینی و فلسفی رو بزاریم کنار)

مثال بارزش هم آقای ادیسونه، که جالبه 2بار هم ازدواج کردن...

اگر انتخاب درستی داشته باشین، برعکس تصورتون با کمک همسرتون خیلی سریعتر میتونین به اهدافتون برسین.

فقط باید درست انتخاب کنین...

با چشم باز...

تصویر مروارید

نمیدونم چرا بعضی افراد فکر میکنن با ازدواج کل برنامه اشون بهم میریزه شما تو شرایطی هستین که نیاز دارین به نیازهای طبیعیتون پاسخ درست و عاقلانه بدین(همونجور که خودتون اشاره کردین) شاید دیدن صحنه های مستهجن باعث بشه تا مدتی ارامش داشته باشین ولی قطعا این شرایط دوام نداره دقیقا مثل مسکن میمونه که درمان طولانی مدت نداره . و باعث میشه بعد از مدت زمانی مشکلات روحی و روانی بوجود بیاد .افرادی رو میشناسم در بهترین دانشگاههای تهران درس میخونن و ازدواج کردن اتفاقا بعد از ازدواج موفقیتشون بیشتر شده به این دلیل که هدفشون مشخصتر شده و به ارامش رسیدن چون همراه شایسته و هم کفو خودشون انتخاب کردن. 

تصویر مهسا@
نویسنده مهسا@ در

مطمئن باشید با ازدواج به آرامشی می رسید که سبب موفقیتتون تو تحصیل و پیشرفتتون میشه منتها همسرتون رو درست انتخاب کنید. این فرمایش قرآنه که ازدواج رو موجب سکون وآرامش انسان قرار داده

ببخشید شما خودتون تحصیل کرده اید و بهتر از من میدونید و با فیلم و.... هم دچار عوارض روحی بسیار بسیار شدید میشید و هم عوارض جسمی وحشتناک سراغتون میاد اینو متخصصها میگن من نمیگم پس خیلی مراقب باشید تازه گناهشم خیلی زیاده...

 

تصویر donya123
نویسنده donya123 در

من از نظر درسی توی موقعیت شما هستم تقریبا. ولی کلا اینو بدونین که به هرطریقی زندگی کنید بدون ازدواج اون سروسامانی که توی زندگیتون باید باشه نخواهد بود و اگر مجرد بمونید حتما حداقل 7-8 سال دیگه از این تصمیم خیلی پشیمون میشین. ازدواج کرد فقط یک بعد نداره که شما بخواهید با صیغه و امثالهم اونو جبران کنید. صیغه فقط یک درمان موقته.

تصویر سروناز20

بخشید دستم به اینتر خورد...

اگه بخوام اوضاع روحیشو مقاسه کنم با قبل ازدواج زمین تا آسمون فرق کرده وبهتر شده..فقط مشکل ازدواج اینه که برخی دخترا اهدافشون رو تحمیل میکنن... پس باید همسری انتخاب کنید که هم سو با اهدافتون باشه وحتی حاضر باشه تن به اهداف ونقشه هاتون بده...که پیدا کردنش شاید سخت باشه ولی غیر ممکن نیست .

توصیه آخر : خارج از کشور رفتنبدواسه تحصیل لطفا برگردید........کشورتون به شماو امثال شما  احتیاج داره....

تصویر سروناز20

من فکر نمیکنم ازدواج منافاتی با پیشرفت داشته باشه...

برادر منم کم از شما نیست ... دکترا داره...من خودم شخصا اگه بخوام مقایسه کنم اوض

تصویر العبد
نویسنده العبد در

به نام دوست.سلام . هدف آفرينش رسيدن به خدا وشناخت اوست. کار و تحصيل و ازدواج و.... وسيله است. گاهى وسيله هدف ميشه. اگه انسان در اثر تلاش يک در معرفت الهى براش باز بشه ديگه نمي تونه خودش رو صرف راهى کنه که جز سود دنيوى چيزى در پى نداره. وقتى کم کم اين مسير داره براى شما عادى ميشه بايد بيشتر بترسى. از گم کردن راه. از عاقبت سوء. از پيدا نکردن خدا وتلف شدن مهمترين سرمايه يعنى عمر شما. و از تاريک شدنى که مسير رسيدنتون به مقصد نهايى يعنى وصل حضرت دوست رو ممکن هزاران سال به تعويق بندازه. دوست کن من خانواده مذهبى نداشتم اما کم کم با تلاش مسير س

تصویر العبد
نویسنده العبد در

مسيرمو عوض کردم. عاقبت شما انشاالله روشن. العبد بنده اى گريزان از سياهى و خواهان رسيدن و جاچدانگى در روشنايى حضرت دوست.

تصویر توفیقی

با سلام، از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده‌اید، تشکر می‌کنم.

گرچه تحصیل علم و پیشرفت علمی هدف مناسبی است اما آیا این هدف با توجه به جنبه های دیگر وجودی انسان هدفی کامل است؟ قطعا نیست؛ (به نظر من اگر شخصی فقط یک جنبه از نیازهای خود را ببیند و تنها آن را پرورش دهد شخصیتی کاریکاتوری خواهد داشت) لذا توصیه می کنیم با مطالعه و تفکر کامل برای زندگی خود مسیر صحیح برگزینید در این صورت در هرجا و هر شرایطی که باشید راهی را انتخاب می کنید که با این مسیر همخوانی داشته باشد. برای روشن شدن مطلب به نکات زیر توجه داشته باشید:

1. همه ما به دنبال تصمیمی هستیم که دارای لذت بیشتر و ماندگار تر باشد مثلا برای شما تحصیل علم دارای لذت است که سعی می کنید آن را با تلاش، بیشتر و ماندگارتر کنید.

2. انسان دو بعد دارد جسم و روح و قرار نیست فقط در همین دنیا باشیم بلکه علاوه بر این جهان جهان دیگر نیز وجود دارد و لذت در جهان آخرت بیشتر و ماندگارتراست پس شما با مد نظر قرار دادن دنیا و آخرت و جسم و روح باید برای خود مسیر زندگی مشخص کنید.

3. شما برای قبولی در آزمون ارشد و یا دکترا به مشاوری مراجعه می کنید که خبره و آگاه به فن و فوت آزمون و منابع و... باشه و تنها در صورتی احتمال موفقیت شما هست که توصیه های او را کاملا عملی کنید، پس برای موفقیت و خوشبختی هر دو جهان(دنیای مادی زود گذر و جهان آخرت بی نهایت) باید به سراغ دین اسلام رفت چرا که بهترین مشاور برای این هدف خداوند متعال و فرستادگان او هستند .

4. همانطور که اشاره فرمودید یکی از نیازهای انسان که هم به جسم مربوط می شود و هم به روح، غریزه جنسی است که باید به صورت صحیح ارضا شود. در این مورد کاملترین و صحیحترین راهکار که دین اسلام سفارش میکند ازدواج دایم است که هم شهوت جنسی را ارضا می کند و هم آرامش روحی برای انسان به ارمغان می آورد. (البته با انتخاب درست و معیارهای دینی) اما کارهایی از قبیل ازدواج موقت هر چند شرعی است اما اثرات ازداوج دایم را نخواهد داشت و ارضا نیاز جنسی از طریق خود ارضایی هم علاوه بر ضررهای جسمی به هیچوجه انسان را از لحاظ عاطفی ارضا نخواهد کرد بلکه فکر انسان را مشغول کرده و آسیبهای بعدی(از جمله اعتیاد به استمناء)را در پی خواهد داشت. لذا به شدت مورد نهی دین اسلام است. ابو بصیر گوید از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: خداوند در روز قیامت با سه گروه حرف نمی زند و به آنان نظر نمی کند و آنان را از گناهان پاکیزه نمی سازد و برای آنان عذابی دردناک است، یکی از آن گروه کسانی هستند که با خود نکاح (استمناء) کرده اند.[1]

بله اگه تصمیم به ازدواج بگیرید مدتی قبل ازدواج تا بعدش، فکرتون مشغول می شه و در کلیه کارهای فکری از جمله درس خوندن اثر می ذاره اما در اینجا چند حرف هست:

 اولا اینکه آیا اگر ازدواج نکنید این مشغولیت فکری رو ندارید؟ که با توجه به وضعیت فعلی جامعه باید گفت که اگه اون مشغولیت نیست اما مثلش هست یعنی یه جوون حتی اگر درگیر رابطه و عشق  نشه معمولا مشغولیت فکری نسبت به جنس مخالف رو داره؛

 ثانیا اگه ازدواج کنید بعد مدتی شدت مشغولیت کم می شه اما در صورت تجرد بخاطر اینکه احساسات عاطفی و جنسی ارضا نمی شه همیشه در حالت بر انگیخته باقی می مونه و مانع تمرکز فکر می شه،

ثالثا شما میتونید زمان ازدواج خودتون رو مشخص کنید و به مادرتون بگید ازدواج رو در مقطع زمانی تعطیل درس انجام میدم تا اینکه کمتر لطمه بزنه، و یا اگه به گناه نمیافتید و موقعیت ازدواج شما سخت نمیشه آن را تا پس از تحصیل به تاخیر اندازید.

رابعا: بر فرض که لطمه ازدواج بیشتر باشه باید توجه کرد که لطمه های دیگه تجرد از نظر روحی و جسمی و اخلاقی و دینی، کفه ازدواج رو سنگین تر می کنه و نتیجه این می شه که ازدواج در دوران تحصیل گرچه مقداری کندی در روند درس خوندن ایجاد می کنه ولی از تجرد بهتره .

پس با برنامه و نظم و داشتن هدف مناسب در زندگی می توانید هم به مباحث علمی برسید و هم باتشکیل خانواده مادرتان را خوشحال نموده و به مسیر تان ادامه بدهید.

موفق باشید.

 

[1]. وسائل‏ الشیعة ج : 20 ص : 354 حدیث 25810