همسرم زندگی رو برام جهنم می کنه

10:34 - 1401/01/20

یه مرد هستم که  بیش از 20سال است که ازدواج کردیم
خانمم اصلا من را درک نمی کند. فقط از من انتظار دارد ،اگر عمل کردم که هیچ وگرنه زندگی را برایم جهنم می کند ، تا حالا صبر کردم که شاید تغییر کند ، پیش چند تا مشاور هم رفتیم ، با بزرگترهایش هم صحبت کردم اما فایده نداشته
دیگر خسته شدم.

------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum 
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/205091
تصویر رضا.ارسنجان

سلام

ممنون که با حوصله گوش دادید و راهنمایی کردید

ان شاالله که بتونم از راهنمایی های ارزشمندتان به خوبی استفاده کنم.

اجرتان با خدا

التماس دعا

تصویر رضا.ارسنجان

سلام عید شما مبارک

مطمئنا تا جایی که صبر داشته باشم اقدام به طلاق نخواهم کرد

اما

من هم نیازهایی دارم هم عاطفی و هم جسمی ، مشکل این است که نیازهای من برای همسرم مهم نیست

مثلا سالهاست که از ایشان می خواهم که کمی به سر و وضع خودش برسد اما هیچ وقت کاری انجام نمی دهد ، حتی به مادرش هم که گفتم ، گفت : چون همیشه فکر درس بوده بلد نیست از این کارها بکند

البته من فقط خواسته ام که به صورتش کرم بزند ، ولی ...

در سایر موارد هم همین است ، می گوید من توی شهرمان آرامش ندارم باید از این شهر برویم.

از اقوام من هم حسابی بدش می آید و هیچ رفت و آمدی با آنها ندارد حتی خیلی وقتها اجازه نمی دهد که دخترهایمان را به خانه برادر ، خواهرم ببرم .

عید ها ، دورهمی های فامیلی ، جشن تولدها ، به دمیا آمدن فرزندها و ...      یا باید تنها بروم یا اصلا نباید بروم.

حتی عروسی برادرم را نه خودش امد نه اجازه داد بچه ها بیایند و آنقدر دعوا کرد که خودم هم نرفتم.

می ترسم عاق والدین شوم ، البته پدر و مادرم تا حدودی در جریان زندگی ما هستند.

البته متاسفانه دروغ هم زیاد می گوید که متاسفانه همه افراد خانواده اش اینگونه سیاست ورزی می کنند ، ازش خواستم دست روی قرآن بگذارد که دیگر به من دروغ نگوید ولی فقط چند روز به قسمش پایبند بود.

می دانم که اینها آزمایش خداست ، اگر طلاق هم پیش بیاید فقط نوع آزمایش من عوض می شود

استاد لطفا راهنمایی کنید که چگونه صبور باشم و شاکر ، تا زندگی آرامتری برای بچه ها درست کنم؟

تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض تشکر از پیگیری شما.
از اینکه تمام توان خود را برای رضای خدا در طبق اخلاص گذاشته اید جای بسی خوشحالی دارد.

از حق نمیگذریم که این میزان از فشاری که شما بیان میکنید تحملش کار آسانی نیست و خدا از بنده خودش در حد وسع و ظرفیتش تکلیف می خواهد. به عقیده ما رعایت ظرافتهای این مشکلات و پیدا کردن حد و حدود درست آن کار آسانی نیست اما ذکر نکات زیر ان شاء الله براتی شما راهگشا خواهد بود.

1.در کارهای خود فقط رضای خدا را در نظر بگیرید و برای هر رفتارتان هدفی الهی ترسیم کنید. اگر به دلایلی که ذکر کردید نمیخواهید در جمعی شرکت کنید آن را برای رضای خدا انجام دهید  و اگر میدانید که رضای خدا در آن نیست پس با مدیریت درست آن را انجام دهید.

2.واقعا شخصی که دارای این حد از مشکلات است که شما بیان میکنید حتما در فضاهای ارتباطی و حتی شخصی خود به جز ارتباطی که با شما دارد، گلایه هایی را مطرح می نماید و به زبان می آورد شما باید از این فضا استفاده کنید و ایشان را ترغیب کنید که برای پیدا کردن راه حل مناسب جهت مدریت آن به یک مشاور مراجعه نماید. شما برای ایشان تعیین تکلیف نکنید اما میر را در یک فضای آرام و با احترام به او نشان دهید.

3.لطفا خودتان را نبازید و از سر ترس رفتارها و ارتباطات خود را دنبال ننماید. که این خود نوعی تقویت برای رفتارهای اشتباه ایشان به حساب می آید.

بی تعارف به شما باید بگوییم که اگر ما صحبت از دریافت کمک از جانب پروردگار عالم را داریم به این جهت است که شما به منبع قوی ای تکیه کنید و خودتان هم قوی شوید. این وت شما در ابعاد رفتاری شما و حتی زبان بدن شما باید مشخص باشد.

همه این مواردی که گفته شد منافاتی با این ندارد که شما دلسوز همسر خود باشید. گاهی لازم است ازروی دلسوزی صلابت به خرج داد.

ما برای حل مشکل شما دعا میکنیم و شما را به پیگیری مجدانه و در مقام عمل برای حل مشکلتان ترغیب میکنیم.

جمله اخر اینکه از مشاوره های حضوری در این فضا با مشاورین امین و کارآزموده نیز بهره ببرید تا به صورت جزئی تر بتوانید در مسائل خود ورود پیدا کنید و راه حل های عینی تری نیز دریافت نمایید.

با تشکر از صبر و حوصله شما.

تصویر رضا.ارسنجان

سلام طاعات و عبادات شما قبول حق

ممنون که با حوصله به درد دلم گوش می دهید.

طبق فرمایش شما که فرموده بودید تربیت متوقعی داشته ، واقعا همین طور است ، هنوز هم اگر من باهاش لج کنم و کاری برایش انجام ندهم ، از پدرش می خواهد و او هم سریع انجام می دهد.

چندین بار به پدرزن تذکر دادم که این حرکت شما صحیح نیست ، اما ایشان می گویند دخترم گناه دارد ، چرا کاری که از دستم برمی آید برایش انجام ندهم.

بارها وضع زندگی و اختلافات موجود را برای پدرزن توضیح داده و کمک خواسته ام که ایشان هر بار همسرم را نصیحت می کنند که همیشه هم بی اثر است.

اینکه فرمودید صلابت ، همانطور که قبلا عرض کردم اگر قاطع باشم و دستورات غیر منطقی اش را انجام ندهد فورا انواع مرض های جسمی به سراغش می آید ، به حدی که دخترهایم از من می خواهند که به حرف مادرشان گوش کنم تا اوضاع متشنج نشود.

پیشاپیش عیدتان مبارک

التماس دعا

تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض ادب.از پیگیری شما برای حل مشکلتان کمال تشکر را داریم. 

بی تردید شما هم دارید برای نحوه اتخاذ نوع رفتارتان با همسرتان اهم و مهم میکنید و به تعبیر درست تر سود و زیان می نمایید. اگر شما سود بیشتری از کنار آمدن و تحمل کردن می برید مثل اینکه به خاطر فرزندانتان کنار می آیید، باید با سرافرازی و سربلندی این کار را نجام دهید و به تعبیر روایات اجر آن را از خدا دریافت نمایید.

با سود و زیان کردن برخورد با صلابت یا برخورد نرم و کنار آمدن به راحتی میتوانید به تصمیم برسید. بعد از تصمیم ما می توانیم به صورت جزئی تر نحوه اجرایی کردن آن را هم به شما بگوییم.

با تشکر از صبر و حوصله شما.

تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی

از اینکه پیگیر سوالتان هستید و میخواهید مشکلتان حل شود خدای را سپاسگزاریم.

حالا حرف ما در ابتدای مطلب این است که به سوال پاسخ بدهبم که شما بابد چه کار انجام بدهید تا رفتارهای نادرست همسرتان کاهش یابد؟

طبیعتا بدون یک جانبه به قضاوت نشستن، باید بگپیم که هر جا زورگویی از جانب همسرتان وجود داشته باشد، بی تردید نه راه مقابله به مثل درست است و نه وادادگی.

لازم است که با صلابت برخورد نمایید و در عین حال از دایره انصاف و احترام خارج نشوید.

بهترین راه این است که هر حرکتی که میخواهی انجام دهید را مورد بررسی قرار دهید که چه اثراتی دارد و این رفتار به چه هدفی دنبال میشود و آیا آن هدف درست است و اساسا شما بر فرض درست بودن هدفتان از این طریق به نتیجه میرسید یا نه.

در مسیر پیش روی شما به صورت رفتاری باید بگوییم که هم هدف باید درست باشد و هم رفتار در حد ظریف باشد. پس اگر راه آمدن جواب ندهد. بی تعارف باشید و یک بار برای همیشه مساله را حل نمایید و فرصت سوزی نکنید. اگر خارک از ظرفیت شماست، خدا هم از شما توقع ندارد مگر اینکه این بودن با همین شرایط برای شما خیر و مصلحتی بیشتر از ظرر آن داشته باشد.

صلابتی که بیان می‌کنیم از دل یک اطمینان قلب بیرون می آید که برای این منظور شما هم باید بر روی خود کار کنید که وجود این شرایط سخت آنچنان شما را به هم نریزد که نتوانید همان حرف حق خود را به کرسی بنشانید.

با تشکر از صبر و حوصله شما.

تصویر رضا.ارسنجان

سلام وقت شما بخیر،  طاعات و عبادات شما قبول درگاه الهی 

من در حدود  ۱۰ روز است که ادامه مشکلات را فرستاده ام ولی هنوز پاسخی دریافت نکرده ام .

اگر ادامه مشاوره مقدور نیست ، لطفا بفرمایید که بیش از این منتظر نمانم.

التماس دعا

تصویر رضا.ارسنجان

سلام و تشکر از راهنمایی های خوب شما

ما موقع عقد هردو دانشجو بودیم و قرار گذاشتیم که ۲ سال نامزدی باشیم.

ولی به اصرار مادر زن در شرایط بد اقتصادی بعد سه ماه عروسی گرفتیم.

در زمان وقتی به رفتارهای نامناسب و سردی او اعتراض می کردم پاسخ می شنیدم که وقتی از خانه اجاره ای برویم درست می شود.

با هزارتا قرض و وام خانه کوچکی نزدیک خانه پدرم ساختم ولی همسرم تغییری نکرد و گفت بعد از بچه دار شدن همه چیز درست می شود.

بعد از ۶ سال زندگی مشترک و ده ها دکتر رفتن ، خدا به ما سه قلوی دختر داد.

اما همسرم گفت که خانه کوچک است و نزدیک خانواده ات هستیم و من آرامش ندارم ، با صدها مصیبت خانه بزرگتری به دور از خانواده ام نزدیک به خانواده همسرم ساختیم

اما تغییر مکان هم فایده ای نداشت.

اوایل چون خیلی دوستش داشتم امیدوار بودم که کارهایم باعث جلب محبت او بشود

اما اصلا من را آدم حساب نمی کند. فقط باید دستوراتش را انجام دهم.

اگر به خاطر بچه ها و ترس از خدا نبود حتما با  طلاق خود را نجات می دادم

 

تصویر رضا.ارسنجان

سلام

ممنون که وقت گذاشتید.

کاش گفته بودید که منظور شما از اینکه باید تغییر را از خودم شروع کنم چیه

تصویر مصطفی راهی

با سلام خدمت شما کاربر محترم

در رابطه با توضیحی که خواسته‌اید باید این‌طور بیان کنیم که "شما چه کاری از دستتان ساخته است که انجامش باعث شود همسرتان این رویه را ترک کنند" این سؤال ما را به شروع تغییر و حرکت از خود سوق می‌دهد. شاید بتوان این سؤال را به گونه‌ای دیگر هم مطرح نمود و آن این است که درست است که همسرتان رفتار نامناسبی دارد اما سؤال اینجاست که چه رفتارهایی از شما باعث می‌شود که همسرتان این‌گونه با شما رفتار کند؟ سهم شما در این‌گونه رفتار کردن همسرتان چیست؟ با مطرح شدن این سؤالات و دنبال کردن پاسخ آن، سهم شما مشخص می‌شود و شما به جای تمرکز بر تغییر همسرتان به سراغ رفع و اصلاح رفتار گذشته خود می‌روید با حرکت مثبت شما حتماً اتفاقات خوبی در زندگی‌تان رقم خواهد خورد.

چرا همسرتان باید زندگی را برایتان جهنم کند؟ چرا شما 20 سال است که این روال او را پذیرفته‌اید؟ ما به عنوان نمونه یک مثال برای شما می‌آوریم مثلاً فردی از سر ترس از همسرش واداده عمل می‌کند (ترس از طلاق و آبروریزی، ترس از ناتوانی در اداره فرزندان، ترس از نداشته پشتوانه خانوادگی، ترس از ضرر مالی فراوان و ....) و روز به روز میدان را برای رفتارهای نامناسب همسرش بازتر می‌کند به نحوی که او به این‌گونه رفتارها عادت می‌کند؛ در اینجا رفتار درست این است که شما بر این ترس‌ها غلبه کنید، بر روی خودتان کار کنید و در یک فضای آرام، محترمانه و خداپسند در برابر این رفتارها کوتاه نیایید تا ایشان با فردی باصلابت مواجه شود که با حسابی پاک از هیچ محاسبه‌ای هراس ندارد و در عین دلسوزی و خیرخواهی برای همسرش، با حفظ آرامش درونی خود  اجازه نمی‌دهد که همسرش هر گونه رفتاری را انجام دهد. البته این بدان منظور نیست که درگیری درست کند بلکه با عزت در مقابل همسرش رفتار نماید.

اگر چیزی را کسی تحمل می‌کند باید برای آن هدف والایی در نظر داشته باشد نه اینکه از سر ترس این کار را انجام دهد و اگر هدفی ندارد دلیلی هم برای تحمل آن رفتارها نیست چرا که خدا بیش از توان انسان از او چیزی را نمی‌خواهد.

تصویر رضا.ارسنجان

مطلبی که باید اضافه کنم این که اخلاق همسرم این طور است که 

اگر به خواسته اش رسید سرخوش است و اهمیتی به من نمی دهد ، حتی زحمتهایی که برایش کشیده ام را نمی بیند و به حساب وظیفه می گذارد

اما اگر به خواسته اش نرسید ، عصبی می شود ، از نظر روحی بهم می ریزد و دچار بیماری های جسمی می شود

بیشتر زندگی دنبال دوا درمان بودیم .

مساله این است که من هم در این زندگی حقی دارم ، خواسته هایی دارم

تا بیان می کنم مریضی را پیش می کشد ، ناله می کند و می گوید به زودی می میرم و تو راحت می شوی

برای حفظ آرامش دخترها بیشتر مواقع مجبور به سکوت هستم

اما گاهی از کوره در می روم دعوا و کتک کاری می شود.

تصویر رضا.ارسنجان

سلام

ممنون که وقت گذاشتید.

کاش گفته بودید که منظور شما از اینکه باید تغییر را از خودم شروع کنم چیه

تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی

از این بابت که از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده می‌نماییم خدای را سپاسگزاریم.

شرایطی که در آن قرار دارید شرایط سختی است. همراهی همسر یکی از مهم‌ترین ارکان حفظ آرامش زندگی و پیشرفت خانواده است که نبودش آسیب جدی به زندگی وارد می‌سازد.

اینکه شما چندین مشاور را هم تجربه کرده‌اید باز مشکلتان حل نشده است کار را قدری دشوار می‌سازد چرا که اگر مشاورها به صورت تخصصی زوج درمانگر بوده‌اند و کار پیش نرفته است آن هم با چندین مشاور در این زمینه، مشخص می‌کند که مسئله شما جدی است و عمق مشکلاتتان زیاد است بنابراین حل آن نیز به آسانی شکل نخواهد گرفت.

حال ما از زاویه دید خود نکاتی که به ذهنمان می‌رسد را تقدیمتان می‌کنیم.

اول در باب علت شناسی مشکل باید بگوییم که ممکن است یکی از علل زیر و یا تلفیقی از چندتای آن مشکل شما را به وجود آورده و آن را تشدید کرده باشد.

1.تربیت خانوادگی همسر شما از دوران کودکی که او را دچار مشکلاتی کرده است که آن را به درون خانه همسر هم کشانده است مانند اینکه تربیت متوقعی داشته است و حالا که به خانه شما آمده همین حالت را همراه خود آورده باشد و سطح انتظاراتش از شما زیاد باشد.

2.مشکلات و تحریکات محیطی مانند اینکه خانواده و یا اطرافیان و یا دوستان او فضا را متشنج کنند و همچنین الگو گیری از فرهنگ غربی برخواسته از دل فضای مجازی و ماهواره این مشکلات را به وجود آورده باشد.

3.نابلدی هر کدام از شما در برقراری ارتباط مؤثر و سالم در فضای زوجینی.

4.روحیات و رفتار شما هم می‌تواند در این ماجرا تأثیرگذار بوده باشد و به مشکلات دامن زده باشد مانند اینکه شما زودرنج باشید و یا واداده عمل کنید و ...

هر کدام از این موارد نیازمند بررسی‌های دقیقی است که در جای خود باید انجام گیرد و ما نیز مشتاقیم که شما در ادامه اگر در این رابطه مطالبی داشته باشید آن را بیان نمایید تا بتوانیم راهنمایی خود را دقیق‌تر انجام دهیم و در زمینه ارائه راهکار به راهکارهایی مؤثرتر و دقیق‌تر دست یابیم.

اما در پایان به طور کلی باید  بگوییم که شکی نیست که برای تغییر همسرتان کار باید از شما آغاز شود. یعنی نحوه موضع گرفتن شما در برابر همسرتان است که می‌تواند به مرور بر نوع رفتار او تأثیرگذار باشد و اساساً شما برای تغییر دیگران تنها چیزی را که در دست دارید خودتان و نحوه عملکردتان است و چه زیبا قرآن کریم در این باره بیان می‌دارد : وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ(34 فصلت) نیکی و بدی یکسان نیست. [بدی را] با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است [چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است.

این قاعده کلی در حل مشکلات ارتباطی با افراد است. در ادامه نیز همراه شما خواهیم بود و منتظر توضیحات تکمیلی‌تان می‌مانیم

با تشکر از صبر و حوصله شما

تصویر رضا.ارسنجان

سلام

ممنون که وقت گذاشتید. 

کاش مشخص کرده بودید که برای شروع چه کاری باید انجام دهم.